چهارشنبه, ۱۸ مهر, ۱۴۰۳ / 9 October, 2024
مجله ویستا

کارکردها و مشکلات‌UN


کارکردها و مشکلات‌UN
نامگذاری‌ سازمان‌ ملل‌ توسط‌ رییس‌ جمهور «فرانكلین‌ روزولت‌» در سال‌ ۱۹۴۱ از این‌ جهت‌ صورت‌ گرفت‌ كه‌ كشورها را به‌ تداوم‌ جنگ‌ علیه‌ آسه‌ تشویق‌ می‌كرد. این‌ نام‌ برای‌ اولین‌ بار در اول‌ ژانویه‌ ۱۹۴۲ اعلام‌ شد كه‌ ۲۶ كشور جهان‌ طی‌ بیانیه‌یی‌ خواستار اتحاد با یكدیگر به‌ منظور تداوم‌ جنگ‌ علیه‌ دشمنانشان‌ برای‌ كسب‌ صلح‌ و آرامش‌ در سرتاسر جهان‌ شدند. در تاریخ‌ ۳۰ اكتبر ۱۹۴۳ نیاز به‌ یك‌ سازمان‌ بین‌المللی‌ در بیانیه‌ مسكو كه‌ چین‌، بریتانیای‌ كبیر، ایالات‌ متحده‌ امریكا و اتحاد جماهیر سوسیالیستی‌ شوری‌ پای‌ آن‌ را امضا كردند بطور علنی‌ اعلام‌ شد. در كنفرانس‌ دو مبرتون‌ (از آگوست‌ تا اكتبر ۱۹۴۴) چهار كشور شركت‌ كننده‌ در نشست‌، طرح‌های‌ جدیدی‌ برای‌ سازمان‌ ارایه‌ كردند كه‌ در نهایت‌ در كنفرانس‌ یالتا در فوریه‌ ۱۹۴۵ به‌ توافقات‌ لازم‌ در این‌ خصوص‌ رسیدند. در حقیقت‌ می‌توان‌ گفت‌ تمام‌ كشورهایی‌ كه‌ به‌ بیانیه‌ ۱۹۴۵ وفادار مانده‌ بودند همان‌ اعضایی‌ بودند كه‌ آغاز جنگ‌ در آلمان‌ و ژاپن‌ را اعلام‌ كرده‌ و در اول‌ مارس‌ ۱۹۴۲ با تشكیل‌ كنفرانسی‌ در سانفرانسیسكو به‌ اطلاع‌ همگان‌ رساندند. در این‌ گردهمایی‌ بود كه‌ پیش‌نویس‌ سانفرانسیسكو به‌ امضای‌ تمام‌ اعضا رسید و در ۲۴ اكتبر (روز سازمان‌ ملل‌) به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شد. اولین‌ اجلاس‌ عمومی‌ این‌ سازمان‌ به‌ تاریخ‌ ۱۰ ژانویه‌ ۱۹۴۶ در لندن‌ برگزار شد كه‌ در این‌ نشست‌ تصمیم‌ بر این‌ شد كه‌ اداره‌ مركزی‌ آن‌ در ایالات‌ متحده‌ قرار گیرد از این‌ رو در دسامبر ۱۹۴۶ با اكثریت‌ آرا هیات‌ عمومی‌ پذیرش‌ هدیه‌ ۵۸ میلیون‌ دلاری‌ «جان‌ دی‌ راك‌ فیلر» را به‌ منظور خرید یك‌ قطعه‌ زمین‌ در كنار (East river)تصویب‌ كردند. در نتیجه‌ شهر نیویورك‌ به‌ عنوان‌ مقر مركزی‌ مجمع‌ عمومی‌ انتخاب‌ شد. در حقیقت‌ UN (سازمان‌ ملل‌) اولین‌ تجسم‌ از شكل‌ واقعی‌ سازمان‌های‌ تشكیل‌ شده‌ در سطح‌ جهان‌ به‌ شمار می‌آید كه‌ ابتدا با همبستگی‌ و اتحاد هم‌ پیمانان‌ جنگ‌ جهانی‌ كه‌ اكثرا از كشورهای‌ اروپایی‌، مشترك‌المنافع‌ و ملت‌های‌ امریكایی‌ بودند شكل‌ گرفت‌. این‌ سازمان‌ ابتدا با هدف‌ صلح‌، تشنج‌زدایی‌ و پیگیری‌ اهداف‌ انسان‌ دوستی‌ در سرتاسر جهان‌ تشكیل‌ شد.
تا آن‌ زمان‌ همفكری‌ و همیاری‌ در میان‌ اعضای‌ سازمان‌ بسیار بی‌سابقه‌ بوده‌. شورای‌ امنیت‌ به‌ اتفاق‌ آرا طرح‌های‌ خود را عملی‌ می‌كرد بطوری‌ كه‌ تمام‌ وعده‌های‌ آن‌ با اعلام‌ جنگ‌ سرد خیلی‌ زود جامه‌ عمل‌ به‌ خود پوشید كه‌ این‌ امر خود به‌ خود به‌ عملكردهای‌ شورای‌ امنیت‌ و سازمان‌ ملل‌ تاثیر چشمگیر و بسزایی‌ گذاشت‌. منشور تشكیل‌ دهنده‌ UN خواهان‌ استفاده‌ از نیروهای‌ نظامی‌ و تشكیل‌ یك‌ كمیته‌ نظامی‌ بود تا از همت‌ اجرایی‌ برنامه‌هایش‌ اطمینان‌ حاصل‌ كند. البته‌ این‌ كمیته‌ شامل‌ درجه‌داران‌ و كارمندانی‌ بود كه‌ در رسیدن‌ به‌ یك‌ توافق‌ چندان‌ متفق‌القول‌ نبودند. از این‌ رو هیچ‌ نیروی‌ نظامی‌ منظمی‌ شكل‌ نگرفت‌ و این‌ امر باعث‌ ایجاد شكاف‌ عمیق‌ در فعالیت‌های‌ دو قطب‌ اصلی‌ شورای‌ امنیت‌ (كمیته‌ انرژی‌ اتمی‌ و كمیته‌ تسلیحات‌ ابزارهای‌ جنگی‌) شد كه‌ در نهایت‌ هیچ‌ گونه‌ هماهنگی‌ در جلوگیری‌ از تولید بمب‌های‌ اتمی‌ و كاهش‌ انواع‌ دیگر تسلیحات‌ جنگی‌ نشد. از این‌ رو اعضا به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند كه‌ حفظ‌ امنیت‌ منطقه‌یی‌ فقط‌ در سایه‌ پیروی‌ و حمایت‌ UNامكان‌پذیر است‌.مطمئنا ابعاد همبستگی‌های‌ جامع‌ و فراگیری‌ همانند سازمان‌ تجارت‌ آتلانتیك‌ شمالی‌(NAto) سازمان‌ ایالات‌ متحده‌ امریكا سازمان‌ تجارت‌ جنوب‌ شرق‌ آسیا و سازمان‌ تجارت‌ ورشو در اجرای‌ هر چه‌ بیشتر سیستم‌UNنوعی‌ «راه‌ میانه‌» بوده‌ و در رسیدن‌ به‌ اهداف‌ سران‌ نقش‌ زیادی‌ داشت‌.مشاركت‌ روسیه‌ با ایالات‌ متحده‌ و دیگر قدرت‌های‌ جهان‌ برای‌ افزایش‌ هر چه‌ بیشتر موفقیت‌های‌ UN در ایجاد صلح‌ و آرامش‌ از نمونه‌های‌ بارز این‌ نوع‌ سیستم‌ به‌ شمار می‌آید. می‌توان‌ به‌ شواهد زیر اشاره‌ كرد: شكایت‌ سوریه‌ و لبنان‌ از اشغال‌ غیر قانونی‌ كشورشان‌ توسط‌ فرانسه‌ و بریتانیای‌ كبیر در سال‌ ۱۹۴۶، تقسیم‌ فلسطین‌ توسط‌ دولت‌ خودمختار اسراییل‌، جنگ‌ بر سر كشمیر میان‌ هند و پاكستان‌ و عقب‌نشینی‌ هلند از اندونزی‌. بنابراین‌ در بسیاری‌ از موضوعات‌ مهم‌ دیگر جهانی‌، قدرت‌های‌ بزرگ‌ در حل‌ و فصل‌ آنها از خود اثرات‌ زیادی‌ به‌ جای‌ گذاشته‌اند.
افزایش‌ فعالیت‌ هیات‌
در پاسخ‌ به‌ محدودیت‌هایی‌ كه‌ جنگ‌ سرد به‌ شورای‌ امنیت‌ وارد كرد ایالات‌ متحده‌ امریكا، بریتانیا، فرانسه‌ و دیگر ملل‌ جهان‌ تلاش‌ كردند تا مجمع‌ عمومی‌ را در كنار آزادی‌ عمل‌ خود افزایش‌ دهند. در این‌ مجمع‌ ایالات‌ متحده‌ امریكا و بریتانیا در میان‌ كشورهای‌ مشترك‌المنافع‌ و امریكای‌ لاتین‌ دارای‌ بیشترین‌ قدرت‌ حمایتی‌ در سطح‌ جهان‌ بودند.بطوری‌ كه‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ فقط‌ توانست‌ بلوك‌های‌ كوچكتر را در كنار هم‌ جمع‌ كند كه‌ برای‌ انتخاب‌ چندان‌ تاثیرگذار و موثر نبود.
از سوی‌ دیگر بحران‌ كره‌ در سال‌ ۱۹۵۰ از مهمترین‌ و مشكل‌ترین‌ مسائل‌ جهان‌ به‌ شمار می‌آمد.در این‌ زمان‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ به‌ سبب‌ عدم‌ پذیرش‌ عضویت‌ جمهوری‌ خلق‌ چین‌ به‌ عنوان‌ یك‌ عضو جدید از سوی‌ شورای‌ امنیت‌ تحریم‌ شده‌ و حق‌ رای‌ دادن‌ نداشت‌. از این‌ رو شورای‌ امنیت‌ در ایجاد یك‌ ارتش‌ مسلح‌ به‌ منظور دفع‌ حمله‌ كره‌ شمالی‌ از كره‌ جنوبی‌ ناتوان‌ ماند. در این‌ زمان‌ سازمان‌ جوانی‌ برای‌ عملی‌ كردن‌ اهداف‌ سیاسی‌ در سطح‌ جهان‌ با عنوان‌ اولین‌ ارتش‌ UN شكل‌ گرفت‌ كه‌ ایالات‌ متحده‌ توانست‌ در این‌ سازمان‌ نیز بخش‌ عمده‌یی‌ از نیرو و ابزارهای‌ مورد نیاز جنگی‌ را فراهم‌ كند. به‌ علاوه‌ UN‌ برای‌ بحران‌های‌ آتی‌ آماده‌ شد. البته‌ این‌ امر دقیقا مصادف‌ با پذیرش‌ «اتحاد برای‌ صلح‌» از سوی‌ مجمع‌ عمومی‌ بود و اجازه‌ داد از معیارهایی‌ در تساوی‌ «رای‌» در شورای‌ امنیت‌ استفاده‌ شود كه‌ مجمع‌ برای‌ این‌ منظور چندین‌ جلسه‌ كوتاه‌ تشكیل‌ داد. با این‌ طرح‌ بسیاری‌ از مناطق‌ برای‌ مداخله‌ آزادانه‌ جخ‌ باز شد كه‌ واكنش‌ قدرت‌های‌ بزرگ‌ زمینه‌ساز اینگونه‌ فعالیت‌ها بود. با وجود اینكه‌ كشمكش‌ برای‌ استقلال‌ در مراكش‌، الجزایر و جاهای‌ دیگر ادامه‌ داشت‌ قدرت‌های‌ مستعمراتی‌ ادعا كردند اگر چه‌ این‌ جنگ‌ها ستیز داخلی‌ بوده‌ ولی‌ آنها در شورای‌ امنیت‌ و اجرای‌ راه‌ حل‌های‌ مختلف‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ صلح‌ دارای‌ جایگاه‌ خاص‌ خودشان‌ هستند.
افزایش‌ نقش‌ دبیركل‌
همزمان‌ با افزایش‌ فعالیت‌ مجمع‌ اهمیت‌ دبیركل‌ بالاتر می‌رفت‌. Trygve Lie(دبیركل‌) تلاش‌های‌ بی‌شایبه‌ خود را برای‌ گرفتن‌ اتفاق‌نظر جهانیان‌ در خصوص‌ حل‌ بحران‌هایی‌ مثل‌ كره‌ به‌ كار انداخت‌ اما به‌ تنهایی‌ به‌ سرانجام‌ خوبی‌ نرسید بلكه‌ خصومت‌ شوروی‌ و كاهش‌ میزان‌ تاؤیرگذاری‌ را نیز به‌ دنبال‌ داشت‌. اما در مقابل‌ با عملی‌ شدن‌ دیپلماسی‌ Dag Hammarskjold همكاری‌ و مشاركت‌ دبیران‌ كل‌، آزادی‌ عمل‌ بیشتری‌ را به‌ دست‌ داد. در شورای‌ امنیت‌ علاوه‌ بر سازمان‌دهی‌ و تشكیل‌ نیروهای‌ نظامی‌ در UN برای‌ حل‌ بحران‌ سویس‌ مباحث‌ و موضوعات‌ دیگر نیز به‌ مجمع‌ عمومی‌ آورده‌ شد كه‌ روابط‌ و تبادل‌ نظرات‌ تنگاتنگ‌ را میان‌ دبیران‌ و كشورهای‌ جهان‌ ایجاد كرد.تاثرات‌ افزایش‌ عضویت‌
در اواخر دهه‌ ۱۹۵۰، UN‌ با یك‌ تغییر جزیی‌ در عضویت‌ متحول‌ شد. از زمان‌ آغاز كار UN‌ رشد ثابتی‌ در سرتاسر این‌ مدت‌ بر سازمان‌ حاكم‌ بود به‌ گونه‌یی‌ كه‌ در نهایت‌ باید تمام‌ ملت‌های‌ جهان‌ را در بر بگیرد. اما اعضای‌ جدید به‌ سبب‌ رقابت‌ شرق‌ و غرب‌ با نوعی‌ محدودیت‌ روبرو بودند.از سال‌ ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۵ اعضای‌ جدید عبارت‌ بودند از: یمن‌ (۱۹۴۷)، پاكستان‌ (۱۹۴۷)، میانمار (۱۹۴۸)، اسراییل‌ (۱۹۴۹) و اندونزی‌ (۱۹۵۰). با برقراری‌ نوعی‌ مصالحه‌ و سازش‌ كانادا در سال‌ ۱۹۵۵ به‌ این‌ جمع‌ پیوست‌ كه‌ در آن‌ سال‌ ۱۶ عضو جدید نیز موافقت‌ خود را برای‌ عضویت‌ در UN‌ اعلام‌ كردند. گفتنی‌ است‌ از آن‌ زمان‌ به‌ بعد عضوگیری‌ UN سرعت‌ بیشتری‌ گرفت‌. بطوری‌ كه‌ ایالات‌ متحده‌ امریكا و هم‌ پیمانانش‌ از نظرها ناپدید شده‌ و یك‌ گروه‌ آسیایی‌ آفریقایی‌ توانست‌ تقریبا یكی‌ از كرسی‌های‌ مجمع‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهد. از این‌ رو بلوك‌های‌ جدید دارنده‌ حق‌ رای‌،شامل‌ ملت‌های‌ ناتو، عرب‌،ملل‌ مشترك‌المنافع‌ و بطور چشمگیری‌ بلوك‌ آسیایی‌ آفریقایی‌ بود. به‌ جرات‌ می‌توان‌ گفت‌ تغییر روند سیاست‌های‌ UNزمان‌ سازمان‌ ملل‌ برای‌ رفع‌ بحران‌ كنگو فعالیت‌ خود را آغاز كرد و دبیركل‌ فعالیت‌ خود را برای‌ جلوگیری‌ از هرگونه‌ عملكرد پیش‌بینی‌ نشده‌ افزایش‌ داد. در سال‌ ۱۹۶۰ زمانی‌ كه‌ دولت‌ كنگو از UN خواستار نیروی‌ نظامی‌ شد سازمان‌ ملل‌ سریعا یك‌ ارتش‌ نظامی‌ به‌ رهبری‌ Dag Hammarskjold متشكل‌ از ایالت‌های‌ آفریقایی‌ و اروپایی‌ بی‌طرف‌ تشكیل‌ و به‌ محل‌ اعزام‌ كرد كه‌
سربازان‌ UN با هرگونه‌ آشفتگی‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ مقابله‌ كنند.
كاهش‌ نفوذ UN‌ و احیای‌ احتمالی‌ آن‌با كاهش‌ تعداد اكثریت‌ اعضای‌ پرقدرت‌ و بانفوذ در مجمع‌، ایالات‌ متحده‌ در تلاش‌ بود قدرت‌ UN را تا اندازه‌ زیادی‌ محدود كند كه‌ در این‌ راه‌ از هرگونه‌ فعالیتی‌ دریغ‌ نكرد. علاوه‌ بر این‌ فشارهای‌ مالی‌ زیادی‌ نیز به‌ سازمان‌ وارد شد بطوری‌ كه‌ اتحاد جماهیر سوسیالیست‌ شوروی‌ از پرداخت‌ هرگونه‌ پول‌ برای‌ فعالیت‌های‌ صورت‌ گرفته‌ از UN مثل‌ عملیات‌ كنگو خودداری‌ كرد. از این‌ رو ایالات‌ متحده‌ امریكا نیز در سال‌ ۱۹۷۷ تا ۲۵ درصد میزان‌ هزینه‌ پرداختی‌ خود را به‌ صندوق‌ UN‌ كاهش‌ داد. آرام‌آرام‌ با مشاهده‌ وخامت‌ اوضاع‌ هركدام‌ از مهره‌های‌ كلیدی‌ تصمیم‌ گرفتند اداره‌ ساختارهای‌ بیرونی‌ متصل‌ به‌ UN را شخصا در دست‌ گیرند، به‌ عنوان‌ مثال‌ استفاده‌ صلح‌آمیز از انرژی‌ اتمی‌، مشاركت‌ در اصلاح‌ و بازسازی‌ مناطق‌ دورافتاده‌ و محدودیت‌ نظامی‌ در اقیانوس‌های‌ بین‌المللی‌.با چنین‌ پیامدهایی‌ به‌ جرات‌ می‌توان‌ گفت‌ تا سال‌ ۱۹۹۱ UNدر حل‌ بیشتر بحران‌های‌ جهانی‌ چندان‌ مهم‌ تلقی‌ نمی‌شد مثل‌ جنگ‌های‌ اعراب‌ و اسراییل‌ (در سال‌ ۱۹۶۷)، جنگ‌ پاكستان‌ هند (در سال‌ ۱۹۷۱)، جنگ‌ ویتنام‌ و جنگ‌ افغانستان‌.اما در سال‌ ۱۹۹۱ سازمان‌ ملل‌ توانست‌ بار دیگر با همكاری‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ نقش‌ اصلی‌ و كلیدی‌ در حل‌ و فصل‌ آشفتگی‌های‌ ناشی‌ از جنگ‌ خلیج‌ فارس‌ و بیرون‌ راندن‌ عراق‌ از كویت‌ را برعهده‌ بگیرد. این‌ سازمان‌ پیش‌ از آن‌ از اوایل‌ دهه‌ ۱۹۷۰ در كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ و فقیر بیشتر نفوذ كرد. همچنین‌ UN‌ و تمام‌ سازمانهای‌ مرتبط‌ با آن‌ در كنترل‌ بیماری‌ها، مهاجرت‌ و توسعه‌ ابزارهای‌ تكنولوژیكی‌ نقش‌ بسزایی‌ داشته‌ است‌. این‌ سازمان‌ توانست‌ با ایجاد نوعی‌ مكانیزم‌، به‌ كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ اجازه‌ دهد با پیوستن‌ به‌ جخ‌ بتوانند حداقل‌ با ملل‌ قدرتمند در ارتباط‌ بوده‌ و از فناوری‌های‌ آنها بهره‌مند شوند. از سوی‌ دیگر UN‌ معیارهایی‌ برای‌ آزادی‌ و حقوق‌ بشر در سرتاسر جهان‌ به‌ كار گرفت‌.نیروهای‌ حفظ‌ صلح‌ این‌ سازمان‌ در سال‌ ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ با حضور كوفی‌عنان‌ دبیركل‌ UNجایزه‌ نوبل‌ را به‌ خود اختصاص‌ دادند.در اوایل‌ دهه‌ ۱۹۹۰ UNتمام‌ تلاش‌ خود را برای‌ حفظ‌ صلح‌ در سرتاسر جهان‌ به‌ كار گرفت‌. اگرچه‌ این‌ سازمان‌ در جنگ‌ خلیج‌ فارس‌ مهم‌ به‌ شمار می‌آید اما در پایان‌ جنگ‌ سرد UN‌ چهره‌ پررنگ‌تری‌ در سطح‌ جهان‌ به‌ خود گرفت‌، بطوری‌ كه‌ در انتخابات‌ ۱۹۹۳ كامبیا و رفراندوم‌ تیمور شرقی‌ در سال‌ ۱۹۹۹ نظارت‌ كامل‌ داشته‌. از سوی‌ دیگر در عملیات‌ كشورهایی‌ مثل‌ آنگولا، بوسنی‌، هاییتی‌، كوزوو، موزامبیك‌، سیرالئون‌ ، سومالی‌ و... نیز حاضر بود تا بتواند از این‌ طرق‌ مجری‌ صلح‌ در كل‌ جهان‌ باشد كه‌ برای‌ این‌ منظور حتی‌ در بعضی‌ مناطق‌ مثل‌ كوزوو، بوسنی‌ وتیمور شرقی‌، نیروی‌ پلیس‌ فرستاد تا به‌ كمك‌ دولت‌ محلی‌ اوضاع‌ و آشفتگی‌های‌ موجود را سروسامان‌ بدهد.در حقیقت‌ ادعای‌ شورای‌ امنیت‌ برای‌ برقراری‌ صلح‌ و آرامش‌ در جنگ‌ خلیج‌ در اوایل‌ دهه‌ ۱۹۹۰ از علایم‌ بارز قدرت‌یابی‌ مجدد این‌ سازمان‌ به‌ شمار می‌آید. اما بعدها جدایی‌ها و تقسیم‌بندی‌هایی‌ در میان‌ اعضا چشم‌انداز موفقیت‌ UN را با گونه‌یی‌ محدودیت‌ و ابهام‌ روبرو كرد. در نتیجه‌ می‌توان‌ گفت‌ حضور ابرقدرت‌های‌ جهان‌ در پیشبرد اهداف‌ UN تاثیر بسزایی‌ داشت‌. این‌ حقیقت‌ برای‌ ایالات‌ متحده‌ و انگلیس‌ از یك‌ طرف‌ و فرانسه‌ و روسیه‌ و چین‌ از سوی‌ دیگر در شكل‌گیری‌ عملیات‌ نظامی‌ نسبت‌ به‌ عراق‌ در ۲۰۰۳ به‌ وضوح‌ قابل‌ مشاهده‌ بود. به‌ سبب‌ عدم‌ رضایت‌ امریكا از UNمسوولان‌ این‌ كشور در تلاش‌ بودند جایگزین‌ دیگری‌ را برای‌ كوفی‌عنان‌ انتخاب‌ كنند اما كوفی‌عنان‌ با داشتن‌ ویژگی‌های‌ خاص‌ شایستگی‌ خود را برای‌ ابقا در این‌ سمت‌ نشان‌ داد. بنابراین‌ مجلس‌ سنای‌ امریكا نیز در سال‌ ۱۹۹۹ با ارایه‌ و تصویب‌ لایحه‌یی‌ اعلام‌ كرد مقداری‌ از هزینه‌ و پشتوانه‌ مالی‌UNرا با شرط‌ كاهش‌ میزان‌ بدهی‌ تقبل‌ می‌كند كه‌ در سال‌ ۲۰۰۰ میزان‌ دقیق‌ هزینه‌ پرداختی‌ خود را ۲۲ درصد اعلام‌ كرد. اما در سال‌ ۲۰۰۴ با آشكاری‌ فساد در اجرای‌ برنامه‌ «نفت‌ برای‌ غذا» در عراق‌ شهرت‌ و آوازه‌ UN لكه‌دار شد.به‌ هرحال‌ UN با هدف‌ بهبود اوضاع‌ اجتماعی‌ در جهان‌ و بهتر شدن‌ شرایط‌ زندگی‌ مردم‌ به‌ وجود آمد كه‌ در این‌ راستا نیز از ارایه‌ هرگونه‌ برنامه‌ و طرح‌ جدیدی‌ كوتاهی‌ نكرد. اما بعد از گذشت‌ ۶۰ سال‌ با مشاهده‌ شدت‌ یافتن‌ فقر از یكسو و عمیق‌تر شدن‌ بحران‌های‌ محیطی‌ از سوی‌ دیگر به‌ نظر می‌رسد سیستم‌ اجرایی‌ UN با اشكالات‌ و معایب‌ زیادی‌ روبرو بوده‌ كه‌ هنوز هم‌ به‌ قوت‌ خود باقی‌ است‌.ایجاد تغییرات‌ بنیادی‌ متضمن‌ آینده‌ زندگی‌ انسانهاست‌. گفتنی‌ است‌ در مارس‌ سال‌ ۲۰۰۲ UN‌ با تشكیل‌ كنفرانس‌ بین‌المللی‌ در اجرای‌ یك‌ پروژه‌ جامعی‌ برای‌ پیشبرد اهداف‌ اقتصادی‌ خود تلاش‌ كرد كه‌ در مناطق‌ فقیر برای‌ ایجاد لوازم‌ رفاهی‌ مردم‌ از قبیل‌ جاده‌، مدرسه‌، كلینیك‌های‌ پزشكی ‌، كارخانه‌ها و... گام‌های‌ بزرگی‌ بردارد. از این‌ رو نقطه‌ اصلی‌ این‌ كنفرانس‌ روی‌ منابع‌ داخلی‌، سرمایه‌گذاری‌های‌ مستقیم‌ خارجی‌، تجارت‌ بین‌الملی‌، اهداف‌ بین‌المللی‌ و اصلاحات‌ سیستماتیكی‌ متمركز بود.
منبع : روزنامه اعتماد