پنجشنبه, ۱۷ آبان, ۱۴۰۳ / 7 November, 2024
مجله ویستا
زنان و اعتیاد
گسترش دیدگاههای نظری:
برای سالها، حتی قرنهای بسیاری بر این باور بودند كه زنها نمیتوانند الكلی یا معتاد شوند. بنابراین نیازی به بررسی چگونگی معتاد شدن، درمان و بهبودی آنان نبود. این عدم پذیرش و در نتیجه نبود فرضیه اعتیاد و بهبود تا تولد جنبش زنان در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ ادامه داشت. این انقلاب اجتماعی و سیاسی زن را بهگونهای دیگر تعریف كرد و او را از مرد جدا ساخت و همانگونه كه فمینیستها آرزو داشتتند، زن را با مرد برابر ساخت. در نتیجه این تغییرات زنان نیز در جرگه الكلیها و معتادین قرار گرفتند و زمینه بررسی و تحقیق درباره اعتیاد مبتنی بر جنسیت آغاز شد. امروزه ادبیات این موضوع گسترده و با نفوذ است و زن و اعتیاد و درمانهای بخصوص زنان را مورد بررسی قرار میدهد، با این وجود اكنون چهكاری برای انجام دادن باقی مانده است؟
كار بسیار موفقیتهایی كه زنان توانستند برای دیده شدن و پذیرش اعتیادشان بهدست آوردند، همراه با تعارضات اجتماعی، سیاسی و روانی بوده است. نیازی كه زنان برای جدا شدن از مردان برآن تاكید داشتند و برای كشمكشهای اجتماعی، سیاسی شناخته شدن و برابری جنسیت آنان لازم بود، جنبه منفی پنهان و متناقضی را در هنگام درك و درمان اعتیاد بههمراه داشت. این چارچوب مقابلهای مقایسه جنسیت، ممكن است زنان را در حالتی رقابتی با مردان قرار دهد تاز از این راه حفظ قدرت بپردازند كه این خود موجب میشود آنها توان پذیرفتن تجربه اصلی انسان در مورد از دست دادن كنترل یا ضعف را نداشته باشند در حالیكه برای بهبودی ضروری است. در اینجا روشی برای تفكر در مورد زنان و اعتیاد ارایه میشود كه دیدگاه جنسیتی را گسترش میدهد: مدل رشد( devlopmental model ) الگویی از اعتیاد و بهبود.
تناقضات دیدگاه زنان:
تجارب مربوط به معتادشدن و خود را معتاد محسوب كردن، اغلب در تضاد با بسیاری از نظرات اجتماعی - سیاسی مرتبط با مبارزه طولانی زنان برای برابری با مردان است. این تناقضات موجود در دیدگاهها میتواند باعث ایجاد تعارضاتی برای زنان شود و به خودی خود موانعی را برای پذیرش و درمان اعتیادشان بههمراه داشته باشد. این موضوعات شامل(۱) معانی مختلف مفهوم اكتساب قدرت (۲) نگاه كردن به زنان به عنوان اقلیت از دیدگاه جنسیتی.
كسب قدرت:
ایده كسب قدرت برای زنان در رابطه با موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شامل مقابله با وضعیت موجود، بخصوص نابرابری و برتری مردان و فشار شدید آنان برای تغییر و بهدست آوردن برابری است. این چالش شامل مقایسه گذشته با حال، مقایسه جنسیتها و اقلیت و اكثریت با توجه به قدرت و میزان بهرهمندی افراد از آن است. مبارزه برای برابری مستلزم تیزبینی و تحلیل نابرابر یا ناعادلانه است و بنابراین باعث كاهش قدرت میشود.
زنانی كه در كوشش برای كسب قدرت هستند دچار تعارضاتی میشوند كه در آن واحد میخواهند هم برنده رقابت شوند و هم بهطور فزاینده قدرتشان بیشتر میشود. زمانی كه خواهان نجات از اعتیاد هستند با تعارضی داخلی دست به گریبانند كه با تمایل آنان برای كسب قدرت بیشتر رفع نمیشود. اما این امر مستلزم بازسازی روابط آنها با خودشان است، یعنی ابتدا پذیرش ضعف نسبت به مواد، سپس زندگی خود را بر صداقت و مسوولیت شخصی استوار كردن كه منجر به پیروزی از نوع دیگری میشود: آزادی از سلطه یك واقعیت خطرناك. این تفاوتها برای كسب قدرت میتواند برای زنان در هنگام بهبودی مشكل ایجاد كند. برای عدهای از آنان، وارد شدن به دوران بهبودی ممكن است در آغاز احساس ضعف را بهوجود آورد و منجر به رها كردن جنبش بزرگتر زنان شود. فهم این تفاوتها میتواند باعث كاهش این تضاد شود: زنان میتوانند در روند روبه رشد بهبودی وارد شوند و در همان حال تعهدشان به جنبش زنان و منافع حاصل از آن را حفظ نمایند.
زن بهعنوان اقلیت دیدگاه جنسیتی
در كنار چالشی كه در مورد برچسب و انگ اعتیاد وجود دارد این مساله هم هست كه چطور باید كشمكش سیاسی برای برابری جنسیتی را با وجود چارچوب رقابتی و دو مقولهای برابری جنسیتی و زبانی كه برای تاكید بر كنترل و قدرت استفاده میشود با تجربه فقدان كنترل آشتی داد. گرگوری باتسون این تناقض آشكار را مورد بررسی قرار میدهد و میگوید (۱۹۷۱): اعتیاد اساسا در مورد "خود" است و همیشه یك موضوع شخصی است. باتسون چارچوب تعیین كنندهای را برای فهم الكلیسم بهعنوان كشمكش با خود مطرح میكند. به نظر وی، فرد الكلی در جنگی رقابتی و متقارن درگیر است. قسمتی از خود بر قدرت بیش از حد در كنترل نوشیدن الكل باور دارد. قسمت دیگر خود، قربانی واقعیت فقدان كنترل است. این بحثی دومقولهای است كه فرد الكلی را در مقابل خود قرار میدهد، یعنی دفاع از وجود محدودیتها و در همان حال، شكستن آنها. فرد به خود میگوید"میتوانم نوشیدنم را كنترل كنم" در حالیكه مرتبا كنترلش را از دست میدهد. قسمت غالب و برنده هر فرد(باور به امكان كنترل) جای خود را به قسمت بازنده و سلطهپذیر میدهد (پذیرفتن واقعیت فقدان كنترل).
رهایی از این وضعیت ناخوشایند زمانی ممكن است كه فرد شكست ناشی از فقدان كنترل و عدم توانایی را بپذیرد. فرد الكلی با محدودیتهای بشری مواجه میشود و ضعف را تجربه میكند و به نقطه"تسلیم" و"انتها" میرسد (۱۹۵۳ , ۱۹۴۹ Tie bout, ) عقیده كنترل را از دست میدهد و به بیرون از خود متوسل میشود. این از دست رفتن باور به قدرت خود برای كنترل الكل، شخص را از كشمكش داخلی و قطبی میرهاند.
چارچوب مقایسه جنسیتی میتواند بر همین ساختار قطبی عمل كند، بخصوص در"جنگهای" جنسیتی، اجتماعی و سیاسی كه زنان برای كسب قدرت در برابر مردان و "علیه" آنان ایستادهاند. قدرتی كه آنها را برابر سازد و این برابری را آشكار نماید.
نظریههای جنسیتیـ رقابتی ساختار دو مقولهای را كه بر قطبیشدگی و تمایز تاكید دارد تقویت مینماید. این ساختار میتواند به تفكری خشك منجر شود و یا به نتایجی برسد كه زنان را از گرفتن موضع مخالف مردان بازدارد. این چارچوب دومقولهای هم عدم پذیرش و هم حالت دفاعی داشتن را در برمیگیرد، زیرا یك برنده و یك بازنده را میطلبد، یك مهاجم و یك قربانی. زنان به مبارزه خواهند پرداخت تا جنبههایی از تجربه خود كه در آن تایید به معنی قبول شكست و ضعف است را انكار كنند و عدهای از آنان ناچارند نداشتن كنترل و این شكست یا نقص را در چارچوبی خشك و غیرقابل انعطاف بپذیرند.
در بافت سیاسی، چارچوب جنسیتی زنان را بهصورت اقلیتی كه همیشه در رده دوم و تحت سلطه مرد بوده، مورد تاكید قرار میدهند. از این دیدگاه، زنان قربانی سلطه مردان بودهاند. میدان مبارزه جنسیتی برنده- بازنده، نطفه اعتیاد را در خود بازسازی میكند. همانطور كه باتسون میگوید: كشمكش برای كنترل، علیه فقدان كنترل است. در این دوگانگی متضاد چارچوب رقابتی، بر اعمال"قدرت بر خود و دیگران" تاكید میكند: برای زنان مشكل است كه فقدان كنترل را بپذیرند و در عین حال ادعای قدرت خود را داشته باشند و همزمان ضعف خود را انكار كنند. در تعریف اعتیاد زنان به مواد از طریق دیدگاه جنسیتی رقابتی، خطری وجود دارد و آن این است كه چنین بینشی میتواند بهصورت متناقضی زنان را از تمركز بر خود دور نماید.
جنگ جنسیتی سیاسی، دشمن را طرف مقابل فرض میكند. زنی كه معتاد است، علیه خود مشغول جنگ است. اما برای او مشكل است كه مسوولیت شخصیاش را در فقدان كنترل بشناسد و بپذیرد و متقابلا دشوار است در عین حال بر تقویت قدرت و كنترل خود متمركز باشد و نقش فعال خود در اعتیاد را قبول كند.تاریخچه:
تاریخچه استفاده زنان از الكل و دیگر مواد، یكی از وقایعی است كه یا نادیده گرفته شده و یا تبیینهای تحریفآمیزی در مورد آن ارایه شده است. "تاریخچه ای" درباره زنان و اعتیاد بهجز در موارد استثنایی وجود ندارد.
در گذشته، زنان الكلی یا معتاد هم وجود داشتهاند اما حاضر به پذیرش این موضوع نبودهاند. در اواخر قرن نوزدهم زنان مصرف كنندگان تركیبات گیاهی بودند، این تركیب شربتی بود كه "سرخی را بر گونههای خانمها میانداخت" و این البته ناشی از ۳۰ درصد الكل آن بود. اگرچه "خانمهای متشخص" میتوانستند آن را بهعنوان دارو مصرف كنند اما در حضور مردان از آن استفاده نمیكردند. خود زن آن را بهعنوان اعتیاد قبول نداشت چون اعتیاد نه در شان یك "خانم" و نه از نظر اخلاقی قابل دفاع بود. زنان ممكن بود مریض شوند و داروهایی را بهصورت مرتب مصرف كنند تا از درد و رنج آنها بكاهد. اما نوشیدن الكل هرگز بهعنوان یك دارو سفارش نشده بود، الكلی بودن، بیماری تلقی نمیشد و یك شكست اخلاقی و نشانه ضعف مردانگی بود و دور از ویژگیهایی بود كه از یك زن ایدهآل انتظار میرفت. نوشیدن الكل برای مردان در مراسم اجتماعی و فرهنگی صورت میگرفت و با خود، مفاهیم تهاجم، استقلال و حاكمیت را در پی داشت. از مردان انتظار میرفت توانایی كنترل خود را داشته باشند. زنان از نظر تاریخی بهعنوان خانهدار و پرستار در نظر گرفته شدهاند، دیدگاهی كه زنان را منفعل و زیر سلطه و فرمانبردار در نظر میگرفت و هیچ موقعیت اجتماعی و یا موقعیت معاشرتی نزدیكی كه در آن زنان به نوشیدن مواد الكلی روی آورند، وجود نداشت. پس چنان كه ساندمایر(۱۹۸۰) بیان میكند، آنها مجبور بودند بهطور مخفی به نوشیدن الكل رو آورند.
تا اواخر قرن نوزدهم زنان بهعنوان جنس دوم و طفیلی مردان و فرمانبردار آنها انگاشته میشدند. بنابراین استفاده زنان از مواد متناسب با نقش درجه دوم آنها قابل قبول بود.تاریخچه اعتیاد زنان با گمنامی آنها همراه بود. زنان معتاد همواره وجود داشتهاند اما نه بهصورت آشكار و نه در یك گروه. استفاده آنان از مواد در صورت پذیرش آنان باید بهگونهای توجیه میشد كه موقعیت نابرابر، غیر رقابتی و ایدهآل آنان را حفظ میكرد همچنین دلیلی بر ناتوانی جنسی آنان تلقی میشد. استفاه از مواد بهصورتهایی پنهانی، تحت عنوان استفاده از دارو هم وجود داشت: مثل داروی لیدیاپینكهام. اما پذیرفتن استفاده از مواد، شناخت مشكلات و امكان درمان تا چند دهه اخیر سابقه نداشته است.
دومقولگی زبان و معنی، انكار، انگ و موقعیت اقلیت زنان، باعث بهوجود آمدن گروهی از افراد الكلی گمنامی شد كه مبتنی بر تجربه مردانه بود و AA نام داشت ( Alcoholics Anonymous ). از همان اول در سال ۱۹۵۳ از زنان عضو میپذیرفت. اما آنها همیشه به دلیل قلت تعداد و هم به دلیل نبود دید مربوط به اعتیاد زنان در اقلیت بودند. این دیدگاه كه زنان معتاد نمیشوند در صورتی میتوانست ادامه یابد كه زنان الكلی را به عنوان زنان شكست خورده مستثنی میكرد. بنابراین، در ابتدا زنان در گروه AA بهعنوان زیرمجموعه و احتمالا با نیازهای ویژه وارد شدند، اما تجربه آنها در مورد اعتیاد میبایست با رویكرد مردانه سلطه جور میبود. به هرحال در AA هیچ یك از زنان با نوشیدن بیرویه و بدون كنترل موافق نبودند.سالها زنان در گروه AA در اقلیت بودند. در اولین چاپ كتاب BIG BOOK به شرح حال یكی از این زنان پرداخته شد. و سپس به مرور زمان بر میزان آنان افزوده شد. سال ۱۹۹۸ در ارزیابیای كه از گروه AA به عمل آمد، زنان ۳۴ درصد كل افراد زیر ۳۰ سال را در گروه داشتند(۱۹۹۹ Alcoholics anonymous ).
از آن جا كه جلسههای الكلیها و بیشتر ادبیات آنها متوجه تجربه مردان بود، جای شگفتی نیست كه تحقیقهای اولیه و ارجاعات بالینی آنان زنان را زیرمجموعهای در زیر سلطه مردان مینگریست. در متن مهمی كه ۱۹۶۲ چاپ شد(۱۹۶۲ Hirsch , )، زنان ۶ صفحه از مطالب را به خود اختصاص دادند و با عنوان مشكل ویژه از آن نامبرده شده بود. تجربه زنان نیز از اعتیاد جدای از تجربه مردان در نظر گرفته شده بود و اعتیاد زنان را انحرافی از آسیبشناسی"طبیعی" و اعتیاد مردان در نظر میگرفتند.
قسمت عمدهای از تاكید بر جنسیت در سالهای اخیر به جهت ابراز گسترش اعتیاد در میان زنان بوده است. به رغم مخالفتها با انكار اعتیاد زنان، هنوز الكلی بودن آنها وجهه خوشایند زنان را زیر سوال میبرد. اگرچه زنان امروزه بهعنوان گروهی از معتادین شناخته شدهاند اما هنوز این انگ باقی مانده است. زنانی كه دچار اعتیاد هستند، هم توسط خود و هم توسط دیگران بهعنوان افرادی در نظر گرفته میشوند كه شكست خوردهانداما این مسأله برای مردان صادق نیست. مشكل اخلاقی زنان، چالشی در برابر چهره زن بهعنوان چهرهای فداكار، بخشنده، مهربان و بیتهاجم است.
تناقض عظیمی كه وجود دارد این است كه با پذیرش واقعیت عدم كنترل، زن از سلطه مقایسه خود با دیگران بیرون میآید و مسوولیت شخصی فقدان كنترل رامیپذیرد. این برابری واقعی، محسوس و دردناك است.
تفكر معاصر:
به موازات جنبشهای زنان در ربع آخر قرن بیستم، نظریههای مربوط به اعتیاد زنان، حول جنسیت دور میزند. زنان"علیه" مردان، "در ارتباط با" مردان و"متفاوت از" آنان و با هدف اساسی ملاحظه آنان جدای از مردان تعریف شدهاند. دیدگاه جنسیتی، اختلافات و تمایزات را روشن و سهل میكند.
دیدگاه جنسیتی خیلی مهم بوده و تداوم یافته است. این دیدگاه به خوبی در نظریههای روانشناسی و رشد (۱۹۷۳ : Chodorow , ۱۹۷۶ Miller , )، در ارتباط با انواع آسیبشناسی روانی( Gilligan ,۱۹۹۲, HermN ,۱۹۸۲ ) و با توجه به سیستم قضایی مجرمانه( coving ton ,۱۹۹۸ ) مورد بررسی قرار گرفته است: این نظریهها برای درك اعتیاد عملیاتی شدهاند. همانگونه كه كاوپنگتون به آن اشاره میكند، فهم تفاوتهای بین زن و مرد، منبع قدرت و توانایی است. او براین نكته تاكید میكند كه برابری به معنای همانند بودن نیست. زنان ممكن است نیازهای درمانی متفاوت نسبت به مردان داشته باشند. او همچنین بر اهمیت درمان فردی برای زنان اصرار مینماید؛ نگرشی كه مدل رشد را تسهیل میسازد و برآن تاكید میكند.
بررسیهای و متنهای بسیار جالبی در مورد تجربه خاص زنان و نیازهای درمانی آنها وجود دارد. اگرچه زنان از نظر تاریخی همیشه زیرگروه معتادین مرد بودهاند، دیگر نظریه طفیلی بودن و ضمیمه بودن به مردان، امروزه غالب نیست. بیشتر مراكز درمانی، تفاوت بین زنان و مردان را میپذیرند و بسیاری از آنها برنامههای جدای درمانی برای زنان ارایه میكنند.
نگاه جنسیتی معاصر:
امروزه اعتیاد زنان مورد پذیرش واقع شده است: یعنی زنان هم میتوانند معتاد باشند واقعیت این است كه در مقیاس بسیار زیادی معتاد هستند. بسیاری از نویسندگان از جمله استراوسنر(۱۹۹۷) به بیان سببشناسی و تجربه زنان از اعتیاد پرداختهاند. استراوسنر به بررسی نظریه تفاوتهای جنسیتی فروید در مقایسه با دیدگاههای فیمینیستهای معاصر درباره رشد جنسیتی پرداخته است.
در مركز این دیدگاه فیمینیستی، مدل معاشرت با خود قرار دارد( Byington ,۱۹۹۷ ) كه در ۱۹۸۱ به آن پرداخته شد. این نظریه بین مردان و زنان براساس وابستگی تفاوت قایل میشود: زنان به دنبال وابستگی و ارتباط بهعنوان راهی برای یافتن هویت زنانه خود هستند، در حالی كه مردان بهدنبال جداشدن و تفرد بهعنوان راهی برای یافتن هویت مردانه خود هستند. با تشخیص راههای مختلف رشد سالم، نظریهپردازها زنان را از مقام زیرگروهی به گروهی متمایز و جدا با راه و هدف رشد متفاوت ترقی دادهاند.
در این دید قابل قبول از رشد جنسیتی، استراوسنر(۱۹۹۷) به بیان درك امروزی از زنان و اعتیاد میپردازد. او تفاوتهای همهگیرشناسی را در انتخاب ماده و دفعات مصرف آن بیان میكند. برای مثال، مردان احتمالا در استفاده از داروهایی مانند كوكایین و آمفتامن راحتتر هستند. زنان با این وجود این مواد را بهعنوان ابزارهایی برای غلبه بر مشكلاتشان توجیه میكنند مانند وزن یا افسردگی( Straussner ,۱۹۹۷ ).
استراونسر(۱۹۹۷) تحقیقاتی كه در مورد تفاوتهای موجود در الگوهای تشخیص دومقولهای یا اختلالات همزمان انجام شده است را بیان میكند. دركل، مردان احتمال بیشتری دارد كه اختلالات ضد اجتماعی و یا اختلالات تكانهای داشته باشند در حالیكه زنان احتمال بیشتری دارد به افسردگی، هراس و اختلالات غذایی دچار شوند. توافق گستردهای بر سر این موضوع وجود دارد كه بسیاری از زنان كه نشانههای مزمن و حاد را در گذشته و حال تجربه كردهاند ممكن است اعتیاد آنها تشدید شود و به مشكلاتشان در درمان و بهبود بیفزاید.
استراوسنر همچنین به بیان تفاوتها میپردازد مثلا اینكه چرا و چطور زنان به استفاده از مواد میپردازند و تفاوتهای زیستی بخصوص در ارتباط با كاركرد تناسلی آنها و مشكلاتی كه برای بارداری و وضع حمل آنها پیش میآید را نیز بیان میكند. او همچنین به شرح"سبكهای آسیبشناسی" متفاوت برای مردان وزنان میپردازد، بر اساس نظر رابینز(۱۹۸۹)، زنانی كه به استفاده از مواد میپردازند احتمال افسردگی، اضطراب و احساس گناهشان بیشتر از مردان است. تمامی این تفاوتها اكنون در طراحی و فراهم نمودن درمان جنسیتی، تخصصی شده است. به هر صورت باید به این نكته توجه داشت كه عدم كنترل به عنوان یك تجربه، دقیقا برای مرد و زن یكسان است. اعتیاد، ناتوانی در توقف استفاده از ماده یا انجام رفتاری است كه زمانی آغاز شده و اكنون ادامه دارد.
در مدل رشد اعتیاد، هر دو جنسیت دارای رابطه آسیبشناسانهای با ماده اعتیادآور و روند اعتیاد هستند. افراد احساس نیاز دردناكی به الكل، سكس، قمار یا غذا پیدا میكنند برای مثال، هروقت كه بنا به نیاز به انجام آن مبادرت كنند، دیگر توانایی متوقف كردن آن را ندارند. معتاد شدن روند تكراری انجام كاری است برای ارضا یا تسكین یك تجربه درونی كه معمولا تهدید عاطفی یا واقعی را برای امنیت شخصی در پی دارد. هم زنان و هم مردان نیاز دارند كه از وابستگی آسیبشناسانه خود جدا شوند تا بتوانند بهعنوان افرادی سالم رشد كنند.
جداشدن از وابستگی ناسالم در خلا صورت نمیگیرد اما از طریق انتقال به ارتباطی جدید با موضوع سالمتر انجام پذیر است. برای بسیاری از افراد، مورد جدیدی كه به آن دلبستگی مییابند عبارت است از AA ، NA ، OA یا برنامه دوازده مرحلهای دیگری كه مردم را به چیزهایی وابسته میكند تا بتوانند به ترك مواد مخدر دست یابند و آن را حفظ كنند. افراد تشویق میشوند تا خود را با جلسات، بحثها، تماسهای تلفنی و گذراندن مراحل اعتیاد مثبت یا چیزهای دیگر، سرگرم كنند. افرادی كه تازه بهبودی حاصل كردهاند از انواع دیگر كارهای حمایتی استفاده میكنند مانند برنامههای درمانی، مذهب و یا تركیبی از اینها.
در فرهنگی كه كنترل خود و كارآمدی فرد مورد نظر است، افراد معمولا وابستگی را منفی و ناخوشایند فرض میكنند. ایده وابستگی بخصوص وابستگی در طول عمر در نظر بسیاری افراد، یعنی مراجعین و متخصصین بالینی چیز خوبی نیست. این دیدگاه منفی وابستگی، توانایی مردان و زنان را برای عدم كنترلشان تضعیف میكند زیرا قبول آن به معنی وابستگی است.قبول عدم كنترل با دیدگاهها و نظریات جنسیتی معاصر مشكل پیدا كرده است. از مردان انتظار میرود كه از روابط وابستگی خود "جدا" و"مستقل" شوند، كه اغلب بدان معنی است كه هرگونه نیازی را انكار كنند. پذیرش وابستگی به الكل یا هر ماده دیگر یا روند دیگری به صورت خودكار به معنی پذیرش شكست است.
هم مردان و هم زنان وابستگی غیرسالمی دارند كه لازم است از آن جدا شوند و هر دو نیازمند وابستگی سالمی هستند كه رشد آنها را در بهبودی ارتقا بخشد. برداشت AA از تسلیم و عدم وابستگی كه به معنی پذیرش كنترل و دوری از صرف هزینهها برای بهدست آوردن مجدد آن است، براساس جداشدن و استقلال میباشد. میل ارادی فرد به وابستگی مثبت به ترك اعتیاد به مواد میانجامد. افرادی كه به كنترل "خود" و"قدرت-خود" باور دارند اغلب به اعتیاد فعال روی میآورند اما بازداری از مصرف را در درون خود جستجو میكنند و از نیروی اراده در حفظ این ترك كمك میگیرند. كسانی كه عدم كنترل دایمی را میپذیرند، اغلب دلبستگی عاطفی جدیدی نسبت به AA دارند و به قدرت برتری بهعنوان جایگزین یا وابستگی سالم باور دارند.
هم مردان و هم زنان نیاز به كمك دیگران دارند، آنها با كمك گرفتن از بیرون خود از وابستگی آسیبشناسانه اعتیاد جدا میشوند و به وابستگی سالم برای بهبود یافتن از اعتیاد میپیوندند.
چهار مرحله اعتیاد و بهبود:
در دهه ۱۹۷۰ براون با هشتاد عضو انجمن الكلیهای گمنام(مشمتل بر چهل زن و چهل مرد) مراوده داشت تا روند بهبود الكلیسم را با پرسیدن این سوال كه چه اتفاقی میافتد وقتی فردی اعتیاد را كنار میگذارد، بررسی نماید. مدل رشد كه مراحل اعتیاد مثبت و بهبودی را تعریف میكند، نتیجه این تحقیق است. این مدل، مدلی از تغییر است براساس تجارب افرادی كه خود را الكلی میشمارند و به AA وابسته هستند؛ همچنین مدل تغییر برای افرادی است كه خود را"معتاد" به انواع دیگر اعتیاد میدانند یعنی كسانی كه به دنبال كمك در AA ، AI-Anon ، گروههای دوازده مرحلهای مختص اعتیاد و برنامههای درمانی تخصصی و غیر تخصصی هستند.
چهار مرحله مدل رشد عبارتند از: نوشیدن الكل، انتقال، بهبود زود هنگام و بهبود مستمر و برای افرادی به كار میروند كه الكلی یا معتاد باشند اما به عدم كنترل باور نداشته و برای بهبود، به كمك دیگران احساس نیاز نمیكنند.
مرحله اول: نوشیدن مشروبات الكلی
الكلیسم همراه با تغییرات ناگهانی یا اندك در نوشیدن و فكر كردن است. در نمود رفتاری آن، فرد نیازمند نوشیدن بیشتر و بیشتر است و همزمان با آن مشكلی ندارد.
در این حالت او دو تصور اساسی دارد: (۱) من یك الكلی نیستم (۲) میتوانم نوشیدنم را كنترل كنم. شواهد ضد این مساله باید انكار، توجیه و یا به گونهای دیگر بیان شود. باور اشتباه به داشتن قدرت بر كنترل نوشیدن بهعنوان سیستم باوری سازمان دهنده در مورد خود، دیگران و جهان بهكار میرود.
با پیشرفت الكلیسم، زن بهصورت مداوم، تحت تاثیر نیاز به انكار واقعیت نوشیدنش قرار میگیرد و آن رفتار را همزمان حفظ میكند. نیاز به الكل و انكار این نیاز، اصل سازماندهنده مركزی در زندگی وی میشود. هسته این منطق اشتباه، و سیستم انكار بر این قضیه استوار است كه" من زیاد نمینوشم. من كنترل خود را از دست ندادهام و لازم است این مقدار بنوشم زیرا... " دلیل نوشیدن، البته، چیز دیگری است كه بهعنوان مشكل"واقعی" جلوه میكند. " من الكل نیاز دارم تا بتوانم بچهها را تحمل كنم "و" اخلاقم را متعادل كنم"،" از همسرم عصبانی نشوم"،" با مردان برای قدرت و پرستیژ رقابت كنم"،" بتوانم بخوابم" و"افسردگیام را درمان كنم".
مرحله دوم: انتقال
مرحله انتقال، نهایت نوشیدن است. این مرحله، منطق، توجیه عقلی و علایم رفتاری را شامل میشود. ضررها و مشكلات نوشیدن از فواید آن بیشتر میشود. زن شروع به زیر سوال بردن منطق استفادهاش میكند و با شواهدی روبرو میشود كه برایش انكار ناپذیر است. شروع این انكار كه كار درمانی از آنجا شروع میشود و نقطه مركزی است، مصرف كننده را به برههای میكشد كه "تسلیم" یا "آخر خط" نامیده میشود.
انتقال، حركت به مرحله"تسلیم" و احساس فلاكت كردن است. زن اكنون به این عقاید میرسد كه(۱) من الكلی هستم (۲) نمیتوانم نوشیدنم را كنترل كنم.
روند انتقال مشكل، دردناك و ترسناك است. حركت در ابتدا گامی به عقب و گامی به جلو است؛ گاهی نوشیدن و گاهی ترك(قبول نداشتن كنترل بر نوشیدن است).
باتسون(۱۹۷۱) به این نكته پی برد كه عقیده به نیروی برتر، كه ایده اصلی فلسفه AA است، باعث تسهیل شكسته شدن افسانه نیروی خود است. فرد الكلی، شكست را میپذیرد و به دنبال تكیه بر نیروی خارجی است. در مرحله انتقال، این قدرت خارج از خود، ممكن است یك مشاوره عضو AA ، فرد گروه AA ، یك دوست و یا یك عضو خانواده باشد كه میتواند واقعیت الكلی بودن را بپذیرد و برای ترك مواد، شخص را راهنمایی و حمایت كند. پس از مدتها اقتدار بیرونی به قدرت برتر تبدیل میشود. ایمان و باور به قدرت برتر هسته اصلی روند تغییر شخص در AA است( Brown ,۱۹۹۳ ).
مرحله سوم: مراحل اولیه بهبودی
مراحل اولیه بهبودی با كاهش چشمگیر در سایقهایی همراه است كه واكنشهای رفتاری سریع را عرضه میكنند. عقاید و اعمال جدید در مورد ترك اعتیاد شناخته شده هستند اگرچه قطعی نیستید. فرد الكلی اكنون میآموزد قبل از پاسخ سریع به سایقهای نوشیدن، تامل و فكر كند. این تامل با شناخت اعتیاد همراه است كه یكی از نكات اساسی در بهبودی است. مشاوران آنها را ترغیب میكنند كه به خاطر بسپارند هم الكلی هستند و هم نمیتوانند نوشیدن الكل را كنترل كنند. این یادآوریها برای مقابله با بازگشت عقیده اشتباه توانایی كنترل همراه هستند؛ این ایده كه شاید یكبار نوشیدن نمیتواند صدمه بزند.
بهبودی اولیه شامل گسترشی در آگاهی و احساسات یك زن هم در مورد گذشته و هم زمان حال اوست و احساسی همانند عدم كنترل دارد. وقتی این رشد در عواطف و آگاهی از كنترل خارج میشود، میتواند حس اعتماد او را تهدید كند و نیاز برای دفاع را در او بهوجود آورد. این میتواند حس نوین او را در مورد امنیت مورد تهدید قرار دهد و نیاز وی را به دفاع برانگیزد. در كوشش برای كاهش نگرانیاش، او نمیپزیرد كه بر نوشیدنش كنترل ندارد حتی ممكن است دیگران او را وادارند بپذیرد كه بر نوشیدنش كنترل دارد. نداشتن عدم كنترل بر نوشیدن، نكات منفی بههمراه دارد و برای همین او میكوشد تا دوباره قدرت كسب كند و از ارادهاش بهره گیرد. چنین دستوراتی میتوانند یك زن را به باور مجدد به كنترل سوق دهند كه این باعث از رده خارج شدن فرآیند رشد میشود و شاید به بازگشت منجر شود.
مرحله چهارم: بهبود مستمر
بهبود مستمر را به ثبات تغییرات ناگهانی در رفتار و تفكر و تاثیری كه مشخصه مراحل اولیه است تعریف میكنند. زنان در بهبود مستمر، تمركز و رفتاری ویژه دارند كه معمولا از طریق برنامه جلسات AA وتماس دایم با دوستان AA است. در این مرحله، آنها به كشف عمیقتر خود دست پیدا میكنند كه از طریق ساختار ۱۲ مرحلهای و اغلب از طریق روند رواندرمانی صورت میگیرد. بسیاری از زنان بهبودی مستمر را رشدی معنوی میدانند كه با ایمان به وجود قدرت برتر از خود به آن دست یافتهاند.
زنان ممكن است با موضوعات دردناكی از گذشته مانند بزرگ شدن با والدین معتاد، مورد سوء استفاده واقع شدن، نادیده گرفته شدن و همه انواع آسیبهای دیگر مواجه باشند و یا در حال حاضر با روابط بسته بین شخصی دشواری رودرو باشند. در این موقع، بسیاری از زنان در برنامههای بهبود دوازده مرحلهای با فرد، گروه، زوج یا خانواده درمانی(یا تركیبی از اینها) ادغام میشوند تا به بهبودی مستمر و عمیق دست یابند. ولی هنوز كمك گرفتن از دیگران مشكل است.
نتیجهگیری:
زنان راه درازی را برای پذیرفته شدن حقوقشان از سوی مردان طی كردهاند: حق اینكه آنها هم بهعنوان معتاد شناخته شوند و بهعلاوه، حق درمان اعتیادشان را داشته باشند. تولد این نگاه تازه، پیچیدگیهایی را نیز در پیداشته است.
مدل رشد اعتیاد و بهبودی، به حل این بلاتكلیفی كمك میكند و درك بیشتری از روند اعتیاد را فراهم میسازد. زنان در تجربه نداشتن كنترل بر مصرف مواد یكسان هستند اما معانی و شرایط اعتیاد آنها یكسان نیست. فهم تفاوتهای بین زنان مهم است، درمان هر فرد مختص خود او است و نهایتا این كه باید با دیدی طولانی مدت به آن نگاه كنیم.
Brown, Stephan, the Hand book of Addiction treatment for woman, published by jossey- Bass,۲۰۰۲,p۵۱-۲۶
نویسنده:استفان براون
ترجمه:سوده حجتی
منبع : سایر منابع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست