چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
بازنمایی ابلیس در سینمای هزاره
۱ـ ترس آخرالزمانی
نیمهی دوم قرن بیستم با مجموعهای از ترسها و بیمها پیش رفت. این نگرانیها بازتابهایی را در آثار هنری برانگیخت. شاید یكی از این ترسها ناشی از تصور انهدام دنیا بهوسیلهی سلاحهای اتمی بود. این ترس البته به همراه خود تأثیرهای جانبی دیگری هم داشت كه پیدایش جنگ سرد یكی از آنها بود. اما بعد از فروپاشی شوروی، دنیا با ترسهای دیگری روبهرو شد كه بسیار منطقهایتر بود. به هر حال انسانِ قرن بیستم با ترسهای بسیار زیادی روبهرو شد. ترسهایی كه میآمدند، مدّتی دوام داشتند و بعد بار دیگر جایشان را به ترسهای بعدی میدادند؛ ترس از تكنولوژیِ بسیار سلطهگرِ نیمهی دوم قرن بیستم و شاید ترس از ایدز بعد از دههی هفتاد از آن جملهاند. قرن بیستم بهاصطلاح انگلیسیها و آمریكاییها قرن هول و هراس برای انسان مدرن بود. انسان مدرن با این ترسها زیست و گاه آنها را انعكاس داد. بنابراین نمیتوانیم بههیچوجه هنر مدرن را از این ترسها جدا كنیم. شاید در قرون قبل ترسها خیلی محدودتر و گاه ناشی از طبیعت بودند، اما قرن بیستم نوع واهمهها و ترسهای انسان را عوض كرد. به قول محققان جامعهشناسی و روانشناسی شاید اصطلاح آپوكالیپس ] آخرالزمان [ (apocalypse) ، كه ریشه در مذهب دارد، پاسخگوی چنین انعكاسهای روحی انسان بوده باشد. در نتیجه، اصطلاح ] اضطراب آخرالزمانی [ apocalyptic anxiety را جامعهشناسان و روانشناسان نیمهی دوم قرن بیستم وضع كردند كه معنای آن در فارسی چیزی شبیه به ترسها و واهمههای ناشی از انهدام جهان است. این ترس بخصوصی بود كه ریشه در كاركردها و اشتباههای تكنولوژی انسان در قرن بیستم داشت و از این نظر یك ترس مدرن تلقی میشد. شاید یكی از تأثیرگذارترین ترسهای قرن بیستم در اواخر این قرن پیش آمد كه البته ما تأثیر آن را بیشك بر روی هنر سینما میبینیم. البته بازنمود این ترسها تنها منحصر به سینما نبود و این مسئله تئاتر، ادبیات و موسیقی را هم دربرگرفت. مجموعهای از فیلمهای ساخته شده در دههی ۸۰ ناشی از ترسهایی بودند كه ما تحت عنوان ترسهای آخرالزمانی مطرح كردیم. این فیلمها اغلب فیلمهای تجارتیاند، ولی بههرحال حاكی از ترسهایی هستند كه ما تجربه كردهایم؛ فیلمهایی مانند « آرماگدون » ۱ ، روزهای عجیب و دنیای آب . این نوع فیلمها ترس از انهدام جهان را بازنمایی میكردند. اما شاید مهمترین ترسی كه ما در این اواخر با آنها روبهرو بودیم، ترسی است كه تحت عنوان واهمههای میلنیوم ] هزاره [ شناخته شده است؛ اصطلاحی كه به فارسی به معنای ترس از حوادث هزاره است. این نوع ترس، كه انعكاس خود را در آثار هنری نشان داده، محصول همین پنج، شش سال اخیر است. اصطلاح «میلنیوم» در زمینههای نقاشی، معماری، موسیقی و تا حدودی سینما بهكار رفته است، بهگونهای كه میتوانیم بگوییم «نقاشیِ میلنیوم»، «موسیقی میلنیوم»، «ادبیات میلنیوم» و «سینمای میلنیوم». آنقدر ترسهای گوناگونی بهوجود آمده كه این شوخی هم رایج شده كه در عصر پسامدرن برای هر كسی این امكان فراهم آمده تا نوع ترس خود را انتخاب كند. در نزدیكیهای سال ۲۰۰۰، هركسی از یك چیزی میترسید. این امر از یكسو، گویای تنوع ترسهایی است كه به انسان آخر قرن بیستم حمله كرده و از سوی دیگر، یك شوخی جالب با كثرتگرایی پسامدرنیسم است. ولی بههرحال ترس هزاره یك كیفیت بسیار تازه و نوظهور است. ترس از انهدام جهان در ارتباط با هزاره به بخشی از نوشتههای یكی از حواریون عیسی(ع) به نام یوحنا برمیگردد كه به مكاشفهی یوحنا مشهور است. در این مكاشفه توضیح داده میشود كه در آخرین سال هزارهی دوم، شیطان در غالب انسان و در هیبت انسانی به زمین میآید تا زنی را انتخاب كند و از آن بچهدار شود. این بچه بزرگ میشود و روزی موجب انهدام جهان میگردد و جهان بهدست نیروهای شرّ میافتد. این تمام داستان هزاره است. مكاشفهی یوحنا یك اسطورهی دوهزارساله است، ولی كاركردش را ما در این اواخر میبینیم. در ۱۹۹۸، در اروپا و آمریكا و در بعضی از كشورهای خاورمیانه حركتی رخ داد كه حاكی از آغاز ترسهای هزاره بود. عدهی زیادی به خیابانها میریختند و راهپیمایی میكردند. عدهی زیادی به بعضی از شهرهای مشرق یا به برخی از شهرهای خاورمیانه كوچ كرده بودند و در آنجا زندگی میكردند. آنها انتظار داشتند با فرارسیدن سال ۲۰۰۰ جهان منهدم شود و بنا به اعتقاداتشان در جای درستی قرار بگیرند. این تظاهرات در بسیاری از شهرهای آمریكا مثل نیویورك، لوسآنجلس و شیكاگو دیده میشد. در كنار این تظاهرات، گاه راهپیمایهای ساكت و آرامی در لندن و چند شهر اروپایی انجام گردید. سخنرانیهایی نیز بهوسیلهی استادان سرشناس علوم الهی در دانشگاههای معتبر اروپا و آمریكا برگزار شد كه در آنها دربارهی ترسهای هزاره گفتوگو شد. این ترسها حاكی از آن بود كه عدهای سخت اعتقاد داشتند در سال ۲۰۰۰ اتفاقهایی رخ خواهد داد. همهی این نوع فعالیتها بهصورت آرام برگزار نشد و گروهها و فرقههایی به نام فرقههای «میلنیوم» یا «میلنیاری» در آمریكا دست به خشونت زدند، زیرا اعتقاد داشتند باید سال ۲۰۰۰ با خشونتهایی توأم با آدمكشی بشارت داده شود.
۲ـ سینمای آخرالزمانی
در سال ۱۹۹۸، فیلم بسیار خوب هفت را از دیوید فینچر دیدیم كه شخصیت بسیار خشن آن شخصی است معتقد به هزاره. البته این مسئله در فیلم توضیح داده نشد و ما اسطورههای پشت این آدمكشیها را در آن فیلم ندیدیم. علتش این بود كه فیلم زودتر از این جریانات ساخته شده بود. بههرحال ظهور هزاره در سالهای ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ كاملاً ایجاد ترس و وحشت كرده بود و جامعهشناسان و روانشناسان در آمریكا آن را بسیار جدی تلقی كردند. در خلال سال ۱۹۹۷، سرانجام وحشت هزاره به مجموعههای تلویزیونی در آمریكا كشیده و یك مجموعهی بسیار پرطرفدار به اسم پروندهی محرمانه ساخته شد كه حوادث هولناك نابودی جهان را تصویر میكرد. بهدلیل استقبال بسیار زیاد، این مجموعه بسیار سریع بهصورت نوارهای ویدئویی وارد بازار شد و فروش رفت. این نوارهای ویدئویی مدتی بعد بهصورت دی وی دی به بازار عرضه شد. بازار بسیار داغی شده بود از حوادثی كه ناشی از نیروهای مرموز ماوراءالطبیعه بود. پس از تلویزیون كه یك وسیلهی مردمپسند است، سینما گوشش را تیز كرد برای جذب همهی چیزهایی كه میتوانست در این زمینه مردمپسند باشد. در اینجا، میتوان از فیلمهایی نام برد كه همه در ۱۹۹۹ ساخته شدند و همهی موضوعاتشان به طریقی با ماوراءالطبیعه و بهطور خاص با ابلیس یا شیطان ارتباط داشت. فیلمی مانند چشمان كاملاً بسته ، كه زیباترین صحنههای آن و میزانسن كوبریك بحث شیطانپرستی را مطرح میكند، نشان میدهد تا چه حد مسئلهی شیطان یا ابلیس در سینمای مردمپسند آمریكا جایگاه قابلتوجهی را پیدا كرده است. فیلم بعدی در این زمینه دروازهی نهم ساختهی رومن پولانسكی است كه كاملاً اسطورهی ظهور هزاره را بهكار میگیرد. پولانسكی از اولین كسانی است كه به اسطورهی شیطان در غالب مدرنش پرداخت و با فیلم دروازهی نهم با نگاه كاملاً تازهای به شیطان در سینما نگریست. در سال ۱۹۹۹، بار دیگر در همان سالهایی كه این چند فیلم ساخته شدند، فیلم پروژهی جادوگر بلر را دیدیم كه قسمت دومش در سال بعد آمد و حاكی از همان ترس بود. در همین سال، بار دیگر چهرهی شیطان را در فیلم زن فضانورد میبینیم در غالب یك بازیگر بسیار خوشسیما. در فیلمی كودكانه و نهچندان سرسری از تیم برتون به اسم اسلیپی هالو ، كه اسم یك روستا است، بار دیگر به این مسئله پرداخته میشود. در همان سال فیلم زخم تصلیب ، به معنی زخمهایی كه حاكی از همدردی با عیسی(ع) است، ساخته میشود كه فیلم قابلتوجهای است. چند ماه بعد، فیلم دُگما بر روی پرده میآید كه برای مردم ترسهایی را ایجاد كرد. در پایان سال ۹۹، روانشناسان مقالههای بسیار جالبی را نوشتند كه در مورد كسانی بود كه به آنها مراجعه كرده و دچار خیالات هزارهای شده بودند. این خیالات ظاهراً ناشی از دیدن فیلمهای یادشده بوده است. در آخر همان سال، فیلم دیگری به نام ارواح گمشده (Lost souls) پس از آن، شب آخر (Last night) ، و سرانجام فیلم كتاب زندگی با مضامین وحشت از هزاره ساخته شدند.احتمالاً علاقهمندان به سینما اغلب این فیلمها را بهصورت ویدئویی دیدهاند. مجموعهی یادشده از میان بسیاری از فیلمهایی كه در سال ۹۹ ساخته شده بود انتخاب گردید. اسطورهی شیطان ناگهان در سینما ظاهر نشده بود، بلكه ریشهی قبلی داشت و در دههی ۹۰ نیز فیلمهای متعلق به شیطان وجود داشت.جالب اینكه در ۱۹۹۹ ـهمان سالی كه این همه فیلمِ موردتوجه راجع به شیطان ساخته شدـ فیلمهای خیلی خوب قدیمی مربوط به شیطان بار دیگر بازسازی و یا پخش مجدد شدند. مثلاً فیلمی مانند جنگیر كه نزدیك به سی سال قبل ساخته شده بود، با اضافهشدن صحنههایی كه سانسور شده بود، روی پرده آمد و مدتی بعد به سرعت به صورت نوار ویدئویی و دی وی دی در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.همچنین سریهای طالع نحس كه ما سالها قبل در ایران دیده بودیم. این همه نشان میدهد چیزی رخ داد كه سینما سخت به اسطورهی شیطان علاقهمند شد. میتوان گفت علت آن طرح اسطورهی وحشت هزاره بود كه مربوط به مكاشفهی یوحنا میشد. براساس این اسطوره، شیطان یك ساعت قبل از سال تحویل آخرین سال هزارهی دوم یعنی بین ساعت ۱۱ تا ساعت ۱۲ نیمهشب ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ با زنی برگزیده همبستر میشود تا نطفهی بچهی شیطان بسته شود. این بچه میآید تا دنیا را در هزارهی سوم تحت سلطهی خود بگیرد. سال ۲۰۰۰ آغاز جابهجایی قدرت از خیر به شر خواهد بود. پس از این، شیطان با زادهی شیطان بر دنیا مسلط خواهد شد و آن را منهدم خواهد كرد. بازنمایی اسطورهی مكاشفات یوحنا در سینمای هالیوود بیشك بیشتر به دلیل كسب درآمد بیشتر بوده تا آگاه كردن مردم و هدف هالیوود در درجهی اول استفاده از فضای ذهنی ترسناكی بوده است كه در خلال ۱۹۹۹ بر غرب مستولی شده بود.سینمای ۱۹۹۰ به بعد توانست از تواناییهای شگفتانگیزی، كه بیشتر ناشی از استفاده از كامپیوتر و صداهای بسیار قوی در سالن سینما بود، در این زمینه بهره برد. در خلال دورهی سه سالهی اخیر، در اثر رواج این مجموعه فیلمها یك ژانر تازه با عنوان «سینمای وحشت» بهوجود آمد. اصطلاح جدید دیگر super natural horror ] وحشت ابرطبیعی [ است كه بیشتر به سینمایی اطلاق میشود كه تصویرگر شیطان است. بازنمایی شیطان در تاریخ سینما به سی سال اول تاریخ سینما برمیگردد كه در آن تصویرسازی شیطانی تا حد بسیار زیادی مبتنی بوده است بر نقاشی؛ و فیلمهایی مانند فاوست حاكی از این است كه فیلمسازان برای ساختن تصاویری از شیطان تنها به نقاشی مراجعه میكردند. ولی سینمای وحشت تصویر بسیار متفاوتی از شیطان ارائه داد كه با همهی اسطورههایی كه ما تاكنون از شیطان داشتهایم متفاوت است. شیطان، برخلاف اسطورههای قدیمیاش، در فیلمهای جدید حتماً مرد است. در صورتی كه نام فیلم مشهور جوزف فون اشترنبرگ عبارت است از شیطان یك زن است . در سینمای هزاره، شیطان یك مرد است كه برمیگردد به اسطورهی یوحنا. در فیلمهای اخیر، شیطان موجودی است خوشسیما، بسیار خوشاندام، بسیار باوقار و جذاب كه از توانایی جنسی بسیار بالایی برخوردار است. او بسیار سخنور است و بهسرعت افراد را در مقابل خود خلعسلاح میكند. نگاهی بسیار تیز و خیرهكننده دارد و بسیار والامقام است. این ویژگیها برخلاف خصوصیات نقاشیها و اسطورههای مذهبی است كه با نظر رمانتیسیستهای اروپایی نزدیك است. میدانید رمانتیسیستهای اروپایی نیز بسیار به بازنمایی شیطان علاقهمند بودند. آنها شیطان را بسیار شبیه آنچه در سینمای وحشت میبینیم توصیف میكردند. شیلر شاعر مشهور ادعا كرده شیطان یك هیولای بسیار باشكوه است. بودلر شیطان را كاملترین نمونهی زیبایی انسانی دانسته است. لامارتین میگوید شیطان یك فرشتهی بختبرگشته است كه شما سخت دوست دارید عاشقش شوید. بههرحال عده زیادی از رمانتیسیستها مثل شیلر، بودلر، گوته و لامارتین شیطان را بازنمایی كردند.
۳ـ نگاهی به فیلم پایان دوران
در پایان، از فیلم پایان دوران ساختهی پیتر هایمز نیز نامی ببریم. به روزهای پایان هستی و آخرین روز قبل از قیامت اشاره دارد و داستان آن دقیقاً داستان وحشت هزاره است با همان خصوصیاتی كه ذكر شد. نكتهی جالب این است كه بیشك بیننده با گابریل بِرن، كه نقش شیطان را در این فیلم بازی میكند، همذاتپنداری میكند. جالب اینكه گابریل، یا به قول آمریكاییها گِیبرِیل، همان جبرئیل است كه اسم خیلی بامسمایی برای شیطان است. همانگونه كه میدانید جبرئیل كسی بود كه به مریم(س) پیام داد عیسی(ع) را باردار است. جالبتر اینكه نقش قبلی گابریل برن در فیلم زخم تصلیب نقش كشیشی است كه عیسی(ع) است؛ تضاد قابلتوجهی بین این دو نقش وجود دارد. او در آفریدن نقشی كه میبایست منفور باشد بسیار تواناست. ولی بیننده قاطعانه قادر نیست آنچنان كه قرار است از این شخصیت بدش بیاید. این فیلم ـ پایان دوران ـ سرشار از اسطورههای مذهبی است كه اگر بیننده با آنها آشنا نباشد ظرافتهایش را درك نخواهد كرد. گفته میشد اسطورهی هزاره بر این اساس است كه دختری متولد میشود كه شیطان از تولد او مطلع است. بنابراین افرادِ خودش را میفرستد تا این دختر را با خون یك مار نقرهای، كه در واقع مطابق با اسطورهی یوحنا است، غسل تعمید دهند. این فیلم بسیاری مسائل جالب را مطرح میكند، اما غالباً برای مخاطبان مسیحی قابل فهم و دریافت است. در جایی از فیلم، شخصی را میبینیم كه به قول آمریكاییها آلباینو ۲ ـ یعنی زال و كسی كه هیچ رنگی ندارد ـ است؛ كاملاً بیرنگ است و هیچچیز رنگی در مو، پوست و چشم او وجود ندارد. آلباینو در واقع به زنی كه قرار است شیطان به سراغش بیاید، خبر میدهد كه شیطان ـ اربابش ـ میخواهد به سراغش بیاید. باید تصویرش را در یك جام ـ چینی شكستنی ـ ببینیم. این فیلم خیلی زیبا با این اسطوره كار میكند و شخصیت آلباینو را بهصورت یك كامپیوتر در سینما نشان میدهد. فیلم گاه واقعاً خندهدار است و سرشار از طنز است. مسئلهی دیگر آن است كه شیطان فقط یكبار در خلال روز پیدا میشود. شیطان بر اساس اسم انجیلیاش، «شاهزادهی تاریكی» است، و تمام صحنههایی كه شیطان را میبینیم در شب فیلمبرداری شده و در آن تكنیك زیادی به كار رفته است. از طرف دیگر، این مسئله وهم را خیلی بیشتر میكند. داستان در خلال شب اتفاق میافتد و گفته میشود وقتی قرار است شیطان در آستانهی هزارهی سوم ظاهر شود، همهی دستگاه پلیس در اختیار شیطان قرار میگیرد. مطلب جالب دیگر تسخیر افرادی است كه در واقع باید از جان مردم دفاع كنند ولی به شیطان گرویدهاند. جالبتر از آن به اصطلاح دودوزهبازی واتیكان است كه فیلم را در ابهام فرومیبرد: آیا واتیكان از هزاره آگاه است؟ فیلم با این قضیه بازی میكند. بالاخره هم مشخص نمیكنند آیا واتیكان در پشت این قضایا قرار دارد، میتواند این كارها را انجام دهد یا از آنها جلوگیری كند، یا نه. اما اسطورهی شیطان قادر نیست وارد كلیسا شود، ولی از خارج كلیسا نیروی خود را به داخل كلیسا میفرستد تا كارش را انجام دهد. ساخت فیلم پایان دوران بدون جلوههای ویژه و صداهایش امكانپذیر نبود. البته غالب منتقدان از این فیلم خوششان نیامد، به دلایل بسیار زیادی كه شاید بیشتر مربوط میشد به بازی آرنولد شواتزنگر در نقش كسی كه میخواهد جلوی شیطان را بگیرد. او بسیار مسخره میخواهد جلوی شیطان را با تفنگ بگیرد. این مسئله انتقاد واتیكان را نیز برانگیخت. به هر حال، شوآرتزِنگر یك مرد قویهیكل و خوش عضله است، و در فیلمهایی كه تا به حال بازی كرده، او را در نقش كسی میبینیم كه از نظر فیزیكی تواناست. تواناترین فرد در این فیلم به عذاب علیم كشیده میشود. پس شوآرتزنگر را خیلی خوب انتخاب كردهاند؛ كسی كه از قدرت و توانایی فیزیكی بسیار زیادی برخوردار است. آخرین مطلب اینكه ما در شرف شكلگیری یك ژانر جدید در سینما هستیم كه تركیبی از دو ژانر مختلف است: یكی «سینمای اسطورهای» و دیگر «سینمای وحشت».
یادداشتها:
۱. ( سوره ): Armageddon ، كه در فارسی با لفظ حارمَجّدون میآید، محلی است كه نبرد نهایی نیروهای خیر و شر در آن درخواهد گرفت؛ این لفظ اشاره به آوردگاه مگیدو در مكاشفهی یوحنا دارد.
۲. ( سوره ): albino ؛ تلفظ این واژه در انگلیسی بریتانیایی «آلبینو» است. در واقع آلباینو یا آلبینو نوعی بیماری ارثی است كه بدن شخص نمیتواند رنگدانه تولید كند و از اینرو، پوست، چشمان و موهای او بیرنگ، سفید و یا مایل به صورتی است.
احمد الستی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست