دوشنبه, ۲۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 17 June, 2024
مجله ویستا

ابعاد پروسعت ترور بی نظیر


ابعاد پروسعت ترور بی نظیر
۱) سوابق سیاسی بوتودر ساختار قدرت پاکستان
بی نظیر بوتواز چهره های شاخص و نخستین زن تاریخ سیاسی پاکستان بود که در سایه ونفوذ سیاسی پدر،همواره در مناسبات سیاسی این کشور نقش داشت وتلاش می کرد.بنابراین سابقه وفعالیت سیاسی اوبا فعالیتش درحزب مردم آغاز شد.این نقش سازنده او در حزب مردم سبب شد که او دوبار به مقام نخست وزیری کشور پاکستان نایل شود. اولین دور دوران نخست وزیری وی که در فرایند یک انتخابات دموکراتیک وبه دنبال سقوط دولت ژنرال ضیاالحق در سانحه هوایی صورت گرفت،در سال۱۹۸۸شروع وتاسال۱۹۹۰ پایان یافت.دومین دور نخست وزیری اواز سال۱۹۹۳ شروع وتا سال ۱۹۹۶ادامه یافت،امااین بار به علت اتهام فساد مالی وسو مدیریت، از طرف ارتش ورئیس جمهور وقت غلام اسحاق خان، از کار برکنار وتبعید خود خواسته خودرابه مدت ۸ سال در بریتانیا گذاراند.مساعی سه سال صدارت دوم بوتو در مقام نخست وزیری،به روند طالبانی شدن اوضاع پاکستان کمک شایانی نمود،مزید آنکه این کوشش او سبب شدتامدارس مذهبی پاکستان، پایه و قوام گیرد.در فاصله تبعید خود خواسته،او تحت حمایت کشور های غربی بود،چراکه بوتو در نزد این کشور چهره ای اصلاح طلب وحامی دموکراسی بود ووجود او می توانست در هماهنگ شدن پاکستان با نرم های رایج جهانی کمک شایانی نماید.درسال۲۰۰۲ ودر آستانه برگزاری انتخابات این سال والبته به منظور سهیم شدن در آینده قدرت پاکستان،عزم بازگشت به کشور را کرد،امابه جهت احتمال بی ثباتی کشور،از باز گشت به کشور امتناع کرد.توجه به آنکه پاکستان از مارس گذشته تا به هنگام حاضر، اوضاع سیاسی پر التهابی را تجربه کرده بود،بوتو ورود خود به پاکستان را به منظور حضور در صحنه سیاسی کشور امری اجتناب ناپذیر یافت،لذا در ۱۸ اکتبر۲۰۰۷آنهم پس از ۸سال دوری از کشور به پاکستان باز گذشت.تردیدی نبود که باز گشت بوتو بعد از ۸سال تبعید خود خواسته،تلاش کشور برای برون رفت از تسلط اقتدار گرایی باشد.امابا بازگشت بوتو به پاکستان،صحنه سیاسی این کشور به محیط وحشت وارعاب مبدل شد.به این معنی که او هدف عملیات انتحاری قرار گرفت،اما توانست از سو قصد جان سالم به در ببرد.بعد از این سو قصد، افق تفاهم وگفتگوی بوتو با مشرف در باب تقسیم قدرت که از ماه ها قبل آغاز شده بود،به تیرگی انجامید و عمق این تیرگی هنگامی خود را نشان داد که خانم بوتو به ادامه فعالیت های مبارزاتی انتخابات۸ژانویه می پرداخت.بوتو همیشه در تجمعات انتخاباتی خود از دموکراسی سخن می گفت واین میوه درخت لیبرالیسم را تنها راه ثبات پاکستان می دانست.او بر این باور بود که"اگر دموکراسی در پاکستان بر قرار شود،این کشور چهره واقعی خود را نشان خواهد داد وبه طور قطع این چهره متفاوت با چهره ای خواهد بود که افراط گرایان از طریق دیکتاتوری آن را به تصویر کشیده اند".به دنبال آن وبا وجود آنکه اخطار هایی از طرف مقامات امنیتی پاکستان به وی داده شده بود،اوبه حضور خود در اجتماعات ادامه داد وهرگز از باور خود به مردم پاکستان دست نکشید.سر انجام ودر روند فعالیت های مبارزات انتخاباتی خود در اجتماع۲۷نوامبر ودر حالیکه قبل از آن با دولت پرزیدنت کرزای امید به پیروزی و برگزاری یک انتخابات عادلانه برای برقراری دموکراسی پاکستان رادر سر داشت،مورد حمله انتحاری فرد تروریست قرار گرفت وبه قتل رسید.
۲) چرایی واهداف ترور بوتو
اگر بتوان مسئله ترور رهبران رابه سکه رایج سیاست در کشور های جهان سوم قلمداد کرد،چنین سنتی قبل از هرچیز در شبه قاره هند ودر خاندان سیاسی بوتو بیشتر سابقه دارد.برای نمونه گاندی به وسیله فردی از گروه های سیک ترور شد وافرادی چون،مرتضی وشهنواز(برادران بوتو)نیز به وسیله نیروهای غیرسکولار وافراط گرایان مذهبی ترور شده اند.در وقت حاضر نیز بی نظیر به لیست افراد ترور شده این شبه قاره افزوده شده است.اما از ترور بی نظیرمی توان به بزرگترین ترادژی ملی وقت حاضر پاکستان یاد کرد،چراکه او برای احیا وتحقق دموکراسی،قربانی تروریسم در یک سر زمین تروریسم خیز شده است.با این در آمد دلایلی را می توان برای ترور این رهبر دموکرات ومردمی پاکستان اقامه کرد.اولین دلیل به وجود گروه های تند وافراطی وبنیاد گرای مذهبی در ساختار سیاسی پاکستان باز می گرددکه استراتژی آنها در تقابل با رویکردهای سکولاری ومدرنیته تعریف می گردد.بخشی از تاریخ مبارزات درون ساختاری جامعه پاکستان به همین مبارزه وتقابل گروه های دوگانه باز می گردد.لااقل این وجه از ویژگی های درون ساختاری در ایام اخیر بیشتر خود را نشان داده است که وقایع وبحران مسجد لعل نمونه ای درخشان برای آن است.بنا براین طبیعی بود که هر گونه اقدام وتلاش بوتو در تحقق اهداف دموکراسی گرایی حزب مردم پاکستان، مورد مطلوب گروه های فرقه ای ومذهبی قرار نگیرد.بنابراین متوان نتیجه گرفت که تمایلات والگوهای غرب گرایانه بوتو،منجر به ترور او شد.دلیل دیگری را که می توان برای ترور بوتو ارائه داد به موقعیت بهینه روز افزون او در آینده ساختار سیاسی پاکستان بود که با انتخات ماه ژانویه صورت عملیاتی وتثبیتی به خود می گرفت.البته نیل به مقام نخست وزیری از طرف بوتو بیشتر ناشی از سیستم دموکراسی پارلمانی بود که از طرف پدر او، ذوالفقار علی بوتو بنیان گذاشته شده بود.به هرتقدیر نیل احتمالی او به مقام نخست وزیری در ساختار آینده قدرت پاکستان، این هراس را برای نیروهای امینتی وارتش ایجاد می کرد که آنان نتوانند در تحقق اهداف دراز مدت خود توفیق یابند، لذا حذف فیزیکی او بر بقای احتمالی او درآینده قدرت پاکستان ترجیح داده شد.بخشی از دلایل دیگر ترور بوتو،به استراتژی تقابلی مشرف با او باز می گردد.
نکته آن است که مشرف در فرایند ماه های گذشته از گفتگوی خود با بوتو آنهم به انگیزه تقسیم قدرت،به مکانیسمی برای عبور از بحران مشروعیت سیاسی خود استفاده کرد.قراین نشان می داد که این مذاکرات قبل از آنکه ناشی از قرابت فکری وتضمینی برای جایگاه بوتو در ساختارآینده قدرت باشد،ناشی از الزامات فرصت جویی ورهیافت های اپور تونیستی مشرف بوده است.ضمن آنکه خدا حافظی مشرف از یونیفرم نظامی که البته از استراتژی تقابلی بوتو بر وی تحمیل شده بود،برای این رهبر اقتدار گرا امری گزاف وگرانی تلقی می شد وبه واقع بوتو،تاوان همان الزاماتی را می داد که حزب مردم پاکستان آن را برای بوتو واجب کرده بود.با این همه وجود بوتو برای مشرف،مانعی بزرگی بود وشاید از اینکه مشرف بخواهد در آینده صدارت خود،به یونیفرم سابق خود باز گردد،بوتورا ناخواسته قربانی مطامع سیاست های خود نمود.فراموش نکنیم که بخشی از علل ترور بوتو هم به تمهید اقداماتی باز می گردد که مقدماتش به وسیله خود وی ودر فرایند دوران دوم نخست وزیری فراهم آمد.بوتو در فرایند سال های ۱۹۹۶-۱۹۹۴،مسئول به رسمیت شناختن طالبان وعامل به قدرت بخشیدن مدارس مذهبی بود،ضمن آنکه او با دمیدن جان تازه در آتش جنگ منطقه کشمیر،راه هدف های انتحاری از سوی گروه های مذهبی وافراطی به سوی خود را هموار نمود تابه وقت حاضر وبا قدرت ویرانگر تروریسم،قربانی حمله تروریسم شود.
۳) نقش چه گروه هایی را می توان در ترور بوتو دخیل دانست؟
در ترور بوتو می توان نقش بر جسته عواملی را دخیل دانست.در این راستا الزامات بازیگران جبهه اقتدار گرایی به رهبری مشرف،نقش اولیه را بازی می کنند.دراین میان سازمان های امنیتی پاکستان،عهده دارنقش غیر مستقیم اهداف مشرف بوده اند.با توجه به پیوند های ارتباطی مشرف وگروه های امنیتی،اینگونه به نظر می رسید که این گروه ها،فاقد هرگونه برنامه در ایجاد راهکار های امنیتی برای مبارزات انتخاباتی بوتو در اجتماع ۲۷نوامبر بوده اند.عمق این سهل انگاری هم در ایجاد این راهکار ها،آنجا خود را نشان داد که مشرف در پاسخ به درخواست مشاور امنیتی بوتو در استقرار وایجاد امنیت،هیچ واکنشی از خود نشان نداد تا بوتو هدف عملیات انتحاری تروریسم قرار گیرد.نقش گروه های مذهبی را هم نباید در ترور بوتو بی تاثیر دانست، به ویژه آنکه در این ایام این نقش با توجه به نفوذ خود در دستگاه امنیتی پاکستان،زمینه را برای افراط گرایی مذهبی آماده کرده است.به عبارت دیگر این گونه باید گفت که افراط گرایی مذهبی، قدرت مشروع(اتوریته) خودرا در سایه حمایت ارتش ونیروهای امنیتی به دست آورده است.البته چنین الگویی در سنت سیاسی پاکستان بی سابقه نبود واین سنت از زمانی که ذوالفقار علی بوتو در آستانه انقلاب اسلامی ایران(۱۹۷۹) به وسیله ژنرال ضیاالحق به دارآویخته شد،به اجرا در آمد.بنابراین می توان نتیجه گرفت که بخشی از عوامل تاثیر گذار ترور بوتو،به نفوذ خزنده وتدریجی گرو های بنیاد گرا در ساختار ارتش وبالاخص نیروهای امنیتی باز می گشت که بوتو به منظور پایان دادن به افراط گریی آنان به مبارزه بر خاسته بود.با این همه کسانی چون،القاعده،مشرف ونیروهای امنیتی،از ترور بوتو سود فراوان برده اندوخواهند برد.
۴) پس لرزه هاوپیامدهای ترور بوتو
تردیدی نیست که ترور بوتو پیامدهایی را برای جامعه سیاسی واجتماعی پاکستان در پی خواهد داشت.
لذا این پیامد در دو بعد محیطی ومنطقه ای وفرامنطقه ای قابل بررسی است.اولین وجه از پیامد این ترور، متوجه بعد محیطی وبه عبارتی جامعه پاکستان است که روند رو به تصاعد نا آرامی،اوضاع آن را به کانونی گرم برای بحران ساخته وامید به ثبات در آن راکم رنگ نموده است.تردیدی نیست که ابعاد این ناآرامی، مکانیسم های کنترل امنیتی بر اوضاع کشور را کاهش خواهد داد.از بعد دیگر طبیعی است که نتیجه تداوم چنین وضعیتی چیزی جز دامنه روبه تصاعد وحشت وترور نباشد وشاید روند خزنده آن گریبانگیر رهبران دیگری چون نواز شریف از جبهه دمکراسی را نیز بگیرد.ازدیگر سوبزرگترین پیامد ترور بوتو متوجه شخص مشرف است که در اتخاذ تدابیر امنیتی کشور، اهمال وسستی نموده است. بنابراین چنین وضعیتی منجر خواهد شد که نفوذ سیاسی او بیشتر از گذشته رنگ ببازد ویا حتی زمینه برای استعفا وخدا حافظی او از قدرت فراهم شود.مسئله آن است که بعد از ترور بوتو، انگشت اتهام به سوی مشرف نشانه رفته استکه این خود به عنوان وسیله ای برای کاهش مشروعیت مشرف،کم اهمیت نیست.اما نباید از یک پیامد مثبت این ترور غافل شد وآن اینکه این ترور فشار بر رادیکالیسم از سوی نیروهای منطقه ای وفرامنطقه ای را افزایش می دهد ونقش آنان را برای امحای حیات سیاسی آنان لااقل برای کوتاه مدت وبه منظور ثبات در پاکستان برجسته می سازد.پیامد دیگر آنکه نتیجه ترور موجد ایجاد اعتراضات فرا گیر خواهد بود وبه گونه ای مستقیم روند برگزاری انتخابات آینده پاکستان را به تعویق خواهد افکند.در باب ابعاد منطقه ای پیامد ترورهم این نکته قابل به بیان واشارت است که ،پیامد این ترور به نضج وشکل گیری دوباره افراط گرایی وروندپر شدت وحدت دامنه فعالیت تروریستی القاعده می انجامد وبه صلح وبهبود ثبات در منطقه آسیب می رساند.با وجود چنین شرایطی دور از انتظار نیست که با توجه به خطر وکمین بنیاد گرایی در مقابل موج های دموکراسی خواهانه خاورمیانه،موج این ترور ها به حوزه دیگر منطقه تسری یابد ومنطقه خاورمیانه را به کانون گرمی برای زایش بحران مبدل سازد.البته نباید از پیامد مثبت منطقه ای ترور مزبور نیزغافل ماندوآن اینکه این ترور سبب می شود که چیزی ازمسئولیت منطقه در مقابله با موج های خشونت وترور کاسته نگردد،لذا آگاهی از خطر اعمال ترور وتروریسم ومبارزه با آن در سطح منطقه ای،بزرگترین نتیجه ای است که عاید کشور های منطقه می گردد.در باب ابعاد فرامنطقه ای ترور بوتو هم اینکه،بازتاب ترور بوتو اغلب رهبران جهان را به اظهار نوعی واکنش منفی واداشته است که خود نشان می دهد که نباید چیزی از مسئولیت آنها در مبارزه با تروریسم با توجه به قدرت ویرانگر ومخرب آن،کاسته شود.
صلاح الدین هرسنی