چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
پلورالیسم بروندینی از منظر جامعه مدنی
پلورالیسم دینی از دو نگاه دروندینی و بروندینی قابل طرح است. آنچه در این نوشتار مورد مداقه قرار گرفته پلورالیسم بروندینی از دو منظر نسبیتگرایی و همزیستی مسالمتآمیز است. در رویكرد نسبیتگرایی، هر یك از ادیان سهمی از حقیقت و سعادت بردهاند و حقیقت در میان ادیان توزیع شده است. چنین رویكردی با جامعه مدنی سازگار و قابل تفسیر بوده ولی با منابع و مبانی دینی ناسازگار است كه در این گفتار به سه مورد آن خواهیم پرداخت.
رویكرد همزیستی مسالمتآمیز در نگاه دروندینی هر چند كه مورد پذیرش قرار گرفته است ولی دامنه چندان گستردهای ندارد و تنها اقلیتهای مذهبی آن هم با شرائط خاصی میتوانند همزیستی مسالمتآمیزی با مسلمانان داشته باشند و با یك قرارداد دو جانبه ملت واحدی را تشكیل دهند.
پلورالیسم در انواع مختلفی ظهور و بروز یافته كه شكلگیری هر كدام با یكدیگر متفاوت بوده است. فلسفه اصلی طرح پلورالیسم دینی، به مقابله با حكومت وحدتگرای دینی در عهد حاكمیت مسیحیتبر میگردد; در حالی كه پلورالیسم سیاسی (كه متاثر از سنت ماكس وبر است و بر منافع مختلف قدرت تاكید دارد) در واكنش به نظریات برخی جامعهشناسان سیاسی مانند پارهتو و موسكا كه بر وجود الیت (۱) قدرت واحد در جامعه تاكید داشتهاند، عرضه شده است. در عین حال پلورالیسم، نقدی بر مفهوم سنتی دمكراسی نیز بوده است. (۲) از این رو برای عدم تداخل مباحث، ابتدا انواع پلورالیسم را به اجمال و سپس پلورالیسم دینی را به تفصیل مورد بررسی قرار میدهیم:
۱- پلورالیسم سیاسی
از نظر تئوری، پلورالیسم سیاسی نظریهای است كه زندگی اجتماعی را بر حسب گروهها مطالعه میكند. از این دیدگاه گروههای اجتماعی مقوله اولند; و از این رو مخلوق اقتدار مركزی و یا حتی وابسته به آن نیز تلقی نمیشوند. (۳) مهمترین مفاهیم پلورالیسم سیاسی تحتسه عنوان قابل طرح است:
الف) اهمیتبه آزادی در زندگی گروهی
همه كثرتگرایان در این خصوص اتفاق نظر دارند كه آزادی تنها در زمینه وجود تعداد كثیری از گروهها قابل تحقق است. كثرتگرایان آزادی را به معنای توزیع قدرت و اقتدار بین گروهها میدانند. (۴)
ب) نقد حاكمیت وحدتگرایانه و پیشنهاد نظریاتی در باره تفویض و تفرق قدرت
كثرتگرایان نسبتبه نظریات وحدتگرایانهای چون هایز، بدنی، آستین واكنش نشان میدهند. هایز صریحا گروهها را به عنوان «كرم روده» دولت توصیف میكرد; و بیان میداشت كه گروهها پدیدههای مصنوعی تلقی میشوند كه وجودشان مرهون الطاف شخص حاكم است; ولی در مقابل كثرتگرایان، مفهوم وحدتگرایانه حاكمیت را امری واهی میدانند; كه اگر جدی گرفته شود نتایجخطرناكی در حوزههای سیاسی، حقوقی و اخلاقی به بار میآورد. (۵)
ج) شخصیت واقعی و حقیقی گروهها
در منظر كثرتگرایان افراد تنها در درون گروهها وجود دارند و گروهها نیز اشخاصی حقیقی هستند. بنابراین نظر، خصیتحقیقی و زندگی گروهها، جزء جداییناپذیر اندیشه آزادی و فردیت است.
۲- پلورالیسم فلسفی
پلورالیسم فلسفی معمولا به معنای پذیرش نظریههای مختلف شناختیا چارچوبهای گوناگون برای ادراك جهانی است. احتمالا واژه كثرتگرایی معرفتشناختی، واژه بهتری برای این معناست. این معنا از كثرتگرایی با شك فلسفی و نسبیگرایی ارتباط دارد. با این حال در اوائل قرن بیستم كثرتگرایی فلسفی ارتباط نزدیكی با مكتب پراگماتیسم داشت. (۶) در منظر كثرتگرایی فلسفی، شناخت ثابت و ایستا وجود ندارد بلكه همه شناختها در معرض دگرگونی دائمی قرار دارند و همه عقاید، در معرض نقد و آزمایش و تجربهاند. بنابراین ما نه در جهانی واحد بلكه در جهان متكثر Mutriverse زندگی میكنیم. (۷)
۳- پلورالیسم اخلاقی
پلورالیسم اخلاقی به پلورالیسم فلسفی بسیار نزدیك است. پلورالیسم اخلاقی در مفهومی ساده، به معنای شناسایی و تصدیق تنوع غایات و اهداف اخلاقی افراد و گروههاست. این معنا اغلب با برداشتی جامعهشناسانه یا انسانشناسانه مرتبط است. اصطلاحی كه اغلب در این زمینه بكار برده میشود، پلورالیسم فرهنگی است كه به معنای شناسایی شیوهها و رسوم اجتماعی مختلف در درون گروههای قومی گوناگون است. (۸) كثرت در بعد فرهنگ به روایت آن كه دین از مؤلفههای مهم فرهنگ به شمار آید، میتواند شكل قابل بحث دیگری نیز بیافریند كه به پلورالیسم دینی شهرت دارد.
● پلورالیسم دینی
پلورالیسم دینی به دو گونه قابل طرح است: پلورالیسم دروندینی; پلورالیسم بروندینی.
در پلورالیسم دروندینی یا پلورالیسم مذهبی، با دین واحدی سروكار داریم كه انواع قرائتها و تفسیرها از آن وجود دارد. از این منظر در دین واحد، صراطهای مستقیم (نه یك صراط) وجود دارند و همه گفتمانها، قرائتها و صراطهای مستقیم در درون دین، بخشی از حقیقت را تشكیل میدهند ولی پلورالیسم بروندینی به مفهوم تعدد حقانیت ادیان و نیز پذیرش تساوی حقانیت ادیان یا یكسانپنداری حقانیت ادیان، ترجمه شده است. (۹) پلورالیسم بروندینی از دو منظر قابل طرح و بررسی است:
الف) رویكرد نسبیتگرایی
در دیدگاه نسبیتگرایی هر یك از ادیان سهمی از حقیقتبردهاند و حقیقت در میان ادیان توزیع و یا گم شده است:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
پلورالیسم دینی در برداشت نسبیتگرایانه از این مبدا، حركت نمیكند كه همه ادیان، حق یا برابرند و پیشاپیش به حقانیتیا بطلان هیچكدام حكم نمیكند. (۱۰) به قول مولانا:
آن كه گوید جمله حقند احمقی است آن كه گوید جمله باطل، او شقی استبه سخن دیگر بحث پلورالیسم در این رویكرد، اولا و بالذات بحثی برای تعیین حق یا باطل نیست. (۱۱) پلورالیسم دینی این وظیفه را ندارد كه یكی از ادیان را به عنوان حق تعیین كند و بقیه ادیان را به عنوان باطل اعلام نماید بلكه همه ادیان، بخشی از حقیقت را دارا میباشند. اما این كه چرا باید به پلورالیسم دینی تن در دهیم و یا قرآن را بپذیریم، یكی از نویسندگان معاصر چنین میگوید:
«ما برای تبیین كثرتگرایان بلافاصله خود را با چند مساله روبرو میكنیم: یكی مساله هدایت الهی است. ما به لحاظ فلسفی باید رای خودمان را در باره هدایتگری خداوند روشن كنیم... نكته دوم كه در تبیین كثرت باید با آن مواجه شویم مساله عقل آدمیان است... پس ما باید روشن كنیم كه عقل مردم كجا رفته است و هدایتخداوندی برای چیست؟ پیشنهادهایی كه تا كنون ارائه شده است این است كه:
اولا) این كثرتها به وحدت باز میگردد. بنابراین انكار كثرت شده است. این پاككردن صورت مساله است.
ثانیا) گفتهاند كه بین ادیان مشتركاتی هست. اما باید توجه داشت كه بحث پلورالیسم در اختلافات است نه اشتراكات...
ثالثا) گفتهاند در عالم ادیان ما میتوانیم چند تئوری برای گمراهشدن و باطلافتادن اقوام بدهیم: یكی این كه به تئوری توطئه متوسل شویم; تئوری دیگر عناد با حق، دیگری كژفهمی، دیگری تقلید، دیگری پیچیدهبودن حق... هر یكی از این تئوریها را هم كه در باب تنوع فرق و مذاهب به دستبدهیم خودمان را با این فرضیه مهم روبرو میبینیم كه گویی اكثریت مردم عالم یا معاند با حقند یا كژفهمند یا ضعیف العقلند یا فریب خورده توطئهاند و در تمام این موارد هم با عقل مردم درافتادهایم و هم با هدایتگری الهی; .. به نظر من طرح مساله این است. اگر نمیخواهیم چنان بگوئیم باید راهی پیدا كنیم كه هم تنوع را تفسیر كند; هم به عقل بشر و هدایت الهی جای روشنی بدهد; هم از دل آنها رایی در باب حقیقت و حقانیت در آید» . (۱۲)
بنابراین، بر پایه عقیده نویسنده مذكور از آنجا كه ناخالصیهای ناشی از درآمیختگی حق و باطل، امكان شناخت آن دو را غیر ممكن نموده است و فهم بشر از درك حق و باطل ناتوان است، از این رو باید به پلورالیسم دینی تن در دهیم و معتقد شویم كه حقیقت در همه ادیان وجود دارد و هر یك از ادیان سهمی از حقیقت و سعادت بردهاند.
در این نوشتار به صحت و سقم مطالب مذكور نمیپردازیم ولی به این نكته اشاره میكنیم كه پلورالیسم بروندینی و یكسانی ادله ادیان (بدون این كه هیچكدام را حق یا باطل بدانیم و بدون مبنایی از پلورالیسم دروندینی یعنی اسلام) با این نگرانی روبروست كه نگرش دروندینی متاثر از نگرش بروندینی شود و به نوعی در سیطره آن ظاهر گردد. چنانچه خود نویسنده محترم نیز به این مشكل دچار شده و بیان داشته است:
«بسیار روایات كه از میان رفته و به دست ما نرسید، و بسا احادیث كه مجهول است... همین كه پارهای از عالمان شیعه... قائل به تحریف قرآن بودهاند... آیا نشان نمیدهد... كه دامنه تصرف دستبشر در عرصه دین بسی گسترده است... بردینی این چنین نه بار بسیار میتوان نهاد و نه از سوی آن وعده بسیار میتوان داد و نه به نام آن كارهای بسیار میتوان كرد» . (۱۳)
و بدین ترتیب بنابر گفتههای نویسنده محترم، حال كه دین شیعه با مشكل روبروست و با بخشی از حقیقت توام است و نه تمام حقیقت، باید گفت:
«نه تشیع، اسلام خالص و حق محض است و نه تسنن (گرچه پیروان این دو طریقه هر كدام در حق خود چنان رایی دارند) ; نه اشعریتحق مطلق است نه اعتزالیت; نه فقه مالكی نه فقه جعفری; نه تفسیر فخر رازی نه تفسیر طباطبایی; نه زیدیه و نه وهابیه... دنیا را هویتهای ناخالص پر كردهاند» . (۱۴)
در پاسخ باید گفت كه نمیتوان با نگرش «نسبیتگرایانه» به درون دین رفت و حقیقت را جستجو نمود. در هر دینی خصوصا اسلام و بویژه شیعه، ارزشهایی مطرح است كه عقل بشر (یكی از منابع دریافتحقیقت) از فهم آن عاجز است. آیا زبان دین با زبان عقل در همه موارد همسو و همآواست؟ كه در این صورت چه حاجتی به ارسال رسل؟
عقل یكی از منابع دریافتحقیقت است نه تمام آن; عقل از درك بسیاری از ارزشهای مطرح شده در دین شیعه از قبیل عصمت، بهشت، قیامت و... عاجز و ناتوان است. در بحث پلورالیسم بروندینی، دیگر وحی به كمك عقل نمیآید بلكه عقل باید خودش به تنهایی به حقایق پی ببرد و نباید از منابع دروندینی كمك بگیرد. برای پیبردن به این امور چگونه میتوان تنها به فهم بشری تكیه نمود؟ آیا نتیجه تكیه به عقل تنها، این نیست كه باید گفت، به لحاظ پیشرفت علم، ما بهتر از پیامبر صلی الله علیه و آله از دین برداشت میكنیم و برداشت دینی ما برتر از برداشت پیامبر صلی الله علیه و آله است؟
اگر مساله، تنها در «عقل و فهم بشر» باشد، اشكال مطرحشده دامنگیر پلورالیسم بروندینی هم میشود; چرا كه بنابر این رویكرد باید پذیرفتبتپرستان هم بخشی از حقیقت را دارا هستند; و نباید آنها را باطل و گمراه دانست; بتپرستان هم عقل دارند و بر این پندارند كه با عقل خود به بتپرستی رسیدهاند. بنابراین، انتخاب ادیان و فلسفه وجودی ادیان الهی و غیر الهی، تنها در عقل نهفته نیست. علاوه بر این با چه تكیهگاه عقلی و نقطه مشتركی میان اسلام و بتپرستی مثلا، میتوان سراغ عقلهای متفاوت رفت. این عقل، عقل شخصی و سلیقهای استیا عقل نوعی؟ اگر عقل نوعی است چرا دیگری در مسلك متفاوت با ما، آن را نمیپذیرد.در دهههای اخیر جان هیك، بار دیگر پلورالیسم دینی را با تقسیمات جدیدی مطرح نمود. پیش از بررسی رویكرد نسبیتگرایی در نگاه جامعه دینی، تقسیمات جان هیك را مورد مداقه قرار میدهیم. وی نگرشهای موجود در باره تعدد ادیان را به سه دسته تقسیم كرده است:
۱- انحصارگرایی exclusivism
انحصارگرایان معتقدند كه از میان ادیان، تنها یك دین حق وجود دارد. در این منظر تمام سعادت و حقیقت، نزد یك دین خاص وجود دارد و بقیه ادیان بر باطل هستند; و از سعادت بهرهای نبردهاند. (۱۵)
۲- شمولگرایی Inclusivism
این دیدگاه همانند انحصارگرایان معتقد است تنها یك راه برای رستگاری و كمال وجود دارد و این راه نیز صرفا در یك دین خاص، كه حق مطلق است، قابل شناسایی است ولی پذیرفته است كه سایر ادیان نیز میتوانند به آن حقیقت و سعادت دستیابند. البته به شرط آن كه به ضوابط آن دین حق گردن بنهند یا در طریق رستگاری آنچه كه آن دین حق پیش مینهد، سالكان صادقی باشند. به سخن دیگر شمولگرایی معتقد است، اگر دیگران هم از سعادت و حقیقتبهرهای بردهاند، از قبال یك دین خاص بوده است. از این رو آن دین حق، دیگران را نیز در كنار خود میداند و جزء حوزه خود تلقی میكند. (۱۶)
كارل كاونر متاله و از متكلمان نامدار كاتولیك از نظریهپردازان این قرائت میباشد. وی معتقد است:
«انسانها صرفا به دلیل وقوع یك واقعه رستگاریبخش خاص است كه میتوانند رستگار شوند. مسیحیتیك دین مطلق است و از راه هیچ دین دیگری نمیتوان رستگار شد. البته این نكته نیز درست است كه خداوند مایل است همه انسانها نجات یابند. برای تحقق همین رستگاری فراگیر بود كه عیسی كفارهای پرداخت و خداوند بركات فعل رستگاریبخش او را شامل همه انسانها (حتی كسانی كه از عیسی، از مرگ او و از سلطنت او هیچ نشنیده باشند) نمود. به این ترتیب خداوند این امكان را فراهم آورد كه همه، حتی آنها كه در متن مسیحیت تاریخی نزیستهاند، متحول شوند و با خداوند آشتی نمایند» . (۱۷)
۳- كثرتگرایی Pluralism
در این منظر حقیقت و سعادت نزد همه ادیان ممكن است وجود داشته باشد. به سخن دیگر اگر یك دین معتقد باشد كه همه حقیقت و سعادت نزد او نیست و بقیه ادیان نیز ممكن است از سعادت و حقیقتبهرهای برده باشند، آن دین كثرتگراست. (۱۸)
جان هیك همین دیدگاه را اختیار میكند; و برای توضیح بیشتر از داستان معروف مردان كور و فیل استفاده میكند:
«برای گروهی از مردان كور كه هرگز با فیل مواجه نشده بودند، فیلی آوردند. یكی از ایشان پای فیل را لمس كرد و گفت كه فیل یك ستون بزرگ و زنده است. دیگری خرطوم حیوان را لمس كرد و اظهار داشت كه فیل، ماری عظیم الجثه است. سومی عاج فیل را لمس كرد و گفت كه فیل شبیه به تیغه گاوآهن است و الی آخر» .
هیك ادامه میدهد كه همه آنها درست میگفتند. اما هر كدام صرفا به یك جنبه از كل واقعیت اشاره میكردند و مقصود خود را در قالب تمثیلهای بسیار ناقص بیان میداشتند. ما نمیتوانیم بگوییم كه كدام منظر صحیح است; چرا كه هیچ منظر نهایی وجود ندارد كه ما بتوانیم از آن منظر مردان كور و فیل را در نظر آوریم. (۱۹)
اما در نگاه جامعه دینی به رویكرد نسبیتگرایی، چنین دیدگاهی با منابع و مبانی دینی ناسازگار است كه ما آن را به تفصیل مورد بررسی قرار میدهیم:
۱- صراط مستقیم، نه صراطهای مستقیم
از دیدگاه قرآن نسبیتگرایی و این كه صراطهای مستقیمی وجود دارد و هر یك از ادیان سهمی از حقیقت و بهرهای از سعادت بردهاند نادرست است و در آیات بسیاری بر این كه حقیقت تنها در یك دین آن هم دین اسلام وجود دارد، تاكید شده است:
۱- قرآن صریحا بیان میدارد كسی كه در جستجوی دینی غیر از اسلام باشد، مورد پذیرش خداوند نیست:
«من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه» (۲۰)
یعنی: كسی كه در جستجوی دینی غیر از اسلام باشد و آن را طلب نماید، از او پذیرفته نخواهد شد.
۲- تعبری كه قرآن از دین میكند، با لفظ «دین» است نه با لفظ «ادیان» ; و آن دین را تنها دین اسلام به عنوان دین رسمی نزد خدا معرفی میكند: «ان الدین عند الله الاسلام» (۲۱) اسلام تنها دینی است كه نزد خدا به رسمیتشناخته شده است.
۳- قرآن به صراحتبیان میدارد كه هدایت و حقیقت تنها در اسلام وجود دارد:
«فمن یرد الله یهدیه یشرح صدره للاسلام» . (۲۲)
یعنی: هر كسی كه خدا هدایت او را بخواهد، قلبش را به نور اسلام روشن میگرداند. در روایات نیز تاكید شده كه دین اسلام تنها دین خداوند است و سایر ادیان الهی منسوخ شدهاند.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرماید:
«ثم ان هذا الاسلام دین الله الذی اصطفاه لنفسه... اذل الادیان بعزته» . (۲۳)
یعنی: دین اسلام دین خداست; دینی كه آن را برای خود برگزید... ادیان را برای عزت آن خوار «منسوخ» گردانید.
بنابراین ر نگاه دینی، اسلام تنها دین حق است; به قول برتران بدیع:
«شان فرهنگ اسلامی قبل از هر چیز بر مونیسم استوار است; و عمیقا تامل به وحدانیت و متكی بر اندیشه خدای واحدی است كه امور عالم را رقم زده و سرنوشت همه را در دست دارد. این وحدت نه با تثلیث در مسیحیت همخوانی دارد و نه با سلسله مراتب قدیسین و مقربان و نه با هیچ پندار كیهانی از تكثرگرایی. خدای اسلام نه اقتدار خود را به كسی تفویض كرده و نه پسر خود را فرستاده است در ساختخویش نگرش مونیسم عنصر اساسی فرهنگ اسلامی بوده و مقولههای اساسی آن را سازمان میدهد» . (۲۴)
۲- خاتمیت و كمال
خاتمیت و كمال دو امر متلازمند; بدین معنا كه ممكن نیست دین و آیینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیه كمال نداشته باشد; و یا آن كه داعیه كمال نهایی داشته باشد و خود را به عنوان دین خاتم معرفی ننماید. قرآن در تفهیم تلازم بین این دو، گاه از كاملبودن دین اسلام خبر میدهد و گاه نیز خاتمیت آن را اعلان میدارد و در باره كاملبودن آن میفرماید:
«الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا» . (۲۵)
امروز برای شما دین را كامل و نعمت را بر شما تمام نمودم و تنها اسلام را به عنوان دین الهی برای شما پسندیدم و در مورد خاتمیت اسلام میفرماید:
«ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبیین» . (۲۶)
یعنی: محمد پدر هیچیك از مردان شما نیست لكن او رسول خدا و خاتم پیامبران است.
خاتمیت و كمال دین، مورد اتفاق تمام فرق مسلمین است; (۲۷) و در روایات بسیاری نیز خاتمیت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده است. (۲۸)
۳- نسخ
ناسخبودن اسلام بدین معناست كه جای ادیان پیشین را میگیرد و پیروان ادیان پیشین نمیتوانند بر دین خود باقی بمانند و عمل آنها پس از ظهور اسلام پذیرفته نیست. از این رو حقیقت و سعادت در همه ادیان وجود ندارد; و همه ادیان سهمی از حقیقت و سعادت را به همراه ندارند; بلكه حقیقت و سعادت تنها در یك دین وجود دارد.
باید توجه داشت نسخی كه نسبتبه شرایع گذشته جریان یافته، شامل همه احكام آنها نمیشود بلكه بخشی از احكام آنها نسخ شدهاند; بدین بیان كه احكام دو گونهاند:
۱- احكام اصولی دین (احكام اعتقادی) از قبیل توحید، وحی، عصمت، رسالت، برزخ، امامت، قیامت و...; در این امور نسخ صورت نمیگیرد.
۲- احكام فروعی دین (احكام عملی) كه آنها نیز بر دو گونهاند:
الف) احكام ثابت: این گونه احكام ریشه فروع دیگرند كه در همه شرایع و مذاهب ثابتند و مورد نسخ قرار نمیگیرند; از قبیل وجوب عبادت، (۲۹) لزوم انفاق در راه خدا، حرمت ربا و... قرآن كریم از سفارش انبیای سلف به نماز (۳۰) و زكات، (۳۱) احترام به پدر و مادر، (۳۲) وجوب روزه، (۳۳) حرمت ربا (۳۴) و...خبر میدهد.
ب) احكام متغیر: این گونه احكام متناسب با مقتضای زمانها و مكانهای گوناگون، تغییر مییابند.
احكام فرعی كه دلیل پیدایش دیدگاههای گوناگونند، نه تنها موجب كثرت در اصل دین نمیباشند بلكه نتیجه همان فطرت ثابت و واحد هستند; به سخن دیگر تفاوت ادیان هرگز در اصل دیانت كه همان اسلام است، نمیباشد; (۳۵) به تعبیر شهید مطهری:
«در سراسر قرآن اصرار عجیبی هست كه دین، از اول تا آخر جهان، یكی بیش نیست; و همه پیامبران بشر را به یك دین دعوت كردهاند; و در سوره شورا آیه ۱۳ آمده است: شرع لكم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیك و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی; خداوند برای شما دینی قرار داد كه قبلا به نوح، توصیه شده بود; و اكنون بر تو وحی كردیم; و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه كردیم» . (۳۶)
● فلسفه اساسی تجدید دین و نسخ ادیان، دلائل بسیاری دارد از جمله:
۱- برخی از احكام عملی به مقتضای زمانها و مكانهای گوناگون و میزان كمالات انسانی، تغییر میكرد.
۲- تحریفهایی در ادیان گذشته صورت گرفته، و به وسیله دین جدید از رواج عقاید تحریف شده جلوگیری میشد.
بنابراین به خاطر تحریفاتی كه در ادیان پیشین صورت گرفته و خود قرآن هم به آن خبر داده، و نیز به خاطر نسخ ادیان پیشین، پیروان ادیان قبل از اسلام، نمیتوانند بر دین خود باقی بمانند و در صورت بقا بر دین، عمل آنها پذیرفته نمیشود. از این رو حقیقت و سعادت در همه ادیان نیست; و همه آنها از حقیقتبهره نبردهاند بلكه حقیقت و سعادت تنها در یك دین و آن اسلام میباشد.
ب) رویكرد همزیستی مسالمتآمیز
آنچه از پلورالیسم دینی در جامعه مدنی معاصر مطرح میشود، پلورالیسم بروندینی (در هر دو رویكرد نسبیتگرایی و همزیستی مسالمتآمیز) است نه پلورالیسم دروندینی. جامعه مدنی از ایدئولوژی خاصی جانبداری نمیكند و این مجال را فراهم میآورد كه افراد و گروهها در میدان رقابت آزاد در عرصههای مختلف فرهنگ و مذهب به فعالیتبپردازند. آراء، عقاید و ایدئولوژیها، همگی یكسان و برابرند و یكی بر دیگری رجحان ندارد مگر آن كه در میدان عمل توسط افراد و گروههای بیشتری مورد پذیرش و حمایت قرار گرفته، در آزمون عملی و در عرصههای اجتماعی كارایی و موفقیت آن به ظهور برسد. (۳۷) جامعه مدنی دینمدار نیست; بدین معنا كه دین در تصمیمها، الزامها و تدبیرهای حكومتی و سیاسی اقتصادی جامعه دخالت ندارد. البته این به معنای دینزدایی و دینگریزی نیست.
نگرش پلورالیستی جامعه مدنی اقتضا میكند كه دین نیز در كنار سایر افكار، عقاید و مكاتب در جامعه، مجال حضور و فرصت ظهور داشته باشد. جامعه مدنی جامعه تشكلها و گروههاست و از آنجا كه هر گروه، انجمن و صنفی، امكان شكلگیری و فعالیت را داراست، متدینان به دین خاص نیز میتوانند جمعیتها و گروههای مذهبی خویش را فراهم آورند و این با عضویت آنها در گروههای اقتصادی و سیاسی منافاتی ندارد. مذهب در جامعه مدنی نباید انتظار حضور و حاكمیت در عرصههای مختلف داشته باشد بلكه میزان حضور و اقتدار مذهب در جامعه مدنی بسته به میزان فعالیت گروههای مذهبی و تاثیر آنها بر افكار عمومی است. (۳۸)از نگاه اسلامی، پلورالیسم دینی در رویكرد همزیستی (كه ادیان در كنار هم زندگی مسالمتآمیزی را دارند، همانند فرهنگهای متفاوت در یك جامعه)، دامنه چندان گستردهای ندارد و تنها اقلیتهای مذهبی (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان یا صابئان)، با شرائط خاصی، میتوانند همزیستی مسالمتآمیزی با مسلمانان داشته باشند و با یك قرارداد دو جانبه ملت واحدی را تشكیل دهند. (۳۹) در آیات و روایات بر این همزیستی پافشاری و تاكید بسیار شده است:
در قرآن كریم خداوند نیكوترین مجادله و بحثبا اهل كتاب را سفارش میكند «و لاتجادلوا اهل الكتاب الا بالتی هی احسن» (۴۰) یعنی: با یهود، نصاری و مجوس كه اهل كتابند جز به نیكوترین طریق بحث و مجادله نكنید. در روایت نیز آمده است كه پیامبر صلی الله علیه و آله در نخستین روزهای هجرت، قراردادی را به عنوان اتحاد ملی با یهودیان مدینه به امضا رساندند كه در آن تصریح شده بود، یهودیان از حقوق مساوی با مسلمانان برخوردارند و مسلمانان بر دین خود و یهودیان بر آئین خویش، همانند دیگر شهروندان، در كنار یكدیگر قرار دارند. (۴۱)
حضرت علی علیه السلام در یكی از خطبههای نهج البلاغه در باره اهمیت همزیستی مسالمتآمیز و این كه اهل كتاب نیز همانند دیگر مسلمانان دارای حقوقی هستند، میفرماید:
«بلغنی ان الرجل منهم كان یدخل علی المراهٔ المسلمهٔ، و الاخری المعاهدهٔ، فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعثها ما تمتنع منه الا بالاسترجاع و الاسترحام... فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان ملوما، بل كان به عندی جدیرا» . (۴۲)
یعنی: شنیدهام كه در یكی از شهرهای عراق، یكی از لشكریان معاویه، خلخال، دستبند، گردنبند و گوشوارههای یك زن مسلمان و یك زن ذمی را در آورده است; و آنان نمیتوانستند از خود دفاع كنند... اگر مرد مسلمانی از شنیدن این واقعه از غم و اندوه بمیرد، بر او ملامتی نیستبلكه به نظر من سزاوار مرگ است.
بنابراین همزیستی مسالمتبا اهل كتاب مورد تاكید قرار گرفته است اما همزیستی اسلام با ادیان غیركتابی، بنا به عقیده شیعه اجماعا (بر خلاف برخی از فقهای عامه) غیرمتصور و با عناصر اساسی اسلام مغایر شمرده شده است; (۴۳) به تعبیر علامه محمد تقی جعفری، میان اسلام و ادیان غیر كتابی هیچ نقطه مشتركی نیست تا امكان توافق بر آن باشد; مثلا میان آتهئیسم (انكار خدا) و تهئیسم (اعتقاد به خدا) چگونه رقابت دوستانهای متصور است. (۴۴)
پینوشتها:
۱. elite.
۲. حسین بشیریه، جامعهشناسی سیاسی، نشر نی، تهران، ۱۳۷۴، ص۶۵.
۳. اندرو وینست، نظریههای دولت، ترجمه حسین بشیریه، نشر نی، تهران، ۱۳۷۱، ص۲۷۲.
۴. همان، صص۲۸۵- ۲۸۱.
۵. همان، صص۲۹۲- ۲۸۸.
۶. همان، ص۲۶۵.
۷. همان، ص۲۶۶.
۸. همان.
۹. علی اكبر نوایی، مقایسه جامعه مدنی و جامعه دینی، اندیشه حوزه، سال چهارم، ۱۳۷۷، شماره دوم، ص۲۳۵.
۱۰. عبد الكریم سروش، صراطهای مستقیم، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، ۱۳۷۷، ص۷۲.
۱۱. همان.
۱۲. همان، صص۷۵- ۷۲.
۱۳. همان، صص۴۰- ۳۹.
۱۴. همان، ص۳۷.
۱۵. John Hick, Problems of Religious Pluralism, NEW YORK st. martins,press, ۱۹۸۵ chaps ۳ & ۴.
۱۶. Ibid. و نیز ر.ك: مایكل پترسون، ویلیام هاسكر، عقل و اعتقاد دینی: درآمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۱، ص۴۱۴.
۱۷.مایكل پترسون، ویلیام هاسكر، پیشین، ص۴۰۷.
۱۸. John Hick,op.cit.
۱۹. مایكل پترسون، ویلیام هاسكر، پیشین، ص۴۰۷.
۲۰. آل عمران/۸۵.
۲۱. آل عمران/۱۹.
۲۲. انعام/۱۲۵.
۲۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.
۲۴ برتران بدیع، فرهنگ و سیاست، ترجمه احمد نقیب زاده، دادگستر، تهران، ۱۳۷۶، ص۹۶.
۲۵. مائده/۳.
۲۶. احزاب/۴۰.
۲۷. عبد الله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، مركز نشر اسراء، قم، ۱۳۷۷، صص۲۱۴و۲۱۶.
۲۸. ر.ك: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳و۱۷۳; بحار الانوار، ج۲، باب ۳۱، حدیث ۱۷، ص۲۶۰; مستدرك الوسائل، ج۳، ص۲۴۷.
۲۹. آل عمران/۶۴.
۳۰. طه/۱۴.
۳۱. مریم/۳۱.
۳۲. مریم/۱۴و۳۲.
۳۳. بقره/۱۸۳.
۳۴. نساء/۱۶۱.
۳۵. عبد الله جوادی آملی، پیشین، صص۱۲۱- ۱۱۸.
۳۶. مرتضی مطهری، ختم نبوت، صدرا، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۳.
۳۷. احمد واعظی، جامعه دینی، جامعه مدنی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۷۷، ص۵۶.
۳۸. پیشین، ص۶۲و۶۳.
۳۹. عباسعلی عمید زنجانی، حقوق اقلیتها، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۶۲، ص۲۵; و نیز ر.ك: محمد رضا ضیایی بیگدلی، اسلام و حقوق بین الملل، كتابخانه گنج دانش، تهران، ۱۳۷۵، ص۹۴.
۴۰. عنكبوت/۶۴.
۴۱. ابن هشام، السیرهٔ النبویه، مطبعهٔ مصطفی، ۱۳۵۵، ج۲، صص۱۵۰- ۱۴۷.
۴۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۷، معروف به خطبه جهاد.
۴۳. عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ص۶۷; و محمد رضا ضیایی بیگدلی، پیشین، ص۹۵.
۴۴. استاد علامه محمد تقی جعفری و پلورالیزم دینی، كتاب نقد، سال اول، شماره۴، ص۳۴۴.
منبع:ماهنامه رواق اندیشه،شماره ۳
۱. elite.
۲. حسین بشیریه، جامعهشناسی سیاسی، نشر نی، تهران، ۱۳۷۴، ص۶۵.
۳. اندرو وینست، نظریههای دولت، ترجمه حسین بشیریه، نشر نی، تهران، ۱۳۷۱، ص۲۷۲.
۴. همان، صص۲۸۵- ۲۸۱.
۵. همان، صص۲۹۲- ۲۸۸.
۶. همان، ص۲۶۵.
۷. همان، ص۲۶۶.
۸. همان.
۹. علی اكبر نوایی، مقایسه جامعه مدنی و جامعه دینی، اندیشه حوزه، سال چهارم، ۱۳۷۷، شماره دوم، ص۲۳۵.
۱۰. عبد الكریم سروش، صراطهای مستقیم، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، ۱۳۷۷، ص۷۲.
۱۱. همان.
۱۲. همان، صص۷۵- ۷۲.
۱۳. همان، صص۴۰- ۳۹.
۱۴. همان، ص۳۷.
۱۵. John Hick, Problems of Religious Pluralism, NEW YORK st. martins,press, ۱۹۸۵ chaps ۳ & ۴.
۱۶. Ibid. و نیز ر.ك: مایكل پترسون، ویلیام هاسكر، عقل و اعتقاد دینی: درآمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۱، ص۴۱۴.
۱۷.مایكل پترسون، ویلیام هاسكر، پیشین، ص۴۰۷.
۱۸. John Hick,op.cit.
۱۹. مایكل پترسون، ویلیام هاسكر، پیشین، ص۴۰۷.
۲۰. آل عمران/۸۵.
۲۱. آل عمران/۱۹.
۲۲. انعام/۱۲۵.
۲۳. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.
۲۴ برتران بدیع، فرهنگ و سیاست، ترجمه احمد نقیب زاده، دادگستر، تهران، ۱۳۷۶، ص۹۶.
۲۵. مائده/۳.
۲۶. احزاب/۴۰.
۲۷. عبد الله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، مركز نشر اسراء، قم، ۱۳۷۷، صص۲۱۴و۲۱۶.
۲۸. ر.ك: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳و۱۷۳; بحار الانوار، ج۲، باب ۳۱، حدیث ۱۷، ص۲۶۰; مستدرك الوسائل، ج۳، ص۲۴۷.
۲۹. آل عمران/۶۴.
۳۰. طه/۱۴.
۳۱. مریم/۳۱.
۳۲. مریم/۱۴و۳۲.
۳۳. بقره/۱۸۳.
۳۴. نساء/۱۶۱.
۳۵. عبد الله جوادی آملی، پیشین، صص۱۲۱- ۱۱۸.
۳۶. مرتضی مطهری، ختم نبوت، صدرا، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۳.
۳۷. احمد واعظی، جامعه دینی، جامعه مدنی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۷۷، ص۵۶.
۳۸. پیشین، ص۶۲و۶۳.
۳۹. عباسعلی عمید زنجانی، حقوق اقلیتها، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۶۲، ص۲۵; و نیز ر.ك: محمد رضا ضیایی بیگدلی، اسلام و حقوق بین الملل، كتابخانه گنج دانش، تهران، ۱۳۷۵، ص۹۴.
۴۰. عنكبوت/۶۴.
۴۱. ابن هشام، السیرهٔ النبویه، مطبعهٔ مصطفی، ۱۳۵۵، ج۲، صص۱۵۰- ۱۴۷.
۴۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۷، معروف به خطبه جهاد.
۴۳. عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ص۶۷; و محمد رضا ضیایی بیگدلی، پیشین، ص۹۵.
۴۴. استاد علامه محمد تقی جعفری و پلورالیزم دینی، كتاب نقد، سال اول، شماره۴، ص۳۴۴.
منبع:ماهنامه رواق اندیشه،شماره ۳
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست