دوشنبه, ۲۱ آبان, ۱۴۰۳ / 11 November, 2024
مجله ویستا

چگونگی رویکرد احزاب و نهادهای مدنی به انتخابات ریاست‌جمهوری


چگونگی رویکرد احزاب و نهادهای مدنی به انتخابات ریاست‌جمهوری
ر پیش بودن انتخابات ریاست‌جمهوری دهم زودتر از همیشه فضای کشور، رسانه‌ها، احزاب و محافل سیاسی را تحت تاثیر خود قرار داده و اصطلاحا فضا را انتخاباتی کرده است. روزی نیست که سری به سایت‌ها، نشریات و خبرگزاری‌های مختلف بزنیم و با مقالات، گزارش‌ها و اخبار گوناگون در خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری مواجه نشویم. بازی به ظاهر جذاب انتخابات گویا همه را به طرف خود کشیده است. از راست و چپ، تحریمی و مشارکتی، اصلاح‌طلب و اصولگرا، پوزسیون و اپوزسیون و... همه و همه به نوعی درگیر ماجرای انتخابات شده‌اند و هر شخص، گروه و حزبی به فراخور در این خصوص سخن می‌گوید و قلم می‌زند. در میان انبوهی از سخنان و اظهارنظرهای گوناگون و رنگارنگ، که گاه اکثر آنها نه دیده می‌شود و نه درباره آن اندیشه‌ای صورت می‌گیرد، طرح چند پرسش و نقد در خصوص فضای انتخابات از سوی دکتر حاتم قادری، در گفت‌وگویی که اخیرا با نشریه شهروند داشته است، به نظر نگارنده یکی از جدی‌ترین و اصولی‌ترین اظهارنظرهایی بود که در این مدت در خصوص انتخابات مطرح شده است. حاتم قادری در بخش‌هایی از این گفت‌وگو می‌گوید: «به جای اینکه نگران باشیم چه کسی و کی انتخابات را از آن خود می‌کند، باید دل‌نگران این باشیم که با چه شعار و پایگاه اجتماعی و چه اهدافی حرکت می‌کنیم. ما بیشتر به دنبال این هستیم که کاری را انجام دهیم، بدون اینکه روح و جوهر آن را بشناسیم و در پی آن باشیم.
چرا انتخابات از حالت مناسکی درنمی‌آید و روح‌مند نمی‌شود؟! چرا فقط نگران پست‌های خالی هستیم؟!» به نظر می‌رسد در مواجهه با انتخابات پیش رو مسائلی از این جنس بایستی جزء اساسی‌ترین دغدغه‌های هر یک از جریانات و نیروهایی که امیدی به تحول مثبت در آینده ایران دارند، باشد. اما آنچه در انبوهی از شعارها و اظهارنظرها دیده می‌شود تنها گمانه‌زنی‌های مطول و بی‌حاصل در خصوص آمدن یا نیامدن این فرد یا آن شخص است که گاه در نازل‌ترین نمونه خود به شکل منازعه میان هواداران یک تیم ورزشی با تیم دیگر در می‌آید. همان‌طور که در بالا گفته شد کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری دهم خوشبختانه زودتر از ادوار پیشین آغاز شده و به همین خاطر فرصت بیشتری جهت بحث و رایزنی برای انتخاب بهترین راه فراهم است. اما مباحث مطرح شده از سوی بسیاری از افراد و گروه‌ها می‌رود که راه را به بیراهه کشانده و این مجال را بدون رسیدن به نتیجه‌ای درخور از کف خارج کند. در میانه این جنگ هویتی، افراد و نیروهای زیادی دیده می‌شوند که برخی از آنها در گذشته نه‌چندان دور دارای افکار و ایده‌هایی صائب و درخور تاملی در همین زمینه بوده‌اند. اما گویی آنها نیز بدون توجه به اصل ماجرا در این دام گرفتار آمده‌اند. باری، مقصود این نیست که در این مدت هیچ حرف جدی‌ای در خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری زده نشده بلکه منظور این است که میزان اقبال و توجه به همین اندک سخنان جدی مطرح شده نیز آن‌قدر پایین است که می‌رود تا به بوته فراموشی سپرده شوند. علاوه بر سخنانی که در مصاحبه فوق‌الذکر آمده نظرات، افکار و ایده‌های افراد دیگری چون عباس عبدی و تقی رحمانی از جنس دغدغه‌های جدی در این خصوص است و می‌توان از این نظرات استفاده کرد.
ایده‌ای که انتخابات‌های موجود در ایران را به خودی خود کان لم یکن و فاقد هرگونه تاثیر بر مناسبات حاکمیت، ملت و کشور می‌داند یا نتیجه انتخابات را از پیش تعیین‌شده می‌داند، نگاهی مطلقا بدبینانه به موضوع بوده و قابل قبول نیست. اگر‌چه نتیجه انتخابات با توجه به قوانین و مناسبات موجود در حاکمیت در نهایت محدود به چند گزینه است، ولی تجربه نشان داده که تفاوت همین گزینه‌ها اگر با هشیاری و برنامه‌ریزی احزاب و گروه‌های سیاسی، اجتماعی و مدنی همراه باشد می‌تواند دارای تاثیرات محسوسی در فضای کلی حاکم بر کشور داشته باشد. اما این مسئله را نباید فراموش کرد که بایستی بر هر موضوعی به اندازه تاثیرش بر مناسبات کشور و همچنین تاثیر تلاش ما بر سمت‌وسوگیری آن واقعه تاکید کرد و برای آن وقت و انرژی صرف کرد. به‌زعم نگارنده انتخابات ریاست‌جمهوری نه آنچنان بی‌اهمیت است که بدون هیچ نقد و نظری از کنار آن عبور کنیم و نه آنچنان که برخی می‌پندارند حیاتی و تعیین‌کننده. احزاب و گروه‌های سیاسی تحول‌خواهی که قصد دارند با استفاده از فضایی که انتخابات ریاست‌جمهوری دهم به وجود می‌آورد یک یا چند گام مثبت در جهت توسعه و نیل به دموکراسی به پیش بروند بایستی نگاهی عمیق‌تر به جریان انتخابات داشته باشند.
به نظر نگارنده در این خصوص احزاب و جریانات سیاسی و همچنین نهادهای مدنی فعال در حوزه سیاست هر کدام یک وظیفه مهم و اساسی بر دوش دارند:
۱) یکی از گام‌های اساسی جهت فاصله گرفتن از روابط مبتنی بر منافع گروهی و باندی این است که از دور باطل شخصیت‌پرستی و شخص‌محوری خارج شویم. جمع شدن حول یک شخص و او را تا حد یک رهبر، ناجی و قهرمان بالا بردن بدون آنکه نظری بر برنامه‌ها، توانمندی و پیشینه آن فرد بیفکنیم، نه‌تنها جز اسیرشدن بی‌حاصل در مناسباتی ملوک‌الطوایفی و سنتی ثمری در بر ندارد بلکه آفات و لطمات بی‌شماری برای روند تحول و توسعه در کشور به همراه دارد. البته ذات چنین انتخاباتی، نه در ایران بلکه در تمام دنیا، از آن جهت که تنها انتخاب یک نفر در کل کشور مطرح است و اختیارات و حوزه مسوولیت این مقام آنچنان است که بسته به اینکه آن یک نفر چه کسی باشد، تاثیرات محسوسی در شئون مختلف اداره کشور دارد، ناخودآگاه به جو شخص‌حوری دامن می‌زند. اما با تمام این اوصاف شخص‌محوری امری است که بیشتر متعلق به دوران پیشامدرن است.
مناسبات دوران مدرن ایجاب می‌کند هر شخص با برنامه‌ای که برای اداره کشور در چارچوب مقام ریاست‌جمهوری ایران دارد و همچنین با توانمندی‌ها و پیشینه‌اش سنجیده شود و کاندیداتوری‌اش به بحث گذاشته شود. در این صورت است که مباحث و منازعات موجود از حد یک دعوای خصلتی، گروهی و باندی خارج شده و شکلی قاعده‌مند و چارچوب‌دار می‌یابد. مقابل یکدیگر قرار گرفتن برنامه‌های متفاوت کاندیداها جهت حل مشکلات و معضلات کشور امری است که پای کارشناسان امور را به میان می‌کشد و مباحث سیری منطقی و معقول گرفته و تصمیم‌گیری را برای مخاطب آسان می‌کند. احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب و تحول‌خواه پیش از سبقت گرفتن از یکدیگر جهت معرفی کاندیدا و زیب و پیرایه کردن کاندیداهایشان در مقابل یکدیگر بایستی برنامه‌ای جهت حل معضلات مبتلا به مملکت ارائه نمایند. به عنوان مثال آنها به جای طرح انتقادات تندوتیز از موضع دولت درخصوص پرونده هسته‌ای ایران بایستی به صورت مشخص عنوان کنند خود چه برنامه‌ای جهت حل این مسئله دارند.
اگر قصد توقف غنی‌سازی اورانیوم را ندارند با چه روشی جلوی تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران و ادامه انزوای ایران در جامعه بین‌المللی را می‌گیرند؟! و اگر قصد دارند غنی‌سازی را تعلیق کنند چه برنامه‌ای جهت مقابله با هسته‌های سخت قدرت، گروه‌های فشار و... دارند؟! در حالت سوم اگر به مذاکرات و معاملات پشت پرده دلوش کرده‌اند و نمی‌توانند برنامه‌های خود را، در بعضی حوزه‌ها، به صورت شفاف بازگو نمایند مشخصا عنوان کنند در صورت رای آوردن حداکثر چه بازه زمانی را جهت پایان دادن به این مخاصمه تعیین می‌کنند؟ یا برای حل انبوه مشکلات معلمان چه راهکارهایی با توجه به ظرفیت‌های موجود دارند؟ و... مسلما مراد از سخن فوق این نیست که فضای کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری دهم ایران یک‌شبه به مشابه کارزار انتخاباتی کشورهای پیشرفته تبدیل شود. فقدان زیرساخت‌های مناسب از جمله احزاب قدرتمند در صحنه سیاسی کشور، نبود عزم جدی در سیاستمداران اصلاح‌طلب برای استفاده از این رویکرد، عدم‌باورمندی آنها به کارایی این روش و نپذیرفتن ریسک چنین رویکردی به انتخابات، عدم‌مطالعه لازم بر مختصات و مقتضیات این روش، سهل‌انگاری و راحت‌طلبی افراد و احزاب و خوکردن به روش‌های مالوف گذشته و... همگی سنگ‌هایی در راه اجرایی‌شدن این ایده هستند. اما شکست‌های پیاپی اصلاح‌طلبان از رقیب و عدم‌توانایی ایشان در به صحنه آوردن آرای خاموش این زنگ خطر را برای آنها به صدا درآورده است.
بالاخره برداشتن یک گام به پیش، ولو افتان‌وخیزان، باید از جایی شروع شود. تجربه انتخابات‌های مختلف نشان داده است احزاب و گروه‌ها اصطلاحا سورنا را از سر گشاد آن می‌زنند. به این معنی که ابتدا روی اشخاص به توافق می‌رسند و دست آخر در هفته‌های منتهی به انتخابات جهت ‌تزیین لیست خود به‌طور صوری برنامه‌ای نیز ارائه می‌کنند. جالب آنکه گروهی، که از قضا خود را پیشرو نیز می‌داند، آنچنان در این راه پیش رفته است که برای به صحنه کشاندن مردم جهت حمایت از نامزد پیشنهادی خود، که طبق یک رسم دیرینه فعلا در شک و تردید به سر می‌برد، سایت افتتاح می‌کند، کمپین راه می‌اندازد، سرود می‌سازد و... ناکارآمدی این روش بارها و بارها در انتخابات‌ مختلف از جمله مجلس هفتم و هشتم، ریاست‌جمهوری نهم و... به خوبی خود را نمایان کرده است. افراط در این زمینه حتی با واکنش منفی جامعه نیز روبه‌رو می‌شود. سرکنگبین صفرا می‌افزاید و اسب مراد سر از ترکستان درمی‌آورد. در هر حال آزموده را آزمودن خطاست و این دور باطل بایستی جایی شکسته شود و احزاب به سمت برنامه محوری حرکت کنند. روزنامه‌نگاران و رسانه‌های مستقل نیز باید دست به کار شده، احزاب و گروه‌های سیاسی را به ارائه برنامه‌های مشخص و مدون تشویق و ترغیب نموده و این مسئله را به آنها تذکر دهند. آنها همچنین بایستی حساسیت عموم مردم را نیز در این خصوص بالا ببرند تا مردم نیز پیش از تجمع حول اشخاص، از احزاب و شخصیت‌ها برنامه‌هایی عملی جهت حل مشکلات خود طلب کنند.
۲) یکی از مسائل رایجی که در تحلیل مقاطع مختلف از حوادث سیاسی ایران مطرح می‌شود این است که «مردم و گروه‌ها می‌دانستند چه نمی‌خواهند، ولی نمی‌دانستند که چه می‌خواهند». متداوما انتخاب میان بد و بدتر و از ترس مار غاشیه به عقرب جراره پناه بردن نه‌تنها در چند سال اخیر بی‌ثمر نموده که این بازی تکراری مردم را خسته و فرسوده کرده است. چنانکه این‌گونه شعارها دیگر شوری در جامعه برنمی‌انگیزد. باید تلاش کرد تا فضای موجود را به سمتی برد که اندک اندک گروه‌های مختلف واقعا «بدانند که چه می‌خواهند». این تلاش نیز بر عهده گروه‌های مختلف سیاسی- اجتماعی موجود در جامعه است. درک اینکه هر یک از گروه‌های فعال و اقشار اجتماعی از حاکمیت چه می‌خواهند امری نیست که از برنامه تزیینی چند صفحه‌ای هر کاندیدا ذیل عناوین «زنان، دانشگاه، کارگران، جوانان و...» حاصل آید. هر گروه باید خود تلاش کند تا مطالباتش را از حاکمیت براساس یک چارچوب مشخص تدوین نماید. هر یک از گروه‌های فعال در عرصه جامعه مدنی بایستی در فرصت باقیمانده تا انتخابات لیست مطالبات خود را، با در نظر گرفتن جایگاه ریاست‌جمهور و اختیارات وی، از طریق بحث، گفت‌وگو و مطالعه آماده کرده و آنها را با برنامه هر یک از کاندیداها تطبیق دهند و عملی‌شدن خواسته‌های خود را از ایشان مطالبه کنند. وقتی انتظارات ما از فردی که در آینده بر سر کار می‌آید مشخص شود، آنگاه قضاوت بر مبنای برنامه آن فرد و مطالباتی که قول تحقق‌شان را داده منطقی و به واقعیت نزدیک‌تر خواهد بود. به عنوان یک نمونه عملی، و نه کامل، در این خصوص می‌توان به جزوه حقوقی که توسط فعالان کمپین - یک میلیون امضا - دو سال پیش تهیه شد اشاره کرد. البته در این جزوه تنها به مطالبات حقوقی زنان پرداخته شده است. هر یک از نهادهای مدنی که مطالبات‌شان به فضای سیاسی کشور گره خورده است می‌بایست جزوه‌ای از مطالبات خود از رئیس‌جمهور آینده آماده نمایند. به عنوان مثال فعالان دانشجویی بایستی مطالبات خود را از رئیس‌جمهور آینده در حوزه‌های مختلف مشخص کنند. آنها باید مشخص کنند در عرصه عمومی چه انتظاراتی از رئیس‌جمهور دارند و در داخل دانشگاه چه خواسته‌های سیاسی، صنفی و فرهنگی از دولت دارند. ادامه تحصیل دانشجویانی که پیش از این به دلیل فعالیت‌های انتقادی از تحصیل محروم شده‌اند، رسیدگی به اتهامات دانشجویان در داخل دانشگاه به صورت واقعی و نه صوری، بازنگری جدی آیین‌نامه‌های مختلف اعم از آیین‌نامه تشکل‌های دانشجویی، انضباطی، نشریات، کانون‌های فرهنگی و... می‌تواند در لیست مطالبات دانشجویان از دولت آتی قرار گیرد.
این مطالبات بایستی با ذکر کامل جزئیات به صورتی مشخص و به دور از ابهام تدوین شوند و در چارچوب اختیارات رئیس‌جمهور و هیات دولت نیز باشند. گروه‌های مدنی فعال در حوزه سیاست همچنین وظیفه دارند با طرح سوال و پرسش در خصوص مشکلات موجود راه‌حل‌های معقول و امکانپذیر از احزاب طلب کرده و برنامه‌های ارائه شده از سوی آنها را به چالش بکشند. تا از این رهگذر برنامه‌های ارائه‌شده از سوی احزاب و جریانات سیاسی پخته‌تر و هرچه بیشتر به واقعیت نزدیک شود. در این صورت است که می‌توان امیدوار بود کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری رنگی از واقعیت به خود گرفته، روح یابد و فارغ از اینکه چه شخصی عاقبت بر سر کار می‌آید، کمک کند تا در راستای توسعه، دموکراسی و قوام جامعه مدنی چند گام به جلو برداشته شود.
عباس حکیم زاده
منبع : روزنامه کارگزاران