شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بیدارگر مشروطیت


كمتر كسی از رجال مشهور مشروطه را می توان نام برد كه شاگرد شیخ هادی نجم آبادی و یا با وی در ارتباط نبوده باشد. با هم بخش هایی از تاریخ زندگی او و ارتباطش با مشروطه را كه برای زمان كنونی نیز ارزش بازنگری و توجه دارد ورق می زنیم. او عالم و بزرگ مردی آزاداندیش و یكی از زمینه سازان فكری جنبش مشروطه ایران بود و بر تعقل و اندیشه و اعتلای فرهنگی این ملت بسیار تاكید داشت. اگرچه چهار سال پیش از انقلاب مشروطه بدرود حیات گفته، ولی تاثیر وی در سران جنبش مشروطه بسیار مشهود است. صریح و بی پرده سخن می گفت و دولتمردان و درباریان و حتی خود شاه را صریحاً مورد حمله و انتقاد قرار می داد. وی در دستگاه شرعی خود ذره ا ی تخلف نداشت و به گفته ادوارد براون در كتاب «انقلاب ایران» در امر قضا مطلقاً فسادناپذیر بود. او رعیت و امیر را بر روی خاك در كوچه مقابل منزل خود می نشاند و تعلیم آزادیخواهی می داد و با آنان به بحث و فحص می گذراند. طبق اسنادی غیرقابل انكار او با سیدجمال الدین اسدآبادی بیدارگر شرق و عامل مهم انقلاب های جهانی ارتباط داشت و اخبار و اطلاعات وقایع كشور های دیگر به وی می رسید. حاج شیخ هادی در كتاب خود تحریرالعقلا بارها از عدالت اجتماعی سرزمین های دیگر سخن گفته است و حكومت ایرانیان را نكوهش كرده كه چرا در سیستم حكومتی خود، عدالت اجتماعی را رعایت نكرده اند تا مسلمانان زندگی در كشورهای دیگر را ترجیح ندهند.
او در سال ۱۲۵۰ ق در روستای نجم آباد در خانواده ای صنعت گر و زحمتكش به دنیا آمد. دوران نوجوانی را در نجف به تحصیل علوم فقهی و مذهبی پرداخت و در سال ۱۲۹۰ به مكه معظمه مشرف شد. وی صاحبان اندیشه های گوناگون را با روی خوش می پذیرفت و با آنان ساعت ها به بحث و مشاوره می پرداخت. در اثبات شهامت سیاسی او همین بس كه منزل پناهگاه مقصرین سیاسی دولت از قبیل میرزاحسن رشدیه بود. در منزلش دوستان امیركبیر را پناه می داد و خود امیركبیر با منزلش رفت و آمد داشت. محمدعلی سیاح كه یكی از روشنفكران مخالف دستگاه استبدادی ناصرالدین شاهی بوده و به همین علت چندسالی در تبعید و حبس گذراند، روابط نزدیكی با مرحوم شیخ هادی داشته است. سیاح بیست سال از عمر نودساله اش را در خارج از ایران به سیر و سیاحت و تعلیم و تعلم پرداخته است. او در خاطراتش ذكر كرده كه علاقه قلبی به شیخ هادی نجم آبادی پیدا كرده بوده و گاهی به ملاقات او می رفته. او در خاطراتش شیخ هادی نجم آبادی را در زمره روحانیونی می شمارد كه با تمدن غربی برخوردی اصولی داشتند. با توجه به همین دیدگاه واقع بینانه این شیخ هادی است كه برای جبران عقب ماندگی ایران تلاش و حمایت می كند تا بیمارستان، مدرسه و حمام به شكل جدید ساخته شود و خود بانی و بنیانگذار بنای این قبیل مراكز و موسسات می شود. حتی زمان هایی خود مانند كارگرها در ساخت آنها كمك می كند.درباره استعمال دخانیات و مشتقات آن برخلاف نظر بیشتر روحانیون آن زمان كه هیچ گاه استعمال تریاك و افیون و دخانیات را حرام نكرده بودند، او اولین روحانی است كه با نتیجه گیری عقلی از منابع فقهی اعلام حرمت دائمی استعمال دخانیات را كرده است. ناظم الاسلام كرمانی كه خود از جمله شاگردان شیخ هادی بوده است در كتاب خود «تاریخ بیداری ایرانیان» به این نكته اشاره كرده كه وی در مورد تحریم تنباكو پیام می فرستد و حاضر است به عنوان اعتراض همراه روحانیون دیگر از تهران خارج شود و به عتبات مهاجرت نماید.
اختلاف نظر شیخ هادی با سیدجمال الدین اسدآبادی
در كتاب سیمای بزرگان مرتضی مدرسی می نویسد: «می گویند در روزهای ورود سیدجمال الدین مشهور به افغانی به تهران، سید با شیخ هادی نجم آبادی كه از دانشمندان روشنفكر ایران بود ملاقات ها كرد تا نقشه ای برای بیداری مردم ایران طرح كنند و ایرانیان را با مفهوم آزادی، برابری و برادری كه پایه و اساس اتحاد اسلامی است آشنا سازند و حكومت مشروطه را جایگزین دولت استبدادی قاجار گردانند. شیخ پیشنهاد كرد كه چون مردم سواد ندارند و در خواب غفلت و نادانی دست و پا می زنند، از فهم سخنان شما عاجزند، چماق تكفیر كه بزرگترین حربه ناجوانمردانه است بر سر ما كوبند و در كوی و برزن فریاد برآرند، ایهاالناس بگیرید كه این هم بابی است. بنابراین خوب است كه آرام آرام درسی به نام تفسیر قرآن مجید را آغاز كنید و كم كم محاسن آزادی و معایب استبداد را در تفسیر كلمات و آیات آسمانی بیان نمایید، تا گروهی از طلاب به حقایق آشنا شوند. دانش پژوهان را پرورش دهید تا به مرور ایام مقدمات تحول اساسی را در كشور عقب افتاده ایران فراهم نمایید.» ولی سید پند شیخ را نپذیرفت، معتقد بود كه ایران نیاز به انقلاب و خونریزی دارد. اگر انقلابی ایجاد نشود و سلطنت قاجاریه منقرض نشود به زودی نام ایران و ایرانی از بین خواهد رفت.
از آن پس همان طور كه شنیده ایم سیدجمال آن مرد بزرگ را تكفیر و تبعید كردند و به بیرون از ایران راندند ولی درباره شیخ هادی فقط به تكفیر اكتفا كردند. او با شنیدن مشكلات مردم و ظلم ها و تعدیات ماموران و درباریان و فشارهای دولت و سخنرانی هایش زیركانه می گفت: «خدا خانه ظالم را خراب كند.» او روزها و حتی شب ها نیز به قول میرزا رضا به «آدم سازی» مشغول بود. در زمان صدراعظمی كهنه مستبد مرتجع عین الدوله، شیخ در محفل خود علناً از وی انتقاد می كرد و غلط كاری های حكومت او را نزد همه كس بیان می داشت. در آن زمان روحانیون متقی و پاكدامن اگر از اعمال ناشایسته روحانی نماها انتقاد می كردند شمشیر تكفیر بر آنها فرود می آمد و متهم به بی دینی می شدند كه این موضوع شامل شیخ هادی نجم آبادی عالم روشنفكر نیز شد و به اتهام بابیگری تكفیرش كردند. او سال ها در گوشه انزوا زیست و به تعلیم و معاشرت با عده ای خاص و اهل علم و ساخت مدرسه و مسجد و داروخانه پرداخت. او سرانجام در سال ۱۳۲۰ق با نیكنامی به دیار باقی شتافت.
●شیخ هادی و ترور ناصر الدین شاه
اگرچه میرزا رضای كرمانی پس از مراجعت از استانبول و اقامت در حضرت عبدالعظیم یك مرتبه به تهران آمده و دو شب مهمان مرحوم حاج شیخ بوده و یك تومان هم از ایشان خرجی گرفته، ولی سندی دال بر اینكه او در جریان ترور ناصرالدین شاه بوده و وجود ندارد و میرزا رضای كرمانی در بازجویی های خود نیز این موضوع را رد كرده ولی پس از فرمان حكم اعدام میرزارضا در اوایل دوران سلطنت مظفرالدین شاه و موافقت جناحی از روحانیت با اجرای حكم میرزا تنها كسی كه در ایران شهامت برپایی مراسم مذهبی چهلم فوت برای میرزارضا می كند شیخ هادی نجم آبادی است.
●شاگردان شیخ هادی نجم آبادی
۱- مرحوم سید محمد طباطبایی: فرزند سیدمحمدصادق یكی از شاگردان او است كه بعدها یكی از رهبران مشروطه خواهی در ایران شد و بدین جهت سخت مورد تكریم و احترام آزاداندیشان ایرانی واقع شد. این روحانی برجسته همراه عده زیادی از مردم و بعد از مقدماتی از مبارزه و اعتراض در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن كردند كه در واقع زمینه انقلاب مشروطه را فراهم آورد.
۲- مرحوم علی اكبر دهخدا: از جوانان آزاده و مشروطه خواه بود كه در دوران جنبش مشروطه خواهی با همكاری «میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل» اقدام به نشر روزنامه صوراسرافیل كرد و با چاپ مقالات طنز آمیزی با امضای «دخو» به بیداری ایرانیان كمك بسزایی كرد. او كه یكی از افتخارات فرهنگ فارسی است، از شاگردان شیخ بوده است.
او در خاطراتش از شیخ هادی گفته است كه در همسایگی اش بوده و شب هایی دیروقت را به یاد دارد كه برای آب انداختن به انبار از خانه بیرون می آمده و شیخ هادی را می دیده كه با یارانش كنار خانه نشسته و سرگرم صحبت و مباحثه هستند. (سیمای بزرگان اثر مرتضی مدرسی)
۳- ناظم الاسلام كرمانی: او نیز یكی از شاگردان شیخ هادی است و در كتابش «تاریخ بیداری ایرانیان» به این نكته اشاره دارد.
۴- ملك المتكلمین: او یكی دیگر از شاگردان شیخ و شهید راه مشروطه و آزادی ایران بود. وی پس از كودتای محمد علیشاه قاجار علیه مجلس و مشروطه دستگیر شد و در باغشاه تهران به قتل رسید. (برگزیده از حاج شیخ هادی نجم آبادی و مشروطیت تالیف حسن مرسلوند)
آذر نجفی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید