دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا

ویتگنشتاین در رهیافتی تحلیلی


ویتگنشتاین در رهیافتی تحلیلی
لودویگ ویتگنشتاین از فیلسوفان مهم و تاثیرگذار سده بیستم است. اگرچه دغدغه اصلی او طی دو دوران فلسفی‌اش این بود که مرز میان امور معنادار و امور بی‌معنا را روشن کند و ملاک و معیاری برای چگونگی تکوّن معنا به دست دهد، اما بحث‌های دلالت‌شناسانه و معناشناسانه وی در حوزه فلسفه زبان منحصر نمانده و سایر شاخه‌های فلسفی نظیر فلسفه دین، فلسفه اخلاق، فلسفه ذهن، فلسفه روان‌شناسی و... را نیز در برگرفته است.
ویتگنشتاین نه دلی در گرو ثروت عظیمی داشت که از پدر به ارث برده بود و نه به سبک متعارف استادهای دانشگاه زندگی می‌کرد؛ «به شکل خلوت خود بود» و «به شیوه باران پر از طراوت تکرار». بسیار مرگ‌اندیش بود. شاید به همین سبب، به رغم اینکه از خدمت سربازی معاف بود، در دو جنگ جهانی اول و دوم یک بار با لباس ارتش اتریش و بار دیگر در کسوت شهروند انگلیس حضور یافت و به پاس تهوری که از خود نشان داد، مدال شجاعت دریافت کرد. در عین حال منزوی بود و ترجیح می‌داد یافته‌های ژرف و نابش را صرفا با خویش واگویی کند. تندخو بود با نگاهی تیزبین و نافذ. منتقدانش می‌گفتند مغرور است و به عنوان نمونه به رفتار تحقیرآمیز او با ادوارد مور، فیلسوف مشهور تحلیلی‌‌ای که از قضا ممتحن ویتگنشتاین بود و به وی اجازه داد شغل دانشگاهی در کمبریج اختیار کند، اشاره می‌کنند.
با وجود این، در بند موقعیت استثنایی خود در دنیای فلسفه انگلیسی‌زبان آن روزگار نبود؛ به طوری که پس از نوشتن رساله منطقی‌ـ فلسفی (تراکتاتوس) و در دوران فترت فلسفی‌اش، باغبانی پیشه کرد و طی جنگ جهانی دوم باربری در بیمارستان. نمی‌توان او را متدین در معنای رایج کلمه به حساب آورد؛ اما دغدغه‌های وجودی، معنوی و عرفانی در نحوه زیست‌اش عمیقا به چشم می‌خورد. هم موسیقی‌دان بود هم منطق و فلسفه می‌دانست و هم علم جدید؛ به طوری که چندین اختراع در حوزه هوانوردی به ثبت رسانده بود. فیلسوفی بود که در کل زندگی فلسفی‌اش، در پی کسب حکمت بود؛ حکمتی پر از بصیرت و معنا و توأم با سکوت و البته سراسر سرد و عاری از شورمندی(۱).
خوشبختانه، چند صباحی است که بحث و فحص پیرامون آموزه‌های این فیلسوف بزرگ در دستور کار فلسفه‌پژوهان این دیار قرار گرفته است. مقالات و کتاب‌های مختلفی حول زندگی غریب و تامل‌برانگیز او و مولفه‌های مختلف منظومه فلسفی‌اش منتشر شده است.
دو کتاب دورانساز وی، رساله منطقی‌ـ‌ فلسفی(۲) و کاوش‌های فلسفی(۳)، به فارسی برگردانده شده‌اند. از میان سایر کتاب‌هایش، درسگفتارهایی در باب زیبایی‌شناسی، روان‌شناسی و باور دینی(۴)، برگه‌ها(۵)، کتاب آبی و قهوه‌ای(۶)،‌ درباره یقین(۷)، فرهنگ و ارزش(۸)، یادداشت‌ها(۹) و درباره رنگ‌ها(۱۰) ترجمه شده‌اند. علاوه بر اینها، کتاب‌های متعددی درباره آموزه‌های دو دوره فلسفی ویتگنشتاین در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. در این میان، حجم ترجمه‌ها بسی بیشتر از تالیفات است(۱۱).
به نظر می‌رسد در حوزه فلسفه غرب، عموما و فلسفه تحلیلی، خصوصا، همچنان جای آثار تالیفی در راستای بومی‌سازی اندیشه‌های فلسفی خالی است. برای غنا بخشیدن به ذخیره واژگانی زبان فارسی در حوزه فلسفه، گریز و گزیری از نگاشتن و صورتبندی مدعیات و استدلال‌های فلسفی به زبان مادری نیست. در چنین فرآیندی است که زبان فلسفی ورز کافی پیدا می‌کند و تخاطب و دادوستد معنایی میان مشتغلان به فلسفه محقق می‌گردد.
فیلسوفان مسلمان ایرانی در این باب طبع‌‌آزمایی کرده‌اند و برای تعیین مراد و تقریر مدعیات فلسفی خویش، از واژگان و مفاهیم عربی بهره برده‌اند. درست است که عموم فلاسفه پیشین به زبان عربی می‌نوشتند، چون زبان عربی زبان علمی آن دوران بود، اما در روزگار حاضر نیز فیلسوفان ایرانی، دستگاه مفهومی مناسب‌تری برای پیشبرد پژوهش‌های فلسفی خویش نیافته‌اند. همچنان در زبان فلسفه اسلامی ما، واژگان عربی دست بالا را دارند ‌‌ــ واژگانی نظیر: وجود، ماهیت، جوهر، عرض، امکان، علیت، معلول، معقول اول، نفس‌الامر، عدم، دلالت،‌ مفهوم، مصداق، اعتباریات و... در عین حال، این نحوه از استعمال واژگان عربی در میان فارسی‌‌زبانانی که کار فلسفی می‌کنند طبیعی و غیرمتکلفانه به نظر می‌رسد؛ چرا که اکنون زبان فلسفی فارسی (شاخه اسلامی) به نحو مکفی ورزیده شده و ذخیره واژگانی آن غنی شده است. بدون تردید، ممارست مشتغلان به فلسفه اسلامی در به کار بستن این مفاهیم در قالب جملات درست‌ساخت فارسی،‌ در این میان نقش مهمی ایفا کرده است.
به همین ترتیب، جهت غنی‌سازی ذخیره واژگانی زبان فلسفی فارسی در شاخه فلسفه غرب، بر کسانی که در نحله‌های مختلف فلسفه غرب فعالیت می‌کنند فریضه است که از قدم و قلم خویش مضایقه نکنند و به قدر طاقت بشری در این وادی گام نهند. در این میان، علاوه بر یافتن معادل‌های وفادار و روان برای مفاهیم فلسفی، عبارت‌پردازی و به کار بستن عبارات در قالب گزاره‌ها و مقالاتی که در ابتدا به زبان فارسی نوشته می‌شوند، اهمیت بسزایی دارد.
کتاب پیش‌ رو مجموعه مقالات فلسفی‌ای است که نگارنده طی ۵/۱ سال گذشته درباره فلسفه ویتگنشتاین نوشته است. در این مقالات کوشش شده تا محوری‌ترین مفاهیم و آموزه‌های دو دوران فلسفی ویتگنشتاین با رهیافت تحلیلی مورد بررسی واقع شود. در فضای فلسفی کشور ما، عموما تصور می‌شود که ویتگنشتاین در دوران دوم فلسفی خویش، برخلاف دوران نخست، به سبک رایج فیلسوفان تحلیلی نمی‌فلسفد و مولفه‌هایی نظیر صدق، استدلال‌ورزی،‌ توجیه و... را در معنایی که مدنظر فیلسوفان تحلیلی است به کناری نهاده است و به شیوه فیلسوفان قاره‌ای می‌اندیشد. خصوصا وجود مفاهیمی نظیر بازی زبانی(۱۲)،‌ نحوه زیست(۱۳) و... موید این مدعاست. مطابق با این نگاه، وی به مانند فیلسوفان پست‌مدرن، منکر فراروایت‌هاست(۱۴) و از چگونگی تکون معرفتی سخن می‌گوید که تخته‌بند جامعه، فرهنگ، تاریخ و زبان است؛ معرفتی که کاملا وابسته به سیاق است و نمی‌توان درباره آن احکام کلی و جهانشمول صادر کرد(۱۵). بدون اینکه منکر وجود چنین قرائتی از ویتگنشتاین متاخر شوم، در این کتاب کوشیده‌ام محوری‌ترین آموزه‌های دوران دوم فلسفی ویتگنشتاین نظیر بازی زبانی، شباهت خانوادگی، استدلال تبعیت از قاعده و استدلال زبان خصوصی را مطابق شیوه فیلسوفان تحلیلی مورد بحث قرار دهم. در این راستا، از مقالات و کتبی که نگاه تحلیلی به فلسفه ویتگنشتاین متاخر داشته‌اند، بهره برده‌ام...
سروش دباغ
یادداشت‌ها:
۱- درباره زندگی جذاب و اسرارآمیز ویتگنشتاین بسیار نوشته‌اند. در اینجا صرفا به برخی از وجوه شخصیت او اشاره کردم. شرح تفصیلی زندگی وی اکنون مد نظر من نیست؛ هرچند به خودی خود موضوع دل‌انگیز و درس‌آموزی است. برای آشنایی بیشتر با زندگانی وی، به عنوان نمونه، نگاه کنید به:
- Sluga, H. (۱۹۹۶) ‘Ludwig Wittgenstein: Life and Work’, in Sluga, H. & Stern, D. (eds.) The Cambridge Companion to Wittgenstein (Cambridge: Cambridge University Press), pp. ۱-۳۳.
همچنین نگاه کنید به: نورمن مالکوم و گئورگ فون رایت، خاطراتی از ویتگنشتاین، ترجمه همایون کاکاسلطانی، گام نو، تهران، ۱۳۸۲.
۲- از این کتاب دو ترجمه در دست است. مشخصات کتابشناختی دو ترجمه بدین قرار است:
ـ لودویگ ویتگنشتاین، رساله منطقی‌ـ فلسفی، ترجمه دکتر میرشمس‌الدین ادیب سلطانی، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱.
ـ لودویگ ویتگنشتاین، رساله منطقی‌ـ فلسفی، ترجمه محمود عبادیان، نشر مرکز دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۹.
۳- لودویگ ویتگنشتاین، پژوهش‌های فلسفی، ترجمه فریدون فاطمی، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۱. ویتگنشتاین در دوره دوم فلسفی خویش، زبان را به مثابه قلعه هزارتویی می‌انگارد که به هر جای آن می‌توان داخل شد و از هر جای آن می‌توان خارج شد. بسان غواصی که وقتی سر در آب فرو می‌برد، معلوم نیست از کجا سر به در خواهد آورد؛ به مانند تشنه‌ای که به امید یافتن چند قطره آب، زمین را حفر می‌کند تا بلکه به آبی برسد، بدون اینکه از پیش مقصدی بر این حفاری مترتب باشد و او بداند کجا به آب خواهد رسید. از این رو، به نظر می‌رسد واژه «کاوش»، بار معنایی واژه investigation را آنگونه که ویتگنشتاین از آن مراد می‌کند، بهتر به خواننده فارسی‌زبان القا می‌کند تا واژه «پژوهش». برای آشنایی بیشتر با نگاه ویتگنشتاین به فلسفه، نگاه کنید به: مالک حسینی، ویتگنشتاین و فلسفه، درد فلسفه، درس فلسفه: جشن‌نامه استاد دکتر کریم مجتهدی، به کوشش محمد رئیس‌زاده، بابک عباسی و محمد منصور هاشمی، کویر، تهران، ۱۳۸۴، صص. ۳۱۳-۲۹۳.
۴- لودویگ ویتگنشتاین، درسگفتارهای زیبایی‌شناسی، ترجمه امید مهرگان،‌ موسسه فرهنگی‌ گسترش هنر، تهران،‌ ۱۳۸۰.
۵- لودویگ ویتگنشتاین، برگه‌ها، ترجمه مالک حسینی، هرمس، تهران، ۱۳۸۴.
۶- از این دو کتاب دو ترجمه در دست است. یکی شامل ترجمه هر دو کتاب است و دیگری صرفا ترجمه کتاب آبی است. مشخصات کتابشناختی این دو ترجمه بدین قرار است:
ـ لودویگ ویتگنشتاین، کتاب آبی و قهوه‌ای، ترجمه ایرج قانونی، مرکز، تهران، ۱۳۸۵.
ـ لودویگ ویتگنشتاین، کتاب آبی، ترجمه مالک حسینی، هرمس، تهران، ۱۳۸۵.
۷- از این کتاب دو ترجمه در دست است. مشخصات کتاب‌شناختی دو ترجمه بدین قرار است:
ـ لودویگ ویتگنشتاین، در باب یقین، ترجمه مالک حسینی، طرح نو، تهران، ۱۳۷۹.
ـ لودویگ ویتگنشتاین، درباره یقین، ترجمه موسی دیباج، نشر تندیس، تهران، ۱۳۸۰.
۸- لود ویگ ویتگنشتاین، فرهنگ و ارزش، ترجمه امید مهرگان، گام نو، تهران، ۱۳۸۱.
۹- لودویگ ویتگنشتاین، یادداشت‌ها، ترجمه موسی دیباج، سعاد، تهران، ‌۱۳۸۵.
۱۰- لودویگ ویتگنشتاین، درباره رنگ‌ها، ترجمه لیلی گلستان، مرکز، تهران، ۱۳۷۸.
۱۱- در طول کتاب، بسته به سیاق، به کتاب‌های ترجمه‌شده در این حوزه ارجاع داده شده است. همچنین، از میان کارهای تالیفی می‌توان به کتاب‌های ذیل اشاره کرد:
ـ حسین واله، متافیزیک و فلسفه زبان: ویتگنشتاین متقدم و علوم عقلی اسلامی، گام‌نو، تهران،‌۱۳۸۲.
ـ سهراب علوی‌نیا، معرفت‌شناسی ریاضی ویتگنشتاین و کواین، نیلوفر، تهران، ۱۳۸۰.
در عین حال، از میان کارهای تالیفی‌ای که در قالب مقالات متنوع و پراکنده جمع‌آوری شده‌اند، می‌توان به کتاب‌ زیر اشاره کرد:
مجموعه مقالات فلسفه ویتگنشتاین، به کوشش نارسیس قربانی، مهر نیوشا، تهران، ۱۳۸۳.
۱۲ - language-game
۱۳ - form of life
۱۴ - meta - narrative
۱۵- به عنوان نمونه‌هایی از این تلقی از ویتگنشتاین،‌ نگاه کنید به مقدمه بابک احمدی بر ترجمه فریدون فاطمی از کاوش‌های فلسفی و پی‌گفتار بابک احمدی بر درباره‌ رنگ‌ها، ترجمه لیلی گلستان، صص. ۱۲۶-۱۲۰.
منبع : مجله فلسفی زیزفون