جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آگاهی بخشی اجتماعی درباره جایگاه رهبری سیاسی


آگاهی بخشی اجتماعی درباره جایگاه رهبری سیاسی
جامعه به « مزرعه » می ماند و برای رشد نیازمند به « بذر » می باشد. اگر بر بذرهای آماده برای بالندگی آفتاب نتابد و با آب و مواد غنی نهفته در خاک ارتزاق نکنند و با مراقبت همراه نگردند رشد نمی کنند و سر برنمی آورند و مزرعه سرسبز و انباشته از درختان را تشکیل نمی دهند و نیز گیاهان نمی رویند و بوستان های معطر رخ نمی نمایانند و طبیعی است که آنچه در چنین وضعیتی باقی می ماند خس و خاشاک و بی ثمری است .
جامعه ای زنده و پویاست و دارای ثمر و حاصل که بذرها پی درپی در آن به رشد و نمو درآیند و سر از خاک برآرند و به درخت های تنومند تبدیل شوند و میوه های معرفت به بار آورند.
اگرچه در چنین جامعه ای بذرهای مختلف به رشد درمی آیند و به شکوفایی می رسند و میوه و ثمر می دهند لکن بذر « آگاهی و بینش » از مهم ترین و ثمردهنده ترین آنهاست چرا که در پرتو آگاهی و بینش است که بسیاری از تحول ها و پیشرفت ها در جامعه و کشور به وجود می آید.
در نگاه فرهنگ غنی و پویای اسلامی آن « مسلمان » دارای ارزش و اعتبار و سرچشمه تحول و تحرک است که با آگاهی و بینش رشد کند و استوار گردد و برای فرد و جامعه پیشرفت به ارمغان آورد.
ائمه دین (ع ) با رهنمودهای رهایی بخش خویش بسترها و زمینه های لازم را برای تحقق این آگاهی در ابعاد و موضوعات گوناگون مهیا نموده اند تا هر فرد مسلمان از پشتوانه های لازم برای حرکت صحیح و مقصد رسان در امور مختلف برخوردار شود.
یکی از موضوعات مهم و محوری و مرتبط با حیات اجتماعی و سیاسی هر مسلمان اصل امامت و رهبری سیاسی می باشد. این موضوع از اهمیتی خاص برخوردار است و با سرنوشت جامعه و کشور اسلامی پیوند می خورد و به همین دلیل هر فرد از آحاد جامعه اسلامی باید به عالی ترین مراتب بینش و آگاهی در این باره دست یابد. این آگاهی و بینش باعث می شود که افراد جامعه بدانند که امام و رهبر سیاسی جامعه و سرزمین اسلامی چه کسی باید باشد و چه مشخصه و خصوصیاتی لازم است در او جمع آید. همچنین تحقق این بینش و آگاهی باعث می شود که هر فرد مسلمان مدعیان دروغین رهبری و خلافت اسلامی را از مدعیان راستین آن بازشناسد و به وظایف و مسئولیت هایی که در برابر امام و رهبر اجتماعی و سیاسی برعهده دارد عامل گردد و به این طریق زمینه های مساعدی به وجود آید تا برنامه ها و راهکارها و شیوه های زعیم و رهبر برای تحقق عزت و استقلال و پیشرفت جامعه و کشور به ظهور و عینیت درآید.
از میان نمونه ها و مصداق های تاریخی درباره آگاهی بخشی و بینش آفرینی ائمه اطهار(ع ) درباره اصل امامت و رهبری و از این طریق راه نمودن به مردم جامعه به جلوه ای از تعالیم سیاسی حضرت امام حسن مجتبی (ع ) توجه می کنیم .
حضرت امام حسن (ع ) پس از صلح با معاویه که در اثر شرایط خاص و بر مبنای صلاحدیدهای آن پیشوای الهی صورت گرفت سعی وافر داشت تا مردم جامعه را به این بینش و شناخت برساند که اگرچه در اثر وضعیت سخت و نفس گیر به وجود آمده مجبور شده است که خلافت و رهبری سیاسی جامعه را به معاویه واگذارد تا به این وسیله اصل دین و موجودیت امت محفوظ بماند و شرایطی در آینده برای متحول شدن جامعه و بازگشت حق مسلم و الهی خلافت به ائمه اطهار آماده گردد لکن لازم است مردم مسلمان بدانند که اولا جایگاه اصلی امامت و زعامت سیاسی امت اسلامی امامان معصوم (ع ) می باشند. ثانیا معاویه غاصب مقام زعامت و خلافت است و همچنان فاقد صلاحیت های لازم برای این جایگاه و مقام الهی می باشد.
امام حسن مجتبی (ع ) پس از صلح با معاویه و آن هنگام که معاویه به کوفه آمد در حضور مردم اینگونه به آگاه سازی آنان درباره اصل امامت و رهبری سیاسی و جایگاه اصلی آن می پردازد :
« ای مردم معاویه چنین پنداشته که من او را شایسته خلافت می دانم و خود را شایسته و سزاوار خلافت اسلامی نمی دانم . ولی معاویه به طور قطع دروغ پنداشته است و من از هر کس نسبت به رهبری مردم جامعه شایسته تر می باشم و این موضوع هم در قرآن کتاب خدا و هم از زبان پیامبر اکرم (ص ) مورد تاکید و تصریح قرار گرفته است .
به خدا سوگند اگر مردم با من بیعت می کردند و از من اطاعت می نمودند و به یاری و مساعدت من اهتمام می ورزیدند آسمان باران خود را بر آنان فرو می فرستاد و زمین برکت خود را ظاهر می کرد. »
از متن سخنان آگاهی بخش امام حسن مجتبی (ع ) باید به نکات ذیل توجه دقیق شود :
کسانی که مخاطب اصلی امام (ع ) برای بیان این رهنمودها می باشند مردم جامعه هستند.
امام (ع ) لازم و واجب می داند که مردم را به شناخت و آگاهی های لازم نسبت به اصل امامت و خلافت اسلامی نائل گرداند.
امام (ع ) در حضور معاویه این رهنمودها را مطرح می کند و این نشان می دهد که اولا آن پیشوای الهی از اوج ایمان و صلابت و شجاعت برای بیان حق برخوردار می باشد و از هیچ کس و در هیچ شرایطی بیم و هراس به دل راه نمی دهد. ثانیا امام (ع ) لازم می داند که در حضور معاویه که خود را زعیم و خلیفه اسلامی و جانشین پیامبر(ص ) می پندارد این حقایق را به مردم منتقل نماید و به این وسیله باورهای خیالی و پوچ این عنصر ناسالم را فروریزد و به همین منظور او را در ادعای زعامت و خلافت اسلامی کاذب و دروغگو معرفی می کند.
امام (ع ) به مردم آگاهی می دهد که آنچه در مساله صلح به وقوع پیوسته در اثر شرایط حاد و خطراتی است که موجودیت اسلام و جامعه اسلامی را تهدید می کند و هیچ راه و چاره ای را برای گریز از این خطر مهلک باقی نمی گذارد.
امام حسن مجتبی (ع ) خطاب به مردم حق مسلم خود در زعامت و رهبری سیاسی جامعه را به قرآن کریم و کلام پیامبر خدا(ص ) مستند می نماید. این استناد مربوط به آیاتی از کتاب خدا می باشد که تصریح به عصمت ائمه اطهار دارند و آنان را به این وسیله شایسته امامت و رهبری می دانند. همچنین این استناد به آیاتی اشارت دارد که محتوای آن نزول فرمان الهی برای انتصاب امیرمومنان حضرت علی (ع ) به امامت امت است .
استناد به کلام پیامبر(ص ) نیز مربوط به سخنان مکرر رسول خدا(ص ) به شایستگی حضرت علی (ع ) و یازده امام معصوم پس از او برای زعامت و ولایت سیاسی امت اسلامی می باشد. این سخنان هم پیش از واقعه تاریخی غدیرخم به طور مکرر بیان گردیده و هم در واقعه غدیر به صورت عینی و در حضور جمعیت کثیر مسلمانان و با انتصاب امیرمومنان (ع ) به ولایت و خلافت اسلامی به ثبت و ضبط تاریخی درآمده است .
امام حسن مجتبی (ع ) به خداوند متعال سوگند یاد می کند که اگر مردم جامعه با او بیعت می کردند و به درستی از فرامین و دستورالعمل هایش تبعیت می نمودند و برای مقابله با معاویه او را تنها نمی گذاشتند و با یاری و مساعدت همه جانبه امام و پیشوای معصوم راه را بر سیطره غاصبانه معاویه بر ولایت و خلافت اسلامی مسدود می کردند آسمان درهای فیض و رحمتش را بر امت می گشود و زمین برکاتش را ظاهر می کرد و این نشان می دهد که بین اطاعت مردم از امامان (ع ) و تلاش و مجاهدت های خالصانه و وقفه ناپذیرشان در مسیر صیانت و پاسداری از امامت و رهبری ائمه (ع ) و نزول فیض و رحمت های الهی بر جامعه و کشور اسلامی رابطه ای مستقیم و مستحکم وجود دارد و امور دینی و معنوی اینگونه با بهبود امور دنیایی و مادی پیوند می یابند و رابطه متقابل پیدا می کنند.
تحقق نقش محوری و زیربنایی امامت و رهبری اجتماعی و سیاسی در دوره غیبت با تشکیل حکومت اسلامی و زعامت امت توسط فقهای فکور و سائس و زمان شناس ضرورت دارد و باید تداوم یابد. زیرا اولا متون فرهنگی اسلام و کلام صریح امامان معصوم (ع ) این ضرورت و نیاز حیاتی را تثبیت می کنند و راه هرگونه شبهه و تردید را مسدود می نمایند. ثانیا در کنار استناد شرعی و استدلال نقلی از ائمه اطهار(ع ) بر این نیاز ضروری در همه اعصار استدلال صریح و حکم قطعی عقل و خرد سالم نیز تداوم امامت و رهبری اسلامی در همه اعصار را به اثبات می رساند و امت اسلامی فاقد رهبری سیاسی و حکومت اسلامی را به انهزام و شکست و ذلت در برابر دشمنان متعدی خارجی و تباهی ناشی از هرج ومرج و بی نظمی و ناامنی داخلی محکوم می نماید.
جامعه ای زنده و پویاست و دارای ثمر و حاصل که بذرها پی در پی در آن به رشد و نمو در آیند و سر از خاک برآرند و به درخت های تنومند تبدیل شوند و میوه های معرفت به بار آورند. اگر چه در چنین جامعه ای بذرهای مختلف به رشد در می آیند و به شکوفایی می رسند و میوه و ثمر می دهند لکن بذر « آگاهی و بینش » از مهمترین و ثمردهنده ترین آنهاست چرا که در پرتو آگاهی و بینش است که بسیاری از تحول ها و پیشرفت ها در جامعه و کشور به بار می آید .
بین اطاعت مردم از امامان (ع ) و تلاش و مجاهدت های خالصانه و وقفه ناپذیرشان در مسیر صیانت و پاسداری از اصل امامت و رهبری و نزول فیض و رحمت الهی بر جامعه و کشور اسلامی رابطه ای مستقیم و مستحکم وجود دارد و اموردینی و معنوی این گونه با بهبود امور دنیایی و مادی پیوند می یابند و رابطه متقابل پیدا می کنند .
در کنار استناد شرعی و استدلال نقلی از ائمه اطهار(ع ) مبنی بر ضرورت امامت و رهبری اجتماعی و سیاسی مردم در تمام اعصار استدلال صریح و حکم قطعی عقل و خرد سالم نیز تداوم امامت و رهبری اسلامی در همه زمان ها را به اثبات می رساند و امت اسلامی فاقد رهبری سیاسی و حکومت اسلامی را به انهزام و شکست و ذلت در برابر دشمنان متعدی خارجی و تباهی ناشی از هرج و مرج و بی نظمی و ناامنی داخلی محکوم می نماید .
در نگاه فرهنگ غنی و پویای اسلامی آن « مسلمان » دارای ارزش و اعتبار و سرچشمه تحول و تحرک است که با آگاهی و بینش رشد کند و استوار گردد و از پشتوانه های لازم برای حرکت صحیح و مقصد رسان در امور مختلف برخوردار شود و برای جامعه پیشرفت به ارمغان آورد .
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی