جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا


درود بر این جشنواره


درود بر این جشنواره
خبرنگاران، منتقدان و اصحاب رسانه که صادقانه آینه انعکاس این رویداد شوند،جشنواره بیست و پنجم هنوز از گرد راه نرسیده به سر انگشت هنرمندانه شما و به راستی و درستی به تاریخ می پیوندد.
بیست و پنجمین جشنواره تئاتر فجر نیز با این پیام از طرف رئیس مرکز هنرهای نمایشی به پایان رسید، پیامی که اگر با اندکی ظرافت در آن بنگریم، آینه تمام نمایی است از آنچه بر این رویداد گذشته است. ماحصل ربع قرن تجربه در برگزاری این جشنواره تنها بیان شعارگونه و برخوردی آماری و عوام فریبانه است در راستای توجیه و تفسیر این محصول آفت زده و این آفت چیزی نیست مگر سهل انگاری و در عین حال خودشیفتگی مسوولان برگزارکننده آن. آیا به راستی رئیس مرکز هنرهای نمایشی در طول برگزاری جشنواره نسبت به آنچه در مطبوعات و رسانه های جمعی اتفاق افتاده آگاه است؟
آیا ایشان بازتاب این واقعه را از سوی اساتید تئاتر، پیشکسوتان، منتقدان، روزنامه نگاران و مخاطبان جشنواره در برنامه های رادیو، تلویزیون یا در لابه لای صفحات روزنامه دیده است؟آیا ۲۵ سال تجربه باید تنها مایه مباهات و فخر باشد اما حتی اندکی در راستای رفع نقایص بی شمار جشنواره به دادمان نرسد نقایصی که هم ساختار کلی جشنواره را می آزارد، و هم در محتوای درونی آن بی تاثیر نیست.برای پی بردن به این نقایص ابتدا می بایست به این سوال پاسخ داد که به راستی هدف از برگزاری این جشنواره چیست؟
آنچه در سرتاسر دنیا مرسوم است، جشنواره رویدادی است که در وهله نخست باعث افزایش رونق و شور و نشاط در یک بستر فرهنگی می شود، متاسفانه به زعم و باور اکثر مخاطبان و کارشناسان جشنواره فجر در سال های اخیر هر دوره نسبت به دوره گذشته از رونق کمتری برخوردار بوده و جشنواره بیست و پنجم از این منظر ضعیف ترین کارنامه را دارا است. آنچه که باعث کاهش این رونق شده بخشی مربوط به شکل برگزاری و مدیریتی جشنواره است؛ بی نظمی ها، تغییر در برنامه جشنواره، شکل توزیع بلیت ها، در نظر نگرفتن حجم مخاطب و گنجایش سالن ها، برخورد بد و غیرفرهنگی مسوولان سالن با مخاطبان، پر شدن صندلی ها قبل از باز شدن درهای هر سالن، به صورتی که در اکثر موارد پس از بسته شدن در سالن تعداد افرادی که با بلیت پشت در بسته مانده اند گروه ها را وادار به اجرای سانس فوق العاده می کنند، و در نهایت کیفیت پایین کارها.
بخش دیگری که آن هم در کاهش رونق جشنواره سهم بسزایی دارد و بیشتر مربوط به جامعه تئاتری است، شکل برگزاری جشنواره است، پیش از این جشنواره فجر فرصتی بود تا گروه های خلاق، مستعد و جوان خود را معرفی کنند. اما در فرم جدید جریان تئاتر تبدیل به یک دایره بسته شده و پویایی خود را از دست داده. تعداد معدودی کارگردان در طول سال در سالن های تئاتر شهر به اجرای آثارشان می پردازند و همین آثار دوباره با رخوتی که از اجرای عمومی آن همراه دارد در جشنواره اجرا می شود، و این چرخه در سال های بعد نیز به همین صورت ادامه می یابد.
نکته دیگر در تغییر فرم برگزاری جشنواره که دلیل آن بر هیچ کس پوشیده نیست، این است که تماشاگری که در طول سال همه آثاری را که در جشنواره اجرا می شود دیده است اشتیاقی برای حضور در جشنواره از خود نشان نمی دهد، این مساله در کار گروه های اجرایی هم بی تاثیر نیست، عوامل اجرایی یک نمایش بعد از سی اجرا در طول سال انگیزه و شادابی لازم برای حضور در جشنواره را از دست می دهند.
این معضل به شکلی آزاردهنده تر در تئاتر شهرستان مشاهده می شود. در شهرستانی که نه امکانات مناسب کاری وجود دارد، نه بودجه کافی و نه مخاطب حرفه یی تنها عاملی که هنرمندان این شهرها را امیدوار می کند، برگزاری هرساله جشنواره استانی است که در شکل قبل کارهای برگزیده به جشنواره های منطقه یی راه می یافتند و پس از آن نیز از هر منطقه دو کار راهی جشنواره فجر می شد.
هنرمندان تهرانی شاید با اجرای عمومی در تئاتر شهر و جشنواره به آنچه که می خواهند می رسند اما عوامل اجرایی نمایش در شهرستان مظلومانه تلاش می کنند و دلخوشند به حضور در جشنواره فجر و رقابت با دیگر گروه ها. با حذف جشنواره استانی از تئاتر شهرستان این امید که بدون هیچ توقع و انتظاری در دل آنها زنده بود از دست رفته و رخوتی که بر جشنواره فجر حاکم است در نوعی شدیدتر تئاتر شهرستان را می آزارد.
از پس معایبی که ذکر شد تنها دلیلی که برای این تغییر در شکل برگزاری جشنواره به ذهن می رسد این است که تعداد محدودی برای استفاده شخصی و ایجاد امنیت شغلی برای خود بدون در نظر گرفتن سهم دیگرانی که اکثراً شایسته تر از خود آنها نیز هستند بیت المال را همچون غنایم شخصی در اختیار گرفته و گویا هیچ نظارتی نه در بعد کمی و نه کیفی بر این گونه اعمال وجود ندارد.
یکی دیگر از بخش های جشنواره که آن هم هر سال به شکلی نازل تر شاهد حضورش هستیم، بخشی است که در آن آثاری از دیگر نقاط جهان اجرا می شود؛ بخش نمایش های خارجی که به دلایلی که ذکر شد تنها دلخوشی جشنواره به نظر می رسد. اما همچنان هدف از برگزاری این بخش مبهم است، یقیناً می بایست در این بخش از جشنواره شاهد حضور گروه های پیشروی سطح اول تئاتر جهان باشیم تا ضمن آشنایی هنرمندان ایرانی با این فعالیت ها یک بعد آموزشی نیز در کنار آن مستتر باشد. تنزل سطح کیفی در این آثار این کورسوی امید را نیز از بین می برد.
هر ساله از ماه ها قبل از برگزاری جشنواره خبر از حضور گروه های بزرگ و مطرح جهان می رسد اما با نزدیک شدن به زمان برگزاری آن به جای نام هایی همچون «پیتر بروک» یا «آرین منوشکین» شاهد حضور کارگردانان درجه دو و سه از تئاتر اروپا هستیم، با کارهایی که گاهی کیفیت آنها از کارهای خود ما کمتر است.
تا آنجا که اساتیدی همچون حمید سمندریان اجرای «لیرشاه» کار «روبرتو چولی» را دهن کجی به جامعه تئاتر ایران می داند. نکته دیگر در این زمینه اصرار بر استفاده از یک سری کارگردان و حضور هر ساله آنها در جشنواره است. براساس کدام معیار آقای «روبرتو چولی» که جایگاهش در تئاتر آلمان برای هنرمندان تئاتر ما معلوم است، هر سال به شکل کیلویی هر چه را در دست دارد در جشنواره فجر اجرا کند؟
چگونه است که در بخش ورک شاپ های خارجی جشنواره، نماینده یی از تئاتر روسیه در جشنواره حضور می یابد که خود را وارث تئاتر استانیسلاوسکی می داند اما در عمل ابتدایی ترین نکاتی که حتی دانشجویان ترم اول دانشگاه از آن آگاه هستند را بیان می کند و پس از اعتراض هنرمندان، مترجمی که در کنار ایشان هستند این اعتراض را به سمبل تئاتر روسیه انتقال نمی دهد تا نه تنها برگزاری این ورک شاپ آموزه یی برایمان به همراه نیاورد بلکه در ذهن گروه های خارجی این باور را القا کند که تئاتر در کشور ما به لحاظ کیفی تا به این حد نازل است.
در بخش ایرانی نیز این ورک شاپ ها توسط کسانی اداره می شوند که چندان این کار را نمی دانند، زیرا اولین شرط برای کسی که دست به کار تجربی می زند داشتن تجربه و سابقه تئاتری است. اما متاسفانه در تئاتر ما برخورد با اصطلاحاتی همچون تئاتر تجربی یا پرفورمنس به نوعی است که گویا کسانی که قصد یادگیری و تجربه اندوزی دارند می بایست در این عرصه فعالیت کنند، حال آنکه جایگاهی که در ایران در دست جوانان بی تجربه و اکثراً بی سواد قرار دارد در دنیا در اختیار نام هایی بزرگ همچون «بروک»، «منوشکین»، «باربا» و... است.
مسائلی که ذکر شد هر کدام به نوعی سبب شده کم کم شاهد کناره گیری و جدا شدن افراد لایق از بدنه تئاتر باشیم.
با یک نگاه اجمالی به برنامه تئاتر فجر و مرور اسامی که جایگزین این افراد شده اند می توان به شکل سیاستگذاری و حضور پرقدرت رابطه به جای ضابطه پی برد؛ جشنواره یی انحصاری که هم در بعد مدیریتی و هم در بعد اجرایی در انحصار یک عده معدود است.چرا دبیر جشنواره هر سال از بین یکی دو نفر انتخاب می شود؟
وقتی با میدان دادن به جوانان نتایج مثبت آن را دیده ایم چرا باید نیروها یی را که هیچ امید خلاقیتی از آنها در عرصه تئاتر نیست به شکل خانوادگی در جشنواره بپذیریم.درود بر این جشنواره، درود بر این عزیزان زحمت کش و درود بر احساس مسوولیت، غیرت و تعهدی که در قبال تئاتر و فرهنگ مملکت دارند.
افشین شوشتر
منبع : روزنامه اعتماد