دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

در باب سرکوب


در باب سرکوب
در بسیاری از مطالعات تطبیقی پیرامون انقلاب‌ها به نقش سرکوب به‌عنوان نقشی حیاتی توجه شده است. کلا هر حکومتی به سه شیوه می‌تواند با جنبش انقلابی برخورد کند؛
۱) تامین شرایط مناسب و تسهیلات برای جنبش
۲) تحمل و تساهل در برابر جنبش
۳) سرکوب و اعمال کنترل سخت بر روند جنبش.
علت کارسازبودن سرکوب در انقلابات، این اصل ساده است که هرچه پاداش فعالیت سیاسی بیشتر باشد و همچنین خطرات آن کمتر، فعالیت و مشارکت سیاسی بیشتر می‌شود. حال «سرکوب» خطرات و هزینه فعالیت سیاسی را بالا می‌برد. این اصل تا حد بسیاری در جوامع صادق است، اما باید استثنایی برای انقلابات مدرن قائل شد و آن جنگ چریکی و تشکیل ارتش ملی - انقلابی است. این ویژگی انقلابات مدرن است(تا کلاسیک)، با این وضع هرچه سرکوب بیشتر شود، هسته‌هایی جهت مقاومت، در برابر نیروی سرکوب حاکم ایجاد می‌شود. در بسیاری از انقلابات، این هسته‌های مقاومت خوب هم عمل کرده‌اند. در این زمینه می‌توان به یوگسلاوی، چین، کوبا و الجزایر اشاره کرد. در مجموع سه مدل جنگ چریکی انقلابی شناسایی شده است؛
الف) مدل مائوئیستی با جنگ خلقی‌:
این مدل را مائو در چین با توجه به شرایط آن زمان چین طرح‌ریزی کرده است. توده عظیم دهقانان که در نظر مائو پتانسیل انقلاب‌اند، در این مدل، نقش اساسی را بازی می‌کردند. وظیفه اولیه این جنبش، اجتناب از سرکوب و محاصره‌شدن به‌وسیله نیروهای دولتی بود. در اینجا، مسائل سیاسی بر مسائل صرفا نظامی ارجحیت دارد. در نهایت، هدف این مدل، ایجاد یک قدرت در برابر قدرت غالب و حاکم است.
ب) مدل کوبایی یا روستایی:
این مدل توسط چه‌گوارا و رژی‌دبره ابداع شد و در جنگ کوبا مورد استفاده قرار گرفت‌. تاکید این مدل، حرکت ابداعی و جنگ مداوم و فرسایشی با حکومت وقت است و از لحاظ موقعیت جغرافیایی مناسب روستاهای مناطق جنگلی است(‌مانند آنچه در کوبا موجود است‌). به‌گفته دبره، در کتاب «کاستروییزم»؛ تضادهای اجتماعی در شهرها به‌اندازه مناطق روستایی حاد نیست، چون در شهرها حتی قشرهای تهیدست نیز، درون جامعه مدرن حل می‌شوند. به‌قول چه‌گوارا، اولین وظیفه یک چریک، زنده‌ماندن است، به‌هر وسیله ممکن. همانطور که می‌بینیم در این مدل، تاکید بر مصالح صرفا نظامی است. حکومت سرکوبگر باتیستا در کوبا در مقابل این مدل چه‌گوارا سر فرو آورد.
ج) مدل سوم، مدل چریکی شهری است که براساس آن چون شهرها مرکز اصلی تضادهای اجتماعی هستند، محل فعالیت خوبی برای چریک‌ها محسوب می‌شوند. تشکیل خانه‌های تیمی برای مبارزه و ساماندهی محلات برای مقاومت از ویژگی‌های این مدل است. گرچه مقاومت چریکی در واکنش به سرکوب رژیم حاکم در بعضی انقلاب‌های مدرن کارساز بوده است، اما این باعث استنتاج نتیجه عام کارسازبودن این مدل‌ها نمی‌شود. چنان‌که به‌اعتراف بسیاری از تحلیلگران، با گسترش سرکوب سراسری می‌توان حرکت‌های مقاومت ارتش ملی را درهم شکست. البته بازهم باید تاکید کرد که سرکوب، قضیه ساده‌ای نیست و نباید آن را راه‌حل شایع حکومت‌ها در مقابل شورش یا انقلاب پنداشت. در شرایط واقعی، معجونی از فشارهای خارجی و داخلی، میزان تلفات و هزینه و نیروهای سرکوب و... امکان سرکوب سراسری را ناممکن یا حداقل دشوار می‌سازد.
بنابراین بیشتر حکومت‌ها مایل به استفاده از سرکوب به‌عنوان اولین راه نیستند‌، بلکه ترکیبی از سه راه تساهل‌، تحمل و حتی تسهیل و سرکوب را مدنظر قرار می‌دهند. مثلا به‌جای ایجاد یک سرکوب سراسری‌، سرکوب نمونه‌ای را بر‌می‌گزینند تا دیگران از آنها عبرت گرفته و جنبش تضعیف شود یا حتی در مقابل شعارهای آزادیخواهانه یا برابری‌طلبانه شورشیان، شعارهای عملی‌تر و مقبول‌تری را سرمی‌دهند. در این صورت ایدئولوژی شورشیان و مشروعیت آنها زیر سوال می‌رود. مانند طرحی که در انقلاب سفید شاه ایران مدنظر بود. اما به‌هر‌صورت بسیار ضعیف عمل کرد و موثر نیفتاد. در دیدگاه دیگری درباب موفقیت جنبش‌های انقلابی در ارتباط با سرکوب می‌توان به دیدگاه راسل اشاره کرد. او با مطالعه تطبیقی ۱۴‌‌شورش انقلابی قرن بیستم، نقش عامل سرکوب و به‌ویژه کنترل دولت بر ارتش را بررسی می‌کند. جنبش‌های افغانستان (۱۹۲۹)‌، آلبانی (۱۹۲۴)‌، بولیوی (۱۹۵۲)‌، برزیل (۱۹۳۰)‌، چین (۱۹۴۹)‌، کوبا (۱۹۵۹) و مکزیک (۱۹۱۱) از میان آنها به پیروزی رسیده‌اند و هفت شورش دیگر نا‌فرجام بوده‌اند‌، شامل شورش‌های اتریش (۱۹۳۴)، برمه (۱۹۵۳)‌، کلمبیا (۱۹۴۱)، کوبا (۱۹۱۲)‌، هندوراس(۱۹۳۳)‌، ایتالیا (۱۹۴۹) و اسپانیا (۱۹۳۴)‌. به‌عقیده بعضی صاحب‌نظران، وجه ممیزه اساسی انقلابات موفق و ناموفق را باید در میزان انجام و وفادارای نیروهای سرکوب جست‌وجو کرد.
با توجه به آنچه گفته شد می‌توان به اهمیت نیروهای سرکوب پی برد‌. اما باید تاکید کرد که ناوفاداری ارتش به رژیم شرط لازم موفقیت شورش انقلابی است نه شرط کافی‌. ارتشی نیرومند و وفادار، مانع مهمی بر سر راه جنبش است اما با این حال سرکوب، ریشه‌های اجتماعی و سیاسی انقلاب را نمی‌خشکاند‌، بلکه احساسات انقلابی را به لایه‌های زیرین اجتماع می‌راند.
بابک اوجاقی
منبع : روزنامه کارگزاران