یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن، مفاهیم و دیدگاه ها


جهانی شدن، مفاهیم و دیدگاه ها
در نگاهی کلی و آرمانی، جامعه بشری پس از گذشت قرن های متمادی از زندگی انسان با فاصله‌های فرهنگی، اقتصادی و مدنی عمیق بین جوامع مختلف، می‌رود تا در سال‌های آغازین قرن بیست و یکم خواسته یا ناخواسته، شکل جدیدی از زندگی اجتماعی را تجربه کند- که در آن فاصله میان جوامع، اگر نگوییم از میان برداشته شده، به اندازه‌ای کاهش یافته که ممکن است رؤیایی (دهکده جهانی)مک لوهان، محقق گردد.(۱)
دهه ۱۹۹۰ انتشار مطالب بسیاری درباره مسأله جهانی شدن را شاهد بوده است.(۲)
رشد و پیشرفت فن آوری ارتباطات و توسعه روزافزون رسانه‌های جمعی، گسترش مبادلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در نوردیدن مرزهای جوامع و هویت‌های ملی و قومی، همگرایی جهان و در نتیجه هموار شدن راه برای توسعه نهادهای فراملّی مانند صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان جهانی تجارت و نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر و .... تحقق این نگاه و شکل گیری این آرمان همیشگی را نوید می‌دهد.
اما از نگاهی ژرف‌تر در حوزه‌های گوناگون همچون سیاست، فرهنگ، اخلاق و .... روندهای متضادی مشاهده می‌شود که بیان گر واگرایی است. امروزه منطقه گرایی، در دل جهانی شدن، در حال رشد است و ما شاهد شکل گیری قدرت‌های منطقه‌ای، در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی سیستم و در نتیجه جهت غالب، حرکت به سوی جهان چند قطبی حتی در عرصه اقتصاد و سیاست است و در عرصه فرهنگ نیز طرح و پیگیری ایده‌هایی نظیر گفت‌وگوی تمدن‌ها و گردهمایی‌های مربوط به ادیان، در نهادهای بین المللی نظیر سازمان ملل متحد، گویای این واگرایی است. افزون بر همه، آن چه غیر قابل انکار است، تلاش های فراوانی است که در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ از طرف سیاستمداران آمریکایی صورت می‌گیرد که تلاش در راستای هماهنگ نمودن جهان با ارزش‌های غربی دارد که در واقع شکل نوینی از سلطه و استیلای دوباره‌ی نظام استعماری غرب را تداعی می‌کند.(۳)
و خلاصه این که دوران معاصر با همه‌ی مظاهر جهانی‌اش دغدغه‌های بشری را نه تنها کاهش نداده بلکه به مراتب بر آنها افزوده است؛ زیرا انسان حاضر در این عصر خواسته یا ناخواسته با پدیده‌ای روبرو است که تمام ساحات زندگی او را تحت تأثیر خود قرار داده و خواهد داد که اگر با عینک خوش بینی به آن نظر کنیم در نهایت می‌توانیم بگوییم که این پدیده که از آن تعبیر به (جهانی شدن) می‌شود، دنیایی از ابهامات را به همراه خود آورده و جهانی از پرسش‌ها را پیش روی اندیشمندان قرار داده و اگر بدبینانه با آن برخورد کنیم باید بگوییم آن چه به وقوع پیوسته و در حال گسترش است چیزی جز(جهانی سازی) نیست که زمینه سلطه قدرت‌های بزرگ را بر بخش‌های محروم جهان فراهم می‌سازد.
جمهوری اسلامی ایران در جهان معاصر به عنوان یک تمدن مستقل و مدعی صاحب هویت که انقلابش در راستای اجرای احکام اسلام و جریان نهضت سیدالشهداء و همچنین تعالیم ائمه اطهار علیهم السلام است، در موقعیت بسیار ویژه و حساسی قرار دارد. برخی از تمدن‌های جهان معاصر آن چنان که هانتینگتون در نظریه برخورد تمدن‌ها به آن اشاره می‌کند، به نظر می‌رسد جهانی شدن را پذیرفته‌اند. در خصوص مفهوم جهانی شدن (لاتوش) تعبیری دارد که پسندیده تر است و آن (غربی شدن) می‌باشد. در این راستا برخی جریان غربی شدن جهان را پذیرفته‌اند، یا در حال پذیرش آن هستند و یا مخالفتی با آن ندارد و فقط تمدن اسلامی و به ویژه تمدن شیعی است که تفاوت ماهوی با روند جهانی شدن دارد.
حال این سؤال در ذهن تداعی می‌شود که براستی بشر از طرح (جهانی شدن) در پی کدامین مطلوب است، گمشده او چیست و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟
این آن پرسش اساسی و مبنایی است که پاسخ صریح و واضح به آن مرز بین دیدگاههای مختلف را نسبت‌ به جهانی شدن واهداف آن از یکدیگر جدا می‌سازد و آثار و پیامدهای هرکدام را مشخص می نماید.
با توجه به آن چه بیان شد و نظر به اهمیت موضوع، تحقیق حاضر پیرامون این مسأله و مسائل دیگر جمع آوری گشت تا در اختیار خوانندگدن قرار گیرد.
در بخش نخست از متن، بحث دیدگاه‌ها مطرح شده است که در آن به بررسی دیدگاه‌ها و نظریات مختلف پیرامون جهانی شدن می‌پردازد. بی تردید انقلاب اسلامی ایران توانست امت اسلامی را در آستانه خیزش و رستاخیزی جهانی قرار دهد و نظام های اجتماعی مادی را به سوی کانون زندگی ساز عقل و دین فرا خواند.
در قسمت دیگری به بیان مفاهیم، واژه‌ها و تعریف‌ها اشاره شده است و عنوان می‌کند که واژه های جهانی شدن از کلمه Globaliztion گرفته شده است. البته درمورد معادل فارسی آن اتفاق نظر وجود ندارد و از واژه‌های متفاوتی استفاده می‌شود.
بررسی جهانی شدن و تأثیر آن بر اقتصاد، فرهنگ و سیاست عنوانهای بخش‌های بعدی است.
در جهان امروز عوامل تأثیر گذاری یافت می‌شود که انگیزه جهانی شدن را افزایش می‌دهد.
در بحث پایانی تحقیق موجود، نگارنده از اصل عنوان تحقیق بهره گرفته و به جمع کردن و پایان دادن بحث پرداخته است و عنوان نموده که ترس از جهانی شدن منحصر به جهان سوم نیست بلکه این و اهمه به دلایل موجود از درون سرزمین‌های جهانی شدن شروع می‌شود. چون که این جریان به سوی ارزشها نشانه روی کرده است. به هر حال بحث در مورد آن بسیار گسترده است و تمام سعی نگارنده این بوده که تحقیق جامع و با زبان ساده از منابع گوناگون ارایه دهد.
● دیدگاهها
از جمله مسایل مهمی که در حال حاضر دولت ها- ملتها با آن روبرو هستند(nation-states) بحث جهانی شدن یا جهانی سازی است.
عده‌ای این پدیده را به دید یک پروژه می‌بینند و گروهی دیگر می‌گویند جهانی شدن یک پروسه و فرایند است.
تظاهرات انجام گرفته در غالب مخالفین جهانی شدن اقتصاد و درگیری آنها با پلیس در واشنگتن و ملبورن، حاکی از جدی شدن مسأله و خارج شدن آن از مباحث آرمان گرایانه است. مخالفت رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه‌ای، با آن چه که دنیای استکباری تحت عنوان جهانی شدن، دنبال می‌کند، نشان از این نکته دارد که باید نسبت به این امر حساس باشیم و با افزایش آگاهی، دانش و بصیرت پیرامون آن، از پیامدهای منفی آن جلوگیری نماییم.(۴)
بحث جهان گرایی یا جهانی شدن، به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. شکست مارکسیسم، این توهم را در ذهن برخی از اندیشمندان غربی، پدید آورد که اعلام نمایند: نام (لیبرال دمکراسی) (آخرین شکل حکومت بشری) و (نقطه) پایان برخوردهای ایدئولوژیک است.
فرانسیس فوکویاما(Francis Fukuyama) متفکر آمریکایی ژاپنی الاصل، این سخن را با تدوین کتابی تحت عنوان (پایان تاریخ و واپسین انسان)۱ بیان نمود.(۵)
در مقابل دیدگاه او، نظریه‌های مخالف نیز طرح شده است، اما عوامل انگیزه‌ساز و پیش برنده، برخی را امیدوار ساخته است که جهانی شدن، تا سال ۲۰۲۰ تحقق یابد. از آن جایی که این حرکت، در صدد تحمیل ارزش‌های لیبرال دموکراسی غربی به تمام ملل جهان است، این سؤال مطرح می‌شود که آیا جهانی شدن و یا به تعبیری دقیق‌تر جهانی سازی، شکل جدیدی از استعمار محسوب نمی شود؟ طبعاً ما که می خواهیم بر اساس ارزش های اسلامی – و نه غربی - زندگی کنیم، لازم است خود را برای مقابله با این پدیده بسیار مهم آماده کنیم. نخستین گام در این راه شناخت صورت مسأله است.(۶)
به طور کلی در جهانی شدن دو دیدگاه قابل طرح و بررسی است که هرکدام برای خود مبنا و اصولی جداگانه دارد:
۱) دیدگاه اول (۷)
این دیدگاه مربوط به کسانی است که با شعار (اومانیسم) و با برداشتی مادی و سودجویانه‌ای انسان و جهان را عرصه هواپرستی و سودجویی بیشتر زورمندان و زراندوزان نموده و بشر را در حسرت همیشگی برادری و برابری نگه می‌دارند.
۲) دیدگاه دوم
این دیدگاه مربوط به کسانی است که با تکیه بر دین و کرامت انسان می‌کوشند تا خدا و فرد یعنی نیکی و رشد و شکوفایی را در تمام ساحات زندگی اعم از سیاسی، اقتصادی واجتماعی ساری و جاری سازند.
بی تردید انقلاب اسلامی ایران، که در دهه‌های پایانی قرن بیستم به وقوع پیوست، توانسته است اسلامی را در آستانه خیزش و رستاخیزی جهانی قرار دهد و در نتیجه نظام‌های اجتماعی را که از آبشخور فلسفه مادی واحدی سرچشمه می‌گرفت به سوی کانون زندگی ساز عقل و دین فراخواند و بار دیگر زمینه اجرای اصول و احکام جهان شمول، عقلانی و عدالت گستر اسلام را به جهانیان نوید دهد.
● مفاهیم(واژه‌ها، تعاریف، محدودیت‌ها)
در مورد واژه‌ی، (جهانی شدن) که معادل (Globalization)(۹) در فارسی به کار برده می‌شود، اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. از این رو برخی معادل فارسی این کلمه را (جهانی سازی) و برخی دیگر آن را (جهان گستری) و دسته سوم معادل آن را(جهان گرایی) دانسته‌اند.
بی تردید همه‌ی آنهایی که این معادل‌ها را برای این کلمه به کار گرفته‌اند، اگرچه تعابیرشان با یکدیگر اختلاف دارد، اما بر این مطلب اتفاق نظر دارند که بازگشت این تعابیر به کلمه انگلیسی Global است که در فرهنگ‌ها به سه معنا به کار برده می‌شود.(۱۰)
۱) توپ یا کره که همان گرد است.
۲) عام و کلی و جهان شمول.
۳) مقوله‌های مربوط یا شامل در کره زمین و سراسر جهان.
که البته کلمه Global هم به معنای لازم و هم به معنای متعدی به کار برده می‌شود.
بر همین مبناست و به نظر می رسد پدیده جهانی شدن واژه‌ی Globalization که اسم مصدر از مصدر جعلی To Globaliz است، هم به معنای جهانی شدن یا جهان شمول شدن به معنای لازم استعمال می‌شود و هم به معنای (جهانی سازی) یا یک پارچه کردن که متعدی است به کار برده می‌شود.
از نظریات (۱۱) مختلف بر می‌آید که کسانی که (جهانی سازی) را معادل واژه انگلیسی قرار می‌دهند و این معنا را از آن اراده می‌کنند، بر این باورند که چون معادل‌های فارسی کلماتی از قبیل Modernization(نوسازی)، Privalization (خصوصی سازی) و Liberalization (آزاد سازی) متعدی به کار برده می‌شود، از این را به جا و مناسب است که از گلو بالیزیشن نیز(جهانی سازی) اراده می‌شود.
کسانی که واژه جهان گستری را بر دیگر واژه‌ها مقدمه داشته‌اند معتقدند که:
▪ اولاً، این معنا آن چه را که در حال ظهور است خوب به تصویر می‌کشد و بیان می‌کند.
▪ ثانیاً، ماهیت این پدیده را آشکار ساخته و به آن وضوح می بخشد.
▪ ثالثاً، در فارسی این کلمه قابل صرف است.
و اما کسانی که واژه‌ی (جهان گرایی) را بر دیگر واژه‌ها ترجیح داده‌اند، این گونه استدلال می‌کنند که این معنا تا حد امکان بی طرفانه است، و هیچ بار معنایی مثبت و یا منفی را با خود به همراه ندارد. در واقع جهان گرایی به معنی سیطره‌ی اقتصادی نیست و در عین حال به معنی سیطره‌ی فرهنگی نمی‌باشد بلکه به معنای تنوع فرهنگ‌ها و باز بودن درهای یک فرهنگ بر دیگر فرهنگ‌ها می‌باشد. و این از ویژگی‌های بارز تمدن، فرهنگ و ایمان اسلامی است. البته این مفهوم در اسلام این شکل خاص را داراست. در اسلام پذیرش نقش دیگران و احترام به خصوصیات دیگران وجود دارد.(۱۲) و اصل قرآنی آن عبارت است از:
(یا اَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنثی وَ جَعَلناکُم سُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا...)۲
(ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و ...)
در نهایت گروهی که واژه (جهانی شدن) را پسندیده و آن را به کار می‌برند، می‌گویند، جهانی شدن یعنی به استقبال دیگر فرهنگ‌ها رفتن و به دیگر فرهنگ‌ها احترام گذاشتن و برای نظریات دیگران ارزش قائل شدن.
از آن‌ جائی که که جهانی شدن بر یک تحول همه جانبه دلالت دارد، که نه تنها بعد جغرافیایی کره خاکی را در بر می‌گیرد، بلکه بر همه‌ی ابعاد مادی و معنوی انسان‌ها تأثیر می‌گذارد، هنوز زمان آن فرا نرسیده‌است که بتوان تعریف جامعی از آن ارائه داد. جیمز روزنا در این باره می‌گوید: به علت تنوع و ابعاد گوناگون جهانی شدن، و نیز به این دلیل که مفهوم جهانی شدن میان سطوح گوناگون تحلیل مانند اعتقاد، سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی ارتباط برقرار می‌کند، هنوز زود است که تعریض کامل از این پدیده ارائه شود. (۱۳) اما در عین حال اکثر کسانی که در رابطه با جهانی شدن سخن گفته‌اند سعی کرده‌اند تا تعریفی به تناسب آن‌چه که مورد بحث آنان بوده است، از جهانی شدن ارائه دهند.
● از منظر رسانه‌ای:
شاید بتوان اولین تعریف را از کتاب(جنگ و صلح) در دهکده جهانی مک لوهان که در سال ۱۹۷۰ منتشر شده است استفاده کرد، که از این منظر به آن پرداخته است. مک لوهان تمدن را به سه دوره تقسیم می‌کند:
۱) تمدن شناسی یا کهکشان شناسی
۲) تمدن مکتوب که با اختراع ماشین چاپ آغاز می‌شود.
۳) تمدن الکترونیک که با اختراع رادیو به وسیله ما رکنی شروع می‌شود.
به نظر وی جهان امروز به سوی دهکده قدیم که تمدن شناسی باشد در حال حرکت است، زیرا زمینه ارتباط چهر به چهره افراد توسط رسانه‌ها رو به گسترش است.
لذا، امانوئل ریشتر (جهانی شدن) را شکل گیری شبکه‌ای می‌داند که در چارچوب آن اجتماعاتی که پیش از آن در کره خاکی دور افتاده و منزوی بوده‌اند، بر پایه وابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می‌شوند.(۱۴)
● از منظر فرهنگی:
برخی از منظر فرهنگی به تعریف این پدیده پرداخته‌اند و جهانی شدن را یکسان سازی فرهنگ‌ها می‌دانند.
به اعتقاد جیمز لکمن جهانی شدن با سنت زدایی از فرهنگ‌ها و برقرارکردن حکومت بین المللی رسانه‌ها زمینه‌ را برای یکسان سازی جوامع و فرهنگ‌ها به وجود آورد. به نظر وی انسان در عصر جهانی شدن فاقد هر نوع هویت ملی و بومی است و به مفاهیمی معتقد می‌شود که ریشه در سنن او ندارد.
لذا به نظر آنتونی گیدتر، جهانی شدن شامل تراکم دنیا به عنوان یک کل و از طرف دیگر افزایش سریع اجتماع و پایه گذاری فرهنگ جهانی است.(۱۵)
● از منظر اقتصادی:
گروهی نیز به تعریف جهانی شدن از دیدگاه اقتصادی پرداخته و آن را یک پارچگی بازارهای مالی و گسترش تجارت جهانی می‌دانند. به نظر پل گروگمن جهانی شدن اقتصاد به معنای روی آوری و استقبال گسترده‌ی بازاهای ملی به روی تجارت جهانی است. به گونه‌ای که بازارهای ملی تمام توان و قدرت خود را در راستای اصلاح و تقویت ساختار خود برای اتحاد و ادغام تنگاتنگ در بازارهای جهانی به کار می‌گیرند. بر این اساس گروهی از صاحب نظران اقتصاد بین الملل عواملی را از جمله رشد و گسترش روز افزون وابستگی متقابل و از میان رفتن مرزهای بازارهای ملی و منطقه‌ای و نیز اتحاد و ادغام ساختاری شرکت‌های چند ملیتی و نیز افزایش همکاری بین المللی میان قدرت‌های بزرگ اقتصادی را برای تسریع روند-جهانی شدن اقتصاد ضروری می‌دانند. از این رو به نظر تانزر (جهانی شدن و همدست آن خصوصی سازی، که مستلزم و حقه‌ی بی رحمانه‌ی سرمایه‌ی خصوصی و اصول بازار در همه‌ی حوزه‌های زندگی است، نیروی قدرتمندی در سراسر جهان است.)(۱۶)
● از منظر سیاسی:
برخی نیز از دیدگاه سیاسی به تعریف جهانی شدن پرداخته و آن را نوعی همگرایی سیاسی در غالب لیبرال دموکراسی می‌دانند و معتقدند که جهانی شدن، محیط یگانه‌ای را برای کلیه کشورهای جهان به وجود خواهد آورد که در آن پیوندهای بین المللی به حداکثر رسیده و واژه‌ی ملی جای خود را به واژه‌ی بین المللی خواهد داد. لذا به نظر مارتین آلبرو جهانی شدن عبارت است از فرایندی که بر اساس آن تمام مردم جهان در جامعه واحد و فراگیر جهانی به هم می‌پیوندند.(۱۷)
به نظر فرانسیس فوکویاما، جهانی شدن به معنای یک پارچگی در همه‌ی زمینه‌ها و استاندارد سازی سیاست و فرهنگ و اقتصاد بر پایه ضوابط و ملاک‌های غربی است.
به طور کلی تعاریفی که شامل همه موارد فوق باشد را می‌توان به این شکل بیان نمود که هرکدام از آن‌ها ضمن برخورداری از نکات مشترک، ابعادی از آن را نیز روشن می‌کنند:
۱) جهانی شدن یعنی یکسان شدن و مشابه شدن دنیا، بدین معنا که به دلیل افزایش ارتباطات، استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای، رایانه ای، مخابرات و کانال‌های تلویزیونی، به تدریج کل ارزش‌ها، مدل‌ها، الگوها و فرهنگ جهانی یکسان شود. بدیهی است، طراحان این پروژه و یا معتقدان به این فرایند در دنیای غرب، فرهگ و تمدن غربی را به عنوان واحد و یکسان برای سراسر جهان در نظر دارد.(۱۸)
۲) جهانی شدن روندی از دگرگونی جهانی است. پدیده‌ای است چند بعدی که اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حقوق، امور نظامی، فناوری و نظایر آن را در بر می‌گیرد، و با تحقق آن مرزهای ملی از بین رفته، واحدهای سیاسی جهانی یعنی دولت- ملت‌ها نقش گذشته خود را از دست می‌دهند و قوانین عام بین المللی در جهان حاکم می‌گردد.(۱۹)
۳) جهانی شدن به معنای یکپارچه سازی۳ و دموکراتیک کردن۴ فرهنگ و اقتصاد است؛ یعنی شالوده یا زیر بنای جهانی شدن از طریق سرمایه‌گذاری فراملی، تسریع در افزایش فناوری ارتباطات۵ و اطلاعات۶ و ادغام بازارهای محلی، ملی و منطقه‌ای شکل می‌گیرد.(۲۰)
در رابطه چگونگی شکل گیری و پیدایش این پدیده، سه دیدگاه قابل طرح است:
دیدگاه اول، جهانی شدن را فرایندی می‌داند که از آغاز تاریخ بشر شروع شده و هم زاد با اوست و هیچ الف) گاه تاریخ خالی از آن نبوده، الا این که دارای افت و خیزهایی بوده است و دورا معاصر دوران رشد و خیزش این پدیده است.
ب) دیدگاه دوم، که از آن می‌توان به دیدگاه بدبینانه تعبیر کرد، معتقد است که این پدیده در راستای تکامل پروژه ی لیبرالیسم و تجدد قرار دارد و هدف از آن این است که ایدئولوژی نظام سرمایه‌ای را در جهان گسترش داده و آن را نهادینه کند.
ج) دیدگاه سوم، بر این باور است که جهانی شدن پدیده‌ی نو ظهوری است که توانسته دیگر فرایند‌های اجتماعی موسوم به پسا صنعتی شدن و پست مدرنیسم را در هم بیامیزد.(۲۱)
نظریه پست مدرنیسم و معتقدان آن می‌گویند حتی برای تبدیل انسان سنتی به انسان مدرن، کشورها باید بر اساس ویژگی‌های ملی، مذهبی و قومی خود حرکت کنند. از این رو متفکران فرانسوی مانند میشل فوکو، دریدا و لیوتار، با نظریه‌ی جهانی شدن اما نوئل والرشتاین، آشکارا به مخالفت پرداختند.
زیرا که معتقد بودند چنین دیدگاهی نسبت به جهانی شدن چیزی جز نظام تک قطبی نخواهد بود که آمریکا در کانون این نظام قرار دارد. لذا به نظر زیگموند پارمن، جهانی شدن، نامعلومی، سرکشی و خصلت خودرأیی جهان است. یعنی نبود یک مرکزیت، یک کانون نظارت و یک هیأت رهبری.
وی پیشنهاد می‌کند که به جای جهانی شدن بهتر است از واژه‌ی (جهانی_ محلی شدن) گفت و گو کنیم.
پی نوشتها:
۱. The end of History and the Lastman، اسلام و غرب ، مصطفی زهرایی، مجله سیاست خارجی و...
۲. سوره حجرات آیه ۱۳
۳. Integration
۴. Democratization
۵. Communi Cation
۶. Information
منابع استنادی در متن:
۱) اندیشه حوزه، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ص ۴
۲) جهانی شدن و جهان سوم، ری کلی، مارک فلیت، ص۹
۳) اندیشه حوزه، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ص۵
۴) فصل نامه مربیان، نمایندگان ولی فقیه در سپاه، ش۲،ص۷۵
۵) اسلام و غرب، مصطفی زهرایی، ص۸۵، ص۹۵
۶) فصل نامه مربیان، ش۲، ص۷۵
۷) اندیشه حوزه، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ص۵
۸) همان، ص۶
۹) فرهنگ انگلیسی-فارسی
۱۰) همان
۱۱) اندیشه حوزه، ص۱۱
۱۲) فصل نامه مربیان، ش۱۰-۹، ص۱۱۰
۱۳) پیچیدگی‌ها و تناقض های جهانی شدن، جیمز روزنا، ص۱۰، ص۴۰
۱۴) سرشت‌ جهانی شدن و زمینه‌های آن، پرویز صداقت، ص۱۱
۱۵) اندیشه حوزه، ص۱۱
۱۶) جهانی شدن اقتصاد، مایکل تانزز، ص۳۲
۱۷) سرشت جهانی شدن و زمینه‌های آن، پرویز صداقت، ص۱۱
۱۸) فصل نامه مربیان، ش ۲، ص۷۶
۱۹) همان
۲۰) همان
۲۱) جهانی شدن از سه منظر، داود کیانی، ص۸
مسعود رضایی
منبع : نورپرتال