چهارشنبه, ۱۶ آبان, ۱۴۰۳ / 6 November, 2024
مجله ویستا

وقتی فدراسیون فوتبال «برش» ندارد


وقتی فدراسیون فوتبال «برش» ندارد
۱) سازمان بازرسی کل کشور، میهمان ناخوانده مجادلهای است که بین فدراسیون فوتبال و سازمان صدا و سیما در گرفته است. یک مصداق بارز از مفهوم دیرآشنای «آژان کشی» همین است که امضای علی کفاشیان پای نامه ای مملو از آه و ناله بخورد، نامه ای که حکایت از ناتوانی فدراسیون در اعاده حقش دارد و با مضمون استمداد از آن عالیجنابان، راهی ساختمان سازمان بازرسی می شود!
۲) یک سؤال ساده؛ اختلاف فوتبال و تلویزیون، چه ارتباطی به سازمان بازرسی دارد؟ یک جواب ساده؛ جایی که قانون رعایت نشود، سلیقه حکم می راند! قانون می گوید، صدا و سیما باید حق پخش تلویزیونی را بپردازد و برای اینکه بیشتر یادمان بماند، بن همام هم همین را در تهران فریاد زد، به طور طبیعی التزام نداشتن به قانون، تبعات شومی را به دنبال خواهد داشت. در این پرونده هم حذف از لیگ قهرمانان آسیا، فوتبال ما را تهدید می کند. با این حال گویا ظرفیتهای قانونی فعلی برای رهایی از این مخمصه اکتفا نمی کند. در این شرایط چاره چیست؟
۳) ناامیدی، دست از رایزنی برداشتن و کمک گرفتن از دیگران، انفعالی ترین رفتار ممکن در چنین شرایطی است و جالب اینکه مطابق انتظار، علی کفاشیان دقیقاً همین واکنش را از خود نشان می دهد. او از یک سو برای علی آبادی نامه می نویسد و از سوی دیگر، با خطاب قرار دادن سازمان بازرسی، از مسؤولیتهای ناشی از حذف تیمهای باشگاهی از لیگ قهرمانان آسیا، شانه خالی می کند. با صریح ترین لحن ممکن، این یعنی آن که فدراسیون فوتبال «برش» ندارد، کسی خریدار حرف او نیست و اقتدار لازم برای اداره امور را از خود نشان نمی دهد.
۴) دیر زمانی از روزهای اوج فدراسیون فوتبال نمی گذرد. در زمان سیادت دادکان و صفایی فراهانی، فدراسیون فوتبال تبدیل به نهادی مقتدر و مستقل شده بود. ویرانه ای که در دوران پوست اندازی ورزش کشور به دست صفایی افتاد، از برکت خدمات او و دادکان به آن چنان قدرت جالب توجهی تبدیل شده بود که همین چندی پیش، رئیس سازمان تربیت بدنی و معاون رئیس جمهور را برای تصاحب صندلی ریاستش وسوسه کرد. امروز اما، عادت کرده ایم فدراسیونی را که از بیشتر منازعات با پیروزی بیرون می آمد، در موضع ضعف و استیصال ببینیم.
۵) نمی دانیم در سلسله مذاکرات فدراسیون و سازمان صدا و سیما برای دریافت حق پخش، چه گذشته است، اما تعجب نمی کنیم از اینکه پاسخ رسانه ملی را یکسره منفی می یابیم. از رئیسی که بنیادی ترین تصمیماتش از قبیل ملیت داور داربی یا سرنوشت رئیس کمیته داوران، ظرف یک هفته دچار تغییر و تحول اساسی و چه بسا تناقض و پارادوکس می شود، چه انتظاری می توان داشت. نهاد متولی فوتبال ایران، امروز محتاج مردی است که با قاطعیت، تدبیر و چاره اندیشی منحصر به فرد، دست به یک اقدام تاریخی بزند و حقی را که از دیرباز نادیده گرفته می شده، به دامان فوتبال محتضر و زیر خط بقای ایران باز گرداند. بدون تعارف، آیا شما در وجنات علی کفاشیان چنین خصایلی را می بینید؟
۶) رها شدن از این جهنم، مرهون یک جسارت ماندگار است. فوتبالی که می خواهد همچنان به بقایش ادامه بدهد، باید راه خصوصی سازی را یاد بگیرد و خصوصی سازی دور از امتیاز گزاف حق پخش تلویزیونی، معنایی نخواهد داشت. گرفتن حق پخش به لحاظ قانونی بر عهده فدراسیون فوتبال است و هیچگونه اهمالی در این زمینه قابل پذیرش نخواهد بود.
اقدامهای عوامفریبانه ای نظیر نامه نگاری برای مراجع بالاتر و تبری جستن از تبعات این مسأله نیز، چیزی بیشتر از یک مظلوم نمایی غیرموجه نیست.
با این وصف اگر فدراسیون از سازمان تربیت بدنی و سازمان بازرسی هم طرفی نبست، توصیه می کنیم موضوع را با سازمان ملل در میان بگذارد، شاید فرجی شد !
رسول بهروش
منبع : روزنامه قدس