جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
ترور شخصیت در نتیجه «جنگ علیه ترور»
«جنگ علیه ترور» موجب ایجاد «فرهنگ ترس» در ایالات متحده شده است. دولت بوش با تبدیل این سه کلمه به عنوان یک امر مقدس ملی پس از واقعه دهشتناک ۱۱ سپتامبر، ضربه مهلکی به دموکراسی آمریکایی، امنیت روانی آمریکاییان و جایگاه ایالات متحده در جهان وارد کرده است. استفاده از این عبارت، قابلیت ما در نبرد موثر با چالشهایی که ازسوی تروریستهای فناتیک (عقبمانده) متوجه ایالاتمتحده بوده را کاهش داده است. آسیبی که ازسوی این عبارت سه کلمهای متوجه آمریکا شده است، بارها و بارها بزرگتر از آسیبی است که حملات ۱۱ سپتامبر به ما وارد کرد، این عبارت «جنگ علیه ترور» بهخودی خود معنایی را به ذهن متبادر نمیکند. باید توجه داشت که تروریسم یک دشمن نیست تا با آن بجنگیم. تروریسم، ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی از طریق کشتار غیر نظامیان است.
حامیان «جنگ علیه ترور»، از ابهام موجود در این عبارت به صورت استادانهای استفاده کردهند. ارجاع دائمی به «جنگ علیه ترور»، رسیدن به یک هدف بزرگ را امکانپذیر ساخته است. این هدف، سبب گسترش فرهنگ ترس در ایالاتمتحده شده است. ترسی که پشت این عبارت پنهان است، سیاستمداران را قادر میسازد تا با استفاده از این ترس، احساسات عمومی را در حمایت از طرحهای خود برانگیزند. بدون ایجاد ارتباط روانی میان شوک ناشی از واقعه ۱۱ سپتامبر و ادعای وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق، کنگره آمریکا هرگز اجازه ورود به جنگ عراق را صادر نمیکرد. انتخاب مجدد بوش در سال ۲۰۰۴ نیز تا حدودی در نتیجه تأکید بر این مسئله بود که «یک مملکت در حال جنگ» فرمانده کل قوای خود را تغییر نمیدهد.
بهتازگی دولت بوش برای تأیید «جنگ علیه ترور»، دست به مقایسه تاریخی اشتباهی زده است. آنها «جنگ علیه ترور» را با نبرد ایالاتمتحده با نازیسم و استالینیسم، مقایسه میکنند. دولت بوش، این مسئله را نادیده میگیرد که چه ارتش نازی آلمان و چه ارتش سرخ شوروی، ارتشهایی درجه یک بودند، درحالیکه نیروهای القاعده هیچگاه چنین قدرتی نبودهاند و هیچگاه نیز به چنین توانایی نخواهند رسید، اما دولت با این مقایسه، می تواند خود را برای جنگ با ایران مهیا کند. چنین جنگی در صورت وقوع، آمریکا را وارد جنگ فرسایشی و طولانی در عراق، ایران، افغانستان و شاید پاکستان خواهد کرد.
آمریکای امروز، در نتیجه گسترش فرهنگ ترس، دارای ملتی با اعتماد به نفس و نیرومند نیست. همان ملتی که با داشتن این ویژگیها، به حمله پرل هاربر (Pearl Harbor) پاسخ داد؛ این آمریکا همان آمریکای آرامی نیست که جنگ سرد را با روشهای مسالمت آمیز به نفع خود به پایان رساند، آن هم در حالی که میدانست هر لحظه ممکن است درگیری اتفاق افتد که در عرض چند ساعت، دستكم ۱۰۰ میلیون آمریکایی را به کام مرگ ببرد. ملت ما هم اکنون چند پاره شده است، دیگر خبری از آن اعتماد به نفس آمریکایی نیست و به صورت بالقوه، آمریکا نسبت به هر حمله تروریستی وحشتناک دیگری، آسیبپذیر است.
این مشکلات نتیجه ۵ سال شستوشوی مغزی ملت آمریکا به نام «جنگ علیه ترور» است. کشورهای بریتانیا، اسپانیا، آلمان، ایتالیا و ژاپن نیز هدف حملات تروریستی قرار گرفتهاند، ولی آنها دچار چنین مشکلاتی نشدهاند، چرا که آنها سعی نکردند تا فرهنگ ترس را در ملت خود القا کنند.
آمریکای امروز کشوری ناامن و سرشار از ناراحتیهای روانی است. کنگره آمریکا در سال ۲۰۰۳، گزارشی تهیه کرد و در آن ۱۶۰ محل احتمالی وقوع حمله تروریستی را مشخص نمود. با لابیهایی که انجام شد، این آمار در ابتدای سال ۲۰۰۴ به ۱۸۴۹، در پایان سال به ۲۸۳۶۰ و در سال ۲۰۰۵ به ۷۷۷۶۹ مورد افزایش یافت. آخرین گزارشی که در اسناد ملی موجود است، این آمار را ۳۰۰۰۰۰ مورد اعلام کرده است. چنین آمارهایی خود دلیل دیگری از روان پریشی ناشی از گسترش فرهنگ ترس در ایالات متحده است.
دولت، رسانههای عمومی و صنایع، تولید سرگرمی در ایجاد فرهنگ ترس در جامعه نقش عمده را بازی میکنند. بیلبوردهای هشداردهنده در اتوبانها، پستهای بازرسی بیدلیل در ادارات و سازمانهای مختلف، تلویزیونهای کابلی که همواره ترس از عملیات تروریستی را گسترش میدهند و وسایل سرگرمی مانند فیلمهایی که شیطان را در هیبت عربی نشان داده و سبب گسترش اسلاموفوبیا (Islamophobia) (اسلام هراسی) میشوند، نمونهای از نقشی است که این عوامل در ایجاد جو ناامنی روانی در کشور برعهده دارند. آنچه امروز در تبلیغات مختلف مشاهده میشود، شبیه کارزار ضدیهودی نازیهاست و در صورت ادامه تبدیل به واقعهای همچون هالوکاست میانجامد.
جو ناشی از «جنگ علیه ترور»، موجب تشویق تجاوز سیاسی و حقوقی به آمریکاییهای عربتبار (که عموماً وفادار به ایالاتمتحده هستند) شده است. آنها متهم به یاری رساندن به عملیاتی هستند که هیچ ربطی به آنها ندارد. نمونهای از این اعمال، آزار و اذیت شورای روابط اسلامی ـ آمریکایی (CAIR) اسـت. دلیـل این آزار آن بود که ایـن موسسه قصد داشت تا با کمیتـه روابط عمومی اسراییـل ـ آمریکـا (AIPAC) در تأثیرگذاری سیاسی (لابیكردن) در ایالاتمتحده رقابت کند که البته در این مسئله ناکام ماند. برخی از جمهوریخواهان عضو کنگره، بهتازگی اعضای CAIR را «حامیان تروریسم» نامیدند و عنوان کردند که به این دلیل نباید آنها امکان استفاده از سالن همایشهای کاپیتول (عمارت کنگره ایالاتمتحده در شهر واشنگتن) را برای برگزاری همایشهای خود داشته باشند.
تأثیر دیگری که فرهنگ ترس در ایالاتمتحده بهجای گذاشته است، تبعیض اجتماعی مانند اعمال تبعیض نسبت به مسافران هوایی مسلمان میباشد. هم اکنون، حتی مسلمانانی که چندان ناراحتی از حوادث خاورمیانه ندارند نیز نسبت به ایالات متحده احساس خصومت میکنند. در این میان معروفیت آمریکا بهعنوان کشوری که نژادها و مذاهب مختلف در آن بهراحتی زندگی میکنند، بهشدت آسیب دیده است. پیشینه دولت آمریکا در زمینه حقوقبشر نیز در طول سالهای اخیر وضع وخیمی پیدا کرده است. فرهنگ ترس موجب ایجاد نابردباری، حسظن نسبت به خارجیها و اتخاذ راهکارهای حقوقی شده است که ابتداییترین اصول عدالت را زیر پا گذاشتهاند. قوه قضاییه، اصالت بر بیگناهی را نادیده گرفته و افراد، بدون دسترسی به وکیل و حقوق قانونی خود، به مدت طولانی در بازداشت نگه داشته میشوند. هیچ شاهدی وجود ندارد تا اثبات کند که این اعمال در جلوگیری از عملیات تروریستی موفق بوده اند. روزی فرا خواهد رسید که آمریکاییان نسبت به این پرونده شرمآور، سرافکنده گردند.
در همین حال، «جنگ علیه ترور»، جایگاه بینالمللی ایالاتمتحده را تخریب کرده است. اکنون مسلمانان، عملیات نظامی علیه شهروندان عراقی بهوسیله نیروهای نظامی آمریکا را مانند عملیات نظامی اسراییل علیه فلسطینیان میدانند. این همانندی موجب گسترش احساس خصومت نسبت به ایالاتمتحده در خاورمیانه شده است. این احساس منفی مختص مسلمانان نیست و بهتازگی شبکه بیبیسی، از ۲۸۰۰۰ نفر در ۲۷ کشور مختلف جهان درباره تأثیر بینالمللی کشورها نظرخواهی کرده است. در این نظرسنجی، به ترتیب، اسراییل، ایران و ایالاتمتحده «بیشترین تأثیر منفی در جهان» را داشتهاند. متأسفانه، براساس این نظرسنجی و نظرسنجیهای مشابه دیگر، بسیاری از مردم این سه کشور را محور جدید شرارت در جهان میدانند.
در پایان باید گفت که واقعه ۱۱ سپتامبر میتوانست به اتحادی جهانی علیه تروریسم وافراطگرایی بینجامد. ائتلافی از میانهروها شامل مسلمانان میانهرو، برای مبارزه علیه چند شبکه خاص تروریستی و همچنین رفع منازعات سیاسی که به شکلگیری تروریسم میانجامد. تنها یک آمریکای معقول و معتبر میتواند زمینهساز امنیت بینالمللی شود. فضایی که در آن جایی برای تروریسم باقی نماند.
نویسنده: زبیگنیو برژینسکی
منبع: واشنگتن پست
برگردان: چشمانداز ایران
منبع: واشنگتن پست
برگردان: چشمانداز ایران
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست