پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

طرح دوستی با طالبان؟


طرح دوستی با طالبان؟
همزمان با اوج گرفتن جنگ در نواحی مختلف افغانستان، میان نیروهای ائتلاف و شبه نظامیان طالبان، كشمكش دیگری در میدان دیپلماسی جریان دارد. این نزاع دیپلماتیك تا دیروز پشت پرده بود، اما اكنون صورتی آشكار پیدا كرده است. طرف های این جدال دیپلماتیك در واقع سه جناح از دولت های درگیر در صحنه افغانستان هستند كه پس از جنگ ۲۰۰۱ وظیفه مشترك «مهار و مقابله با طالبان» را به دوش گرفتند. این سه طرف اكنون در پنجمین سال آزادی افغانستان از سیطره حكومت طالبان به یك اختلاف نظر عجیب در نحوه مواجهه با این جریان افراطی رسیده اند.
در بین این سه جناح، دولت اسلام آباد ضمن امضای قرارداد سازش با سران طالبان در ناحیه ای موسوم به وزیرستان همه نیروهای بین المللی و بویژه ناتو را به مذاكره و همكاری با این گروه فراخوانده است. طرف دوم یعنی دولت های غربی و بویژه انگلیس و آمریكا چراغ سبز به سوی طیفی از طالبانی ها نشان داده اند، اما جناح سوم كه دولت كابل است، نرمش در برابر طالبان را خیانت به آرمان صلح و عدالت در افغانستان خوانده و اقدام همسایه پاكستانی خود را خطری آشكار برای امنیت ملی و حیات سیاسی خویش ارزیابی كرده است.
به هر حال چرخش در سیاست طرف های مقابل طالبان، آن هم در اوج ناكامی نیروهای ائتلاف، رویدادی بی سابقه و تأمل برانگیز است؛ اتفاقی كه اكنون روابط كابل و اسلام آباد را در تنشی فرساینده غوطه ور كرده و مشرف و كرزای را به عنوان دو شریك منطقه ای غرب به سمت تضادی همه جانبه سوق داده است.
احمد رشید، تحلیلگر و متخصص سیاسی پاكستان كه آثار و مطالعات بسیاری در مورد طالبان و افغانستان دارد در این مصاحبه عواقب و مخاطرات سیاست مماشات در برابر افراطیون طالبان را روایت كرده است.
▪ اكنون چند هفته از پیشنهاد جنجالی خورشید قصوری ، وزیر خارجه پاكستان به غربی ها كه درآن قصوری خواهان گفت وگو با طالبان شد می گذرداین ایده مقام های اسلام آباد با واكنش های تند و مخالفت آمیزبسیاری مواجه شد وهنوزهم طرح پیشنهاد گفت وگو باطالبان محل بحث ومناقشه است پیشنهاددهندگان گفت وگو درپاكستان براین باوربوده اندكه فقط از طریق نظامی نمی توان این گروه را شكست دادنظرشمادراین باره چیست؟
این سخن كه فقط از طریق نظامی نمی توان با طالبان مقابله كردقابل تأمل است.مسأله این است كه پاكستانیها پایگاه های امنی دراختیار تندروهای طالبان گذاشته اند.به نظرمی آیدكه پاكستانی ها درطرح چنین پیشنهادهایی بایدشفاف باشند.یعنی روشن شودكه چه مقصودی از طرح چنین پیشنهادی داشته اند.دراین باره آنها وبسیاری از طرف های غربی تاكنون مدعی شده اندكه قصد ایجاد تجزیه وانشقاق در تشكیلات درونی طالبان رادارندوبه عبارتی آنها گفته بودندكه با تقسیم سازمان طالبان به دوشعبه تندروها ومیانه روها، آنها را مهارمی كنند.اما درعمل آنها كاری ازپیش نبردند.
یعنی قراربود سازمان های اطلاعاتی كشورهای غربی و كشور هایی مانند پاكستان ،افغانستان تمهیداتی رابرای درهم ریختن روابط سازمانی گروه طالبان و ایجاد یك تیم جدید رهبری، برای این گروه فراهم آورندو آنگاه با گروه تازه وپالایش شده آنان وارد گفت وگو شوند.انتظاراین بودكه گروه جایگزین طالبان موجودیت یك دولت واحد در افغانستان، حاكمیت مركزی كابل و ساختار سیاسی جدید افغانستان رابه رسمیت بشناسدوبپذیرد .اما مشكل ازاینجاپیدا شدكه طرحی چنین حساس، یعنی ایجاد شكاف در تشكیلات درونی طالبان ومأموریت چند پارچه ساختن طالبان به نهاد اطلاعات ارتش پاكستان واگذار شد.درحالی كه نتیجه چنین انتخابی از پیش مشخص بود.یعنی روشن بود كه وقتی این كار به دست نهاد اطلاعات پاكستان سپرده شود به جای جدایی وتجزیه درسازمان طالبان ماشاهد سازمان دهی دوباره این گروه خواهیم شد.به صورتی كه می بینید، قلمروپاكستان به حوزه امن وپناهگاه و پایگاه عملیاتی گروه طالبان تبدیل می شود.به اعتقادمن مشكل بزرگ راباید اینجاجست وجوكرد.از این رو می بینید كه این بحث تناقض آمیزاكنون نزدمحافل غرب مطرح می شود.بحثی كه می خواهد ازیك سوبه طالبان اثبات كندكه از نقطه نظر نظامی آنها نمی توانند جنگ را ببرند و از طرف دیگر درصددبرمی آیدكه با عناصری در داخل تشكیلات طالبان كه دولت فعلی افغانستان را قبول دارند، به گفت وگو بنشیند.
▪ وزیر خارجه پاكستان ادعا كرد كه با امضای یك توافقنامه سازش وهمكاری باطالبا ن درناحیه وزیرستان گام موفقی درمهاراین گروه برداشته است .آیا به راستی توافقنامه موردادعای آنهاموفق بوده است واتفاق وزیرستان ارزش تقلید و به كارگیری در افغانستان راهم دارد ؟
تشكیلات ارتش پاكستان آن توافقنامه را باعناصر تندروی طالبان ودرواقع با عناصر القاعده امضا كرد.در آن توافقنامه شما ردپایی از بزرگان قبایل و یانیروهای موسوم به طالبان معتدل نمی بینید وجالب اینجاست كه اكنون حتی عناصر تندرو طالبان هم، آن توافقنامه را به تمسخر گرفته و نادیده می انگارند.عقیده من نیز این است كه آن توافقنامه در حال حاضر كاملاً بی ارزش است.دلیل بی اهمیتی چنین توافقنامه ای نیز وقایع اخیر است .جالب است بدانیدكه دردورجدیدحملات نیروهای آمریكایی و افغانستان همان منطقه ای كه درآن عناصر طالبان وعوامل ارتش پاكستان توافقنامه سازش امضاكردند- ناحیه وزیرستان- رازیر آتش گرفته اند.ازطرفی درسایه این توافقنامه، می بینیدطالبان تعداد زیادی از بمب گذاران انتحاری خودرا روانه شهر هاونواحی افغانستان و از جمله كابل كرده اند .باز درسایه امن این قراردادها، عناصرطالبان در كمال راحتی مردم عادی را كه ممكن است با آنان مخالفت كنند به قتل می رسانند.
▪ به نظر می رسد كه درصحنه افغانستان، مادركنارشرایط ناگوارنظامی ازحیث دیپلماسی با وضع ناخوشایندی روبه رو شده ایم. آیاممكن است درروزهای آینده بازشاهد پیشنهادهایی مانند طرح قصوری باشیم كه مقام های غربی را برای معامله با طالبان فرابخواند؟
بحث اصلی این است كه گفت وگو باچه كسانی ؟ با كدام طالبان گفت وگو كنیم .آیا با ملا عمر و یا ملا داد الله و یا دیگر سركردگان گروه طالبان كه زنان و كودكان و غیر نظامیان را قتل عام می كنند ؟ بحث نخست آنهااین بودكه ماباطیف موسوم به نیروهای معتدل طالبان گفت وگو می كنیم امادیدیم درعمل چه اتفاقی افتاد.
ولی به نظرمی آید كه هنوز دركنار اسلام آباد ،طرف های غربی بویژه واشنگتن و لندن از طرح خود برای گفت وگو بانیروهای موسوم به طالبان معتدل دست نشسته اند. فكرمی كنید آنها با چه سازوكاری می خواهند به این طیف ازطالبان نزدیك شوند؟
شرط یك حركت صادقانه برای مهار طالبان این است كه پاكستان تعداد زیادی ازعناصراصلی سركردگان طالبان را كه دراین كشور ، مخصوصاً در كویته زندگی می كنند دستگیر كند.ملا عمر، ملا دادالله و خانواده آنهاهنوز در پاكستان هستند. نشانی آنهاراهمه دارند. به طور مثال همه می دانندكه افرادكلیدی طالبان در كجای پاكستان هستند.از این رو فكر می كنم، اگر این دست ازعناصرطالبان دستگیر شوند، معیار خوبی برای قضاوت دیگران درباره ادعای پاكستان وطرف های غربی درزمینه مهارطالبان خواهدبود.بویژه پاكستانی ها باید نشان دهندكه از تندرو ها حمایت نمی كنند .اگر این مسأله اتفاق بیفتد، آنگاه می توان امیدواربود كه شاهد یك تغییر در طالبان نیز خواهید شد. یعنی همه باور خواهند كرد كه بدون حمایت پاكستان، سركردگان طالبان نمی توانند ادامه حیات دهند حتی نیازی نیست كه اسلام آباد مدعی شود كه آنها را به آمریكایی ها تحویل می دهد.مهم این است كه همه، بازداشت واقعی طالبان به دست نیروهای مشرف رابه چشم ببینند.نقطه شكست ومحورناكامی واشنگتن تابه امروزاین بوده كه از زیر سؤال بردن پرویز مشرف پرهیز كرده است.نه این كه واشنگتن از وارد آوردن فشاربه اسلام آباد ناتوان باشد، بلكه آنهااز این كار امتناع كرده اند.
▪ ازقلم شمامقاله های زیادی رادراین باره كه طیف پشتون ها در پاكستان و افغانستان می خواهند خود را ازاتهام پشتیبانی طالبان مبراكنند خوانده ایم .به اعتقادشما، سازمان های سیاسی پشتون در دو طرف مرز افغانستان و پاكستان برای مقابله با طالبان چه كارهایی می توانند انجام دهند ؟
به نظرم می آیدكه این طیف ازپشتون هااكنون نقش اساسی را بازی می كنند.بعضی از جناح های ملی پشتون درتلاش برای تعدیل طالبان هستند .آنها این دسته از افغان ها را به گفت وگو با دولت كابل تشویق كرده اند.
اما مشكل این است كه حركت این طیف ازپشتون های وطن پرست به طور مناسب حمایت نمی شود.بازهم معتقدم كه مشكل در داخل پاكستان است، جایی كه عناصرملی پشتون توسط دولت پاكستان حمایت نمی شوندحتی توسط رژیم نظامی مشرف سركوب شده و تحت فشار قرار می گیرند .تا زمانی كه این دست ازنیروهای عقلانی پشتون در تلاش خودبرای مهار وتعدیل طالبان از حمایت های دولت پاكستان برخوردار نشوند،نباید انتظاریك اتفاق راداشت.
▪ آقای رشید هنوز پس از چند هفته، برای بسیاری پاسخ این پرسش روشن نشده كه چرا اسلام آباد آن پیشنهادجنجالی رابرای سازش با طالبان داد ودلیل پافشاری خورشید قصوری وزیر خارجه پاكستان برمعامله باطالبان چیست؟ آیااین نشانه یك سیاست جدیداست آیا پاكستان با این سیاست به راستی در مورد نقش خود در جنگ علیه ترور تجدید نظر می كند ؟
روش وسیاست خارجی پاكستان راارتش تعیین می كند، نه نیروهای سیاسی وسیاستمدارانی مثل خورشید قصوری .در صحنه سیاست خارجی پاكستان هنوز آن دیدگاه استراتژیك سنتی ارتشیان حكمفرماست، دیدگاهی كه پایه ها واصول مشخصی دارد :براساس نظر ارتش پاكستان، اول حضور هند در افغانستان یك تهدیدوخطراست.نگرانی اصلی در اسلام آباد این است كه كرزای و سایر رهبران افغان، دست هندی ها راباز بگذارند تا در افغانستان یك حضور قوی داشته باشند.البته پیداست كه این یك دیدگاه غیرواقعی وبی مبنااست.پایه دوم این دیدگاه استراتژیك این است كه :دركابل نباید دولتی مستقل پابگیردو هیچ نیرویی بجز نیروهای وفادار به سیاست هاومنافع اسلام آباد، نباید در افغانستان اجازه استقرار داشته باشد .چنین اندیشه ای را ارتش پایه گذاری كرده است.نزدیك ده سال است كه پاكستانی ها برمبنای این منشور عمل می كنند وبراین اساس است كه می بینید از سال ۱۹۹۲همه نیروهایی كه دركابل قدرت گرفته اند، ابتدا وفاداری خودبه خواسته های ارتش پاكستان رااثبات كرده اند.دراین یك دهه واندی كه ازحضور گروه های افغان دركابل می گذرد، بیشتر دولت ها، البته نه همه آنها، از طیف زیاد گروه های جهادی تا طالبان، ناگزیر بوده اند كه سیاست نگاه به پاكستان را حفظ كنند.بنابراین چندان جای شگفتی نیست كه اسلام آباد نیرویی خارج از اراده وحیطه نفوذخود را در كشورهمسایه اش برنمی تابد وبرای زمینگیر كردن نیروهای مستقل وملی ازهیچ كوششی دریغ نمی كند.آنهاحتی این نظریه راكه یك افغانستان نوین را كه دارای حاكمیت مستقل وبرخوردار ازروابط خارجی متوازن باهمه كشور هاباشد برنمی تابند ،وبه طور كلی این مقوله ها درقاموس واستراتژی ژنرال های پاكستان معنی ندارد.پایه سوم این سیاست خارجی را طایفه ها و احزاب محلی تندرو كه طالبان را حمایت می كنند شكل می دهند: ارتش پاكستان با این طایفه ها و احزاب ارتباط بسیار نزدیك دارد ،زیرا به اعتقاد ژنرال ها این گروه ها منبع تأمین نیروی انسانی برای كشمیر هستند.ارتش پاكستان یك ائتلاف ۲۵ ساله با گروه ها و طایفه های تندرو پاكستان دارد كه بخش زیاد شان از طالبان حمایت می كنند.
بنابراین ملاحظه می كنید كه همه چیز بر محور تصور و اندیشه سنتی ژنرال ها شكل می گیرد و حد و مرز دوستی و دشمنی اسلام آباد را همچنان موضوع رقابت با هند شكل می دهد و اگر ژنرال ها دست از حمایت طالبان بر نمی دارند یك دلیل آن این است كه می ترسند گروه های متحد طالبان پشت پاكستان را در كشمیر و در عرصه رقابت با هند خالی كنند.
منبع : روزنامه ایران