یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سی سال انتظار


سی سال انتظار
منصور مهدی زاده یكی از نوابغ كشتی ایران است. می خواستیم با او از وضعیت امروز كشتی و مسئولیتی كه پذیرفته است صحبت كنیم اما نوستالژی های شخصی و میدان های بزرگ قهرمانی جهان و پهلوانی كه به میان آمد، پهلوان راز موفقیت خود را از دوران كودكی با بیانی شیرین برایمان تعریف كرد. منصور مهدی زاده از معدود قهرمانان كشتی جهان است كه پهلوانی كشور را نیز یدك می كشد. بی پیرایه دعوت ما را پذیرفت و به تحریریه روزنامه آمد. هنوز استواری را در اندام پهلوان می توان دید، اما زانوان خسته از كنارماندن و چشمان تیز كم سوی، فاصله های جوانی را نشان می دهد. دل پری داشت. روحش آزرده بود، اما صبور و پرحوصله نشان می داد و بالاخره در فدراسیون یزدانی خرم دعوت به كار شد. حاجی توان فكری و تجربه گران بهای او را خوب می دانست و منصورخان هم به خواسته های او جواب مثبت داده است. او درد كشتی را در ریشه های بلند تاریخی می شناسد. او كمبودهای موجود را در بعد روانشناسی قهرمانی درك می كند و به دلیل ریشه داشتن در این رشته سنتی و انسانی، اخلاقیات را در لابه لای قهرمانی یافته است. مهدی زاده، صادقانه آنچه را كه در سینه حبس كرده بود برایمان با شیرینی كلام و واژه های قدیم و جدید گفت. او از عشقش به خاك ایران هرگز دریغ نكرد. بازوان ستبر او اگرچه قهرمان افكن نبود، اما نشانه هایی از پهلوانی داشت كه در تاریخ، ماندگار شده بود.
● چه عاملی باعث شده است تا شما به عنوان شخصی كه هیچ نوع نیاز مادی یا ریاستی و معنوی ندارید، بعد از این همه سال، قبول مسئولیت كنید؟
- من سال های مفید عمرم را صرف كشتی كرده و عاشق كشتی بوده ام اما در سال هایی كه گذشت، نسبت به تجربه من بی تفاوتی نشان داده شد و این بی تفاوتی فاقد استدلال بود. من در طول زندگی، تجربه های بسیاری در عرصه كشتی اندوخته ام و در دانشكده تربیت بدنی تحصیل كرده و افسر بوده ام. مسئولیت های مختلفی را تجربه كرده ام و با مقوله مدیریت آشنا هستم و نسبت به جوانان امروز صاحب تجربیاتی هستم كه در یك پست مدیریتی بدون این تجربیات، نتایج خوبی نمی توان گرفت. با مقوله قهرمانی جهان و پهلوانی ملی آشنا هستم و نسبت به مسائل كشتی گیران حساس هستم. یادم هست كه در سال ۱۳۴۳ یك شب علی غفاری را دیروقت در خیابان دیدم و حالش هم خوب نبود و تا من را دید، زد زیر گریه و گفت: مهدی جان! بچه ام كفش می خواهد و ندارم كه برایش بخرم! ناچارم دیرتر بروم تا بخوابد!
هنوز كه هنوز است این موضوع مرا ناراحت می كند و به نظر من این نوع مسائل، اثر منفی در كار یك كشتی گیر می گذارد. این بار آمده ام تا نروم و آمده ام كه بسازم.
● چه دیده اید كه به این جمع نظر رسیده اید؟ چه تفاوتی با گذشته احساس كرده اید؟
- امروزه ورزش كشتی دچار از هم پاشیدگی شده است و صفات و سجایای كشتی به فراموشی سپرده شده؛ صفاتی مانند راستی، درستی، متعهدبودن به جامعه و مردم و پهلوانی.
شما امروزه می بینید بچه هایی كه در كشتی به مقام هایی رسیده اند همه مایلند مشاغل سیاسی بگیرند و این وضعیت خوبی نیست.
كشتی گیر برای كشتی است و قهرمانان، هر چه دارند از این مردم دارند كه به اینجا رسیده اند. تخصص ها را باید در جای خودش خرج كرد و آدم ها باید در جایگاه خودشان كار كنند و كشتی گیر باید در كشتی خدمت كند.
● قدیم ترها، این چنین نبود؟
- شاید فقط یكی اینگونه رفتار كرد؛ حبیبی بود كه او هم از دید مردم طرد شد. امروزه شما ببینید كه بچه های ما حاضر به فداكاری نیستند. تحقیق كنید چرا؟!
انگیزه و هدف اصلی من خدمت كردن به كشتی و زنده نگاه داشتن ورزش كشتی و پهلوانی در كشور است. رسالت ما از این جهت خیلی مهم است تا جوانان امروز هم الگوهای پهلوانی و قهرمانی را به دنیا بازگردانند.
● آیا این نگاهی كه شما امروز دارید، به دلیل مساعدبودن شرایط موجود در كشتی است؟
- خیر! امروز شرایط مناسبی نداریم اما من معتقدم كه ما توانایی آن را داریم كه اول از نشدنی ها شروع كنیم. من آمده ام بگویم كه مدیرانی در این كشور وجود دارند كه احساس تعهد به مردم و جوانان می كنند و می آیند تا كاری انجام دهند.
● آیا منتظر نتیجه هم هستید؟
- من همین قدر كه می بینم برای اولین بار بعد از این همه سال كه افرادی مثل من نبودند اما امروز دعوت شده اند، آرزو می كنم كه كارها هم به خوبی پیش برود. اكنون كشتی ما ایده آل نیست اما با تشكیل انستیتو و گزینش افراد تحصیل كرده از خانواده كشتی، ما به انتظار دگرگونی در كشتی هستیم. ۳۰ سال بود كه ما منتظر بودیم كسی بیاید كه با زبان كشتی بگوید و زبان كشتی را بفهمد. باید بگویم كه مدیریت یزدانی خرم از نظر من خیلی بی ادعاست. او یك مدیر راستگوست و همه امكانات را در طبق اخلاص گذاشته تا كشتی، جان تازه بگیرد. یادم هست وقتی ایشان تازه مسئولیت فدراسیون كشتی را قبول كردند به من تلفن زدند و گفتند: آقا ما آمدیم «خانه شما» میهمانی و شما میهمان آمده را نمی خواهید بپذیرید!؟
همان لحظه فكر كردم كه او با زبان خاص اهالی كشتی می گوید. به طور طبیعی این موضوع گوارای وجودمان شد. او آمده تا از اهالی كشتی مدد بگیرد و كار را به اهالی كشتی واگذار كند.
●در چه سنی وارد میدان كشتی شدید؟
- من در سن ۱۴سالگی وارد كشتی شدم. در محله درخوانگاه به دنیا آمدم و در امیریه بزرگ شدم. اول به باشگاه فردوسی رفتم و در آنجا یك معلم و مربی دلسوز و علاقه مند به نام عنایت الله ضیایی بود. روز اولی كه رفتم، فردا دیگر به باشگاه نرفتم. برایم تمرین ها خیلی سخت بود اما آقای ضیایی همان شب به منزل ما آمدند و پی گیر شدند. من خودم در مدرسه رازی والیبال بازی می كردم. به هر حال در آن زمان در وزن ششم(۷۵كیلوگرم) كشتی گرفتم.
● پدرتان برای حضور شما در كشتی مخالفت نكردند؟
- نه، اما من را زیر نظر داشت. وقتی یك سال تمام كشتی گرفتم و قهرمان تهران شدم، شب پدر با شیرینی به خانه آمدند و مادرم گفتند كه شیرینی برای توست. آن زمان نقش پدر و حرف او در خانه حجت برای ما بود و این كار پدرم برای من خیلی مهم بود.
در حقیقت با همت یك مربی دلسوز و رابطه مستقیم او با خانواده ام من در كشتی مسیر خوبی را طی كردم.
● مربیان شما چه كسانی بودند؟
- اول در باشگاه فردوسی عنایت الله ضیایی بودند و بعد از مدتی هم مرحوم سیدتقی اشراق و علی عرب زاده مربیان من بودند. بعد از چند ماه تمرین در باشگاه پولاد هم زیر نظر عبدالحسین فیلی تمرین كردم و بعد مرحوم مجتبوی و مرحوم بلور مربیان من بودند. در آن زمان در باشگاه پولاد قهرمانان بزرگ حضور داشتند و ضمن تمرین كشتی، ورزش باستانی هم تمرین می كردیم.
● چه سالی به تیم ملی رفتید؟
- در سال ۱۳۴۸ در سن ۱۹سالگی به تیم ملی رفتم و در وزن ۷۹ كیلوگرم. در این وزن نبی سروری حضور داشت و از ستاره های كشتی زمان خود و با اخلاق ترین آنها بود. در آن زمان با مرحوم سیاوش تیموری كشتی گرفتم و بردم و با سروری هم مساوی كردم و این آخرین حضور سروری بر تشك كشتی بود. در مجموع با سروری دو بار كشتی گرفتم؛ یكی را باختم و یكی را مساوی كردم.
●در وزن بالای شما چه كسانی بودند؟
- در وزن هفتم(۸۷كیلوگرم) مرحوم تختی بود و در وزن هشتم (۹۶ كیلوگرم-سنگین وزن) حسین نوری بود. پدر خادم ها در وزن سوم، سیف پور وزن اول و یعقوبی وزن دوم بودند.
● مدال های جهان شما در چه سال هایی بوده است؟
- در سال ۱۹۶۱ همراه تیم ملی در ژاپن قهرمان اول جهان شدیم و مدال طلا را گرفتم. در سال ۱۹۶۲ در تولیدو آمریكا باز هم این افتخار تكرار شد. در سال ۱۹۶۳ در صوفیه مدال برنز جهان و در سال ۱۹۶۵ در مسابقات جهانی منچستر مدال طلای قهرمانی را به دست آوردم.
* درباره مسابقات ۱۹۶۰ و مشكلاتی كه موجب ناكامی تیم ملی ایران شد، بگویید؟
- ۱۹۶۰ سالی بود كه در المپیك رم شركت كردیم؛ با یك تیم خوب و با مهره های قوی اما علیرغم این ویژگی ها ما موفق از این میدان بیرون نیامدیم. متاسفانه هرگز دلیل این عدم موفقیت هم بررسی نشد. یادم هست كه شب اول با وجود اختلاف ۱۳ امتیازی، من از نیوزلندی جلو بودم، زمین خوردم! بعد محمد خادم از حریف روسی شكست خورد و بعد حبیبی از بلوباخ آمریكایی و تاجیك هم در ۳۰ ثانیه آخر مسابقه بازی را باخت. در آخر هم مرحوم تختی به میدان آمد و به عصمت آتلی كه می خواست فقط به دست تختی ضربه نشود، باخت!
دلیل این ناكامی بزرگ كه آن روز را عزای عمومی نام گذاشتند مدیریت و كوچینگ تیم ملی بود كه با اشكال مواجه بود. بی توجهی و عدم هدایت صحیح مدیریت فنی تیم باعث این شكست ها شد! اما در سال ۱۹۶۱ بلو ر كار خود را اصلاح و تكمیل كرد و شكست ها جبران شد.
در آن سال ایران ۵ مدال طلا گرفت. سیف پور، حبیبی، صنعت كاران و مرحوم تختی و من اول شدیم و سلطانی هم دوم شد.
حسین نوری در وزن هفتم مقام پنجم و توكل هم مدال گرفتند. این موفقیت در ۱۹۶۵ باز هم در آمریكا تكرار شد.
به نظر من اگر در هر كاری افراد لایق و دلسوز عاشق حاضر شوند و كار را بخوبی بشناسند باید منتظر ترقی و شكوفایی شد. چه در كشتی و چه در مدیریت كشتی، شجاعت، گذشت و جسارت می خواهد.
شما پرسیدید چرا آمدم؟ دوباره می گویم آمده ام كه تا آن اشتباهاتی كه در گذشته ما را رنج داد دیگر اتفاق نیفتد. در طول سالهای گذشته ورزش به دلیل فقر مدیریتی دچار لطمات سنگینی شده است. من دیدم با این همه تجربه و دانش باید چه كنم آن را به گور ببرم! ما در المپیك ها شكست خوردیم و گریه كردیم. اگر اكنون تا این حد ناراحت می شوم هم به دلایلی است كه گفتم.
● شما اشاره كردید كه كشتی جسارت و شجاعت می خواهد، یكی از این نوع تجربه ها در كشتی گرفتن شما چه بوده است؟
- در المپیك ۱۶۶۴ آمدم كشتی گرفتم و در حین تمرین ماهیچه زیربغلم قطع شد. پروفسور عدل گفت كه دستت را باید عمل كنیم. پرسیدم باز هم می توانم كشتی بگیرم؟ گفت: نه دیگه باید با كشتی وداع بگویی. لباسم را پوشیدم و بیرون زدم. این جوری نبود كه تا یك جایی از بدنمان دچار لطمه شود كنار بكشیم. ما می گفتیم مگر نمی گویند كه قطع می شود بگذار قطع شود، بعد دیگر كشتی نمی گیریم!
در مسابقات ۱۹۶۲ در آمریكا حبیبی با یك دست موبرداشته و شكسته كشتی گرفت و مرحوم تختی با مشكل پروستات كشتی می گرفت كه وقتی دكترها دیدند با تعجب گفتند چطور تو زنده ای؟! در مسابقات ۱۹۶۳ پایم شكسته بود و تازه از گچ باز كرده بودم با یك بار نرمش راهی شدم و در حین تمرین ها و مسابقات پایم ساخته شد و نفر سوم شدم .● آخرین باری كه روی تشك كشتی گرفتید در كجا و در چه زمانی و با چه كسی بود؟
- در ۱۹۶۸ در مكزیك من كاپیتان تیم و به عنوان قدیمی ترین عضو كشتی حاضر بودم. همه آرزوی من این بود كه پرچم دار المپیك باشم. هر ورزشكار یك اهدافی را دنبال می كند. هدف من این بود كه به نام كشورم پرچم را بدست بگیرم. آقای بهمنش آمدند پرچم را از دست من گرفتند و به دست انوری دادند. وقتی پرسیدم كه چرا پرچم را از من می گیرید؟ گفتند تیمسار گفته كه قد انوری بلندتر است. آنجا تمام آمال و آرزوی من كه گرفتن مدال بود، از بین رفت! دچار یك یأس شدید شدم. در آن زمان رئیس فدراسیون خسروانی و رهنوردی دبیر كمیته المپیك و زندی مربی تیم بود.
با چنین حركتی آن هم با یك ورزشكار قدیمی، تفسیر كنید یعنی چه؟ در حین مسابقه با كاهش زیاد وزن دچار نارسایی قلبی شدم و سكته قلبی كردم و هنوز هم كه هنوز است از این موضوع رنج می برم. در كشتی اول یعنی با بالو رومانی دچار این مشكل شدم كه او كشتی گیر خیلی خوبی هم نبود اما دارای دستهای بزرگی بود و دست من بزرگ نبود و در هر صورت این ضربه روحی بدی برایم محسوب شد.
وقتی از بیمارستان هم مرخص شدم دیگر سراغی هم از من نگرفتند و پرونده من بسته شد! المپیك ۱۹۶۸ آخرین كشتی من بود. در ۱۹۶۹ دیگر شركت كننده نبودم و سرمربی تیم های نظامی شدم و این مشكلات با من بود. در ۱۹۷۳ آمدم سرمربی تیم ملی شدم كه خاطرات آن سالهای سرمربیگری من حداقل این شد كه اثرات مدیریتی آن را بچه هایی كه با من بودند، از خود برجا گذاشتند.
● مثل چه كسانی؟
- مثل آقا برزگر، فره فرشی، سوخته سرایی، نه از نظر فقط قهرمانی بلكه از نظر ابعاد اجتماعی، راههایی برای آنها ایجاد شد كه بعدها اثر خود را نشان داد.
● در سطح داخلی چند دوره قهرمان و پهلوان بودید؟
- ۱۳ - ۱۲ سال قهرمان اول كشور بودم. یعنی از سال ۱۳۴۲ قهرمان و مدت ۳ سال هم پهلوان ایران بودم.
● به نظر شما بین قهرمانی و پهلوانی چه تمایزی وجود دارد؟
- قهرمانی یعنی ارائه خوب تكنیك با هنرهای فردی خاص و بیشتر در آن فرد به پیشرفت خودش فكر می كند و اینكه آن مقام را حفظ كند. اما یك پهلوان فردی است كه خودشكن و صبور است. حتی اگر ظلم هم بر او واقع شد، او از شجاعت و صبر بالایی برخوردار است و در مقام سكوت بی نظیر است. پهلوان به كار ناحق تن نمی دهد و دچار روابط و دسته بندی نمی شود. رنج خود را بر آسودگی بقیه می پذیرد و ادب و متانت را داراست. ریا و تزویر ندارد و حسن نیت دارد و صداقت و درستی منش یك پهلوان است و ورزش هدف پهلوانی نیست.
امروزه آن چه كه ضرورت دارد ورود پهلوانی در جرگه قهرمانی است.
● مدیریت های امروز را در امر ورزش و كشتی چگونه ارزیابی می كنید؟
- امروزه مدیریت ها غیرمتخصص و متشبثی و با رابطه سازی است. به نظر من مدیر با بینش یك مدیر هدفدار و پرقدرت با افكار نو برای بهبود و توسعه كار خود است. تخصص و سلسله مراتب حرف اصلی را در آن می زند.
● امروزه مدیریت از شكل سنتی خود خارج شده و علمی تر شده، به نظر شما كشتی تا چه حد به این سو حركت كرده است؟
- مدیریت كشتی سنتی در گذشته بویژه در بخش تیم های ملی كمتر به مسائل اجتماعی و خانوادگی اعضا رسیدگی می كرد، اما امروزه این مهم جزو اصول كار شده و زندگی قهرمانی در ابعاد وسیع مورد توجه مدیریت قرار می گیرد.
* شما خودتان را با روند كشتی روز دنیا تا چه حد هماهنگ و منطبق می بینید؟
- من سعی كرده ام كه تكنیك را زنده نگاه دارم و فرهنگ تفاهم را در كشتی برقرار كنم؛ فرهنگ احترام گذاشتن به یكدیگر، تفاهم و نزدیكی بین قدیمی ها و جدیدترها و اگر می خواهیم بقا یابیم، باید با این فرهنگ همسو شویم. به نظر من در كشتی باید داوری، مسئولیت ها و كارهای اجرایی را به اهالی آن واگذار كرد و كشتی گیر را درگیر همه مراحل كار كرد. آنهایی كه راستگو بوده و فرهنگ پهلوانی را طالب هستند.
البته امروزه بیشتر داوران ما از بین قدیمی ترها هستند. به هر حال هدف این است كه با مدیریت راحتی كه ایجاد شده در جهت اتحاد و یكپارچگی گذشته با حال و سازندگی آینده حركت كرد. وعده وعیدها و ریا با كشتی یك جا قابل جمع نیست.
● تعریف شما از كشتی با تكنیك روز و علمی چیست؟
- تكنیك قدیم را داشته باشیم و سرعت را به آن اضافه كنیم. همان كاری كه حبیبی در آن سالها انجام داد و بنیانگذار كشتی سرعتی در حقیقت اوست. كارشناسان كشتی دنیا به این امر رسیدند كه كشتی هم تكنیك و هم سرعت و هم زیبایی است. این علم برای ما تازه نیست، بلكه تجربیات و اتفاقاتی است كه در گذشته وجود داشته و باید از آنها استفاده كرد.
در گذشته هنر ما زیرگیری و بدل كاری ها بود. اكنون كار ما به جایی رسیده كه زیرگیری را در بغل ما می گذارند، اما نمی دانیم با آن چه كار كنیم! تحلیل رفتن اجرای فنون و زحمت نكشیدن، پرتوقع بودن، قناعت را توشه راه خود در زمان آموزش و فراگیری برای دوران قهرمانی قرار ندادن، به اینجا كشانده می شود.
باید خیلی زیاد زحمت كشید و كمتر توقع داشت، زیرا توقع زیاد مانع رشد و فعالیت می شود. رقابت های مادی، تكنیك و اخلاقیات و اتحادها را به فراموشی می كشاند. اگر با هم متحد باشیم مسائل مادی ما هم تامین می شود.
● با این اوصاف می توان این نتیجه را گرفت كه كشتی پسرفت داشته نه پیشرفت؟
- یك اصل مهمی است كه باید به آن توجه كرد و آن را فراموش نكنیم. وقتی بزرگترین معلم و مربی كشتی در دوره ای بوده كه فقط ۳۵هزار تومان درآمد داشته است و امثال مثل او دوام آورده اند تا كشتی به اینجا رسیده است. باید یك بازبینی در امر آموزش ها رخ دهد و در زندگی همه مربیان تاثیر بگذارد.
ما از مربیان شهرستانی كه اخیراً جمع شدند، خواستیم كه اسامی مربیان خود را اعلام كنند و در برنامه ای از همه مربیان پیشكسوت تقدیر كردیم و البته این نوع كارها را باید تداوم داد و با قدرشناسی باید به جلو حركت كرد.
● جایگاه كشتی ایران چگونه است؟
- كشتی ما بنا به گذشته ای كه پشت سر گذاشته و آن نامی كه از بزرگمردان ایران و هنر كشتی گیری باید باشد، امروز نداریم. كشتی ما اكنون تحلیل رفته و امروزه فقط از كشتی به بیرون هل دادن و آمادگی جسمانی محدود شده ایم. در حالی كه آمادگی جسمانی برای توانایی انجام تكنیك هاست نه هل دادن به بیرون، این كه كشتی گرفتن نیست!
كشتی ما باید زمان اكنون را غنیمت بداند، زیرا همیشه برزگرها و افرادی در این سطح وجود ندارند تا مسائل را پیگیری كنند.
آنچه كه واقعیت دارد آنهایی كه امروز مسئولیت كشتی را قبول كرده اند به فكر بچه های كشتی هستند و اصل هم باید این باشد. اینها افرادی هستند كه به شغل و جایگاهشان اعتبار می دهند نه اینكه جایگاه ها به آنها اعتبار دهند!
●بهترین دوران داوری كشتی ایران چه زمانی بوده است؟
- مربوط به زمان هایی بود كه افراد بی نظر بودند. نه اینكه عناوین و القابی برای خودشان درست كنند. اینها دلچسب كشتی نیست.
اگر به كسی لقب بزرگی می دهیم باید كارهای بزرگی هم انجام داده باشد.
● الگوهای شما در كشتی چه كسانی بودند؟
- اگر بخواهم از كسی نام ببرم از عباس زندی به عنوان الگو نام می برم. وقتی شما چندین بار قهرمان شوید دیگر آن تازگی را برایتان ندارد و خیلی ها هم تلاش می كنند آن جایگاه را از شما بگیرند. من هم روزی به این جا رسیدم كه دیگر كشتی نگیرم.
اما وقتی دیدم كه بزرگترهای من هنوز كشتی می گیرند و مرحوم تختی هنوز نگفته و زندی نگفته، خب طبیعی است كه بررسی كردم ببینم رمز موفقیت آنها چیست و فقط یك اصل را یافتم؛ اصل خدمت در تخصص و بدون نظر.
به نظر من كسانی كه در كشتی می آیند و ماندگار می شوند كسانی هستند كه ادعایی نداشته اند و با تلاش بی حد برای بیدار نگه داشتن كشتی قدم گذاشته اند و این موضوع را در همه اعمال و رفتارشان بروز داده اند.
● آقای مهدی زاده دو میدان سنگین جهان پیش روی كشتی قرار دارد. اولی مسابقات مقدماتی جهان در چین و دومی بازی هایی ۲۰۰۶ دوحه. چه پیش بینی هایی برای این دو بازی با توجه به شرایط موجود دارید؟
- پیش بینی من این است كه حتی اگر بازنده هم شویم، باید سرفراز جهان باشیم و این یك موفقیت است. تیم حاضر اغلب جوان و جدید هستند، البته یكی دو نفر قدیمی هم داریم.
همه تلاش ما این است كه در مسابقات چین براساس توانایی هایمان تلاش و مقام كسب كنیم و نتایج خوبی بیاوریم. البته آنچه كه پیش بینی شده این است كه نتایج غیرقابل باوری هم در این بازی ها نصیب كشتی ایران شود.
در كمیته فنی سعی شده است كه رقابت های تیمی و رقابت های داوری را ایجاد كنیم. سعی شده تا فرهنگ سازی شود و احترام به یكدیگر تاكید شود و همه كارها براساس سلسله مراتب انجام شود. تیم ملی این آمادگی را دارد كه چنانچه براساس اصول قانونمند و اتحاد رفتار كند به عزت و موفقیت دست یابد. مدیریت جدید تلاش كرده است كه یك سری ناهنجاری ها و حسابرسی ها و تعهدات به موقع انجام شود تا تاثیر بدی بر روی جریان فنی نگذارد.
● با توجه به اینكه فاصله كمی بین این دو رقابت جهانی وجود دارد، آیا قصد تدارك دو تیم ملی را دارید؟
- چنانچه حضور تیم ملی كشتی در چین قدرتمندانه ثابت شود، بر مبنای آن تیم را ارنج خواهیم كرد.
البته یك نكته را تاكید می كنم در روند كلی تیم ها تلاش شده است كه از جنجال ها كاسته شود و پرخاشگری نباشد و تحمل ها را بالا ببریم و با ملایمت و گذشت در عین قدرت رفتار شود.
وقتی آدم های بزرگ گماشته شوند نتایج بزرگی هم به دست می آید.
مریم رضایی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید