چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا
حقوق بشر و اسلام
بیگمان گوهر ادیان که اسلام نیز در زمره آن محسوب میشود بر اساس کرامت انسان است، «لقد کرامنا بنیآدم»، آیه صریح قرآن است. کرامت انسان در قرآن آنسان والاست که برای انسان حق انتخاب بندگی خداوند و باور به هر عقیدهای را محترم دانسته است. کرامت انسان تا به حدی است که قرآن تصریح میکند که کشتن و مجازات بیدلیل هر انسانی به معنی کشتن همه انسانهاست. با تاکید قرآن بر اینکه زن و مرد را از نفس واحد آفریده میتوان نتیجه گرفت که در نظر خداوند تبعیض جنسیتی نیز وجود ندارد. مسیحیت نیز به تعبیر پولس حواری براساس ایمان و محبت پیریزی شده است، پل تیلش عنصر محبت در مسیحیت را بنایی برای رعایت حقوق دیگران گرفته است.
این جمله همسایهات را دوست بدار، الهامبخش پل تیلش (متأله آلمانی پروتستان) قرار گرفته است تا میان مسیحیت و حقوق بشر رابطه مثبت برقرار کند. اگرچه در آیین بودا بحث حقوق بشر وجود ندارد اما اصل آزار نرساندن به دیگران دستمایه گوهری برای مدارا و تسامح با دیگران است. بنابراین گوهر ادیان با برابری و آزادی انسانها تعارضی ندارد. علی (ع)، امام اول شیعیان مسلمان و خلیفه چهارم مسلمانان در منشور حکومتی خود به مالکاشتر به صراحت میگویند که انسانها در خلقت یا در دین با تو برابرند؛ به عبارتی به واسطه انسان بودن دارای حق هستند. اسلام پیروان ادیان دیگر را به رسمیت شناخته و منکران خداوند را مستحق مجازات دنیایی ندانسته است. این ویژگیها در کتب مقدس و قرآن با صراحت بیان شده است و به راحتی قابل انکار نیستند.
● رابطه مقوله حقوق بشر با اسلام
حقوق بشر صورتبندی جدید از حقوق انسان و کرامت آن است. از سوی دیگر حقوق بشر مبانی نظری و مواد حقوقی دارد که میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد. مبانی نظری حقوق بشر که بر محور نوعی اندیشه غیرمذهبی خود را نشان میدهد با مواد حقوقی آن میتواند جدا شود، چراکه اصول حقوقی مانند آزادی عقیده و بیان، انتخاب شغل و تابعیت را میتوان با مبانی مذهبی هم توجیه کرد و به دفاع از اصول مزبور پرداخت. البته میدانیم که یکی از بانیان تصویب و سامان بخشیدن به حقوق بشر یک کشیش بوده است. این در حالی است که غرب امروزه محصول پیوند فلسفه یونان و دین مسیحیت است. به عبارتی برابری ریشه مسیحی در اروپا دارد و نظم و عقلانیت ریشه یونانی دارد. به تعبیر ساده، آیا حقوق بشر نظم و عقلانیت طبقاتی و مرد محور یونانی است یا شعار برابری انسانها که مسیحیت تبلیغ میکرد؟ همچنین رفتار اسلام با ادیان توحیدی و غیرتوحیدی در قرون اولیه که با تسامح همراه بوده است، مانند مدارای مسلمانان با یهودیان و مسیحیان اسپانیا که نتیجه نفوذ و تفسیر قرآن بوده است.
● شریعت ادیان، حقوقبشر و حقوق انسان
در اینجا منظور ما از شریعت ادیان، بهخصوص اسلام آن سری از قوانینی است که روابط عبادی را شامل نمیشود بلکه رابطه انسانها را با یکدیگر تعریف میکند که ما به آن احکام مدنی قرآن میگوییم. این احکام حدود ۵۰۰ آیه قرآن را شامل میشود، قرآنی که نزدیک به ۷۰۰۰ آیه دارد. احکام مدنی قرآن [مربوط به مدینه] متناسب با شرایط زمانه روند رو به بهبودی داشته است. برای نمونه دادن حق ارث و شهادت به زنان را که در جامعه عربی معمول نبوده، باب کرده است. همچنین پیامبر در تمام عمر خود هیچ زنی را کتک نزده یا مورد خشم قرار نداده است. همچنین احکام قرآن در مورد زنا یعنی رابطه زن و مرد خارج از رابطه زناشویی مجازات مرگ ندارد. در قرآن مورد چندهمسری که در زمان نزول قرآن بیش از چهار زن بوده به چهار زن محدود و از سویی تاکید شده است که داشتن بیش از یک زن، مانع از رفتار عادلانه مرد با زنان خود میشود و این در حالی است که عدالت پایه اساسی دین به شمار میآید. با این وصف برخی احکام قرآنی عادلانه تفسیر نمیشوند. علاوه بر این احکام مدنی شریعت که بسیار فراتر از احکام مدنی قرآن است با توجه به شرایط زمانه خودشان پیریزی شده است. این موضوع را میتوان با مثالهای فراوان روشن کرد.
۱) تناسب قوانین شرعی با شرایط روز مسئله مهمی است. به عنوان نمونه، مورد دیه برای نقص عضو به لحاظ پرداخت ضرر و زیان که معادل تعدادی شتر، گوسفند یا مقداری طلا و جواهرات است یا نحوه تعیین میزان جریمه در نقص عضو، محصول زمانی است که مردان نانآور خانواده بودند یا برخی از اعضای بدن که نقش موثری در کار یدی داشته است. همچنین علت اصلی برتری حق ارث مردان بر زنان به دلیل آن بود که در آن دوران مردان مسوولیت نانآوری و تامین زندگی خانواده را داشتهاند، به این ترتیب در نظام قبایلی و روستایی آن زمان، زنان از میان اموال غیرمنقول، زمین به ارث نمیبردند. در نظام زمینداری، دختر به دلیل ازدواج با خانوادههای دیگر نمیتوانست حافظ زمین خانواده باشد و هر تغییری در مالکیت زمینخانواده موجب تغییرات و مشکلات عدیده در نظام خانواده و قبیله میشد. در حالیکه امروزه این صورتمسئله تغییر کرده است. برخلاف نظرات عدهای که میپندارند قانون ارث در قرآن به دلیل تبعیض میان زن و مرد است باید تاکید کرد که چنین نیست. چون در مواردی مونث از مذکر بیشتر ارث میبرد به عبارتی حق ارث به دلیل اجتماعی- ساختاری اینگونه تعیین شده است. همچنین مسئله عده نگه داشتن زنان بعد از طلاق به خاطر روشن شدن سرنوشت حامله بودن یا نبودن زن بوده است.
۲) قوانینی در شریعت وجود دارد که به آن نقد وارد است. بسیاری از این قوانین حکم قرآنی ندارند، اما از آنجا که در قرن سوم و چهارم هجری قمری صورتبندی و در زمان خلافت عباسیان که حکومتی دینی قلمداد میشود، تدوین شده و شکل حقوقی به خود گرفته است تا حدود زیادی در جهت قدرتمندان مسلمان حاکم بوده است. بنابراین احکام و قوانین تابع زمان و مکان هستند و برای حل و تنظیم رابطه مدنی انسانها وضع شدهاند. در این راستا روشنفکران مسلمان، فعالان حقوقبشر و روحانیون اصلاحگرا در جوامع اسلامی مثلثی را ایجاد میکنند که تعامل منطقی میان این سه ضلع میتواند بسیاری از مشکلات حقوق بشر را حل کند. در این مسیر آنچه در وهله اول حقوق بشر را از سوی ادیان به چالش میکشد، مبانی غیرمذهبی این حقوق است که آن را محصول لائیسیته غرب معرفی میکنند. یعنی عنوان میکنند که حقوق بشر ساحت و ذات غیرمذهبی یا ضدمذهبی دارد. اما موضوع مهم و فراموش شده آن است که اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی زمینههای اولیه این بیانیه ملهم از انقلاب فرانسه است و همچنین اگر بسیار دورتر برویم ملهم از منشور حکومتی کوروش کبیر است که پدر اولیه حقوق بشر از سوی برخی خوانده میشود. حقوق بشر حفاظت فرد و جریانها، اقوام و اصناف و به طور کلی مردم در مقابل حکومتهایی است که میتوانند دینی، غیردینی، ایدئولوژیک، جبار، خودکامه یا دموکرات باشند. به عبارتی حقوق بشر بر عدم زور و سلطه و تحمیل تاکید میکند. البته مشخص است که زور و سلطه را حاکمان در وهله اول در اختیار دارند.
نگرش به اعلامیه جهانی حقوق بشر باید اینگونه باشد. در چنین نگرشی است که تمام مذاهب، اصناف و اقوام به اجرای مواد این اعلامیه نیازمند هستند، چون این اعلامیه همانند میثاقی در جلوی چشم حاکمان قرار میگیرد که حکومتها و حاکمان موظف به اجرای آن هستند.
با توجه به گستردگی پیروان ادیان که در یک کشور و محدوده خاصی منحصر نمیشوند، پیروان ادیان از اعلامیه جهانی حقوق بشر باید استقبال بیشتری کنند. زیرا پیروان آنان در معرض مخالفت و سرکوب در جوامع گوناگون قرار دارند. اما پیروان ادیان باید بدانند که مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر مربوط به اختیار انسانهاست و یک فرد مومن در پذیرش اعلامیه جهانی مختار است. از همین روست که اعلامیه جهانی حقوق بشر موضوعی است که بیشتر قدرتمندان را مخاطب خود قرار میدهد و در دنیای امروز دولتها طرف اصلی مدافعان حقوق بشر هستند و حتی یک مذهب تا زمانی که دولتی نشده است میزان مانور چندانی در مخالفت با برخی از اصول اعلامیه حقوق بشر ندارد. اما باید تصریح کرد که رابطه اسلام و حقوق بشر از هر دو سو باید مورد تعامل قرار گیرد تا به تقابل منتهی نشود. مخالفان اسلامی اعلامیه جهانی حقوق بشر، مبانی نظری این اعلامیه را دئیستی یا غیرمذهبی و برخی از اصول آن را ترویج اباحهگری میدانند.
در این میان روشنفکران مسلمان که گرایشهای گوناگون دارند، تلاش کردند تا با خوانش جدید از مبانی مذهبی و تفسیر مجدد آیات قرآن و بازخوانی سنت پیامبر نشان دهند که مبانی اسلام چه سنی و چه شیعه با کرامت انسان هماهنگی دارد و اصل آزادی، انتخاب و آفرینندگی انسان اصولی پذیرفته شده است؛ چراکه در غیر این صورت ایمان یک انسان به خداوند و دین اسلام بیارزش است. چون خداوند در قصه سمبلیک خلقت این آزادی را به رسمیت شناخته است و انسان حق دارد که انتخاب کند و انبیا آمدهاند تا انتخاب درست را به انسان یادآوری کنند. انتخاب با خود انسان است. به این ترتیب در زمینه تلاش در زمینه ارائه راهحل و ایجاد تعامل بینشی میان اسلام و حقوق بشر در میان روشنفکران مسلمان کارهای فراوانی صورت گرفته است، که به تعبیری این بیداری اسلامی نواندیشانه ادامه دارد. تلاش دیگر روشنفکران مذهبی در ارائه و بسط این نظر است که اکنون بعد از گذشت قرنها، نیاز به دستگاهسازی فقهی پیدا شده است. چراکه جامعه نیاز به نصب قوانین جدید دارد. به همین دلیل ضرورتی ندارد که فقط به دستگاه فقهی قانونگذاری قرون گذشته بسنده شود بلکه باید نوآوری حقوقی متناسب با گوهر عدالتخواهانه و آزادیخواهانه مذهب ادامه یابد.
به عبارتی روشنفکران مذهبی در ایران همچون علی شریعتی و مهدی بازرگان معتقد به اجتهاد در احکام شرعی هستند.
در بین این اندیشمندان شریعتی با طرح دو عنصر علم و زمان به عنوان شروط اجتهاد در حقیقت در ادامه اندیشه اقبال لاهوری راه قانونگذاری در شریعت اسلامی را بسیار باز میکند. وی علم را دانش و دانایی و آگاهی و زمان را درک شرایط و نیاز زمانه میداند که دانشمندان و عالمان دین باید به تناسب آن اصول دستگاه حقوقی مذهبی خود را نو کنند. با این حال به نظر میرسد که روشنفکران مذهبی در طرح نوآوری بینش اسلامی بسیار اوج گرفتند اما در زمینه بررسی احکام شریعت قدم چندانی برنداشتهاند. اقبال لاهوری، بازرگان و شریعتی از مطرحترین روشنفکران مذهبی قبل از انقلاب در این زمینه هستند که معتقد بودند اسلام نیاز به تفسیر نو برای تعامل با دموکراسی و حقوق بشر دارد.
● روحانیون اصلاحطلب
انقلاب اسلامی با حضور همه مخالفان رژیم به ثمر رسید. روحانیون رهبری را به دست گرفتند. روشنفکران مذهبی اعم از مهدی بازرگان، حبیبالله پیمان، عزتالله سحابی و پیروان شریعتی کنار زده شدند. روحانیون حاکم خواستار اجرای احکام شریعت شیعه شدند که صورتبندی اصلی این احکام متاثر از فقه اهل سنت شکل گرفته بود.
با این وصف به مرور زمان در میان روحانیون گرایش اصلاحطلبی بهوجود آمد که تلاش میکند با اصلاح و بازخوانی قوانین فقهی به مبانی دموکراسی و حقوق بشر نزدیکتر شود. این گرایش از اواخر دهه ۱۳۶۰ هـ . ش در میان روحانیون اصلاحطلب پدیدار شد. اهمیت نقش مردم در انتخاب حکومت و مشروعیت حکومت از طریق رای مردم را در میان روحانیون، آیتاللـه صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۶۱ ه. ش و آیتاللـه منتظری در سالهای ۱۳۶۳ ه. ش مطرح کردند. امروزه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم چنین ایدهای را نمایندگی میکند. سختگیری در اجرای حکم ارتداد به منظور پیشگیری از اجرای آن و برخی احکام شریعت و باور به مردمسالاری در حکومت از ویژگی این جریان است که آنها را جدا میکند.
با این حال مسئله مهم جدا از پذیرش مردمسالاری، مسئله احکام شریعت است که روحانیون اصلاحطلب تلاش میکنند:
۱) برخی از احکام سختگیرانه شریعت را غیراجرایی و غیرعملی معرفی کنند. برای مثال شرایط ناممکن برای اثبات زنا، اثبات دزدی که منجر به قطع دست بشود، چون دزد باید در زمان دزدی نیازمند نباشد تا شامل قطع دست شود یا اجرای قانون سنگسار که اجرای آن را موجب وهن اسلام معرفی کنند.
۲) معتقدند که در مورد مسائل جدید باید قانونگذاری کرد و آن را منطقه فارغ میدانند که شریعت اجازه این نوع قانونگذاری را میدهد.
۳) اما مسئله مهم برخی تجدیدنظرهایی است که برخی از روحانیون صاحب نفوذ در مورد احکام شریعت انجام دادهاند، همانند ارتداد، حق دیه برابر زن و مرد مسلمان و غیرمسلمان، محدود کردن تعدد زوجات و حق زنان بر حضانت فرزند، حق زنان در تصدی مشاغلی چون ریاستجمهوری، وزارت و قضاوت.
این نوع احکام و فتواها که از سوی روحانیونی چون صالحی نجفآبادی، منتظری و صانعی اعلام میشود، تلاش در راه پیریزی قوانین جدیدی به نام شریعت است که در مجموع مثبت و اقدامی عملی و مشخص و معین در راه اصلاح قوانین قلمداد میشود. این اقدامها از سوی مراجع و روحانیون قم نشان میدهد که برخی از آنان محدودیتها، عدمتناسب و مشکلات قانون مجازات اسلامی را درک کرده و یکی از چالش برانگیزترین موانع رعایت حق شهروندی را به چالش طلبیدهاند. با این وصف این اقدامات لازم اما ناکافی است. بهنظر میرسد قوانینی که به نام مجازات اسلامی در ایران ملاک قضاوت قرار میگیرد باید از سوی روشنفکران مسلمان و برخی از روحانیون مورد نقد قرار گیرند. احکامی مانند ارتداد، سنگسار، مجازات مرگ برای مجرمین زیر ۱۸ سال، قوانین مربوط به مخالفان سیاسی، احکام در مورد زنان، مجازاتهای سنگین برای برخی از جرائم، فراوانی حکم اعدام در قانون مجازات اسلامی وجود دارد باید با بینش مذهبی مورد نقد قرار گیرد و با وضع قوانین جدید بهبود یابد. در این مورد تجربه کشورهای مسلمان قابل تامل و بررسی است.
با این وصف به نظر میرسد تلاش روشنفکران مسلمان (مذهبی یا دینی) و روحانیون اصلاحگرا و فعالان حقوق بشر باید در بستر عملی و عینی قرار گیرد تا جواب روشن بدهد. حال سوال روشن این است که این مسیر چگونه باید باشد؟
● فعالان حقوق بشر، روشنفکران مسلمان و روحانیون اصلاحگرا، تعامل یا تقابل
بهنظر میرسد برقراری رابطه سهضلعی میان سه جریان فعالان حقوق بشر، روشنفکران مسلمان و روحانیون اصلاحگرا ضروری است. هرگونه تقابل میان این سه جریان پیشبرد حقوق بشر را به عقب میاندازد. دوری روشنفکران مسلمان از روحانیون اصلاحگرا در عمل روحانیون اصلاحگرا را در دام بنیادگراها میاندازد. دهه ۶۰ شمسی در کشور ایران اوج این جدایی بود که تجربه نشان داد این دوری به نفع روحانیون سنتی- بنیادگرا تمام شد. از سوی دیگر تقابل میان فعالان حقوق بشر با مذهب که به معنی نقد و نفی اسلام باشد به پیشبرد حقوق بشر تمام نخواهد شد. به تعبیر خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل، تقابل حقوق بشر با اسلام، به نفع حقوق مردم مسلمان تمام نمیشود. بنابراین با توجه به کثرت مسلمانان جهان و عقیده مردم به مذهب خود، فعالان حقوق بشر باید اصولی را در نظر قرار دهند که مبانی آن براساس تعامل باشد نه براساس تقابل. فعالان حقوق بشری باید با دید مرحلهای و بدون عقبنشینی از نگاه جهانشمول حقوق بشری، نگاه مرحلهای و کنش منطقهای را در بهبود حقوق بشر داشته باشند. نگاه مرحلهای در اولویت قرار دادن خواستههایی است که عملی و ضروریتر است و میتواند گره مشکلات کلیدی حقوق بشر را در کشورهای مسلمان حل کند. کنش منطقهای به فعالان حقوق بشر میگوید که در عین تاکید بر مبانی حقوق بشر از منظر کنش منطقهای، لوازم بهبود حقوق بشر را فراهم آورند. بسیاری از فعالان باتجربه حقوق بشر به باور جهانی و کنش منطقهای تاکید دارند. کنش منطقهای به فعالان حقوق بشر میگوید که با کمک و تفسیر مذهبی اسلامی خواستههای حقوق بشری خود را پیش برند. در راستای این کنش منطقهای است که روشنفکران مسلمان و روحانیون اصلاحگرا در عمل فعال حقوق بشری قلمداد میشوند. کنش منطقهای راه تعامل با روحانیون را برای گرفتن احکام در راستای حقوق بشر و تعامل با روشنفکران مسلمان را به خاطر توان اثربخشی در جامعه و فضای اجتماعی و روحانیون توصیه میکند.
● دو دسته بزرگ
روشنفکران مسلمان در ایران به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند. روشنفکران مذهبی و روشنفکران دینی. روشنفکران مذهبی معتقد به تعامل سازنده اسلام و حقوق بشر هستند و روشنفکران دینی معتقدند که حقوق بشر باید رعایت شود. هر دو این گرایش به حقوق بشر معتقدند و اندیشه مذهبی و دینی را به روز و با توجه به معرفت زمانه تفسیر میکنند، اگرچه این گرایشها دارای اختلافهای نظری در امر تفسیر دین با استفاده از علوم زمانه است اما به حقوق بشر، دموکراسی و عدالت باور دارند. اما نباید فراموش کرد که سپهرسازی و تقویت بینشی روشنفکران مذهبی مبتنی بر سازگاری اسلام با عدالت و آزادی و حقوق بشر و دموکراسی بدون توجه به مدلسازی و الگوسازی کافی نبوده و در حقیقت باید بین آرمان روشنفکری مذهبی با الگوهای ممکن پل زد. در زمینه آثار روشنفکران معاصر در این زمینه به اختصار میتوان به چند مورد اشاره کرد:
ـ آیات مدنی قرآن اندک هستند. (مهندس عزت الله سحابی)
ـ آیات قرآن دو دستهاند، آیات مدنی و مکی. آیات مکی آرمانساز هستند. (عثمان طه)
ـ آیات مدنی قرآن زمانی و مکانی هستند (اقبال لاهوری)
ـ امکان اجرا کردن احکام قرآن وجود ندارد. (مهندس بازرگان)
ـ روح و جوهر قرآن ممکن است و عمل صالح چنین است (دکتر علی شریعتی)
ـ دین از شریعت جداست (دکتر حبیب الله پیمان)
بهنظر میرسد که این جملات کوتاه روشنفکران مذهبی درباره احکام مدنی و شریعت نشان از عدمتوجه کافی به مقوله اهمیت احکام مدنی در قرآن و اسلام دارد و نتیجه این عدم توجه بعد از انقلاب اسلامی خود را نشان داد. در حالی که باید تناسبی میان آرمان و سپهر و الگو و مدل برقرار شود.
همچنین روشنفکران دینی که بعد از انقلاب اسلامی بهوجود آمدند و دید نواندیشانه دارند مانند دکتر سروش در تفکیک دین از شریعت در عمل با جایگزینی و اهمیت ایمان و عرفان بر فقه از اهمیت نقد در زندگی مسلمانان غفلت کرده و آن را مورد توجه قرار ندادند در حالی که باید در تعامل آرمان و واقعیت کوشید تا دچار غفلت نشد.
اگرچه جریان روشنفکری مسلمان در مبانی رابطه نسبت اسلام و حقوق بشر، قدمهای مهمی برداشته است، بهخصوص با حاکم کردن نگاه تاویلی به قرآن با توجه به هدف و گوهر ادیان که کرامت انسان اجرای عدالت متناسب با این کرامت است، اما این نسبت را باید با بازخوانی قرآن و سنجش رفتار و سنت پیامبر و امامان شیعه و بزرگان دین با قرآن ادامه داد. از قرآن باید درس گرفت و متناسب با مبانی نظری آرمانی؛ الگو و مدل مرحلهای ارائه داد تا با روش اثباتی و نه سلبی، راهکارهای عینی حقوق بشر و اسلام را بگشاییم. این نقصان عدمارائه مدل و قانون را نباید روشنفکران مسلمان نادیده بگیرند.
● روحانیون اصلاحگرا و حقوق بشر
روحانیون اصلاحگرا برخلاف روشنفکران مسلمان (مذهبی- دینی) به اصلاح قوانین توجه دارند. آنها در این مورد قدمهایی برداشتهاند که قابل اعتناست. اما از آنجایی که اصلاح بینش و تفسیر جدید از مفاهیم دینی را در دستور کار خود قرار ندادهاند، در برخی از مبانی مهم آزادی دچار مشکل اساسی هستند.
در مورد مسئله مردمسالاری، آزادی عقیده و بیان، حق انتخاب دین یا عقیده و تبلیغ آن بهطور کلی در میان روحانیون اصلاحطلب معاصر ایرانی، به جز تعداد بسیار اندکی از ایشان از جمله مرحوم آیتاللـه صالحی نجفآبادی و در برخی موارد آیتاللـه منتظری و آیتاللـه صانعی و حجتالاسلام ایازی نظرات روشنی ابراز نمیشود. مثلا مرحوم آیتاللـه مطهری میان آزادی عقیده و بیان فرق میگذارد و دومی را جایز نمیداند. در مورد حق انتخاب عقیده، فقط آیتاللـه منتظری نظر صریح موافق اعلام کرده است. در مورد حقوق برابر زن و مرد بیشتر مرحوم آیتاللـه صالحی نجفآبادی نظر صریح داده است.
با این وصف با توجه به نقش و تاثیر روحانیون در باور مردم و همچنین نقش آنها در تدوین احکام فقهی، باید گفتوگوی انتقادی میان فعالان حقوق بشر، روشنفکران مسلمان و روحانیون اصلاحگرا بهعنوان یک راهبرد ادامه یابد.
نتیجه این گفتوگو منجر به آن میشود که هر جریان برای جریان دیگر، نکات مهمی برای بازگو کردن یا آموختن داشته باشند. بینش روشنفکران مسلمان (مذهبی- دینی) راهگشاست، اما عدمکاربردی کردن ایده ضعف مهم آنهاست. توجه فعالان حقوق بشر به حقوق انسان قابل ارج است، اما بومی کردن و اجرایی کردن این حقوق و نحوه طرح آن در جامعه ما امری سخت است. این نقطه ضعف را نباید فراموش کرد. به عبارتی این فعالان باید کنش منطقهای - محلی داشته باشند. روشنفکران مسلمان در طرح و تفسیر بومی حقوق بشر موفقتر بودهاند، اما اجرایی، حقوقی و کاربردی کردن این ایدهها را میتوان با کمک روحانیون اصلاحگرا بهتر عملی کرد. اما در عین حال باید به تدوین یک دستگاه حقوقی مورد توافق از سوی روشنفکران مسلمان و سکولار و فعالان حقوق بشر و روحانیون اصلاحطلب اندیشید.
تقی رحمانی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست