چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا


دمـوکـراسی


دمـوکـراسی
محققان، سابقه دموکراسی را به تاریخ کهن «سومر» نسبت می‌دهند. اسپنسر، می‌گوید: «پایگاه مجمع شهر سومر را مشورت تشکیل می‌داد، بدین ترتیب قدرت سیاسی محدود می‌شد.»
دموکراسی یا مردم‌سالاری از دو کلمه «دمو» یعنی مردم و «کراسی» یعنی قدرت و حکومت تشکیل شده و نخستین بار در ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در یونان تجربه شد. در دموکراسی یونان، قدرت را اقلیت در دست داشتند زیرا که گروه‌های وسیعی جزو شهروندان محسوب نمی‌شدند از جمله: زنان، بردگان، خارجیان ساکن دولت شهرها و....
افلاطون از مخالفان سرسخت این حکومت بود و معتقد بود آنان صلاحیت اخلاقی، قابلیت و شعور حکومت را ندارند.
شومپیتر در این باره می‌گوید: «روش دموکراتیک ترتیبات سازمان‌یافته‌ای است برای نیل به تصمیمات سیاسی که در آن افراد از طریق انتخابات رقابت‌آمیز به قدرت و مقام تصمیم‌گیری می‌رسند.
قدرت حاکمیت از سوی مردم برای مردم، قدرتی است که حقوق اساسی شهروندان را به برکت استقلال قوه قضائیه رعایت کند.
پارتو نیز عقیده دارد: افراد ناآگاه جامعه و بی‌اطلاع از سیاست، نباید قدرت حاکمیت را در یک کشور به‌دست بگیرند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، آن جامعه رو‌به‌زوال خواهد رفت. بنابراین افرادی که قابلیت مدیریت و استعداد راهبری جامعه را دارند، باید سکان هدایت کشور را در دست بگیرند.
در تاریخ دیده شده است،‌ گاه انتخاب نماینده برای رهبری یک نظام به صورت دموکراتیک انجام گرفته ولی برآورنده نیازهای جامعه مفروض نبوده است. به عنوان مثال رسیدن نازی‌ها به قدرت از طریق انتخابات دموکراتیک صورت پذیرفت، اما نتیجه این انتخابات مردمی این شد که جنایتکار ترین رژیم سیاسی به وجود آمد.
مردم ناآگاه و بی‌اطلاع که به دنبال یک کاریزما می‌گشتند، موجبات شکل‌گیری چنین نظامی را فراهم آوردند. از مقدمه فوق چنین استنباط می‌شود که هر انتخابی که با اراده و رأی مردم انجام بگیرد، لزوماً به دموکراسی منجر نمی‌‌شود. به طور کلی می‌توان ادعا کرد که لازمه دموکراسی «آگاهی» است. به عبارت دیگر، دموکراسی حاصل نمی‌شود مگر از طریق مشارکت مردم آگاه.
اگر قدری مداقه نماییم به این امر مهم پی می‌بریم که در حقیقت، فرق میان دموکراسی و پوپولیسم همین عنصر «آگاهی» است.
به نطر می‌رسد برای رسیدن به آگاهی باید عاملی که موانع آگاهی را فراهم می‌آورند، از پیش پا برداشته شوند. موانع آگاهی هم می‌توانند بیرونی باشند و هم به درون ارتباط داشته باشند. موانع بیرونی یعنی نظام‌ها مانع از دانستن مردم شوند و موانع درونی با روان انسان‌ها عجین شده و هویت آنان را شکل داده است و در واقع مردم خود مانع دانستن خود می‌شوند. همان چیزی که امروز به «دگماتیسم» معروف شده است. در همین معنا نهفته است که انسان‌ها از به هم ریختن فضای ذهن خود واهمه دارند و از بازسازی جو عقیدتی خویش عاجزاند. در این زمینه به آداب، رسوم، اعتقادات و توهماتی که اندیشه انسان‌ها را فراگرفته است می‌توان اشاره کرد. بدین طریق کسانی که می‌خواهند با عوام‌فریبی به قدرت برسند، با سوم دادن مردم به سمت باورهایشان که هویت آن‌ها را تشکیل داده‌اند، مانع دست‌یابی‌‌شان به واقعیت‌ها می‌شوند.
دموکراسی‌های امروزین، حاصل فعالیت‌های بشر در طول تاریخ بوده است که حول محور مفاهیمی مانند عقلانیت و اصالت فرد متمرکز شده‌اند. از آن‌جایی که اساس دموکراسی از عقل بشری سرچشمه می‌گیرد، حاکمیت عقلانی و دموکراسی وجه مشترک انسان‌ها به شمار می‌رود.
«مدرنیست‌ها» بر این باورند که: حاکمیت عقلانی در جوامع مختلف مسیر یکسانی را خواهد پیمود. «پست‌مدرنیست‌ها» نظر دیگری را ارائه می‌دهند و اظهار می‌دارند با این که انسان‌ها دارای عقل مشترک‌اند، ولی تنوع زبان، فرهنگ و مذهب در طول تاریخ سبب تجربه‌های گوناگون خواهد بود. به عبارت دیگر پست مدرنیست‌ها معتقدند که نمی‌توان به یک قانون کلی دست یافت تا قابل پیاده کردن در کشورهای مختلف باشد. بی‌تردید یکی از علایم دموکراسی، گذار از سادگی به سمت تنوع و گوناگونی است. از ارکان مهم دموکراسی می‌توان کثرت‌گرایی و توزیع قدرت را در نظر گرفت. برای جایگزین شدن دموکراسی «فرهنگ زیربنایی دموکراسی» ضرورت دارد وآن این که انسان‌ها از پیش‌داوری‌ها و خرافه‌ها آزاد شوند. این یعنی «رهایی» و گام مهمی به سوی آزادی است. دموکراسی یعنی حاکمیت مطلق قانون. زمانی که قانون حاکم شد. مکانیزمی ایجاد می‌شود و به خودی خود مفهوم انتقاد در جامعه شکل می‌گیرد.
فتح‌علی امن‌علی‌پور
منبع : روزنامه اطلاعات