یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا
از منزل کفر تا به دین
شاید بتوان گفت؛ کمتر شخصیت شاعری را میتوان یافت که چون خیام نیشابوری در میان دو بینهایت اظهار نظرهای متناقض گرفتار آمده باشد، گروهی خیام را کافر و ملحد و گروهی صوفی و زاهد گفتهاند، دستهای به شعر خیام در کنار شاهد و شراب و لب جوی و لب کشت مفتخر و بدو تأسی جستهاند و جماعتی از او فیلسوفی شکاک و متحیّر که با دیدة شک و تردید به همه هستی مینگرد ساختهاند و تلاش او را برای شناخت جهان جز به پوچی و بیراهه منتهی ندانستهاند.
در بین شخصیتهای قبل و بعد از خیام هیچ کس به اندازه او این چنین در معرض دو بینهایت قضاوت قرار نگرفته است. در میان شعرای بزرگ پارسیگو فقط حافظ است که کلمات و ترکیبات خیام را تکرار کرده و بسط و گسترش داده است، اما رندی حافظ در سخن، بهویژه در غزل و چیرهدستی در رهایی از دام اظهار نظرهای صریح او را چنان جایگاهی بخشیده که کسی را یارای تهمت کفر و الحاد به او نیست.
افکار و اندیشههای خیام نیشابوری آن چنان در لفافه کلامش پیچیده و هزار تای تو در تویی به وجود آورده است که خاقانی شروانی در نامهای به شروان شاه دربارة او گفته است:
«هزار سال آسمان و دختران او باید برگردد تا از آسیاب دنیا یک دانه درشت بسان عمر خیام بیرون آید.»
قاضی جمالالدین قفطی قاضی مشهور مصر گفته است: «خیام از بیم تکفیر راهی مکه شد.» و از سوی دیگر جارالله زمخشری، خیام را «شیخ الامام و فیلسوف دنیا» نامیده است.
این اظهار نظرهای متناقض مختص علمای اسلام نیست. بلکه دیدگاههای متناقض دربارة خیام همچون خود او که پیشگام همه شعرا و نویسندگان ادب فارسی به آن سوی مرزها گام نهاده و بخشهایی از ادب مغربزمین را مسحور و متأثر خویش ساخته است، شامل میشود.
ارنست رنان فیلسوف فرانسوی میگوید: «خیام، این رند هوشیار، برادر گوته است و نباید فراموش کرد که از جمله کافران بزرگوار دنیای اسلام است.» دکتر فردریک روزن معتقد است که: «خیام یعنی شراب»، الفرد تنی سون نیز خیام را «کافر کبیر» مینامد.
و بالاخره مسیو نیکلای مترجم فرانسوی میگوید: «خیام صوفی بوده و در دیر و صومعه میزیسته و مقصود خیام از عصاره یاقوتفام انگور، نه همین الکل بلکه نوعی عشق عارفانه به خداوند جهان است.»۱
بسیاری خیام را فیلسوفی پوچگرا و هوسبازِ دمغنیمتشمر و شاعری معترض به کائنات دانستهاند و برخی هم وی را همپایه و هممسلک ابوالعلای معری شمردهاند و یا او را از جمله قدیمیترین نهلیستهای جهان دانستهاند که خود به پوچی رسیده و تا آخر عمر مروج آن بوده است.
برخی اظهار نظرها را میتوان محصول و معلول سبک چندگانه اشعار خیام دانست و شناختی که از حکیم عمربن ابراهیم ملقب به خیام داشتهاند که وی را، عالمی آگاه و تیزبین و ریاضیدانی پُرمغز و فیلسوفی با اظهارات و آثار نغز میشناختهاند. در این بین شاید فرضیه وجود دو خیام، یکی شاعر ملحد و کافر و دیگری مسلمان فیلسوف و ریاضیدان را بتوان با اغماض پذیرفت تا شاید آبی باشد بر دامن گناهآلود فیلسوف مسلمان که برچسب شعر و شاعری به او نمیچسبد.
در این مجال قصد بیان کفر و الحاد و یا اسلام و اعتقاد خیام نیست، که خود مجالی موسّع و صفحاتی مطول میطلبد. آنچه متن حاضر میخواهد بدان بپردازد این نکته است که: خیام شاعری است مسلمان، معتقد یا غیر معتقد، که چون اغلب شاعران و نویسندگان پارسیگوی مسلمان از قرآن، احادیث و مضامین دینی به حد وفور بهره برده است و در شعر او میتوان به حد وفور بهره برده است و در شعر او میتوان به حد قابل ملاحظهای تأثیر قرآن و حدیث را مشاهده نمود.
بیان این مطلب نه به جهت اثبات اعتقاد خیام به قرآن و حدیث و یا به خاطر تصدیق بیاعتقادی وی است، بلکه منظور آن است که: خیام شاعری بوده که اشراف کامل بر رموز و دقایق قرآنی و آموزههای دینی داشته و دقت خیام در به کارگیری عبارات و واژهها به حد شناخت عمیق و دقیق یک مسلمان مشرف به آموزههای دینی بهویژه قرآن و حدیث است.
بهرههای خیام از قرآن و حدیث عبارت است از مضامین، استفاده از عبارات و به کارگیری واژگان که در مثالهای ذیل نمونههای هر کدام نشان داده میشود:
▪ مثال۱
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
قرآن کریم میفرماید:
لِکَیلا تأسَوا مافاتکم. (این را بدانید تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید.)۲
و نیز شعری منصوب به امیر مؤمنان است که: مافات مَضی و ماسئاتیک فأین
قم فاغتِنمِ الفُرصَهَ بینَ العَدَمین
آنچه که گذشت، تمام شد و آنچه که میآید کجاست؟ برخیز و فرصت را میان دو نیستی غنیمت شمار.
و نیز در حدیث دیگری از آن حضرت است که:
یابن آدم لا تحمل هَمّ یَومِک الذی لَم یاتِکَ علی یَومِکَ الذی قداتاکَ.
(ای پسر آدم اندوه روز نیامده را بر روز آمدهات افزون مکن.)۳
علاوه بر رباعی بالا موارد دیگری نیز در میان رباعیات خیام یافت میشود که قابل انطباق با این مضمون است، از آن جمله:
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نهای غمان بیهوده مخور
چون بود و گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش و غم بوده و نابوده مخور
▪ مثال۲
از جمله دیگر رباعیاتی که از مضامین قرآنی بهره برده است این رباعی است که:
گویند بهشت و حور عین خواهد بود
و آنجا می ناب و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوقه گزیدیم چه باک
آخر نه به عاقبت همین خواهد بود؟
آیه قرآن است که:
و کواعب اتراباً وکأساً دهاقاً. (و دختران زیبای دلربا و جامهای پر از شراب طهور.)۴
و نیز آیات دیگر قرآن:
و حور عین. کاَمثالِ اللؤلؤ المَکنونِ.
(و زنان سیهچشم زیبا که در بهاء و لطافت چون درّ مکنوناند برای اهل بهشت.)۵
بر این اساس است که خیام برای توصیف بهترین حالات، زیباتر از بهشت نیافته و برای توصیف بهشت کلماتی بهتر و برتر از توصیفهای قرآن نجسته است.
▪ مثال۳
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتوگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
قرآن میفرماید: قل انزلهُ الذی یعلم السّرّ فی السموات و الارض.
(بگو این کتاب را آن خدایی فرستاده که به علم ازلی از اسرار آسمانها و زمین آگاه است.)۶
خیام در این رباعی راهیابی فکر بشر به اسرار ازلی و علم لایتناهی خداوند را منتفی میداند و در مصراع آخر نیز از بر افتادن پرده و کنار رفتن پردهای که مانع از دیدن حقیقت اشیاء است نام میبرد که اشاره دیگری است به آیه قرآن که میفرماید:
اِنَّهُ علی رَجعِهِ لَقادِر یَومَ تُبلی السّرائرِ.
(او البته بر زنده کردنش پس از مرگ دوباره قادر است، روزی که پردهها فرو افتد و اسرار باطن آشکار شود.)۷
▪ مثال۴
گر من ز می مغانه مستم هستم
گر کافر و گبر و بتپرستم هستم
هر طایفهای به من گمانی دارد
من زان خودم هر آنچه هستم هستم
به مصراع پایانی این رباعی به دقت بنگرید! آیا میتوان این جمله را غیر ملهم از این آیات دانست؟
کلُّ نفسٍ بِما کَسَبَت رهینه. (هر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است.)۸
و آیه شریفه: کلُّ امرِیء بما کَسَبَت رهین. (هر نفسی در گرو عملی است که خود اندوخته است.)۹
یک بار دیگر حداقل مصراع آخر را با هم بخوانیم: من زان خودم هر آنچه هستم هستم.
▪ مثال۵
آن کس که زمین و چرخ افلاک نهاد
بس داغ که او بر دل غمناک نهاد
بسیار لب چو لعل و زلفی چون مشک
در طبل زمین و حقه خاک نهاد
مصراع اول رباعی مضمون این آیه قرآن است که میفرماید:
انَّ ربّکُمُ الذی خلقَ السموات و الارض ...
(پروردگار شما خدایی است که آسمانها و زمین را خلق کرد.)۱۰
در بطن رباعی اقرار و اعتراف به اینکه خالق آسمانها و زمین خالق باعث مرگ نیز هست و مرگ منحصراً در ید قدرت اوست به خوبی نمایان است.
و آیه دیگر از قرآن که:
ان الله لهُ ملک السموات و الارض یحیی و یمیت.
(خدا مالک آسمانها و زمین است، او زنده کند و بمیراند.)۱۱
گفتاری از امیر مؤمنان علی (ع) که در همین مضمون میفرماید:
انَّ مالِکَ الموت هو مالک الحیاه فانَّ الخالق هو الممیت.
(آن که مرگ را بر سر آدمی میآورد همان است که زندگی را در دست دارد و آن که میآفریند همان است که میمیراند.)۱۲
▪ مثال۶
بر لوح نشان بودنیها بوده است
پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده است
در روز ازل هر آنچه بایست بداد
غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده است
حدیثی منصوب به پیامبر اکرم (ص) است که:
جفّ القلم بما هو کائن الی یوم القیامة.
(قلم آنچه را که به وقوع خواهد پیوست تا روز قیامت نوشته و خشکیده است.)
گرچه در سند این گفتار نزد علمای حدیث تشکیک ایجاد شده است اما در هر حال در اغلب متون به عنوان حدیثی منسوب به آن حضرت ذکر گردیده است. علت تشکیک را هم احتمال رسوح برخی تعالیم دین یهود دانستهاند که اعتقاد دارند: خداوند جهان را در مدت معینی خلق و سپس بهسامان نمود و پس از آن، از کار اداره و هدایت آن فارغ شده است.
▪ مثال۷
از جرم گل سیاه تا اوج زحل
کردم همه مشکلات گیتی را حل
بگشادم بندهای مشکل به حیل
هر بند گشاده شد مگر بند اجل
در این رباعی به قطعیت مرگ و عدم توان انسان، در گریز از آن اشاره شده است. موضوعی که در آیات متعدد قرآن و کلام معصومین (ع) به وفور میتوان یافت. نزدیکترین آیه به مفهوم این رباعی این آیه قرآن است که:
اذا جاءَ اجَلُهُم فلا یستأخرون ساعه و لا یستقدمون.
(چون اجل فرا رسد ساعتی دیر و زود نگرد.)۱۳
و مولای متقیان چه زیبا این مطلب را بیان فرمودهاند که:
کم اطرتُ الایّام ابحثُها عن مکنون هذا الامر و لکن ابی الله الااخفائه هیهات علم مخزون. (چه روزهایی را که در تفکر در راز نهانی مرگ به سر بردم ولی مشیت خداوندی جز بر پنهان داشتن آن تعلق نگرفته است. بسیار بعید است حل این مشکل زیرا علمی نهانی است.)۱۴
خیامی که به خاطر طرح یک سؤال چنین زندیق و کافر معرفی شده است در برجستهترین اشعارش در شگفت است از اینکه با همه احاطه علمیاش بر بسیاری از مشکلات لاینحل، نتوانسته به راز نهانی مرگ پی ببرد و اگر اعتراضی از زبان او بر میخیزد اعتراض به علم و فهم بشری است نه به موضوع مرگ و به تعبیر خود او: بگشاده است همه بندهای مشکل الا بند اجل که از دسترس فهم بشری خارج است.
▪ مثال۸
▪ این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
این رباعی از جمله رباعیاتی است که آن را سند دمغنیمتشمری و خوشباشی خیام دانستهاند. اما مضمون آن چقدر شبیه و بهره گرفته از کلام امیر مؤمنان است که:
بادِرِ الفرصه قبل ان تکون غصه.
(فرصت را غنیمت دان پیش از آنکه از دست رود و اندوهی گلوگیر شود.)۱۵
و شعری است منسوب به آن حضرت که:
مافات مضی و ماسیئاتیک فاین
قم فاغتنم الفرصه بین العدمین
از جمله موضوعاتی که در اشعار خیام میتوان به طرز برجستهای آن را دید گلایه و گوشزد مرگ است که در مواقع متعددی با ظرافت و قطعیت و حتمیت آن را بیان کرده و غالباً برای این مقصود خود از واژهها و عبارات خاک شدن و فانی شدن و خاک گل کوزهگران شدن بهره جسته است، چیزی که حافظ نیز از آن بیبهره نبوده و با صراحت گفته است:
آخر الامر گل کوزهگران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
دو نمونه از رباعیات خیام که مرگ را حتمی و برای همه میداند چنین است:
خاکی که به زیر پای هر نادانی است
کف صمنی و چهره نادانی است
هر خشت که بر کنگره ایوانی است
انگشت وزیر یا سر سلطانی است
و رباعی دیگر:
ای پیر خردمند پگهتر برخیز
و آن کودک خاکبیز را بنگر تیز
پندش ده و گو که نرم نرمک میبیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
و به راستی مگر نه این است که:
کل نفس ذائقة الموت (هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید.)۱۶
▪ مثال۹
جامی است که عقل آفرینش میزد
صد بوسه ز مهر بر جبینش میزد
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمینش میزد
به کار بردن عبارت جام لطیف برای خلقت انسان اشاره لطیفی است به آیه:
لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم.
(ما انسان را در مقام «احسن تقویم» نیکوترین مراتب صورت وجود بیافریدیم.)۱۷
و نیز آیه شریفه:
و نفسٍ و ما سوّیها. (و قسم به نفس ناطقه انسان و آن که او را به حد کمال آفرید.)۱۸
خداوند میفرماید که ترکیب خلق انسان به گونهای کامل و بینقص است که خالق (عقل کل) پس از خلقت بر خود آفرین گفته است:
ثم انشأنا خلقاً فتبارک الله احسن الخالقین.
(پس از آن خلقی دیگر انشاء نمودیم، آفرین بر قدرت کامل بهترین آفرینندگان.)۱۹
و بدین ترتیب انسانی که عقل کل بر خلقت آن آفرین گفته است و مقامی ممتاز دارد هستی یافته است و سپس:
ثم انکم بعد ذالک لمیتون.
(سپس باز شما آدمیان که بدین ترتیب خلق شدید همه خواهید مرد.)۲۰
و هو یحیی و یمیت. (اوست که زنده میکند و میمیراند.)۲۱
و به تعبیر خیام، میسازد و باز بر زمین میزندش. اگر بخواهیم قضیه را خیلی دور و فلسفی کنیم و از معنای ظاهر و نزدیک غافل بمانیم میشود پای مسائلی چون تناسخ را به میان کشید.
اما به نظر میرسد آنچه خیام گفته شرح یک واقعیت است و ابهام و شک در چیستی و علت آن، که راز آن را فقط خداوند میداند و به تعبیر قرآن:
والله یحیی و یمیت و الله بما تعملون بصیر.
(و خداوند زنده میکند و میمیراند و خداوند که به هر کاری که میکند آگاه است.)۲۲
▪ مثال۱۰
دی کوزهگری بدیدم اندر بازار
بر پارهگلی لگد همی زد بسیار
و آن گل به زبان حال با او گفت
من چون تو بودهام مرا نیکو دار
تشبیهی که مکرر در اشعار خیام به کار برده شده و در اغلب رباعیهای خیام دیده میشود بحث کوزه و گل کوزهگری و خاککوزهگران است که در قرآن بارها با این اوصاف از خلقت اولیة انسان نام برده شده است:
خلق الانسان من صلصال کالفخار.
(خداوند انسان را از صلصال و «خشکگلی مانند گل کوزهگران» بدین حسن و زیبایی آفرید.)۲۳
و نیز آیه: و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون.
(و همانا ما انسانی را از گل و لای سالخورده تغییریافته بیافریدیم.)۲۴
▪ مثال۱۱
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانهای و در خواب شدند
اهل معرفت برای حل موضوعات مشکله نظریهپردازیها و فلسفهسازی میکنند، اما از آن جا که جهان هستی پیوستگی عمیقی با عالم ماوراء عقل و ادراک بشر دارد، همواره سؤالات بسیاری، پیش روی عالمان و دانشمندان بیپاسخ وجود دارد؛ سؤالاتی درباره حقیقت روح، حقیقت مرگ، شفاعت، قضا و قدر، معراج، دعا و ... که بشر با همه احاطه علمی که بر هستی یافته است هنوز پاسخ قاطعی برای خود نیافته و همواره در تحیر و تلاش به سر میبرد، رباعی فوق ناظر بر این معنا و برگرفته از مضامین قرآن است که:
یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لایحیطون به علماً.
(و خدا با علم ازلی بر همه آینده و گذشته خلایق آگاه است و خلق را هیچ به او احاطه و آگاهی نیست.) ۲۵
در واقع خیام میخواهد بگوید که اهل علم با وجود احاطه کامل بر جهان هستی، خود در دایره قدرت و احاطه پروردگار قرار دارند. قدرتی که علم هیچ کس بدان نرسد مگر در روز قیامت و عالم پس از مرگ که پردهها کنار روند و حقایق امور آشکار گردد.
▪ مثال۱۲
ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه توست
این تعبیر که گوهر گرانبها در دل قرار گرفته و بیرون خواهد آمد نیز تعبیری قرآنی است که مأخوذ از آیه شریفه زیر است:
اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها.
(هنگامی که سخت زمین به لرزه در آید و بارهای سنگین و گنجینههای درون خود را بیرون افکند.)۲۶
گفتنی است که در تفسیر قمی ذیل آیه فوق گفته شده و که «منظور از اثقال زمین، انسانهایند.»
علاوه بر مثالهایی که ذکر شد در اشعار اندک خیام میتوان به وفور کلمات و واژههای قرآنی را یافت که به درستی در محلهای مناسب قرار گرفته و با بهرهگیری از مهندسی کلمات از آنها استفاده شده است. از آن جمله میتوان به این واژهها اشاره کرد:
حور ـ عین ـ عاقبت ـ مقام ـ دهر ـ مقیم ـ عذاب ـ الیم ـ قدیم ـ محدث ـ اسرار ـ لوح ـ ازل ـ حشر ـ اجل ـ سبحان الله ـ رب ـ کریم ـ کرم ـ قرآن ـ ملک ـ لیل و نهار ـ روح ـ بقا ـ ذره ـ قضا ـ قدر ـ جلال ـ رحیل ـ عدو ـ حیّ ـ و ... .
با ذکر این نکته که هدف گفتار حاضر این نبود که خیام را مسلمانی معتقد و بیعیب و نقص و صوفی زاهد بداند یا دفاعی در مقابل نسبتهای روا یا ناروای برخی صاحبنظران کرده باشد، بلکه هدف این بود که گفته شود خیام در حد فهیم عمیق آیات قرآن و احادیث معصومین، و علوم مربوطه احاطه داشته و توانسته بهدرستی از آنها بهره بجوید.
قضاوت در خصوص درستی یا نادرستی گفتار آنان که با شناختی سطحی خیام را کافر و زندیق و شرابخوار و ... دانستهاند نیاز به زمان و مجال مناسبی دارد.
محمدجعفر محمدزاده
پینوشت
۱. مهاجر شیروانی، فردین و شایگان، حسن، نگاهی به خیام، ص ۱۳۰.
۲. قرآن کریم، سوره حدید، آیه ۲۳.
۳. کلمات قصار ۲۶۷.
۴. نبأ ۳۳ و ۳۴.
۵. واقعه، آیات ۲۳ و ۲۲.
۶. فرقان، آیه ۶.
۷. طارق، آیات ۸ و ۹.
۸. مدثر، آیه ۳۸.
۹. طور، آیه ۲۱.
۱۰. اعراف، آیه ۵۴.
۱۱. توبه، آیه ۱۱۶.
۱۲. نهجالبلاغه، نامه ۳۱.
۱۳. یونس، آیه ۴۹.
۱۴. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۹.
۱۵. نهج البلاغه، ۳۱.
۱۶. آل عمران، آیه ۱۸۵.
۱۷. تین، آیه ۴.
۱۸. شمس، آیه ۷.
۱۹. مؤمنین، آیه ۱۴.
۲۰. مؤمنون، آیه ۱۵.
۲۱. یونس، آیه ۵۶.
۲۲. آل عمران، آیه ۱۵۹.
۲۳. رحمن، آیه ۱۴، ترجمه حسین الهی قمشهای.
۲۴. حجر، آیه ۲۶.
۲۵. طه، آیه ۱۱۰.
۲۶. زلزال، آیه ۱ و ۲.
پینوشت
۱. مهاجر شیروانی، فردین و شایگان، حسن، نگاهی به خیام، ص ۱۳۰.
۲. قرآن کریم، سوره حدید، آیه ۲۳.
۳. کلمات قصار ۲۶۷.
۴. نبأ ۳۳ و ۳۴.
۵. واقعه، آیات ۲۳ و ۲۲.
۶. فرقان، آیه ۶.
۷. طارق، آیات ۸ و ۹.
۸. مدثر، آیه ۳۸.
۹. طور، آیه ۲۱.
۱۰. اعراف، آیه ۵۴.
۱۱. توبه، آیه ۱۱۶.
۱۲. نهجالبلاغه، نامه ۳۱.
۱۳. یونس، آیه ۴۹.
۱۴. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۹.
۱۵. نهج البلاغه، ۳۱.
۱۶. آل عمران، آیه ۱۸۵.
۱۷. تین، آیه ۴.
۱۸. شمس، آیه ۷.
۱۹. مؤمنین، آیه ۱۴.
۲۰. مؤمنون، آیه ۱۵.
۲۱. یونس، آیه ۵۶.
۲۲. آل عمران، آیه ۱۵۹.
۲۳. رحمن، آیه ۱۴، ترجمه حسین الهی قمشهای.
۲۴. حجر، آیه ۲۶.
۲۵. طه، آیه ۱۱۰.
۲۶. زلزال، آیه ۱ و ۲.
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست