پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
فرجام نیروهای سری بوش
ریچارد هلمز رئیسسابق سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) میگفت اقدام سری معمولا جانشینی برای برنامههای سیاسی است. درستی این ادعا را میتوان در تصمیم ماه ژوئیه جورج بوش برای صدور مخفیانه دستور به نیروهای ویژه آمریکا برای حمله به هدفهای زمینی در داخل پاکستان، بدون جلب نظر موافق دولت پاکستان، مشاهده کرد.
دستور جورج بوش به نیروهای ناتو و آمریکا در افغانستان پر از انواع خطرها است. از یک جهت اعتراف بوش به این امر است که طالبان و متحدان القاعده آن بدون حمایت پاکستان نمیتوانند به فعالیتهای خود ادامه دهند. این چندان تعجبآور نیست زیرا این سازمان اطلاعات ارتش پاکستان بود که در تشکیل این دو سازمان نقشی اساسی داشت.
برای کاخ سفید و پنتاگون همیشه مسخره بود که از ژنرال پرویز مشرف رئیسجمهوری سابق پاکستان به عنوان بزرگترین متحد خود علیه تروریسم ستایش میکردند در حالی که شواهد فراوانی وجود داشت که ارتش پاکستان از سال ۲۰۰۱ از طالبان حمایت کرده است.
با توجه به نظر هلمز، بوش سیاست جدیدی را در پیش نگرفته است بلکه دارد به عملیات سری متوسل میشود عملیاتی که زیانهای سیاسی آن آشکار و مزایای نظامی آن مورد تردید است.
نمونه خوب این ادعا اجرای نخستین مورد این عملیات پنهانی بود.
روز ۳ سپتامبر تعدادی از نفرات نیروی دریایی آمریکا را با بالگرد به وزیرستان جنوبی در پاکستان منتقل کردند. آنها در آنجا با حمایت کشتیهای توپدار AC-۱۳۰ ارتش آمریکا به یک مجموعه مسکونی حمله کردند. پس از عقبنشینی این نیروها، آمریکا اعلام کرد عده زیادی از مبارزان القاعده را کشته است اما کمی بعد یک مقام ارشد پاکستان گفت: آمریکاییها فقط چهار عضو بیاهمیت طالبان و القاعده و ۱۶ غیرنظامی از جمله زنان و کودکان بی گناه پاکستانی را به قتل رساندهاند.
این راهی عجیب برای صدور دموکراسی به پاکستان است. وقتی مردم پاکستان از ماجرا باخبر شوند، بی شک به شدت خشمگین خواهند شد و ارتش پاکستان، که تحقیر و ذلیل شده، از آمریکا فاصله خواهد گرفت.. این کار از نظر سیاسی فقط در صحنه سیاسی آمریکا مفهوم دارد و آن این است که دولت آمریکا دارد مثلا کاری در افغانستان انجام میدهد. فایده دیگر این کار این است که اذهان را از این سوال شرمآور منحرف میکند که چرا طالبان که در سال ۲۰۰۱ ادعا شده بود، نابود شده پس از هفت سال همچنان به صورت قدرتی نیرومند باقی مانده است.
استفاده از نیروهای سری برای دستیابی به هدفهای سیاسی همیشه برای رهبران سیاسی غرب به شدت جذاب بوده است. مسوولان سازمان سیا به داشتن مشکلات غیرقابل حل در این زمینه، با داشتن دستورهایی برای خلاص شدن از وجود بنیانگذار جمهوری اسلامی، یا حذف صدام دیکتاتور عراق، یا نابودی فیدل کاسترو رهبر کوبا، عادت کردهاند. توطئههایی در این زمینهها، موضوع عادی هزاران فیلم هالیوودی است که داستان آنها درباره اعزام نیروهای نخبه آمریکا به داخل سرزمین دشمن و از بین بردن موفقیتآمیز بعضی از شخصیتهای بد محلی است.
اما در عالم واقع، این گونه عملیات به ندرت موفق از آب درمیآیند. به دست آوردن اطلاعات درست درباره دشمنان آمریکا دشوار است. برای مثال به یاد بیاوریم ادعاهای مکرر نیروی هوای آمریکا را که در جریان حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق صدام را کشته است. ادعا میشد بیشتر اطلاعات دقیق است در حالی که همگی ساختگی بود. مسلم است که صدام از آن حملات جان به در برد اما غیرنظامیان بیگناهی که از بد حادثه در نزدیکی دیکتاتور عراق زندگی یا کار میکردند، چنین شانسی نداشتندوزندگی خود را از دست دادند.
رسانهها نقشی بهویژه زشت در تمام این ماجرا ایفا میکنند. آن ها به داستانهای مربوط به تلاشها برای کشتن صدام حداکثر توجه را مبذول می کردند. اما به شکست کامل این عملیات به ندرت اشاره میشد. واکنش دولت آمریکا به کشتار تعداد بسیار زیاد غیرنظامیان در افغانستان، عراق، و حالا پاکستان، همواره این بوده که ابتدا انجام چنین حملاتی را به کلی حاشا کرده است.
این حاشا کردن براساس اصل قدیمی روابط عمومی استوار است که «اول میگویید این مطلب خبر نیست و اصلا رخ نداده است. وقتی پس از مدتی ثابت میشود که آن اتفاق رخ داده شما با بیتفاوتی میگویید این موضوع دیگر کهنه شده است.»
اسرائیلیها در زمینه انجام جنایات پنهانی معروف هستند. انجام این کار در جایی مثل غزه اصلا سخت نیست که دشمن در دسترس و آسیبپذیر است. اما وقتی من به عنوان خبرنگار این روزنامه در بیتالمقدس مستقر بودم ازچند رسوایی مضحک ماموران جاسوسی اسرائیل با خبر شدم. یکی از آنها مربوط به مامور اصلی موساد در سوریه بود که معلوم شد وجود خارجی نداشت اما رابط و طرف او در اسرائیل چند میلیون دلاری را که قرار بود جاسوس اسرائیل در سوریه برای خیانتش دریافت کند، به جیب زده بود. رابط جاسوس خیالی در اسرائیل گزارشهایی از جانب او جعل میکرد و به مقامات بالادست خود ارائه میداد. در یکی از آن گزارشها به دروغ ادعا شده بود ارتش سوریه درصدد حمله غافلگیرانه به اسرائیل است ،گزارشی که باعث بسیج ارتش اسرائیل شد.
اسرائیل همچنین دست به یک عملیات پنهانی کلاسیک زد عملیاتی که اگر موفق شود فواید محدود به بار خواهد آورد اما اگر موفق نشود باعث فاجعه دیپلماتیک خواهد شد. دو مامور موساد که گذرنامه جعلی کانادایی داشتند سپتامبر ۱۹۹۷ کوشیدند خالد مشعل، شهروند اردن، را در امان پایتخت اردن ترور کنند.
مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در اردن بود و گذرنامه اردنی داشت. ماموریت اسرائیلیها این بود که سمی را که به آهستگی تاثیر میکرد هنگام ورود او به دفترش در گوش وی تزریق کنند. در آن ماجرا فرد مسمومکننده پس از تعقیب و گریز در خیابانهای امان دستگیر شد اما چهار مامور دیگر اسرائیلی به سفارت آن رژیم در امان پناه بردند. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر وقت اسرائیل دستور ارتکاب این جنایت را داده اما فراموش کرده بود که همکاران آدمکش او ممکن است ناکام بمانند. پادشاه اردن تا آنجا پیش رفت که به اسرائیل هشدار داد اگر داروی خنثیکننده آن سم را ندهد دستور حمله به سفارت اسرائیل را صادر خواهد کرد. اسرائیل در آن واقعه ناچار شد علاوه بر دادن پادزهر، شیخ احمد یاسین، رهبر حماس، و تعدادی دیگر از زندانیان فلسطینی را نیز آزاد کند.
عملیات سری فقط هنگامی ممکن است با پیروزی خاتمه یابد که متحدان نیرومندی در داخل کشور هدف داشته باشند که خواهان حمایت خارجی باشند. دو نمونه برجسته در این زمینه وجود دارد: نیروهای ویژه آمریکا در سال ۲۰۰۱ نیروهای ائتلاف شمال را که ضد طالبان بودند، در افغانستان تقویت کردند و مهمتر از همه چیز به آنان کنترولرهای هوایی دادند که با کمک آنها میتوانستند به نیروهای آمریکایی اطلاع بدهند به کجا حمله هوایی کنند. نیروهای ویژه آمریکایی دو سال بعد نقشی مشابه در شمال عراق ایفا کردند و در جریان آن از نیروهای کرد، که به ارتش در حال عقبنشینی صدام حمله میکردند، حمایت هوایی به عمل آوردند.
اما نیروهای سری اگر به تنهایی عمل کنند، بسیار آسیبپذیرند. اگر ارتش پاکستان با آنان درگیر شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ اگر قبیلهنشینان محلی متحد طالبان به آنان حمله کنند چه کار خواهند کرد؟ معمولا در چنین شرایطی نخستین کسانی که اقدام به فرار از محل میکنند مسوولان غیرنظامی محلی و مردم عادی هستند که به این ترتیب کنترل اوضاع بیش از گذشته به دست نیروهای طالبان خواهد افتاد.
نظر هلمز درست بود. دولت بوش خود را در موقعیتی پیروز نشدنی در افغانستان قرار داده است. احمد راشد کارشناس پاکستانی در کتاب جدید خود به نام «سقوط در هرج و مرج» مینویسد «حمله آمریکا به عراق برای متقاعد کردن مشرف در دو زمینه، اهمیت اساسی داشت : این که آمریکا درباره تثبیت اوضاع منطقه جدی نیست، و برای پاکستان امنتر بود با پناه دادن پنهانی به طالبان منافع ملی خود را حفظ کند.»
اقدام پنهانی واشنگتن در پاکستان صرفا تلاشی برای منحرف کردن اذهان عمومی از عوارض این سیاست شکستخورده دولتمردان آمریکا است.
نوشته: پاتریک کاکبرن
مترجم: علی کسمایی
منبع: ایندپندنت
مترجم: علی کسمایی
منبع: ایندپندنت
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست