جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

غم دنیا


غم دنیا
زنون حکیم ، مردی را بر ساحل دریا، اندوهگین دید که بر دنیا غم می خورد. حکیم ، او را گفت : بر دنیا غم مخور! اگر در نهایت توانگری ، در کشتی بودی و کشتیت در دریا شکسته بود، و در حال غرق بودی ، آیا نهایت آرزوی تو، آن نبود، که نجات یابی و همه ثروت را از دست بدهی ؟
گفت : اگر بر دنیا فرمانروایی داشتی و همه پیرامونیانت قصد کشتن ترا داشتند، آیا آرزوی تو نجات یافتن از دست آنان نبود؟ حتی به بهای از دست رفتن هر آن چه داری ؟
گفت : بلی ! گفت : تو اکنون همان توانگری و اینک همان پادشاه ! مرد به سخن او آرام شد.
منبع : تبیان