یکشنبه, ۱۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 2 June, 2024
مجله ویستا
برنامه و بودجه در تئاتر
یك اصل مهم برای به روی صحنه آوردن یك نمایش برنامه و بودجه است كه عبارتاند از: مدیریت مالی و مدیریت زمانی. تلاش به منظور كاهش هزینهٔ بسیار منطقی و عاقلانه است، ولی كافی نیست! صرف حداقل هزینه، ضرورتی صحیح نیست؛ بلكه ایجاد یك توازن صحیح بین تركیب جزئیات متفاوت صحنه، كاری درست و موفقیتآمیز است.
برنامه و بودجهٔ بخش اصلی ایجاد تناسب بین سرمایه و زماناند. اسناد تهیهشده این فرآیند (پروسه)، برنامه و بودجه زمانبندیشده، بیانگر دو مسئولیت هستند:
۱) مفهومی از بیان عملكرد تصمیمات صحنه.
۲) مفهومی از انتقال این تصمیمات گرفتهشده.
● بودجه
تئاتر از نظر مالی پیشهای متزلزل بوده است؛ هرچند بسیاری از داراییها را تأمین میكند، با این حال زیان آن بیشتر است. برای یك اقتصاددان اجرای تئاتر كاری بس طاقتفرساست. زندگی كوتاه تهیه، با میزان پیشبینی نشدهٔ درآمد حاصل از تكفروشی در محل، واقعاً رنجآور است.
در پُرخرجترین شكل تئاتر، بهخصوص اپرا، كسری بودجه همیشه وجود دارد: حتی بدون در نظر گرفتن تعداد انبوه تماشاگران و سالنهای پُر كه در گیشه درآمد سرشاری خواهد داشت، نمیتواند دستمزدها را تأمین كند. البته این مورد ممكن است با افزایش قیمت بلیت ایجاد تناسب بكند، ولی این را نیز باید در نظر داشت كه افزایش قیمت بلیت موجب پایین آمدن تعداد فروشتان میشود. به هر حال جامعه انتظار دارد برای انواع هنری بهگونهای برنامهریزی شود كه به نفع همهٔ گروهها باشد.
جدا از موقعیت اقتصادی تئاترهای موزیكال در برادوی یا وستاند۱ آمار شكستها بیش از موفقیتها بوده است! واقعیت این است كه تهیه هر نوع تئاتری بدون یارانه ناممكن است. در گذشته تئاترهای كمدی و عامیانه با حداكثر شش نفر عوامل صحنهای ثابت بدون یارانه بودهاند. حتی یك گروه بزرگ كوچهبازاری، پر از جاذبههای اطواری بهعلاوه یك موسیقی محرك مجالس، كه به وسیله آندره للوید و بری۲ پایهگذاری شد، ظاهراً این پُرسودترین كارها نیز پنهانی یارانه دریافت میكردند. مسابقه آفرینشی برای دریافت كمك هزینه تئاتر منطقهای ممكن است خطر ورشكستگی را كاهش دهد و حتی بخشی از هزینههای تولید را تأمین كند؛ چراكه سالن تئاتری كه اجاره میشد تقریباً شبیه به یك بازارچه بوده است و نمیتوان آن را بازآرایی كرد. برخی بازیگران و تكنسینها هستند كه با كار كردن در آن، یارانهای پنهانی دریافت میكنند، عشق به تئاتر را فراموش كرده و به علت پاداش مالی و تأمین معاش زندگی، تصمیم میگیرند راههای دیگری را انتخاب كنند.
بنابراین شاغلان تئاتر دارای دو منبع درآمد هستند: حقوق و بهرهمندی از درآمد گیشه و یارانههای مالی عمومی یا اسپانسرهای (تهیهكننده مالی) تجاری، خطری كه ناشی از این روند، ایجاد بعضی دشمنیها و دوگانگی است. پس از چندی، تئاتر دریافت یارانه كرد كه میتوانست آزمایشی باشد برای كنترل مالی كه تا حدی شدت عمل و فشار شدید را كاهش میداد؛ برای رسیدن به كمال مطلوب، یك روند همیشگی كاهش خسارت تداوم یافت. آیا در سراسر زندگی، آروزها و آرمانها با واقعیت توأم است؟ آیا در عرصه تئاتر اختلافی وجود ندارد؟
در بیشتر موارد تنگناها، انگیزههای زیادی را برای یك حركت خلّاقه ایجاد میكنند. یك لطیفه قدیمی در رابطه با افزایش درآمد و بهرهوری وجود دارد كه همیشه آن را تكرار میكنیم: «میشه عروس خانم را از توی صندوقچه ببینم.» این لیطفه سند معتبری است از ادبیات كهن ما كه تعبیر امروزی آن این است: «میشه مردم را به سالن نمایش كشید؟» یا «چطوری میتونیم كمك كنیم تماشاچی نمایش را بفهمد و به شوق آید؟»
بودجه صحنه دو جزء دارد: هزینههای تولید و تأمین اعتبار. توجه به این نكته ضروری است كه هزینههای تولید شامل همهٔ مخارج از اولین شب اجرا تا آخر میشود. هزینههای تولید و اعتبارات به طور متقابل عمل میكنند. گاهی افزایش هزینهٔ تولید، موجب افزایش هزینهٔ جاری میشود؛ و گاهی موجب كسری بودجه نیز میگردد. به عنوان مثال، ممكن است اكثر وسایل صحنه در زمان اجرا نیاز به خدمهٔ اضافی برای حمل داشته باشد. از سویی دیگر، هزینهٔ تولید با استفاده از وسایل مكانیزه نیز جزئی از عوامل اجرا میشوند.
نفس واقعی بودن بودجه كافی نیست، بلكه این بودجه زمانی واقعی است كه باید به وسیله دستاندركاران آن تطبیق شده باشد. اتفاق محرمانهای نباید وجود داشته باشد. متأسفانه در مواردی این پنهانكاری دیده میشود. در این رابطه سخن رایج بین تمام گروهها این است: «ما از بودجه تخصیصی تولید بیاطلاع هستیم، ما از سیستم تفكیكی بین گروهها اطلاعی نداریم.» در یك فعالیت كه زیربنای آن بر كار جمعی استوار است، بیشتر تصمیمات به وسیله شخصیت حقوقی گرفته میشود، هرچند این امری طبیعی است كه مسئولیت امور مالی به عهده یك نفر باشد، كه اغلب مسئولیت تازه با مدیر تولید است. در چنین وضعیتی ناگزیر چنین حكمی صادر میشود: «بحث كافیه، كافیه بعداً به توافق میرسیم!» با علم به اینكه میداند آنها میتوانند دست به طراحی توطئهای همگانی بزنند، با این حال میتواند گروهی را متلاشی كند و آنها را در وضعیتی قرار دهد كه بعدها بگوید: «من كه به شما گفتم.»
برای بهبود بخشیدن بودجه در تمامی مراحل تولید مسئولان بودجه باید بدون وقفه و به طور دائم آن را مورد بررسی و بازنگری قرار دهند. نیازهای تعویض و توسعه در زمان تمرین و همچنین راهی كه شامل تأمین هزینههای پیشبینی نشده است باید در نظر گرفته شود.
اختصاص بودجه برای هزینههای صحنه در انواع تئاتری فرق میكند. تهیهكنندگان بدون سالن تئاتر، باید خود هزینه هر قلم جنس را تأمین كنند. گرچه آنها همیشه با تعدادی پیمانكار وارد معامله میشوند، با اینهمه سرجمع بودجه رقمی بزرگ خواهد شد. به عنوان مثال، پیمانكاران با بستن قرارداد با نرخی ثابت برای تهیهٔ لوازم آرایش صحنه، دستمزد كارگران و تهیه مواد مورد نیاز مخالف هستند. این موضوع به طور طبیعی شامل قیمتگذاری پیمانكار بر لوازم نوری به هنگام تعویض نورافكنهای سوخته تحت عنوان هزینههای پیشبینینشده نیز میشود. در این جهت پیمانكاران به منظور كسب سود بیشتر مبالغ نادرستی ارائه میكنند. ولی تهیهكنندگان با شناخت كاملی كه از آنها و از مبلغ بودجه تعیینشده دارند، به منظور جلوگیری از پیشآمدهای احتمالی و گرفتن تخفیف بیشتر حساسیت چندانی از خود نشان نمیدهند. پیمانكاران برای گرفتن كار مجبورند دست به ریسك بزنند.
در یك تئاتر، تولیدكننده با تسهیلاتی كه دارد، صورت ریز كلیهٔ هزینههای مورد نیاز كنترل شده است. پرداخت دستمزد و هزینههای ثابت طبق حجم كار و وسعت آن جدولبندی شده است، بنابراین صرفه اقتصادی نتیجهاش برنامه زمانبندی تقریباً مشابه تعیین بودجه خواهد بود. اگر پیشرفت كار طبق برنامهٔ موجود، نتیجهٔ مطلوب ندهد، آنگاه باید در دورههای انتخابشدهٔ موجود تصمیمات لازم و جدید اتخاذ شود؛ اضافهكاری، افزایش عوامل صحنه بنا به ضرورت، به خدمت گرفتن بعضی پیمانكاران یا مختصر كردن صحنه.
تشكیلات تئاتری از نظر ساختاری با هم فرق میكنند، و این تفاوت بسیار اساسی و ظریف است. هر تشكیلاتی نیاز به شرح وظایف مخصوص به خود دارد ـ ولی در كل، آنها به طور قطع دارای نقاط مشترك هستند:
۱) تنها بعضی راهكارهای صحیح وجود دارند كه در رابطه با كنترل هزینه میتواند كارساز باشند. به عنوان مثال در اپرای موزارت شما نمیتوانید باسون (نوعی قرهنی) را حذف كنید، ولی از نظر اقتصادی ممكن است این كار در رابطه با كلاهگیسها صورت گیرد. اگرچه آنها مردم عادی هستند، نه كلاهگیسساز، با این حال بعضی كارگردانها هستند، كه با رضایت كامل حاضر به حذف نیمی بلكه بیشتر نفرات اركستر هستند، بدون اینكه حتی یك مو از سر گروه كامل همسرایان كم شود!؟
۲) با نزدیك شدن زمان اجرا، فضایی هیستریك مبنی بر كسب درآمد نامشروع به طور موقت به وجود میآید كه میتوان با آن بعضی چالهچولههای زندگی را پر كرد. این فضا، ذهن بعضی را به خود مشغول میكند كه به طور كلی در محدودهٔ فكری تولید بسیار آزاردهنده است. در اینجا مدیریت تولید باید به طور كامل خونسردی خود را حفظ و خود را از این مسائل دور كند. اگر آنها این كار را بكنند نمیتوانند پاسخگوی تماشاچیان و اهل تئاتر باشند. آنها باید بر خود مسلط باشند و از ایجاد تنگناها خودداری كنند و تا آخرین لحظه باید این روحیهٔ سودجویی را كنار بگذارند و عاقلانه ردیفی نیز برای حوادث غیرمترقبه در بودجهٔ اصلی منظور كنند.
۳) یك محدودهٔ مهم روانشناختی وجود دارد كه تئاتر را به یارانه و البته بر درآمد بیشتر گیشه وابسته میسازد. به محض اینكه این مانع برداشته شود، این تمایل به وجود میآید كه تفكر بودجه را به آن سمت سوق میدهد: «ما چقدر میتوانیم خرج كنیم؟» را به، «نیاز ما چقدر است؟». البته از نظر هنری طرح این سؤال بدینگونه مناسبتر است: «نیاز را چگونه باید تعریف كنیم؟»
۴) به طور كلی، دستاندركاران هنر رابطهٔ خوبی با ارقام و اعداد ندارند. دیدگاه آنها خوشبینانه است. به طور یقین این امر به مراتب بهتر از غوطهور شدن در دیدگاههای بدبینانه است: «هیچ لذتی بالاتر از موفقیت یك اثر هنری نیست. كه در چارچوب و به موازات بودجه تعیینشدهٔ حركت كند.»
● برنامه زمانبندیشده
در تئاتر چیزی به نام دیركرد پایان كار (تولید) وجود ندارد. مشتریان (تماشاگران) حق اشتراك (بلیت) دارند و در روز و ساعت مقرر، برای تماشای نمایش (اجرا) میآیند. بنابراین اولین كار برنامهریز این است كه تاریخ دقیق اجرا را تعیین كند. این موضوع از نظر اقتصادی فشارهای سنگینی دربردارد. تئاتر بدون تماشاگر، معروف به تئاتر تاریك، تئاتری گران است. تئاتری كه تماشاگر به تماشای آن نیاید، به این دلیل كه اجرایش ضعیفتر از تمرین است، اصرار گروه هنری در به تأخیر انداختن اجرا و اصرار امور مالی در اجرای زودهنگام نمایش، زمینهٔ فشارهای متعددی را فراهم میسازد. این مسئله زنگ خطر است؛ اجرای زودهنگام نتیجهاش آسیب جدی به سطح كیفی و شایستگی كار است.
این نظر كه خواستن بهترین داور است، در درازمدت موجب پیدایش مشكلات زیادی برای تصمیمگیری میشود كه معمولاً سرچشمهاش به قبل از شروع تمرین بازمیگردد. دیگر زمان شروع كار است كه با هماهنگی و استقرار و تجهیزات روی صحنه آغاز میشود. این زمانبندی به تناسب تنوع نمایشها صورت میگیرد. در رپراتوار تئاتر، تجهیزات تكنیكی و لباس تمرین باید در مسیر برنامه اجرا و مطابق با روند تولید حركت كند. در این وضعیت، مرحله به روی صحنه آوردن نمایش احتمالاً بیش از دو هفته طول خواهد كشید و تكنیكهای تمرین با دكور، لوازم صحنه، لباس و نور شاید ناتمام انجام شود.
بیشترین وجه مشترك، بهویژه در تئاترهای انگلستان و آمریكا، حرفهای و آماتور، یك شیب وجود دارد؛ جایی كه كار فقط در زمان تعیینشده به اجرا درآید. از هنگام تحویل گرفتن سالن تئاتر، تمام عوامل صحنه برای آمادهسازی كار بسیج میشوند.
بنابراین مرحلهٔ اصلی بر روی صحنه آوردن یك نمایش، استفاده كامل در فاصلهٔ زمانی تحویل گرفتن سالن تا اجراست. طبیعی است كه برای این مرحله، كار مفید در فوریت زمانی و داشتن یك برنامهریزی دقیق است؛ به طوری كه تمام امكانات برای هنگام استفاده صحنه فراهم شده باشد.
پس، برنامهریزی شامل دو بخش است: ۱. جمع كردن كار ۲. اجرا. جمع كردن كار احتمالاً آسانتر است. در یك كار با وسعت بیشتر، هر گروهی كار خودش را انجام میدهد؛ به شرطی كه هر كدام از نظر تداركاتی حداكثر امكانات را داشته باشند. تعیین فاصلهٔ زمانی بین جمع كردن كار و اولین اجرا، به تكمیل كار بستگی دارد. جدای از تكمیل كار، اساسیترین بخش هماهنگی گروهها در كار است. مسلم آنكه باید هماهنگی صحیح صورت بگیرد، یا بهتر بگوییم كارها به طور همزمان انجام شود.
بحث علمی در رابطه با برنامهریزی میتواند از طریق آنالیز انتقادی، با ارائه طرح و نقشه، نقشههای جسورانه و حمایت نامتعارف صورت گیرد. به هر حال حساسیتهای تئاتری و نقد و بررسی، عواملی هستند كه تقریباً میتوان در شخص تئاتری پیدا كرد. برنامهریزی مطلوب از طریق روشهایی كه بر اساس تجربهها به دست آمده به همراه نیروی خلاقه، باید اساس بسیاری از تصمیمات اتخاذشده در هنرهای نمایشی باشد.
در پایان به چند نكته اشاره میكنیم:
▪ برنامههای زمانی تحمیلی نیستند بلكه توافقی هستند. یك برنامه موفق حتی نباید واقعی باشد، بلكه باید با واقعیت مطابقت داشته باشد؛ حتی اگر این مطابقت، مورد قبول بعضیها نباشد.
▪ بهندرت، نه، به طور كامل، نه غیرممكن، گروهی را میتوانید بیابید كه زمان كافی برای تأمین همه نیازمندیهای خود داشته باشند. جایگاه صحیح این سؤال «اگر بخواهیم موفق شویم چهكار باید بكنیم؟»، رسیدن به سؤال دیگری است: «برای موفقیت چقدر زمان داریم؟.»
▪ به این امید كه میتوان به جای پنج ساعت، با چهار ساعت كار نتیجه دلخواه گرفت اشتباه است. ریسك كردن برای فشرده كردن كار هشتساعته در چهار ساعت بیاحتیاطی و نامعقول است.
▪ اختلافنظر شخصی اهل تئاتر در رابطه با قدرت تخمینی زمان چنین است: در تخمین زمانی اغلب آنها یا بهشدت خوشبینانه یا بدبینانهاند.
▪ این رسم شكرآبی را كه «امشب همهچیز درست میشه» یا «یك تمرین بد با لباس نشانه خوشیمنی شب اول است» را فراموش كنید.
نویسنده: فرانسیس راید
قاسم غریفی
پینوشت:
۱. Westend.
۲. Berry.
قاسم غریفی
پینوشت:
۱. Westend.
۲. Berry.
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم وزارت کشور علیرضا زاکانی علی لاریجانی ریاست جمهوری ستاد انتخابات کشور سعید جلیلی مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان
ایران هواشناسی خودرو تهران شهرداری تهران پلیس سازمان هواشناسی فضای مجازی دستگیری قتل وزارت بهداشت سلامت
دولت سیزدهم قیمت دلار دلار بانک مرکزی برق بازنشستگان قیمت طلا قیمت خودرو مسکن ایران خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان
سینمای ایران سینما تلویزیون موسیقی رسانه ملی احسان علیخانی تئاتر حامیم شهید دفاع مقدس
دانشگاه آزاد اسلامی موبایل فناوری
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه جنگ غزه چین آمریکا روسیه جو بایدن دونالد ترامپ اوکراین یمن
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس رئال مادرید مس رفسنجان لیگ برتر فوتبال ایران باشگاه استقلال پیکان جواد نکونام
اپل تلگرام فیلترینگ هوش مصنوعی مریخ ناسا ایلان ماسک گوگل سامسونگ
خودکشی سیگار بارداری کاهش وزن رژیم غذایی سازمان غذا و دارو قهوه