دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
امروز فکر توشهیی از بهر فردا کن
![امروز فکر توشهیی از بهر فردا کن](/mag/i/2/cabef.jpg)
هدف ما در این مقاله به تصویر كشیدن سیره عملی اولیای دین در زمینه وقف است، البته (به جهت رعایت اختصار و گنجایش مقاله) كوشیده شده است، سیره عملی چندتن از امامان معصوم به صورت مستند از منابع معتبر روایی ارایه شود.
پیش از ورود به بیان سیره معصومان، نگاهی اجمالی به «اندیشه جاودانگی انسان» كه عامل مهم فعالیتهای خیرخواهانه انسان در طول تاریخ بوده نیز صورت گرفته است.
● اندیشه جاودانگی انسان
انسان موجودی جاودانی است و از فنا و نابودی نفرت دارد. «مرگ» در حقیقت، وسیله انتقال به عالم دیگر برای زندگی ابدی است. تاریخ بشر نشان میدهد كه حتی ناباوران به خدا و دین، خود را موجودی فانی به شمار نمیآوردند. از این رهگذر، انسان دوست دارد پس از وی، نامی از او در عالم به یادگار بماند.
به قول شاعر، اگر نام نیك از انسان باقی بماند، از سرای زرنگار بهتر است. از آنجا كه دنیای زودگذر، تامینكننده آرامش انسان نیست، بسیاری از آگاهان میكوشند به گونهیی نام خود را با امتداد تاریخ گره زده، بلندآوازه كنند.
همی بگذرد بر تو ایام تو
سرایی جز این باشد آرام تو
كاوشهای باستانشناسی نشان میدهد كه بسیاری از اقوام بشر با مرگ عزیزانشان، اموال و اشیای زینتی آنان را به همراه اجساد مردگان دفن میكردند با این هدف كه وقتی زنده میشوند، از آن اموال و زیورها استفاده كنند.
هماكنون در برخی از مناطق ایران در گورستانها مجسمه سنگی شیر و پلنگ در حالی كه بر یالش شمشیر و تفنگ و دیگر ادوات جنگی حك شده، بر بالای قبر مردگان نصب شده است. بدون شك، انگیزه این عمل، زنده نگهداشتن یاد و نام و ابزار توانمندی صاحب قبر است.
ساختن تندیس از نامآوران تاریخ و مشاهیر عالم، امروزه در دنیا به فرهنگ عمومی تبدیل شده است. مرسوم است كه موسسههای مهم و بناهای گرانبها را به نام بزرگ یا انسان عزیزی مینامند.
نمونههای پیشین و دیگر موارد حاكی از آن است كه هیچكس نمیخواهد گردوغبار گذشت تاریخ، یاد و نامش را بپوشاند. در فرهنگ اسلامی، یكی از بهترین راههای زنده نگه داشتن نام انسان، عموم كارهای خیر بویژه وقف و صدقات جاریه كه در اصطلاح قرآنی، باقیات صالحات گفته میشود، نام برده شده است و مردم به آن دعوت شدهاند: مال و پسران، زیور زندگی دنیایند و نیكیهای ماندگار از نظر پاداش، نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید (نیز) بهتر است.
دولت جاوید یافت هر كه نكونام زیست
كز عقبش ذكر خیر، زنده كند نام را
آنان كه به جاودانگی ابدی میاندیشند، میدانند كه عمر كوتاه و دنیای ناپایدار، ارزش هدف شدن برای انسان را ندارد، بنابراین، به وسیله فعالیتهای خیرخواهانه دایم به دنبال هدف بزرگتری از زندگی هستند.
امام علی(ع) میفرماید: «و من ارتقب الموت سارع الی الخیرات، و آن كس كه مرگ را انتظار میكشد، در نیكیها شتاب میكند.»
به گفته رجاء اصفهانی:
سفر در پیش و ره بسیار و منزل هست ناپیدا
رجا امروز فكر توشهیی از بهر فردا كن
بزرگان دین اسلام همواره میكوشیدند مردم را با زندگی ابدی آشنا و آمادگی لازم را برای كار خیر نیكوكاری در فكر و ذهنشان ایجاد كنند:
«من اعطی درهماص فی سبیلالله كتب الله له سبعمائه حسنه؛ هركس یك درهم در راه خدا ببخشد، خداوند هفتصد حسنه به او میدهد.»
تهیدستی نمیبیند هر آن كو بهره میبخشد
چو شاخ گل تهی گردید، دیگر بارور گردد
نشد سرمایهاش كم آن كه ریزش ، خوی او آمد
تهی گردید چون دولاب، دیگر بار برگردد
اصولا اعتقاد به حیات پس از مرگ و دستیابی به نتیجه اعمال نیك، نقش بسیاری در حس انساندوستی دارد.
حضرت علی (ع) فرمود:
«من ایقن بالخلف جاد بالعطیه؛ هركس یقین داشته باشد به اینكه پولش جانشین دارد، بخشش و انفاق میكند.»
برگ عیشی به گور خویش فرست
كس نیارد ز پس تو پیش فرست
عمر برف است و آفتاب تموز
اندكی مانده و خواجه غره هنوز
ای تهیدست رفته در بازار
ترسمت پر نیاوری دستار
جابربن عبدالله انصاری گفته است: لم یكن من الصحابه ذومقدرهالا وقف وقفا؛ (درصدر اسلام) هیچ صحابی توانمندی نبود، مگر اینكه بخشی از مالش را وقف كرد.
امام صادق (ع) فرمود: «سته تلحق المومن بعد موته: ولد یستغفر له و مصحف یخلفه و غرس یغرسه و قلیب یحفره و صدقهیجریها و سنه یوخذ بها من بعده؛ شش چیز (فایدهاش) پس از مرگ به انسان میرسد: فرزند صالحی كه برای وی دعا و استغفار كند؛قرآنی كه از خود به یادگار میگذارد؛ درختی كه در زمین مینشاند؛ چاهی كه برای استفاده عموم حفر میكند؛ صدقه جاریه (= بنای عام المنفعه كه همگان از آن استفاده كنند)؛ روش نیكویی كه از خود به جای بگذارد و مردم به آن عمل كنند.
رسول خدا(ص) فرمود: «در قیامت، هركس مستقیم با خدا سخن میگوید و بین او و خدا مترجم و واسطه وجود ندارد. این هنگام هر كه به پیش رو و جانب راست خود مینگرد، فقط فرستاده خود را میبیند. هنگامی كه به جانب چپ نگاه میكند، آتش سوزانی را مشاهده میكند. ای مردم! از آن آتش بترسید ولو با دادن یك خرما و اگر نتوانستید دست كم با یك سخن نیكو!»
هركه فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی كوش
یكی از یاران پیامبر (ص) میگوید: روزی گوسفندی را ذبح و تقسیم كردند. پیامبر از من پرسید: از گوسفند چه باقی مانده است؟ گفتم: «مابقی منها الا كتفها؛ فقط یك سردست از آن باقی مانده است.»
پیامبر (ص) فرمود: «بقی كلها غیركتفها؛ اتفاقا همه باقی مانده، غیر این یكی (كه میخوریم و از دست میرود).»
امام علی(ع) فرمود: «جودوابما یفنی تعتاضوا عنه بما یبقی؛ آنچه را از دست میرود ببخشید تا در عوضش آنچه را میماند دریافت كنید.»
● نیكوكاری در زمان پیامبر اكرم (ص)
رسول خدا (ص) از كنار مردی گذشتند؛ در حالی كه وی، مشغول كاشتن درخت در باغش بود. حضرت رسول پس از احوالپرسی و خداقوت، فرمود: آیا میخواهی تو را به درختی راهنمایی كنم كه ریشه آن ثابت است و خیلی زود ثمر میدهد و میوههای پاكیزهیی از آن به دست میآید؟
مرد گفت: بلی ای رسول خدا!
حضرت فرمود: در هر صبح و شام بگو: «سبحان الله و الحمدلله و لاالهالاالله و اللهاكبر»؛ سپس فرمود: اگر چنین كنی، خداوند برای هر تسبیح، ده درخت از انواع میوههای بهشتی، برایت ذخیره میكند كه باقیات صالحات برای تو خواهد بود. آن مرد با شنیدن كلام پیامبر عرضه داشت: ای رسول خدا! شاهد باش كه این باغ را برای فقیران اهل صفه صدقه دادم. در این لحظه، این آیه شریفه نازل شد: «فاما من اعطی و اتقی و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری»؛ اما آنكه (حق خدا را) داد و پروا داشت و (پاداش) نیكوتر را تصدیق كرد، بزودی راه آسانی را پیش پای او خواهیم گذاشت.
مفسران برای سوره لیل، شان نزولی از ابن عباس نقل كردهاند كه عین آن را از مجمع البیان نقل میكنیم: مردی میان مسلمانان زندگی میكرد كه شاخه یكی از درختان خرمای او، بالای خانه مرد فقیر و عیالمندی قرار گرفته بود. صاحب نخل، هنگامی كه بالای درخت میرفت تا خرماها را بچیند، گاهی چنددانه خرما در خانه مرد فقیر میافتاد، و كودكانش آن را بر میداشتند. آن مرد از نخل فرود میآمد و خرما را از دستشان میگرفت (و آن قدر بخیل و سنگدل بود كه) اگر خرما را در دهان یكی از آنها میدید، انگشتش را داخل دهان او میكرد تا خرما را بیرون آورد! مرد فقیر به پیامبر(ص) شكایت آورد. پیغمبر فرمود: برو تا به كارت رسیدگی كنم. سپس صاحب نخل را ملاقات كرد و فرمود: این درختی را كه شاخههایش بالای خانه فلان شخص آمده است به من میدهی تا در برابر آن، نخلی در بهشت از آن تو باشد؟ مرد گفت: من درختان نخل بسیاری دارم، ولی خرمای هیچ كدام بخوبی این درخت نیست و حاضر به چنین معاملهیی نیستم.
یكی از یاران پیامبر كه این سخن را شنید، عرض كرد: ای رسول خدا! اگر من بروم و این درخت را از این مرد بخرم و واگذار كنم، شما همان چیزی را كه به او میدادید به من عطا خواهی كرد؟ پیامبر اكرم (ص) فرمود: بلی.آن مرد رفت و صاحب نخل را دید و با او گفت و گو كرد. صاحب نخل گفت: آیا میدانی كه محمد حاضر شد درخت نخلی را در بهشت در برابر این به من بدهد و من نپذیرفتم و گفتم من از خرمای این بسیار لذت میبرم و نخل فراوان دارم و هیچ كدام خرمایش به این خوبی نیست؟ خریدار گفت: بلی، آیا میخواهی آن را بفروشی؟
او گفت: نمی فروشم، مگر آنكه مبلغی را كه گمان نمیكنم كسی بدهد، به من بدهی!
صحابی پیامبر گفت: چه مبلغی؟ گفت: چهل نخل. خریدار تعجب كرد و گفت: عجب بهای سنگینی برای نخلی كه كج شده مطالبه میكنی چهل نخل! سپس بعد از كمی سكوت گفت: بسیار خوب، چهل نخل به تو میدهم. فروشنده (طمعكار) گفت: اگر راست میگویی، چند نفر را برای شهادت بطلب! اتفاقا گروهی از آنجا میگذشتند. آنها را صدا زد و بر این معامله شاهد گرفت، سپس خدمت پیامبر آمد و عرض كرد: ای رسول خدا! نخل به ملك من درآمد و تقدیم (محضر مباركتان) میكنم. رسول خدا (ص) به سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت: این نخل از آن تو و فرزندان تو است.
اینجا بود كه سوره «واللیل» نازل شد و گفتنیها را درباره بخیلان و سخاوتمندان گفت.
● موقوفات علی (ع)
ابونیزر میگوید: من در دو زمین زراعی امام علیبن ابیطالب (ع) به نام عین ابی نیزر و بغیبغه مشغول كار بودم كه امام (ع) به آنجا آمد و به من فرمود: آیا غذایی داری؟ گفتم: غذایی است كه برای امیر مومنان نمیپسندم. كدویی است كه از همین جا كنده و با روغن پیه نامطبوعی سرخ كردهام. فرمود: همان را بیاور، سپس برخاست بر لب جوی رفت، دست خود را شست و اندكی از آن میل فرمود و باز بر لب جوی رفت و دستهای خود را تمیز شست، آنگاه دستها را مشت كرد و مشتی آب از همان جوی نوشید و فرمود: ای ابا نیزر! كف دستها پاكیزهترین ظرفهاست، آنگاه با همان تری دست بر شكم كشید و فرمود: هر كه با خوردن حرام آتش در شكم خود كند، از رحمت حق به دور باد، سپس كلنگ را برداشت و درون چاه رفت و مشغول كندن شد، ولی آب بر نیامد. از آن جا بیرون شد، در حالی كه پیشانی مباركش خیس عرق بود. عرق از پیشانی پاك كرد و باز كلنگ را برداشت و درون چاه رفت و پیوسته كلنگ میزد به حدی كه صدای نفس مباركش به گوش میرسید. ناگهان آب فوران كرد و مانند گردن شتر از زمین بیرون جست. امام بسرعت از چاه بیرون آمد و فرمود: خدا را گواه میگیرم كه این چشمه آب، صدقه است. كاغذ و قلم بیاور.
من بسرعت كاغذ و قلم آوردم و حضرت، وقف نامهیی را به این صورت نوشت:
● صورت وقفنامه
«بسمالله الرحمن الرحیم هذا ماتصدق به عبدالله علی امیرالمومنین تصدق بالضیعتین المعروفتین بعین ابی نیزر و البغیبغه علی فقرا اهل المدینهو ابن السبیل لیقی الله بهما وجهه حرالناریوم القیامه لاتباعا و لاتوهبا حتی یرؤهماالله و هو خیرالوارثین الا ان یحتاج الیهما الحسن و الحسین فهما طلق لهما و لیس لاحد غیرهما؛ یعنی: به نام خداوند بخشنده مهربان. این چیزی است كه بنده خدا علی، امیرمومنان صدقه داده است. یعنی این دو زمین به نامهای «عین ابی نیزر و بغیبغه» را بر فقیران مدینه و در راهماندگان صدقه كرد تا بدین وسیله در روز قیامت چهره خود را از آتش دوزخ مصون دارد. كسی حق فروش و بخشش آنها را ندارد. تا آنگاه (قیامت) كه خدا وارث آنها شود و خدا بهترین وارثان است، مگر آنكه حسن و حسین بدانها محتاج شوند كه ملك خالا آنها خواهد بود و هیچ كس دیگر حقی در آنها ندارد.»
محمدبن هشام میگوید: زمانی امام حسین (ع) بدهكار شد. معاویه دویست هزار دینار برای خرید «عین ابی نیزر» نزد امام فرستاد، ولی حضرت از فروش آن خودداری كرد و فرمود: پدرم آنها را صدقه داد تا چهره خود را از آتش دوزخ مصون دارد و من آنها را به هیچ قیمتی نخواهم فروخت.
امام صادق (ع) فرمود: امیرمومنان علی(ع) در شهر مدینه خانهیی در منطقه «بنی زریق» داشت و آن را وقف كرد كه صورت وقفنامه چنین است:
● صورت وقفنامه
«بسمالله الرحمنالرحیم هذا ماتصدق به علی بن ابی طالب و هو حی سوی. تصدق بداره التی فی بنی زریق صدقه لاتباع و لاتوهب حتی یرثهاالله الذی یرث السماوات و الارض و اسكن هذه الصدقه خالاته ما عشن و عاش عقبهن فاذا انقرضوافهی لذی الحاجه من المسلمین؛ یعنی: به نام خداوند بخشنده مهربان. این چیزی است كه بنده خدا علی بن ابیطالب صدقه داده؛ درحالیكه زنده و سلامت است. صدقه داد خانهیی را كه در محله «بنی زریق» است. كسی حق فروش و بخشش آنها را ندارد. تا آنگاه (قیامت) كه خدای (وارث آسمانها و زمین) وارث آنها شود و در این خانه (وقفی) خالههایش ساكن هستند تا مادمی كه خود واعقابشان زنده و موجودند. پس از انقراض آنان، (این خانه) در اختیار مسلمانان مستمند قرار میگیرد.»
● امام صادق و امام باقر(ع) فرمودند:
در یكی از جنگها، رسول خدا با لشكر خود به منطقه ینبع رسیدند. هوا بشدت گرم بود. حضرت با یارانش زیر سایه درختی به نام سمر قرار گرفته، اسلحههای خود را به شاخههای آن آویختند (آن جنگ از جمله نبردهایی بود كه خداوند، پیروزی را نصیب حضرت رسول (ص) فرمود). رسول خدا، محلی را كه درخت سمره در آن قرار داشت و لحظاتی زیر سایه آن آرمیده بودند به صورت غنیمت جنگی به علی (ع) داد.
امام علی (ع) بیدرنگ دستور داد در آن زمین، (چشمهیی) حفر كردند. از قدرت خدا چنان آب فراوانی یافت كه به دلیل فوران آب به سوی آسمان، نام آن را «ینبع» نهادند. پیكی نزد امام علی (ع) آمد تا از آب فراوان چاه، به او بشارت بدهد. حضرت به طنز فرمود: به وارث بشارت دهیدأ سپس همان جا وقفنامهیی به این صورت تنظیم شد:
● صورت وقفنامه
«هی صدقه بتا بتلا فی حجیج بیتالله و عابر سبیله لاتباع و لاتوهب و لاتورث فمن باعهااو وهبها فعلیه لعنه الله و الملائكه و الناس اجمعین. لایقبل الله منه صرفاً و لاعدلا؛ یعنی: (تمام آن زمین با آبش) با هدف استفاده حجاج بیتالله و عابران صدقه است. كسی حق فروش و بخشش و ارث بردن از آن را ندارد. اگر كسی آن را بفروشد، نفرین خدا و فرشتگان و مردم براو باد. خداوند از چنین كسی هیچ عملی را نخواهد پذیرفت.
● صورت وقفنامه اموال علی(ع)
هنگامی كه جنگ صفین با همه رنجهایش پایان یافت و علی (ع)به كوفه بازگشت، حضرت درباره اموالش این وصیتنامه را بیان فرمود:
«هذا ما امر به عبدالله (علی بن ابیطالب) فی ماله ابتغاء وجه الله لیولجه به الجنه و یعطیه به الامنه و انه یقوم بذلك الحسن بن علی یاكل منه بالمعروف و ینفق فی المعروف فان حدث بحسن حدث و حسین حی قام بالامر بعده و اصدره مصدره و ان لابنی فاطمه من صدقه علی مثل الذی لبنی علی و انی انما جعلت القیام بذالك الی بنی فاطمهابتغاء وجه الله و قربه الی رسولالله و تكریماً الحرمته و تشریفاً لوصلته و یشترط علی الذی یجعله الیه ان یترك المال علی اصوله و ینفق من ثمره حیث امر به و هدی له و ان لایبیع من اولاد نخل هذه القری و دیه حتی تشكل ارضها غراسا و من كان من امائی اللاتی اطوف علیهن لها ولد اوهی حامل فتمسك علی ولدها و هی من حظه فان مات و لدها و هی حیه فهی عتیقه قد افرج عنها الرق و حررها العتق؛ یعنی: این دستور است كه بنده خدا علی بن ابیطالب، امیرمومنان درباره اموال شخصی خود برای خشنودی خدا داده است تا خداوند، با آن به بهشتش در آورد و آسودهاش كند. همانا سرپرستی این اموال برعهده فرزندم حسن بن علی است؛ آنگونه كه رواست از آن مصرف و از آن انفاق كند.
اگر برای حسن حادثهیی رخ داد و حسین زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گیرد و كار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه از این اموال به همان مقدار سهم دارند كه دیگر پسران علی خواهند داشت. من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه وا میگذارم تا خشنودی خدا و نزدیك شدن به رسول الله (ص) و بزرگداشت حرمت او و احترام پیوند خویشاوندی پیامبر (ص) را فراهم آورم و با كسی كه این اموال در دست اوست، شرط میكنم كه اصل مال ر ا حفظ كرده، فقط از میوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند و هرگز نهالهای درخت خرما را نفروشند تا همه این سرزمین، یكپارچه زیردرختان خرما به گونهیی قرار گیرد كه راه یافتن در آن دشوار باشد .»
حافظ نجفی
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست