یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

احساسات منجمد شده و اشک های مقدس


احساسات منجمد شده و اشک های مقدس
قرن هاست که مردها با دنیای احساسات و عواطف بیگانه بوده اند ، قلمروی که زن ها در آنجا شکفته و بالنده می شوند . این در حالی است که مردها می بایست در احساس نکردن و بی حس شدن یک استاد تمام عیار می شدند تا زنده بمانند . زیرا چنانچه سرشار از عشق و لطافت و ظرافت بودند چگونه می توانستند با دستان خالی با مرد قوی هیکل دیگری که چشم به خانه و غذا و یا زنشان دوخته بجنگند و ستیز کنند ؟ چنانچه به خود ترس راه می دادند ، چگونه می توانستند با حیوان وحشی که با سرعت تمام به آن ها نزدیک می شود روبرو شوند ؟
چنانچه به احساسات قلبی خود گوش می دادند ، چگونه می توانستند در نقش یک سرباز به فرمان و دستورات ارشد خود گوش دهند و نارنجک و یا بمبی را در روستایی بیندازند که می دانند مردم بی دفاع زیادی کشته خواهند شد ، اما اگر این فرمان را اجرا نمی کردند خودشان کشته می شدند . در چنین وضعیتی چگونه باید به خودشان اجازه می دادند که اضطراب و درد و رنج را به خود راه دهند و احساس گناه کنند و ناراحت باشند .
اوضاع در قرن بیستم تفاوت چندانی نکرده است . تجارت و بازرگانی و دنیای کار درست به مانند میدان های نبرد ، همان اندازه معیوب ، غیراخلاقی و خشن و بی رحم است . به مردهایی که خشن و نترس اند پاداش داده می شود و چنانچه لطیف ، ظریف و احساساتی باشند تحقیر می شوند . چنانچه از خودشان ترس نشان دهند دیگر مورد احترام نخواهند بود . سلاح های نبرد تغییر یافته اند اما قوانین بازی همان قوانین همیشگی اند .
این بهایی است که مردها برای مردانگی و مرد بودن خود می پردازند . سرد و کرخت و بی احساس بودن همان حسی است که از آن ها انتظار می رود تا نشان دهند مرد هستند . دو راهی که بر سر آن قرار دارند نیز همین است . محال است بتوانند شجاع و نترس باشند و احساس ترس ، شرمندگی ، ندامت و پشیمانی را در خود بکشند بی آنکه همراه آن ها ، قابلیت های عشق ورزیدن ، شادمان بودن و مهربان بودن ر از دست ندهند . به همین دلیل است که در دنیای امروز ، مردان بسیاری در نوعی از حالت یاس و سرخوردگی پنهانی و قلبی مملو از احساسات یخ زده زندگی می کنند که نمی توانند این احساسات را تخلیه کنند .
آری این ها واقعیات دردناک و تلخ دنیای مردانه هستند که اغلب هیچ زنی توانایی درکشان را ندارد و همیشه برایشان مبهم بوده است .
و به همین دلیل است که زن ها از رفتارهای سرد مردها این گونه برداشت می کنند که آن ها را دوست ندارند و هیچ وقت نمی توانند حدس بزنند که مردها با دقت هرچه تمام رازی را از آن ها پوشیده و مخفی نگه داشته اند .
چنانچه مردها با خودشان صادق باشند و نگاهی به درون شان بیندازند ، زخم های روحی و روانی را که از مردانگی خود به ارث برده اند ، همان زخم های کهنه ای که آن ها را از احساس شادمانه زیستن که استحقاقش را دارند بازداشته اند ، خواهند دید . روبرو شدن با زخم ها و درد و رنج ها و احساسات یخ زده ی درون قلبشان مستلزم شجاعت روحی ، بخشش ، عزاداری و اشک ریختن های بسیار است . چنین باور دارم که تمام اشک ها مقدس اند و اشک ها نشان می دهند که یخ های پیرامون قلبمان در حال ذوب شدن است . گریه کردن و اشک ریختن برای مردها کار ساده ای نیست ، اما همین گریه کردن می تواند بخش های گم شده ی وجود مردها را که حتی نمی دانند آن را از دست داده اند به آنان بازگرداند . این موقعیت ها و لحظه ها ، لحظه هایی بسیار مقدس اند ، همانگونه که تولد امری مقدس است .
همانگونه که با تولد هر نوزاد درک و آگاهی و مراقبت های ویژه ی مادر لازم است ، به هنگامی که مردی تمام سعی خود را کرده و کرختی و سردی احساسات خود را پشت سر می گذارد نیز حضور زنی مهربان ، گشاده رو و با احساس لازم است .

www.delsoookhte.blogfa.com
پویا روحی علمداری
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید