جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا

معیارهای نقد اجتماعی در اسلام از دیدگاه شهید بهشتی


معیارهای نقد اجتماعی در اسلام از دیدگاه شهید بهشتی
چیزی كه در فرهنگ غرب به نام Social Critisim با آن آشنائیم از نیمه دوم سده بیستم به عللی، از جمله بحران ها و تنش های اجتماعی كه در اروپا و آمریكا راه و روش و سیاست گذاری ها را به چالش كشید، از اهمیت بیشتری برخوردار شد.
یكی از بهترین كسانی كه در این باره مطلب نوشته است فیلسوف سیاسی آمریكایی به نام مایكل ولزر است كه از او كتاب درباره تساهل به فارسی ترجمه شده است. این فیلسوف آمریكایی، یك فیلسوف اخلاقی و اجتماعی و سیاسی است. باید توجه داشت كه در سپهر معرفتی غرب، اخلاق همه قلمرو بایدها و نبایدها را در برمی گیرد و در نتیجه فلسفه سیاسی هم بخشی از فلسفه اخلاقی محسوب می شود. ولزركتاب هایی درباره نافرمانی اجتماعی، جنگ عادلانه و غیرعادلانه نوشته و در زمینه نقد اجتماعی یك كتاب كم حجمی به نام «تفسیر و نقد اجتماعی» و یك كتاب قطورتر با عنوان «مجمع منتقدان» دارد كه در این بحث، از كتاب «تفسیر و نقد اجتماعی» بهره می گیرم.
وقتی به تاریخ تمدن ها كه نگاه می كنیم به طور طبیعی برای ما این سؤال پیش می آید كه چرا تمدن ها بوجود می آیند، رشد می كنند، دچار اضمحلال می شوند و سقوط می كنند. به عنوان یك ملت این سؤال برای ما مطرح است كه در چه مسیری حركت می كنیم و آیا جامعه ما رو به زوال است و یا به سوی رشد و پیشرفت در حال حركت است. نقد اجتماعی راهی را نشان می دهد كه بتوانیم براساس آن ابزارهایی را ابداع كنیم كه پویایی اجتماع و جامعه را تضمین كند. در همین دوران زندگی خود ما دیدیم كه آمریكا به عنوان قدرتمندترین كشور جهان بارها دچار بحران های بسیار بزرگ شده كه بسیاری از افراد گمان كردند نشانه های اضمحلال آن است و می گفتند از آمریكا چیزی جز پوست شیر باقی نمانده است اما بعد از مدتی دوباره تجدید قوا كرد و به حیات خود ادامه داد. این سؤال مطرح است كه چرا یك تمدن می تواند از بحران ها پیروزمندانه بیرون بیاید ولی تمدن دیگر نمی تواند؟
شاید یك پاسخ به این سؤال این باشد كه برخی كشورها توانسته اند سازوكارهای مناسب را در درون خود تعبیه كنند كه به بازبینی و ارزیابی مستمر خود بپردازند، این یك اصل مهم است.
این اصل مهم كه براساس تجربه بشری به آن دست یافته ایم در میان تعالیم دین اسلام و ادیان توحیدی پیش از اسلام نیز مطرح شده است. در دنیای مدرن سازوكارهای مختلفی را برای آنها تعبیه كردند. نقش رسانه ها در امر نظارت اجتماعی با تمام اشكالاتی كه بر آن وارد است، در این زمینه بسیار پررنگ است.
رسانه ها به عنوان چشم عمومی تمام حركات دولتمردان و غیردولتمردان را زیرنظر دارند و تجزیه و تحلیل و افشا می كنند. همینطور NGOها (سازمان های غیردولتی) نقش مهمی را در این زمینه ایفا كرده اند. روشنفكران نیز بخشی از این چشمان مراقب اجتماع به شمار می روند. آنچه كه ما به عنوان روشنفكری و روشنفكران در غرب می شناسیم درحقیقت چهره ای از همان نقد اجتماعی است. ولزر اعتقاد دارد برخلاف آنچه كه در عصر روشنگری و به خصوص در سده ۲۰ مطرح شد، روشنفكر كسی نیست كه از جامعه خود فاصله بگیرد و از بیرون به امور جامعه نگاه كند و بعد زبان به نقد بگشاید. همچنین روشنفكر از یك جامعه دیگر نمی تواند به جامعه دیگر برود و بدون آنكه وارد تاروپود گفتمانی آن جامعه شود به نقد آن بپردازد و روشنفكران، و یا به تعبیر درست تر منتقدان اجتماعی، زمانی موفق بود ه اند كه توانسته باشند با جامعه مورد نقد خود رابطه همزبانی برقرار كرده باشند و به یك نوع مفاهمه رسیده باشند و به موقعیتی دست یافته باشند كه جامعه آنها را از خود بداند. برای همین، از دیدگاه ولزر تمام پیامبران هم در شمار منتقدین اجتماعی محسوب می شوند.
این مباحث به دلایل گوناگون و به دلیل پیوندی كه با فلسفه اخلاق دارد و بایدها و نبایدها را مطرح می كند، با بحث امر به معروف و نهی از منكر بسیار نزدیك است. یكی از آخرین بحث های تفسیر قرآن شهید بهشتی در مورد امر به معروف و نهی از منكر است كه از نظر نوع نگاه بسیار شبیه به مباحث ولزر است، گرچه بسیار زودتر از آن مطرح شده و البته به صورت كامل از موضع دینی به مسأله نگاه كرده است. این مباحث با عنوان «بایدها و نبایدها» در دوره آثار شهید آیت الله دكتر بهشتی منتشر شده است.
متأسفانه برخورد ما به عنوان مسلمان با این مفهوم بنیادی و اصولی دین بسیار محقرانه است. به راستی این امر به معروف چیست كه از ویژگی های مؤمنین به حساب می آید و در زمره مهمترین ویژگی های جامعه اسلامی است و ادیان پیش از اسلام هم به آن توجه داشته اند؟ این اصل چیست كه حسین بن علی (ع) حاضر می شود به خاطر احیای آن جان خود و خانواده اش را به خطر بیندازد؟
در پرتو بحث نقد اجتماعی باید یك نگاه دوباره به این اصل داشته باشیم. در پرتو چنین بازتفسیری می توان از آزادی بیان و مطبوعات دفاع كرد به طوری كه كمترین خط قرمزها برای آن در نظر گرفته شود. جوامع، سازمان ها و حكومت ها اگر در درون خود سازوكار مناسب را برای ارزیابی مستمر تعبیه كنند و عیوب كار خود را ببینند طبیعی است كه در بحران ها نواقص كار خود را دیده و می توانند در پی چاره جویی باشند.
امر به معروف و نهی از منكر در تعالیم اسلامی یك چنین جایگاهی دارد. به همین دلیل است كه امر به معروف و نهی از منكر به لحاظ وجوب بر همه واجب است و همه افراد مكلفند كه امر به معروف و نهی از منكر كنند.
در آیه «ولتكن امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون»(۱۰۴ آل عمران) دو مسأله مطرح شده است؛ دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر. در این زمینه شهید دكتر بهشتی در سه محور به طور مفصل بحث می كند. و به دنبال آیاتی از سوره آل عمران كه در باب وحدت مسلمانان و اعتصام به ریسمان الهی توصیه شده مطرح می شود. این بحث به عنوان آغاز امر به معروف و نهی از منكر در قرآن مطرح می شود. چون قرآن می گوید بعد از اینكه این جدایی ها در میان شما از میان رفت و احساسات قومی و قبیله ای و به هم پیوستگی های كاذب را فراموش كردید، حالا از مسلمانان می خواهد كه از شما انسان های پراكنده باید امتی به وجود آید كه دارای هدف و رهبری باشد كه دعوت به سوی نیكی كند، وقتی قدرت دارد به معروف امر كند و از كارهای ناشایسته نهی كند و چنین جماعتی رستگار است و اینها هستند كه می توانند پیشرفت كنند. شهید دكتر بهشتی در متن سخنرانی خود چنین می آورد: «دعوت به خیر یعنی چه؟ آیا دعوت به خیر به این صورت است كه مثل آدم های خودستا دائماً قلم به دست بگیریم، منبر برویم، سخنرانی كنیم و بگوییم این ما هستیم كه این امتیازات را داریم؟ یا منظور از دعوت به خیر این است كه امام(ع) به شیعه می گوید كه مردم را به خویشتن و راه خویشتن دعوت كنید با غیر زبانتان؟» و بعد اضافه می كند كه «مطمئن باش آن تعلیمات دینی و تبلیغات دینی كه صرفاً آهنگش كوبیدن كمونیسم باشد به دل ها نخواهد نشست. كاری كن كه در پرتو اسلام زندگی انسانی تر و اسلامی تر و بهتر و یكتاپرستانه تر و با عدل و داد همراه تر در برابر جوان جست وجو گر بنهیم و الا چقدر در گوش آنها بخوانیم. چرا نمی خواهیم لمس كنیم كه دعوت به خیر در اسلام شاید ۱۰درصد هم به زبان نبود و شاید بیش از ۹۰ درصدش به عمل بود.»
در مسأله نقد اجتماعی این سؤال برای ما پیش می آید كه ملاك نقد چیست و با كدام معیارها باید نقد كرد. ما از كجا بفهمیم كه چه كاری خوب و چه كاری بد است. درواقع بحث امر به معروف و نهی از منكر در كنار بحث حسن و قبح موضوعیت می یابد. مهمترین بحث در علم اخلاق این است كه شناخت این ملاك و معیارها به عهده چه كسانی است و آیا همه به این شناخت دسترسی دارند یا خیر؟ عین این بحث در بحث نقد اجتماعی در بحث اخلاق غرب مطرح است.
در فلسفه اخلاق و كلام اسلامی، ما دو گروه اشاعره و معتزله را داریم.
اشاعره در مقابل افراط و تفریط هایی كه معتزله در نشان دادن این كه اصولاً ملاك و معیارهای اخلاقی در سنجش خوب و بد چیزی است كه به عهده انسان ها و عقل آدمی است و این كه ممكن است فهم این مسایل از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت باشد، قد علم كردند و گفتند خوب و خیر چیزی است كه خدا به آن امر كرده و بد و شر آن است كه خدا از آن نهی كرده و شناخت آن هم از طریق كتاب خداست. امامیه یا عدلیه این مسأله را مطرح كردند كه اصلاً یك چیز خوب و بد را باید خداوند فرمان دهد كه انجام دهید یا ندهید و این كه خداوند به امر شر دستور نمی دهد.
مسأله این است كه همه ما دارای هر درجه از تفكر و پیچیدگی فكری باشیم در حد شهود اخلاقی می توانیم بفهمیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. به محض این كه این شهود وارد مرحله تبیین بشود اختلاف نظربین ما شروع می شود.
علاوه بر طرح مسأله حسن و قبح ذاتی افعال، مرحوم شهید بهشتی نكته جالب توجه دیگری را در این زمینه مطرح می كند. گاهی داوری های اخلاقی به شكل بسیار بسیط هستند. اما اغلب در موقعیت هایی كه ارزش های اخلاقی به این ها افزوده شود در موقعیت های پیچیده تری قرار می گیریم. در این صورت نه فقط به لحاظ كمی بلكه به لحاظ كیفی هم عوامل مختلفی وارد قضاوت اخلاقی ما می شوند و عوامل زیادی را باید در نظر بگیریم. آیا عقل بشری در همه موارد توان داوری اخلاقی صحیح را دارد؟ فلاسفه اخلاق بیش از ۲۵۰۰ سال است كه در باره این مباحث بحث می كنند ولی اكثر آنها اذعان دارند كه توانایی های عقل بشری محدود است. ادبیات اسلامی ما، عقل بشری را به عنوان پیامبر درونی و وحی را به عنوان پیامبر بیرونی مطرح می كند. عقل بشری هرچند كه قادر است مشكلات بشری را حل كنند ولی كافی نیست. اینجاست كه نیاز به تعقل در پرتو وحی مطرح می شود.
اما علاوه بر دشواری هایی كه در داوری اخلاقی پیش می آید، در پایبندی و نیز در اعمال آن در جامعه مشكلات بسیارند. در این رابطه است كه شهید بهشتی به آیه ۱۷ سوره لقمان اشاره می كند و آنچنان كه در كتاب «بایدها و نبایدها»ی شهید بهشتی آمده است: «ای پسرك من مواظب نماز باش، نماز، آن نماز سازنده، به معروف و نیك فرمان ده، با منكر و ناشایسته مبارزه كن و دیگران را از كار ناشایست بازدار. و اگر ناراحتی و مشكلی در این راه به تو رسید در برابرش شكیبا باش.»
در دورانی كه ما هستیم توجه به امر به معروف و نهی از منكر در زنده نگه داشتن جامعه اسلامی ما از مسائل مهمی است كه باید به آن پرداخته شود. این اصل مظلوم را باید از این مظلومیت درآورد و به راستی احیا كرد. شاید مراجعه به بحث های تفسیری شهید بهشتی بتواند آغازگر یك كار جدی و عالمانه در این زمینه باشد.
دكتر علیرضا بهشتی
* مكتوب حاضر متن ویراسته و تلخیص شده سخنرانی دكتر علیرضا بهشتی است كه در تاریخ ۸۶‎/۴‎/۴ در مركز مطالعات دین و اقتصاد ایراد شد.
منبع : روزنامه ایران