چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
نهادهای دموکراسی پیمانی
تغییر رژیم یك لحظه بحرانی است، لحظهای برای برچیدن یا مستحكم كردن قفسها. رژیمهای جدید، لوحی سفید و نانوشته به ارث نمیبرند، آنها درون نهادهای دولتی پیشین جای گرفتهاند.
اما رژیمهای جدید چه با تغییر دادن ویژگیهای این نهادها یا با تقویت روال موجود سیاسی و اقتصادی و بنابراین تحكیم عمیقتر آنها، فرصتی برای شكلدهی به این نهادها دارند. از دیدگاه نظریه دموكراتیك، طراحان دموكراسی ونزوئلا با كمال تعجب مسیر استحكام بخشی نهادهای پیشین را انتخاب كردند. چون دموكراسی قصد دارد از طریق بسط حقوق شهروندی، پاسخگویی و حاكمیت قانون، قدرت را پخش نماید، انتظار معقولی خواهد بود كه با الگوهای تمركزگرایی و مداخله افراطی دولت، وابستگی مالی به دلارهای نفتی، توزیع رانتیر منافع و نظام اداری توسعهنیافتهای كه محصول تلاشهای دولتسازی گذشته است مقابله كند. اما در ونزوئلا اوضاع به این نحو پیش نرفت.
بازیگران اصلی حال به هر دلیلی از تعمد آگاهانه گرفته تا پذیرش بیچون و چرا یا عدم توجه، حوزه سیاسی را چنان طراحی كردند كه الگوهای یكسویه دولت نفتی را قوام بخشید و متقابلا از آنها هم قوام گرفت. این الگوی تقویتی دوجانبه بین دولت نفتی و دموكراسی ونزوئلایی به هیچوجه اجتنابناپذیر نبود اگر چه همانطور كه خواهیم دید، جاذبههای قدرتمندی دلیل تصمیمات رهبران در آن زمان بوده است. اما به محض اینكه این نیروی تقویتی به حركت درآمد، نفتی شدن را تشدید كرد، مانع اصلی برسر راه تعدیل مجدد مسیر توسعه شد و بعدها محاسبات استراتژیك دولت پرز را در جهتهای اسفانگیز اما قابل پیشبینی شكل داد.
تبیین این چرخه منحرف به ماهیت دموكراسی برنمیگردد بلكه به تعامل همزیستانه بین انگیزههای قوی كه دولت نفتی بوجود میآورد و نوع خاص دموكراسی كه در ونزوئلا مستقر شد مربوط میشود. این را دموكراسی پیمانی یا بیعتی (pacted Democracy) نام نهادیم. دموكراسی پیمانی از رهگذر چانهزنی و سازشهای طبقات ممتازه طی گذار از حكومت اقتدارگرا برقرار میشود. ضامن بقای این دموكراسی، برآوردهساختن گزینشی مطالبات است در حالی كه دامنه نمایندگی را محدود میسازد تا به طبقات مسلط سنتی اطمینان دهد به منافع حیاتیشان احترام گذاشته خواهد شد. چون دموكراسی پیمانی معمولا آن نوع اعمال رژیم را ترویج میدهد كه همزمان آمرانه و از بالا به پایین، فراگیر و در عین حال بازدارنده و محدودكننده باشد، این نظام با ایجاد نهادهای رسمی و هنجارهای غیررسمی كه كشمكشها را محدود میسازد و با محدودكردن دستور كارهای سیاستی و ظرفیت سازمانی مستقل از بازیگران تودهای، الگوهای دولت نفتی را تقویت میكند. اثر خالص خصوصا تناسب نزدیكی با یك نوع دموكراسی خطكشیشده (خط قرمزدار) و ظرفیتهای ناموزون دولت نفتی دارد.دموكراسی پیمانی ونزوئلا، دولت نفتی را به شیوههای مختلف تقویت كرد (و همزمان خودش را سرپا نگه داشت). نخست ایدئولوژی توسعهای آن، تمایل قبلا قدرتمند برای گسترش حوزه اختیارات دولت در برابر جامعه را تقویت میكند در حالی كه بكارگیری مدل صراحتا ریاست جمهوری، در تمركز قدرت در قوهمجریه زیادهروی كرد.
دوما تاكید بر مهار نیروها از طریق شمولیت پیشگیرانه باعث تشدید سیاستهای توزیعی مریدپرورانه، حامیگرایی و رانتجویی سیاسی شد كه تا حدی با بهرهگیری از روشهای ایجاد رویههای عملیاتی استاندارد براساس سازشكاری افراطی و اجتناب از درگیری از طریق توزیع دلارهای نفتی بود. در كوتاهمدت این عمل به ثبات حكومت كمك كرد اما در بلندمدت، قابلیتهای اداری و فنی دولت را تضعیف كرد چون باعث تشویق یك نظام تاراج پیچیده، استمرار نفوذپذیری حاد در قلمرو عمومی و سلطه سیاست بر انتظام اداری شد.
سرانجام، جلوگیری عمدی از كاركرد كامل دموكراسی باعث ایجاد نهادهای سیاسی انعطافناپذیری شد كه طرفدار وضع موجود بوده و از اینرو به آسانی اصلاح یا تعدیل نمیشدند. در بارزترین نمونه، دو حزب سیاسی اصلی، اكسیون دموكراتیكا و COPEI، تلاش كردند تا موانع دسترسی به قدرت را بالا نگهدارند كه بدین منظور برنامههای خویش را فدا كرده و به دستگاهی برای استخراج رانت از حوزه عمومی تبدیل شدند. مجموع این عوامل، ماندگاری خط سیر توسعهای را تشویق میكرد كه منحصرا با خرج دلارهای نفتی جلو میرفت.
در این فصل گذار به دموكراسی و تحكیم دموكراسی ونزوئلایی از ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۳ را بررسی میكنیم. قصد نداریم تا توصیف كاملی از این سالها بدهیم یا به نقالی از سه دولت دقیقا قبل از آغاز رونق نفتی بپردازیم. به جای اینها هدف ما برجسته ساختن تعامل پویا و قوامبخش بین دولت نفتی و دموكراسی پیمانی است كه پارامترهایی را تعیین و ترجیحاتی را آشكار ساخت كه سرانجام به واكنشهای سیاستگذاران در رونق نفتی ۱۹۷۳ شكل داد. چون شیوه تقویت نهادها و دولت نفتی توسط رژیم نفتی و تداوم وابستگی به نفت در سالهای بحرانی ۱۹۵۸ تا۱۹۶۰ تثبیت گردید، این فصل به ظهور پیمانهای بنیادی ۱۹۵۸ و نیز اجماع سیاستی، نهادها و هنجارهایی كه پدید آوردند توجهی خاص دارد.
● نفت و پیمانهای سیاسی در گذار به دموكراسی
حتی اگر نفت نتواند زمانبندی، شكل یا جهت تغییر رژیم را تبیین نماید بدون تردید مهمترین عامل در شكلدهی به شرایط ساختاری برای فروپاشی حكومت نظامیان، متعاقب آن ایجاد فضای سیاسی اصلاحطلبانه و حفظ دموكراسی پیمانی در ونزوئلا بود. سه تغییر ناشی از نفت كه در فصل قبل توضیح دادیم خصوصا برای ظهور یك نوع حكومت اصلاحطلب در ونزوئلا خوشخبر بودند: ایجاد طبقه مستقل ساكنان شهری كه معاششان به زمین وابسته نبود، سلطه طبقه متوسط بر یك طبقه كارگر كوچك و حذف تدریجی «قضیه روستاییان» از طریق تبدیل و تحول طبقه زمیندار به طبقه ممتاز تجاری شهرنشین. هنگامی كه گروهی از افسران نظامی جوان، تحتتاثیر ایدئولوژیهای دموكراتیك دوران خدمت در جنگ جهانی دوم، كودتایی علیه جانشین گومز، ژنرال مدینا آنگاریتا تدارك دیدند، تغییرات ساختاری فوق، مبنایی برای تشكیل احزاب اصلاحطلب فراهم ساخت كه متعاقب آن افسران را تشویق به پذیرفتن رژیم انتخاباتی كرد.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست