جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
اولین شورش تبریز بر محمدعلی شاه
محمدعلی شاه در ۴ ذیحجه ۱۳۲۴ق/ ۲۸ دی ۱۲۸۵ش/ ۱۹ ژانویه ۱۹۰۷م به سلطنت رسید. دوران سلطنتش كوتاه و پر تنش بود. مراسم تاجگذاری وی آغاز دلتنگیها و گلایهها شد. مشیرالدوله صدراعظم وقت كه دو پسرش از هواخواهان و همراهان مشروطه بودند مسئولیت برگزرای جشن تاجگذاری را به عهده داشت. او از نمایندگان مجلس برای حضور در مراسم دعوت به عمل نیاورد و موجب آزردگی آنها شد. نمایندگان تصور كردند شاه آنها را شایسته حضور در مراسم ندانسته است. همكاری شاه و مجلس و انتظام امور نیاز كشور بود. اما حركت هر دو طرف جهت عكس این نیاز صورت گرفت تا جایی كه بی محابا رو در رو ایستادند. در این میان گروهی تخم بدبینی میكاشتند و اختلافات را دامن میزدند. شورش تبریز اولین نتیجه اقدامات این گروه بود.
پیش از بررسی علل و چگونگی شورش تبریز، نظری بر پیشبینیها یا بهتر بگوییم خواستههای سفارت انگلیس درباره مسیر حوادث ایران چندان بی مناسبت نیست. اسپرینگ رایس در گزارشی به سر ادوارد گری فقط دوازده روز پس از تاجگذاری محمدعلی شاه و یك هفته قبل از شورش تبریز از نفرت مردم نسبت به شاه، قدم برنداشتن مجلس برای اتحاد با دولت و ضدیت دولت با مجلس سخن میگوید و نتیجه میگیرد.
روابط فیمابین ملت و دولت، البته به بدترین اوضاع منجر خواهد شد.. پیرمردهایی كه مربوط به دولت بوده و مطلع از امور هستند اظهار میدارند كه به واسطه این اوضاع ناگوار، ناچار نزاع و زد و خوردی روی خواهد داد. و من هم آنچه كسب اطلاع كردهام صحت اقوال آنها را میرساند. چنان كه بعضی از اعضا طرفداران مجلس را كه من ملاقات كردم ثابت داشتند كه دولت خیال دارد مجلس را بر هم زند و این اساس را برچیند. با اینكه این كار عاقبتی وخیم خواهد داشت و به عموم مردم صدمه كلی وارد گشته جز بینظمی و اغتشاش نتیجهٔ دیگری نخواهد بخشید.
این پیشبینیها به مرور جامهٔ عمل پوشیدند. در ۲۱ ذیحجه/ ۱۵ بهمن/ ۵ فوریه تبریزیها بازارها را تعطیل كردند و به تلگرافخانه آمدند. تقاضای آنها مذاكره با نمایندگان مجلس و روحانیون طراز اول تهران درباره اقدامات شاه بر ضد مشروطه بود. تبریزیها در مذاكرات تلگرافیشان با آیتالله سید عبدالله بهبهانی و آیتالله سیدمحمد طباطبایی و جمعی از نمایندگان و مجلس بیان كردند كه نامههایی موحش دربارهٔ اوضاع تهران به دستشان رسیده است. چنین نامههایی در وضعیتی برای تبریز ارسال میشد كه در تهران آرامش برقرار بود و مجلس و دولت مشغول انجام كارهای محوله بودند. به درستی مشخص نشد نگارنده نامهها كیست. ولی برخی نگارش آنها را به تقیزاده نسبت دادهاند. آیتالله طباطبایی و بهبهانی در پاسخ تلگرافهای تبریز به مردم اطمینان دادند كه شایعات كذب محض است و شاه كمال همراهی را با ملت دارد و مجلس هر روز تشكیل میشود. ولی تبریزیها قانع نشدند. گویی اشراف آنها در اوضاع پایتخت كه از طریق نامههای ناشناس حاصل شده بیش از كسانی است كه در تهران زندگی میكنند و از نزدیك ناظر و درگیر وقایع هستند. به هر حال سلسلهجنبانان تبریز حاضر نشدند كه مردم را متفرق و بازارها را باز كنند و باز كردن بازارها را منوط به پذیرش هفت تقاضا كردند : ۱. شاه دستخط دهد كه دولت ایران مشروطه تامه است. ۲. تعداد وزرا هشت نفر باشد و در صورت نیاز به تشكیل وزارتخانهای دیگر، مجلس دستور دهد. ۳. خارجیها وزیر نشوند. ۴. در هر ولایت و ایالتی با اطلاع مجلس شورا انجمن محلی برقرار شود. ۵. وزرای افتخاری نباشد. ۶. عزل نوز و پریم و توقیف لاورس، رئیس گمركخانه تبریز. ۷. عزل ساعدالملك.
كسانی كه سعی داشتند از تهران شورش تبریز را فرو نشانند به آنها قول دادند كه فردا پس از ورود نمایندگان تبریز به تهران مشكل را با آنها حل كنند با این وعده مردم تبریز متفرق شدند. اما روز بعد دوباره در تلگرافخانه تجمع كردند. نمایندگان تبریز به محض ورود به تهران به ملاقات مشیرالدوله رفتند و درباره خواست مردم با وی گفتگو كردند. حاصل این گفتگو تشدید اختلافات بود، زیرا مشیرالدوله مدعی شد كه دولت ایران دولت مشروطه نیست و مسئولیت مجلس، فقط قانونگذاری است. از آنجا كه نتوانستند به توافق برسند قرار گذاشتند كه تقاضاهای هفتگانه را روز بعد در مجلس طرح كنند. با تصویب مجلس آن را برای شاه فرستادند. محمدعلی شاه با عزل نوز و پریم موافقت كرد ولی پیشنهاد داد به جای لفظ مشروطه از كلمهٔ مشروعه استفاده شود. مجلس مخالفت كرد. در این میان مردم تبریز ادارات را تعطیل كردند. انبار ذخیره و جباخانه را هم به تصرف درآوردند و حاكم شهر را تهدید كردند. شاه سرانجام با وساطت افرادی مانند عضدالملك در ۲۷ ذیحجه/ ۲۱ بهمن / ۱۱ فوریه دستخطی بدین مضمون صادر كرد:
جناب اشرف صدراعظم، سابق هم دستخط فرموده بودیم كه نیات مقدسه ما در توجه به اجراء اصول قوانین اساسی كه امضاء ان را خودمان از شاهنشاه مرحوم انارالله برهانه گرفتیم، بیش از آن است كه ملت بتواند تصور كنند و این بدیهی است. از همان روز كه فرمان شاهنشاه مبرور انارالله برهانه شرف صدور یافت امر به تأسیس مجلس و شورای ملی شد دولت ایران در عداد دول مشروطه صاحب كنستیتوسیون به شمار میآمد. منتهی ملاحظه كه دولت داشته این بوده است كه قوانین لازم برای انتظام وزارتخانهها و دوایر حكومتی و مجالس بلدی مطابق شرع محمدی صلی الله علیه و آله نوشته آن وقت به موقع اجراء گذارده شد عین این دستخط ما را برای جنابان مستطابان حجج الاسلام سلمه الله تعالی و مجلس شورای ملی ابلاغ نمایند.
اسپرینگ رایس علت سازش شاه را در “ اخبار موحشهٔ تهدیدآمیزی دانستم كه از هر طرف به خصوص از تبریز رسیده بود و نیز معروف است كه به شاه گفتهاند كه فداییانی كه مسلك طایفه آدمكشهای قدیم ایران را پیشنهاد خود نموده تشكیل انجمن دادهاند.
با رسیدن تلگراف دستخط شاه در ۲۷ ذیحجه/ ۱۱ فوریه/ ۲۱ بهمن مردم تبریز پراكنده شدند اما روز بعد گروهی در تلگرافخانه گرد آمدند و تلگرافها را بی اعتبار اعلام كردند. آنها به جای اعتماد به تلگراف شاه و علما و رجال ایران خواهان رخالت خارجیها شدند و خواستند كه وزیر خارجه به عموم سفرا مشروطیت ایران را رسماً اعلام كند. سفرا هم به نمایندگانشان تلگرافی اطلاع دهند كه همگی به انجمن تبریز بروند و به صورت رسمی به اهالی، مشروطه شدن ایران را تبریك گویند. این درخواست حتی در تبریز هم نتوانست چندان افكار عموم را جلب كند. جمعی از علما و وعاظ و اعضای انجمن با این تقاضا مخالفت و مردم را به باز كردن بازارها ترغیب كردند. روز ۲۹ ذیحجه/ ۱۳ فوریه / ۲۳ بهمن تبریزیها شهر را چراغان كردند. حاصل این شورش چیزی جز تشدید كدورتها و بدبینیها نبود.
پیش از بررسی علل و چگونگی شورش تبریز، نظری بر پیشبینیها یا بهتر بگوییم خواستههای سفارت انگلیس درباره مسیر حوادث ایران چندان بی مناسبت نیست. اسپرینگ رایس در گزارشی به سر ادوارد گری فقط دوازده روز پس از تاجگذاری محمدعلی شاه و یك هفته قبل از شورش تبریز از نفرت مردم نسبت به شاه، قدم برنداشتن مجلس برای اتحاد با دولت و ضدیت دولت با مجلس سخن میگوید و نتیجه میگیرد.
روابط فیمابین ملت و دولت، البته به بدترین اوضاع منجر خواهد شد.. پیرمردهایی كه مربوط به دولت بوده و مطلع از امور هستند اظهار میدارند كه به واسطه این اوضاع ناگوار، ناچار نزاع و زد و خوردی روی خواهد داد. و من هم آنچه كسب اطلاع كردهام صحت اقوال آنها را میرساند. چنان كه بعضی از اعضا طرفداران مجلس را كه من ملاقات كردم ثابت داشتند كه دولت خیال دارد مجلس را بر هم زند و این اساس را برچیند. با اینكه این كار عاقبتی وخیم خواهد داشت و به عموم مردم صدمه كلی وارد گشته جز بینظمی و اغتشاش نتیجهٔ دیگری نخواهد بخشید.
این پیشبینیها به مرور جامهٔ عمل پوشیدند. در ۲۱ ذیحجه/ ۱۵ بهمن/ ۵ فوریه تبریزیها بازارها را تعطیل كردند و به تلگرافخانه آمدند. تقاضای آنها مذاكره با نمایندگان مجلس و روحانیون طراز اول تهران درباره اقدامات شاه بر ضد مشروطه بود. تبریزیها در مذاكرات تلگرافیشان با آیتالله سید عبدالله بهبهانی و آیتالله سیدمحمد طباطبایی و جمعی از نمایندگان و مجلس بیان كردند كه نامههایی موحش دربارهٔ اوضاع تهران به دستشان رسیده است. چنین نامههایی در وضعیتی برای تبریز ارسال میشد كه در تهران آرامش برقرار بود و مجلس و دولت مشغول انجام كارهای محوله بودند. به درستی مشخص نشد نگارنده نامهها كیست. ولی برخی نگارش آنها را به تقیزاده نسبت دادهاند. آیتالله طباطبایی و بهبهانی در پاسخ تلگرافهای تبریز به مردم اطمینان دادند كه شایعات كذب محض است و شاه كمال همراهی را با ملت دارد و مجلس هر روز تشكیل میشود. ولی تبریزیها قانع نشدند. گویی اشراف آنها در اوضاع پایتخت كه از طریق نامههای ناشناس حاصل شده بیش از كسانی است كه در تهران زندگی میكنند و از نزدیك ناظر و درگیر وقایع هستند. به هر حال سلسلهجنبانان تبریز حاضر نشدند كه مردم را متفرق و بازارها را باز كنند و باز كردن بازارها را منوط به پذیرش هفت تقاضا كردند : ۱. شاه دستخط دهد كه دولت ایران مشروطه تامه است. ۲. تعداد وزرا هشت نفر باشد و در صورت نیاز به تشكیل وزارتخانهای دیگر، مجلس دستور دهد. ۳. خارجیها وزیر نشوند. ۴. در هر ولایت و ایالتی با اطلاع مجلس شورا انجمن محلی برقرار شود. ۵. وزرای افتخاری نباشد. ۶. عزل نوز و پریم و توقیف لاورس، رئیس گمركخانه تبریز. ۷. عزل ساعدالملك.
كسانی كه سعی داشتند از تهران شورش تبریز را فرو نشانند به آنها قول دادند كه فردا پس از ورود نمایندگان تبریز به تهران مشكل را با آنها حل كنند با این وعده مردم تبریز متفرق شدند. اما روز بعد دوباره در تلگرافخانه تجمع كردند. نمایندگان تبریز به محض ورود به تهران به ملاقات مشیرالدوله رفتند و درباره خواست مردم با وی گفتگو كردند. حاصل این گفتگو تشدید اختلافات بود، زیرا مشیرالدوله مدعی شد كه دولت ایران دولت مشروطه نیست و مسئولیت مجلس، فقط قانونگذاری است. از آنجا كه نتوانستند به توافق برسند قرار گذاشتند كه تقاضاهای هفتگانه را روز بعد در مجلس طرح كنند. با تصویب مجلس آن را برای شاه فرستادند. محمدعلی شاه با عزل نوز و پریم موافقت كرد ولی پیشنهاد داد به جای لفظ مشروطه از كلمهٔ مشروعه استفاده شود. مجلس مخالفت كرد. در این میان مردم تبریز ادارات را تعطیل كردند. انبار ذخیره و جباخانه را هم به تصرف درآوردند و حاكم شهر را تهدید كردند. شاه سرانجام با وساطت افرادی مانند عضدالملك در ۲۷ ذیحجه/ ۲۱ بهمن / ۱۱ فوریه دستخطی بدین مضمون صادر كرد:
جناب اشرف صدراعظم، سابق هم دستخط فرموده بودیم كه نیات مقدسه ما در توجه به اجراء اصول قوانین اساسی كه امضاء ان را خودمان از شاهنشاه مرحوم انارالله برهانه گرفتیم، بیش از آن است كه ملت بتواند تصور كنند و این بدیهی است. از همان روز كه فرمان شاهنشاه مبرور انارالله برهانه شرف صدور یافت امر به تأسیس مجلس و شورای ملی شد دولت ایران در عداد دول مشروطه صاحب كنستیتوسیون به شمار میآمد. منتهی ملاحظه كه دولت داشته این بوده است كه قوانین لازم برای انتظام وزارتخانهها و دوایر حكومتی و مجالس بلدی مطابق شرع محمدی صلی الله علیه و آله نوشته آن وقت به موقع اجراء گذارده شد عین این دستخط ما را برای جنابان مستطابان حجج الاسلام سلمه الله تعالی و مجلس شورای ملی ابلاغ نمایند.
اسپرینگ رایس علت سازش شاه را در “ اخبار موحشهٔ تهدیدآمیزی دانستم كه از هر طرف به خصوص از تبریز رسیده بود و نیز معروف است كه به شاه گفتهاند كه فداییانی كه مسلك طایفه آدمكشهای قدیم ایران را پیشنهاد خود نموده تشكیل انجمن دادهاند.
با رسیدن تلگراف دستخط شاه در ۲۷ ذیحجه/ ۱۱ فوریه/ ۲۱ بهمن مردم تبریز پراكنده شدند اما روز بعد گروهی در تلگرافخانه گرد آمدند و تلگرافها را بی اعتبار اعلام كردند. آنها به جای اعتماد به تلگراف شاه و علما و رجال ایران خواهان رخالت خارجیها شدند و خواستند كه وزیر خارجه به عموم سفرا مشروطیت ایران را رسماً اعلام كند. سفرا هم به نمایندگانشان تلگرافی اطلاع دهند كه همگی به انجمن تبریز بروند و به صورت رسمی به اهالی، مشروطه شدن ایران را تبریك گویند. این درخواست حتی در تبریز هم نتوانست چندان افكار عموم را جلب كند. جمعی از علما و وعاظ و اعضای انجمن با این تقاضا مخالفت و مردم را به باز كردن بازارها ترغیب كردند. روز ۲۹ ذیحجه/ ۱۳ فوریه / ۲۳ بهمن تبریزیها شهر را چراغان كردند. حاصل این شورش چیزی جز تشدید كدورتها و بدبینیها نبود.
منبع : پارسی فا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست