جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ماشین زمان - THE TIME MACHINE


ماشین زمان - THE TIME MACHINE
سال تولید : ۲۰۰۲
محصول : دیوید والدس و والتر پارکس
کارگردان : سایمن ولز
فیلمنامه‌نویس : جان لوگان، برمبنای فیلم‌نامهٔ دیوید دانکن از رمانی نوشتهٔ هـ ج. ولز
فیلمبردار : دانلد مک آلپاین
آهنگساز(موسیقی متن) : کلاوس بادلت
هنرپیشگان : گای پیرس، سامانتا مامبا، اورلاندو جونز، جرمی آیرونز، مارک ادی، لورا کرک، سینا گیلروی، برایان فرایدی و جرمی فیتس‌جرالد
نوع فیلم : رنگی، ۹۶ دقیقه


سال ۱۸۹۵. ̎الکساندر̎ (پیرس) ،دانشمند، استاد دانشگاه و مخترعی نیویورکی است که به سفر زمان اعتقاد دارد. مرگ نامنتظر و ناغافلِ نامزدش، او را ترغیب می‌کند ماشین زمانی بسازد که امیدوار است به کمک آن گذشته را تغییر دهد. اما وقتی نمی‌تواند در گذشته تغییری به وجود آورد، در جست‌وجوی یافتن پاسخ‌هائی در باب ماهیت زمان، خود را هشتصد هزار سال به آینده پرتاب می‌کند؛ اما در عوض با برهوتی روبه‌رو می‌شود که در آن، بشریت به دو نوع تقسیم شده: ̎الوی̎های صلح‌طلب و ̎مورلاک‌̎‌هائی که در زیرزمین زندگی می‌کنند. ̎الکساندر̎ با ̎مارا̎ (مامبا) زنی از نوع ̎الوی̎ آشنا می‌شود و بعد تلاش می‌کند او را از چنگ ̎مورولاک‌ها̎ که اسیرش کرده‌اند، آزاد کند. ̎واکس̎ (جونز)، موجودی نیم‌انسان/ نیم‌ماشین از قرن بیست و یکم، در این راه به ̎الکساندر̎ کمک می‌کند. در نهایت، ̎الکساندر̎ به حقیقت تکان‌دهنده‌ای در باب ماهیت واقعیت ̎الوی‌ها̎ و ̎مورولاک‌ها̎ پی می‌برد و به این نتیجه می‌رسد که تنها راه تغییر آینده، تغییر دادن زمان حال است.
● فیلم خیلی خوب شروع می‌شود، با صحنه‌پردازی مناسب، و پیرس هم ظاهری معقول تقریباً شبیه تام کروز در آسمان وانیلی (کامرون کرو، ۲۰۰۱) دارد. اما به محض این‌که پایش به آن ماشین زمان می‌رسد، همه چیز خراب می‌شود. اول از همه، انگیزهٔ فیلم از دست می‌رود، چون شخصیت پیرس سفری را آغاز می‌کند تا گم‌شدهٔ خود را در سال‌های گذشته بیابد، اما اندکی بعد، با آن ماشین زمان به سرزمین ̎جزیرهٔ میمون‌ها̎ وارد می‌شود، و در آن‌جا است که گذشتهٔ پر تلاش، احساس تعهد، دلبستگی و شور و اشتیاق خود را از یاد می‌برد و تصمیم می‌گیرد با وحشی‌هائی زندگی کند که فقط یک شب از آشنائی‌اش با آنها گذشته است. مشکل دوم از همین‌جا آغاز می‌شود که فیلم با زمینه‌های یک رمانس آغاز می‌شود، سپس به ژانر افسانه ـ علمی تغییر مسیر می‌دهد، و با ورود هیولاهائی که آدم‌ها را شکار و توی قفس اسیر می‌کنند، به یک اکشن ترسناک تبدیل می‌شود. بقیهٔ ماجراهای فیلم هم در همین ̎جزیرهٔ میمون‌ها̎ می‌گذرد و پیرس دانشمند، به یک قهرمان اکشن تبدیل می‌شود، و ـ طبق فرمول‌های اثار عامه‌پسند ـ همدمی از میان دختران وحشی برای خود برمی‌گزیند تا ادامهٔ داستان دلپذیرتر شود. فیلم که تمام می‌شود، تماشاگر آرزو می‌کند ای کاش می‌توانست سوار همان ماشین زمان شود و به دو ساعت قبل که آن را ندیده بود، بازگردد. شایان ذکر است که هجده روز مانده به پایان فیلم‌برداری، ولز به دلیل ̎خستگی مفرط̎ از کارگردانی پروژه پاپس کشید و گور وربینسکی جای او را گرفت.