پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
اشتباههای بزرگ یک مرد
نادر برهانی مرند که کار تئاتر را با نمایشنامهنویسی آغاز کرده، طی یک دهه اخیر در گروه تئاتر معاصر تلاش زیادی در به روی صحنه آوردن مضامین و موضوعات اجتماعی داشته است. تهران زیر بال فرشتگان، مرگ فروشنده و مرغابی وحشی آثاری هستند که برهانی آنها را در چند سال گذشته با رویکردی امروزی اجرا کرده است.
گروه تئاتر معاصر در حال حاضر نمایش دیگری از نادر برهانیمرند را در تالار قشقایی در حال اجرا دارد.
کابوسهای یک پیرمرد بازنشسته خائن ترسو نمایشی با رویکردی امروزی است که در آخرین روز جشنواره بیست و هفتم تئاتر فجر اجرا شد و در حال حاضر نیز هر شب در تالار قشقایی تئاترشهر روی صحنه میرود.
تا به حال در داستانهای زیادی خواندهایم و دیدهایم که یک شخصیت بر اثر تصادف یا اتفاق در واقعیت یا غیرواقعیت به گذشتهاش رجوع میکند و رفتارها و نتایج اعمالش را به طور عینی یا شهودی بازبینی میکند و به شناختی متفاوت از خودش و دنیای پیرامونش میرسد. در چنین داستانهایی عموما یک شخصیت پس از بازگشت به گذشته، مجموعه اشتباهها و رفتارهای نادرستش را مرور میکند و در پی جبران آنها آرزوی بازگشت و بازسازی زندگیاش را دارد.
در نمایش جدید نادر برهانیمرند نیز خسرو، پدر بازنشسته یک خانواده پس از یک تصادف اتومبیل به خانه میآید و در فضای معلق میان واقعیت و غیرواقعیت و به صورت عینی و شهودی بخشهایی از زندگیاش را که در غیاب او اتفاق افتاده و میافتد، مرور میکند. این موضوع و رویکرد داستانی اگرچه همانگونه که ذکر شد مشمول جریانی تکراری است و ممکن است برخی آسیبهای مواجهه مخاطب با مضامین تکراری را به دنبال داشته باشد؛ اما در نتیجه پرداخت خوب ساختار روایت داستان در نمایش برهانیمرند به کلیتی جذاب و متفاوت تبدیل شده که در طول مدت اجرا حتی برای یک لحظه مخاطبش را رها نمیکند.
نمایش نادر برهانیمرند بستر رویدادهایش را روی همان داستان آشنا پایهگذاری میکند، اما سعی دارد با گریز از ساختار آشنا و معمول، جذابیتهای روایی را به عنوان شگردی برای درگیرسازی فعال مخاطب بیازماید.
«کابوسهای...» پیش از هر چیز با طنز و کمدی و البته تقابلها و برخوردهای کوتاه و پیاپی شخصیتها توجه مخاطبانش را به خود جلب میکند. بازی مجید صالحی و شوخیهای کلامی او از همان ابتدا جذابیتهای زودگذری را ایجاد میکند که البته در کنار نوع معرفی سریع و پرشتاب و موجز شخصیتها اجازه فاصله گرفتن از دنیای نمایش را به تماشاگر نمیدهد.
● معلق میان امروز و دیروز
پس از معرفی فضا و اشخاص و ورود همراه با تردید پدر، داستان اصلی نمایش آغاز میشود. بعد از این نوبت به جذابیتها و شگردهای روایت داستان میرسد که برهانیمرند در مقام نویسنده و کارگردان از عهده پردازش متفاوت آن برآمده است. داستان نمایش برهانی فضایی برای درهمآمیختن واقعیت و غیرواقعیت را شامل میشود که از طرفی در امروز و از سوی دیگر در گذشته اتفاقات ریشه دارند. بخش غیر واقعی نمایش به حضور خسرو در کنار خانواده مربوط میشود؛ خسرو علاوه بر زمان حال میتواند در زمان معلق باشد و به گذشته و دیروز هم برگردد. اما در بخش امروز ما تنها با جریان واقعی اتفاقاتی مواجهیم که در ساعتهای پیش از سال تحویل روی میدهند. در این گستره خانواده خسرو که برای سفر به فریمان و تحویل سالنو آماده میشوند، منتظر بازگشت پدرشان هستند که برای خرید ماهی از خانه خارج شده است.
بخش زیادی از قابلیتهای این نمایش را در پرداخت ساختار روایی داستان و چگونگی اجرای آن در صحنه میتوان بررسی کرد. او در این نمایش بخوبی توانسته حوزههای مختلف زمانی را در ارتباط با گذشته و امروز قهرمان داستانش در کنار هم قرار بدهد و با کمک شخصیتهای متعدد خانواده قهرمان منظور و هدفش را به لحاظ تعدد موقعیتهای نمایشی تکثیر کند. در چنین رویکردی تصویر شهودی جسم خسرو در خانهاش رفتارها و صحبتهای خانواده را درباره رفتارهایش میبیند و میشنود. به این ترتیب فرصتی برای او ایجاد میشود که تنها با تغییر جایگاه نگاهش به زندگی و گذشته را تغییر داده و مورد قضاوت و داوری قرار دهد.
● موقعیتهای متعدد
اما جذابیتهای این ساختار روایی را باید در آرایش همزمان یا پیوسته موقعیتهای متعدد و مرتبط با موضوع جستجو کرد. برای توضیح این جذابیت به یکی از فصول مهم نمایش اشاره میکنیم: مرضیه منشی تلفن را روشن میکند و ناصر ماجرای طلاق همسرش را تعریف میکند و خودش را پس از معذرتخواهی از خسرو، فرخ و مرضیه میکشد. بلافاصله پس از شنیدن این مکالمه گفتگویی تلفنی مربوط به گذشته را میشنویم که در آن فرخ اصرار دارد خسرو به خانه برگردد و فرخ برای بدرقه ناصر به فرودگاه رفته است. در محدوده سوم خسرو به گذشته میرود و ماجرای اقدام به خودکشی مرضیه را میبیند و از خیانت دوستش ناصر آگاه میشود. بلافاصله پس از این و در پی بازخواست فرخ توسط خسرو در مورد این موضوع، مکالمه فرخ و خسرو بار دیگر روایت میشود.
در این فصل کوتاه که مشابه آن را در مقاطع مختلف نمایش میتوان دید، زمانها، موضوعات و رویدادهای نمایشی و خانوادگی به گونهای هدفمند و در جهت روایت اشتباههای زندگی قهرمان روایت میشوند و کشف ارتباط میان رویدادها و زمانها نه تنها به عاملی گیجکننده یا بهانهای برای آشفتگی تبدیل نشده بلکه جذابیت و لذت شناسایی موقعیتها را باعث میشود و تماشاگر را بیشتر به نمایش نزدیک میکند.
به این ترتیب کارگردان با آشنایی زدایی از موضوعیتی آشنا داستانش را به گونهای جذاب و هدفمند روایت میکند و همواره قادر است تصویر درستی از رجوع به گذشته و مرور اشتباههای زندگی قهرمانش را به مخاطب ارائه کند.
● فضای کابوسگونه
روایت معلق و همزمان واقعیت و غیرواقعیت از سوی دیگر به واسطه نوعی پرداخت دیگر در حوزه اجرا که بر تکرار گفتار غیر واقعیت درواقعیت یا بعکس یا حتی درک احساس فضای واقعی و غیر واقعی به صورت متقابل و دوسویه تاکید و توجه دارد، فضا و لحنی کابوسگونه را به وجود میآورد که وقایع را به طور پررنگ تر و جدیتری در ذهن مخاطبان نمایش ثبت میکنند.
ارتباط پایدار و احساس قلبی مشترک میان فرخ و خسرو که بارها و بارها ناخواسته واقعیت و غیرواقعیت را به هم مرتبط میکند، فضا و اتمسفری را برای «کابوسهای...» به وجود میآورد که بیشباهت به کابوسهای قهرمان نمایش نیست و همین فضای احساسی عامل مهم دیگری است که تاثیر رابطه مخاطب و نمایش را دوچندان میکند و به رویدادها و وضعیت وقوع آنها نیز عمق میبخشد.
خسرو: دنیا همش کابوسه. آقا عمو من دارم خواب میبینم، میدونم!
اصلان: تو داری تازه بیدار میشی!
بنابراین تماشاگر براساس تناسب محتوا و فرم روایت داستان جریان سیال میان واقعیت و غیرواقعیت را همچون کابوس یا خوابی تعبیر میکند و این تعبیر و دریافت متفاوت شکل آشنازدایانهای از دریافت معنا و ژرف ساخت است که نادر برهانی مرند در دستیابی و رسیدن به آن موفق نشان داده است.
این نمایش علاوه بر این نگاهی کاملا اجتماعی هم دارد و نمیتوان آن را یک اثر شخصی درباره کاوشهای کابوسوار و خیالگونه قهرمان آن دانست. خانواده خسرو و پسرها و دخترهای جوان او هر یک بخشی از جامعهای هستند که پس از ارتباط و نسبت با خانواده گروه و طبقه خودشان را در معرض بازخورد و قضاوت قرار میدهند. البته درست که همه نگاههای اجتماعی نمایش از منظر یک نگاه مرکزی و به واسطه حضور خسرو در محور داستان تعریف میشوند؛ اما وجود آنها را به عنوان یک رویکرد مهم موضوعی نمیتوان از نظر دور داشت.
تازهترین نمایش این کارگردان، اثری است که بیشتر احساس و قضاوت شهودی تماشاگر را به چالش میکشد.
درواقع مخاطب مثل قهرمان نمایش شاهد یک حرکت شهودی در مسیری حکمی است که براساس عینیتها و وقایع تجربه شده واقعی داوری میشوند. این نگاه از منظر برداشتهای شخصیت از وقایع، اشتباههای بزرگ یک مرد را مورد اشاره و تاکید قرار میدهد و رفتارها و انتخابها زندگی را به چالش میکشند.
مهدی نصیری
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست