یکشنبه, ۲۲ مهر, ۱۴۰۳ / 13 October, 2024
مجله ویستا

مدیریت خدمت است


مدیریت خدمت است
مدیریت در اسلام ، قبل از این كه ریاستمداری باشد ، خدمتگزاری است و مدیر در این منصب ، باید با تیغ تیز مدیریت در جهت خدمت به خلق خدا ، اقامه عدل و داد و رفع ظلم و تبعیض و بی‌عدالتی قیام نماید .
مدیر نباید مسند مدیریت را وسیله افتخار و نردبان نخوت قرار دهد ، زیرا آن دسته از مدیرانی كه ، مدیریت بر یك تشكیلات را ، زمینه تجلی خصلتهای ناروای شیطانی می‌دانند و این میدان را بهترین عرصه برای تاخت و تاز غرورها و شیطنتهای خود به حساب می‌آورند، هرگز مدیر اسلامی و انسانی نیستند .
این گونه مدیران ، هیچ گاه قادر به خدمت نخواهند بود زیرا اینان مدیریت را برای خدمت به دیگران انتخاب نكرده‌اند بلكه آن را وسیله‌ای برای ارضای امیال شخصی و نفسانی خویش نموده‌اند و این كه در روایات از « ریاست » به شدت انتقاد شده است ، اشاره به این گونه مدیریت دارد .
مولای متقیان حضرت علی ( ع ) در مذمت « ریاست » می‌فرماید : « ریاست ، هلاكت و نابودی است » [۱][۱]. البته همانطور كه اشاره شد ، منظور از ریاست در این گونه روایات ، ارضای هوسها و خواسته‌های نفسانی و شیطانی در پوشش مدیریت است .
مردی خدمت حضرت امام رضا ( ع ) درباره شخصی كه مدیریت را وسیله خودخواهیهای خویش می‌دانست ، سخنی به میان آورد و عرض كرد : او در مسند مدیریت ، « ریاست » را دوست دارد نه خدمت به مردم را ، امام رضا ( ع ) زیان چنین مدیرانی را برای جامعه در یك تمثیل زیبا و رسا بیان نمود و فرمود : « چنین ریاستی برای دیانت و اعتقاد مسلمان ، زیانمندتر از این است كه دو گرگ گرسنه در میان گله گوسفندی بیفتند كه چوپان نداشته باشد » .[۱][۲]
در واقع امام رضا ( ع ) در این بیان پر معنای خود ، مدیر را حافظ و نگهبانی برای منافع مردم به حساب می‌آورد و هر گاه مدیر به جای چوپانی امانتدار و خدمتگزار ، گرگی گرسنه باشد ، بزرگترین زیان و فاجعه برای جامعه اسلامی به وجود می‌آید .
در حكومت علوی ، مدیریت تنها از آن جهت ارزش و اعتبار دارد كه وسیله‌ای برای خدمت به خلق و احقاق حق و رفع ظلم و دفع باطل باشد چنانچه امیر المؤمنین علی ( ع ) ، خطاب به عبدا… ابن عباس می‌فرماید : « به خدا سوگند ، این كفش كهنه پر از وصله ، در نزد من از حكومت بر شما محبوبتر است و من اگر این حكومت را پذیرفته‌ام ،‌ فقط به خاطر این است كه حقی را ثابت كنم و باطلی را از میان بردارم » .[۱][۳]
بنابراین در حكومت اسلامی ، خدمت نباید وسیله‌ای برای حاكمیت و ریاست باشد بلكه به عكس حكومت باید وسیله‌ای برای خدمت باشد .
سعدی ، شاعر محبوب و بلند آوازه ایرانی در حكایتی زیبا این مطلب را به خوبی تبیین كرده و می‌فرماید : « درویشی مجرد به گوشه صحرایی نشسته بود ، پادشاهی بر او بگذشت ، درویش از آنجا كه فراغ ملك ، قناعت است سر برنیاورد و التفات نكرد . سلطان از آنجا كه سطوت سلطنت است ، برنجید و گفت : این طایفه خرقه پوشان بر مثال حیوانند و اهلیت آدمیت ندارند ! وزیر نزدیكش آمد و گفت: ای جوانمرد ، سلطان روی زمین بر تو گذر كرد ، چرا خدمتی نكردی و شرط ادب بجا نیاوردی ؟ گفت : سلطان را بگوی ، توقع خدمت از كسی دار ، كه توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان كه ملوك از بهر پاس رعیت‌اند ، نه رعیت از بهر طاعت ملوك !
پادشه ، پاسبان درویش است
گر چه رامش به فرّ دولت اوست
گوسپند از برای چوپان نیست
بلكه چوپان برای خدمت اوست [۱][۴]

۱) غرر الحكم و دررالكلم آمدی – ج ۱ – ص ۴۵۲ .
۲) اصول كافی ، كتاب الایمان و الكفر ، باب طلب الریاسه .
۱) نهج البلاغه – ترجمه محمد دشتی – خطبه ۳۳ .
۲) گلستان سعدی – باب اول – حكایت ۲۸ .
منبع : مدیریت علوی