چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
نشانه بخشی از واقعیت است
● والنتین نیکلاییویچ ولوشینوف(۱۹۳۶-۱۸۹۵)
زبانشناس روس. آرای وی در حوزه نظریه ادبی و برداشت مارکسیستی از ایدئولوژی تاثیرگذار بوده است. ولوشینوف در کتابش تحت عنوان «مارکسیسم و فلسفه زبان» که در دهه ۱۹۲۰ نوشته شده سعی میکند حوزه زبانشناسی را به مارکسیسم وارد کند. آرای وی براساس درکی که از مفهوم زبان به مثابه فرآیندی خلاق به تعبیر هومبلت و زبان به مثابه نظامی از نشانهها بنا به نظر سوسور دارد، شکل میگیرند. به اعتقاد ولوشینوف زبان از ایدئولوژی جداییناپذیر است. زبان به عنوان نظامی اجتماعی از نشانهها آیینهای است که خودآگاه جمعی در آن انعکاس مییابد از این رو بررسی تعاملات زبانی راهی برای درک روانشناسی اجتماعی است. ولوشینوف در «فرویدیسم: نقد مارکسیستی» چنین استدلال میکند که میتوان مکانیسمهای روانشناختی را در چارچوب کارکرد ایدئولوژیک درک کرد. وی معتقد بود بررسی همزمانی و انتزاعی زبان اشتباه است. کلمات نشانههای اجتماعی پویا هستند که برای طبقات اجتماعی در بافتهای تاریخی مختلف معانی متفاوتی القا میکنند. معنای کلمات محدود به درکی منفعل نمیشود بلکه مشارکت فعال گوینده و شنونده را شامل میگردد. بنا به اعتقاد ولوشینوف معنای نشانههای زبانی در معرض چالشهای طبقاتی مداوم است. طبقه حاکم سعی در محدودکردن معنای نشانههای اجتماعی دارد اما درگیری دغدغههای طبقات مختلف در ناآرامیهای اجتماعی چندوجهی بودن کلمات را آشکار میکند.
مارکس در تحلیل فرآیندهای سرمایهداری مفهوم کالا را به عنوان واحد اصلی بررسی معرفی کرد. وی بر تنش دیالکتیکی میان صورت مادی کالا و کارکرد اجتماعی آن به عنوان انباره ارزش مبادلهای تاکید میکند. روش ولوشینوف در رسیدن به ویژگیهای اصلی نشانه شبیه مفهوم کالاست وقتی بر دوگانگی ذاتی آن تاکید میشود. نشانه، بخشی از واقعیت است. همچنین نشانه بازنمایی چیزی خارج از خود است. نشانه وحدت صورت و معناست و نقش ارجاعی اصلیترین جنبه معنا تلقی میشود. ولوشینوف چنین ادعا میکند که نشانهها وجودی مستقل خارج از کنش اجتماعی مشترک افراد انسان ندارند. نشانهها صرفا به عنوان جزئی از کنش انسانها به وجود میآیند. وی نقشهای ارجاعی نشانه را در بافت کنش اجتماعی به دست میدهد. این نقشها عبارتند از: تولیدی، زیباییشناختی، حقوقی و مذهبی. پیچیدگی دلالت از آنجا آغاز میشود که تصور کنیم چطور چیزی میتواند به جای چیز دیگر قرار گیرد. این پروسه از طریق بافتهای متفاوت کنش انسانها آنجا که نشانهها ساخته و بهکارگرفته میشوند، صورت میگیرد. ولوشینوف همواره تاکید میکند که نشانهها خطاب به کسی هستند. معنای هر کلمه با توجه به اینکه از سوی چه کسی به کار گرفتهشده و خطاب به چه کسی است تعیین میشود. کلمه پلی است میان من و دیگری. این ویژگی ذاتی نشانهها مبتنی بر منطق مکالمهای اهمیت بسیار در بررسی روابط میان کنش و تعامل دارد.
در برداشت باختین و ولوشینوف از نشانهها جنبه دیگری نیز مورد تاکید قرار میگیرد. نشانهها به نظر میرسد بازنمایی آن چیزی هستند که بدان دلالت میکنند. این پدیده چنان خودکار صورت میگیرد که به آن توجه کافی نمیکنیم. وقتی کتابی میخوانیم یا فیلم میبینیم با رویدادهایی روبهرو هستیم که نشانه شناختیاند. در ارتباط با این نشانهها جدای از بازنمایی، مشارکت و درگیری افراد نیز مطرح میشود. نشانهها انباره معنا هستند. برایناساس نشانه به مثابه تجلی، از کیفیتی مکالمهای جداییناپذیر است. در هر کلمه، صدای دیگر کلمات همواره شنیده میشود. ولوشینوف یکی از افرادی بود که در روسیه پس از انقلاب توانست برداشتی مارکسیستی از خودآگاه به دست دهد. وی در این راه به فلسفه زبان، به طور خاص توجه نشان داد. او در وهله اول میخواست نظریه مارکسیستی از زبان ارائه دهد اما نظریات وی اهمیت خاصی برای درک خودآگاه انسان دارند چراکه به دو پرسش اساسی روانشناسی میپردازند: رابطه فرد و جامعه و رابطه فکر و زبان. ولوشینوف تحتتاثیر آرای سوسور بوده اما لزوما آنها را قبول نمیکند. به اعتقاد وی یکی از مشکلات مقایسه زبان با نظامی از نشانههای ریاضی(چنانکه سوسور اشاره میکند)، این است که صرفا منطق ذاتی نظام نشانهها کاملا مستقل از معانی ایدئولوژیکی که محتوای نشانهها را تعیین میکند، موردنظر قرار گیرد.
ولوشینوف به این مسئله اشاره میکند که با اینکه از دید سوسور زبان پدیدهای اجتماعی است اما با توجه به شیوه بررسی وی زبان در بافت اجتماعی مورد مطالعه قرار نمیگیرد. ولوشینوف در مطالعه زبان به پارهگفتارهای حقیقی اجتماعی میپردازد و برای او گویشور آرمانی در جهان آرمانی(چنانکه چامسکی در نظر میگیرد) دور از ذهن است. وی در بررسی معنا، معتقد است میبایست تمام عوامل خارج از کلمات که بر معنای آنها تاثیر میگذارد را مورد توجه قرار داد. کلمه برای ولوشینوف نشانهای تغییرپذیر و وفقدادنی است. به نظر میرسد تعمیم نظاممند درباره عوامل بافتی که معنی را تحتتاثیر قرار دهند، امکانپذیر نباشد. اما ولوشینوف بر این مسئله فائق آمده است. او تنها مشخصه همگانی حاضر در تمام بافتهای ممکن که گفتار در آنها اتفاق میافتد را به دست داد. هر چهقدر بافتها متنوع باشند تاثیر آنها بر معنای کلمات نامحدود نیست بلکه میبایست میان دو گوینده در بافت اجتماعی خاصی مطرح شود. برایناساس تمایز سنتی ویژگیهای نظاممند زبان(مانند نحو و معنای نسبتا ثابت کلمات) با بافتهای تغییرپذیر(در مکالمات واقعی) به تفاوت میان گویندهها در موقعیتهای مشخص کاهش مییابد. به اعتقاد ولوشینوف تمام پارهگفتارها ذاتا مکالمهای هستند. کلمات محصول رابطه دوجانبه گوینده و شنوندهاند.
منطق مکالمهای ساختار زبان را تحتتاثیر قرار میدهد. شکل پارهگفتارها همواره تحتتاثیر پتانسیل گوینده دیگر در واکنش نشان دادن نسبت به آنهاست. در گفتمان نظامی میزان اطلاعی که منتقل میشود محدود است و معنای تفسیرپذیر تقریبا ثابت است اما اکثر پارهگفتارها انعطافپذیرترند. ولوشینوف ژانرهای گفتار را ناشی و منعکسکننده جنبههای مختلف اجتماع میداند. وی یکی از مهمترین این ژانرها را زبان اجتماعی میداند. در رویکرد وی فاصله میان زبان اجتماعی و خودآگاه فرد برداشته میشود. در روند گفتار پنهان/درونی، فرد نسبت به تفکر، احساس و تمایل خودآگاه است و این تجربه از طریق کلمات شکل میگیرد. ولوشینوف روند گفتار درونی را به اندازه نمود بیرونی گفتار، مادی میداند. هر فرد همزمان در روابط افقی اجتماعی با دیگر افراد(به واسطه کارگفتها) و در رابطه درونی عمودی میان دنیای خارج و ذهن خویش است. یکی از ویژگیهای گفتار درونی، اسنادی بودن آن است. فردی که با خود حرف میزند از قبل میداند که چه میگوید پس لازم نیست به موضوع اشاره کند. صرفا اطلاع نو در گفتار درونی حفظ میشود. کلمات در گفتار درونی به صورت شخصی رمزگذاری میشوند یعنی معنایی خصوصی برای فردی دارند که آنها را بهکارمیگیرد(نمونه گفتار درونی این چنین در اولیس جیمز جویس دیده میشود). گفتار درونی بیش از آنکه به معنا(معنای فرهنگ لغتی) بپردازد درگیر مفهوم(مجموعه برداشتهای روانشناختی مرتبط با کلمه) است. این ویژگی گفتار درونی و عینی بودن گفتار اجتماعی باعث میشود در انتقال تفکرات خود به دیگران با مشکل مواجه شویم.
به اعتقاد ولوشینوف گفتار درونی شبیه آثار ادبی است که از یک سو در زبان نویسنده تجلی مییابد و از سوی دیگر شامل مجموعهای از صداهای متفاوت کاراکترها میشود. وی دیدگاههای مختلف را به صورت صداهایی که صدای کلمات یا بیان دیگر را تحتالشعاع قرار میدهند، تعریف میکند. به عبارت دیگر وی به چندصدایی بودن پارهگفتارها معتقد است مفهومی که در تحلیل باختین از رمانهای داستایفسکی به این صورت مطرح میشود که کاراکترهای اصلی خودآگاههای متفاوتاند که یکدیگر را منعکس کرده و یا از هم نقلقول میکنند. داستایفسکی مجموعهای از صداهای اجتماعی و فرهنگی مختلف را در گفتار کاراکترهایش درهم میآمیزد. رمان به خواننده امکان میدهد چیزهایی را که تحتتاثیر محدودیتهای دیگر انواع کاربرد زبان پوشیده میمانند، به وضوح ببیند.
تینا امراللهی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست