سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

آزادی رسانه و هویت ملی


آزادی رسانه و هویت ملی
۱) دنیای امروز رسانه ها، چه بخواهیم، چه نخواهیم در هر حال طبیعتی آزاد و غیرقابل مهار دارد. گستره تکنولوژی فرستنده ها و گیرنده های ماهواره یی تلویزیونی و دنیای عظیم و غیرقابل تصور اینترنت، امکان بی سابقه یی را در قلمرو تولید و مصرف داده های گوناگون اطلاعاتی فراهم کرده است که تقریباً مهمیز و مهاری بر آن نمی توان زد. آن دوران گذشته است که «محرمعلی خان» در یک دست سیگار و در یک دست تیغ سانسور، به دفتر یک نشریه بیاید و آنچه را که می پسندد بگذارد و آنچه را دوست نمی دارد بردارد و حکمفرمایی کند بر جریان اطلاعات. وقتی مسیل اطلاعات خطوط ناپیدای امواج است، هر روزنی برای ورود کافی است.
۲) به عنوان یک زاده جنوب عالم، که فعلاً مقهور همه گونه محصولات ساکنان شمال گیتی مانده ایم، در این مبادله عمیقاً نابرابر اطلاعات در دنیای رسانه یی امروز، به شدت نگران و مضطرب حفظ و بقای «هویت خویشتنی» خود هستم. هیچ معلوم نیست در این توفان غیرقابل مهار اطلاعات که همه مرزها را درمی نوردد، جای ما کجاست. شاید این سخن خلاف آمد عادت باشد و از نگاه بعضی شایسته شماتت، اما واقعیت این است که در موج «جهانی سازی» یا «جهانی شدن» آنچه به پیش می تازد اندیشه و فرهنگ و سیاست و اقتصاد دنیای شمال است. این نیز واقعیتی دیگر است که ناخدای کشتی رسانه در توفان اطلاعات، از دنیای شمال می آید. نصیب ما شاید قایق های پارویی کوچکی است که زیر و روی این امواج بلند غوطه می خورند. توهم توطئه ندارم. به گواهی تاریخ، در هر عصری، یک نظام فرهنگی مسلط بوده است. عصری گذشته و منحنی فرهنگ مسلط رو به افول نهاده و خورشید فرهنگ دیگر در سینه کش آسمان بالا آمده است. امروز نیز همه قصه است.
۳) بر هویت ما چه خواهد رفت؟ در کنار همه آزادیخواهی و اصرار بر حفظ و گسترش و تعمیق جریان آزاد اطلاعات، دفاع و مراقبه از عنصر «هویت ملی»، به عنوان شاهرگ حیاتی هر ملت، نباید فدیه امواج مسلط جهانی شود. صفت، فرع بر وجود است. اول، مساله «بودن» است. سپس «چه بودن». «هویت ملی» معرف همان بودن است.در دوردست های تاریخ می شد که درها را بست، مرزها را سیم خاردار کشید، پای هر تازه واردی را قلم کرد و هر قلمی را شکست و... اما امروز چه؟ آیا می توان در برابر امواجی که در ارتفاع آسمان راهی به سوی عقل و دل ما می گشاید سد سیمانی کشید. امروزه با حربه تیغ و شمشیر به جنگ تکنولوژی موجی اطلاعات رفتن، به همان می ماند که دن کیشوت کرد در ستیز با آسیاب های بادی. سهل است که اگر امروز برای گرفتن تصاویر فرستنده های ماهواره یی تلویزیونی، نیاز به آنتن های یک متری و تجهیزات است، یا برای اتصال به اینترنت مشکلاتی هست. در آینده یی بسیار نزدیک، همین مقدار اندک مقدمات و تشریفات هم لازم نخواهد بود. آن زمان چه؟ چه آزادیخواه باشیم، چه مخالف آزادی، بر این واقعیت عریان چشم نمی توان پوشید که امروز گرفتن امواج اطلاعات در هوا، به آسانی گرفتن یک قاصدک است در مشت.در دنیای نو، برای حفظ خود و هویت خودی، باید فکری نو آورد. شاید در ایامی می شد با بریدن و بستن و شکستن، مانع از ورود و گردش اطلاعات شد (که البته هیچ گاه چنین نشد) ولی حتی کسی هم که مخالف آزادی باشد باید به این واقعیت گردن نهد که دیگر چنین نمی شود کرد.
۴) در دنیای واقعی، اطلاعات، مانند هر کالای دیگری تابع نظام عرضه و تقاضاست. اولاً برای اطلاعات تقاضایی وجود دارد و متقاضی برای تامین آن به هر بازاری سر می زند. اگر آن را در بازارهای رسمی علنی نیابد، نیازش را از بازار غیررسمی پنهان تامین می کند. الگوی تقاضا، همه اش در دست نظام برنامه ریزی نیست.خاصه در جامعه یی چون ایران که مردمش اغلب دوست تر دارند راهی بروند که دولت با آن مخالف است.ثانیاً در عرصه اقتصاد و صنعت می گویند برای رشد تولید ملی باید کالایی را ساخت و عرضه کرد که هم با ذائقه تقاضا بسازد و هم رقابت کند با کالای خارجی. کالایی که باب سلیقه بازار نیست و نامرغوب است، روی دست تولیدکننده باد می کند و ثمره اش جز ورشکستگی صاحب کالا نخواهد بود.در بازار اطلاعات نیز همین قواعد حاکم است. تقاضای اطلاعات، امروزه به راحتی از منابع تلویزیون های ماهواره یی و اینترنت قابل تامین است. نیز اگر دولت نتواند اطلاعات باب سلیقه جامعه ایران تهیه کند، متاعش بی رونق می ماند و دچار ورشکستگی رسانه یی می شود. نتیجه فاجعه بارش این خواهد بود که جامعه یی که فاقد نظام رسانه یی مستقل ملی آزاد باشد، در رقابت هویت وا می ماند. می شود مصرف کننده یی منفعل که به هر نسیمی به این سو و آن سو می رود. پس هیچ چاره نیست جز آنکه آزادی و امنیت رسانه به عنوان یک اصل بنیادین در بیشترین سطح ممکن چنان ترویج و پاس داشته شود که بیشترین حد تقاضای اطلاعات را بتواند در جامعه ایران پاسخ گوید. اگر چه در این حالت هم باز مراجعه و بهره برداری از منابع غیرایرانی اطلاعات باقی خواهد ماند، اما رونق رسانه و گردش آزاد اطلاعات، در سایه نظام آزاد و مستقل و امن رسانه، خواهد توانست حریم قابل اتکایی را بیافریند که از موجودیت آن، جامعه ایرانی در خود و برخود ببالد. هاضمه اش چندان قوت یابد که عناصر فرهنگی و اطلاعاتی میهمان را به تناسب نیاز برگزیند و در خود مستحیل کند. کاری که به طول تاریخ، جامعه ایرانی با فرهنگ های میهمان کرده است.
۵) گاه اما قضیه وارونه می شود. این گونه که برای غیر یا بیرونیان آزادی و امنیت رسانه یی، شاید به خاطر قاعده بازی قدرت، به ناچار پذیرفته می شود و برای خویش و درونیان نه. شگفت است که تلویزیون رسمی ایران (مسما به سیما) که در هر حال در برنامه های ماهواره یی خود، در سیاست، یا هنر یا غیره چیزهایی را روا می داند و پخش می کند که حتی درصدی از آن برای پخش داخل مجوز نمی گیرند. یا خبرنگارانی از ماورای بحار می توانند اجازه گفت وگو با مقام های عالی رتبه ایرانی بگیرند اما دریغ که خبرنگار ایرانی(جز همکاران صدا و سیما) بتوانند از چنین موقعیت هایی برخوردار باشند.اگر بی پیرایه و مجامله بگوییم گویی بیگانگان محرم ترند تا خویشان،در این مختصر، کاری با حقوق اساسی و حقوق رسانه ندارم و اینکه گردش آزاد اطلاعات از حقوق اساسی ملت است و ملت حق دارد از فرآیندهای خبری مطلع باشد و... در این یادداشت مورد نظر نیست.نکته آن است که این دوگانگی در سیاست رسانه یی چه کمکی به نظام اجتماعی و سیاسی کشور می تواند بکند. وقتی نظام کلان مدیریت رسانه مخاطبان رسانه را تا این حد بیگانه تلقی کند و نامحرم بشمارد، چگونه می تواند انتظار داشته باشد که مشتریان اطلاعات(مخاطبان- مردم) خریدار متاع وی باشند؟ فروشنده یی که بی اعتمادی اش به مشتری را جار می زند، نصیبی جز بی اعتمادی مشتری نخواهد برد. این شعارهای مشهور را در تبلیغات بازرگانی همه شنیده اند که «هدف ما جلب رضایت شماست» یا «به ما اعتماد کنید». آن سیاست رسانه یی که بی اعتمادی می دهد، بی اعتمادی هم می گیرد.وقتی گردش آزاد اطلاعات آنقدر آسیب می بیند که کالایی برای عرضه باقی نمی ماند و آن مقدار هم که هست به اغیار می رسد چه چیزی از نظام ملی اطلاع رسانی باقی می ماند. در چنین شرایطی بزرگ ترین بازار بی رقیب ساخته می شود که جولانگاه تولیدکنندگانی دیگر است؛ تولیدکنندگانی که هر دغدغه یی ممکن است داشته باشند جز ایران و هویت ایرانی. نمی توان از هویت ملی سخن گفت و آزادی و امنیت رسانه و گردش آزاد اطلاعات را تعطیل یا مخدوش کرد.
کامبیز نوروزی
منبع : روزنامه اعتماد