پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اوباما در ترکیه به دنبال "حلقه مفقوده"


اوباما در ترکیه به دنبال "حلقه مفقوده"
حوزه سیاست خارجی به یک مفهوم عرصه تبادلات و روابط بین کشورها برای کسب حداکثر منافع ملی و بهره بردن از شرایط مکانی و زمانی خاص بوده است. به همین دلیل معمولا دولت ها بر اساس درک موقعیت درونی و بیرونی خود و دیگران، از وقایع و رویدادهای پیش آمده یا در حال ظهور سعی در استفاده حداکثری خواهند کرد. روابط انبساطی و جهانشمول در این مجموعه کمی و کیفی مرحله اول و لازم (شکلی) جهت رسیدن به این خواسته تلقی می شود و در مرحله بعد تبیین استراتژی و تاکتیک مبتنی بر شرایط عینی (ماهوی) به این موقعیت صورت بندی میدانی و نظری می دهد. اهمیت درک درست از حوزه سیاست خارجی در آنجا بیشتر می شود که یک ساختار ملی در کانون تحولات بین المللی و منطقه یی قرار داشته و تحرکات این حوزه تاثیر چندگانه یی بر حوزه پیرامونی بگذارد. شاید در طی تحولات تاریخی در محیط ژئوپلتیک به غیر از رفتارها و نقش آفرینی هائی که توسط کشورهای متن و حاشیه انجام می گیرد و معمولا خواست گروه اول بر گروه دوم توفق می یابد، در شرایطی کاملا خاص جایگاه یک کشور حاشیه یی به جهت موقعیت ژئوپلتیکی و بهره گیری درست از توانمندی های سیاسی خود بتواند چنین وضعیت کلیشه یی را دگرگون کند. چنانچه این دگرگونی در جهت تاثیرگذاری مثبت و فراتر از سهم ساخت ملی از کیک قدرت منطقه یی باشد می بایست مهر تایید و موفقیت سیاست خارجی را بر پیشانی آن کشور و دولت حاکم زد. به عکس اگر در چنین شرایطی یک ساختار ملی با سیاست های منفی و انزواگونه ی خود مشکلات منطقه یی را به درون ساخت ملی کشانده و خود را در محیط بین المللی و منطقه یی به عنوان یک عنصر اخلالگر معرفی کند از کیک قدرت منطقه یی نه تنها سهم معمول خود را کسب نکرده که حتی می تواند برش هائی از این سهم خودی را نیز به هرز دهد. ترکیه به لحاظ موقعیت ویژه خود در خاورمیانه با توجه به تحولات گذشته، حال و آینده و همچنین درک معقول و مثبت از روابط منطقه یی و بین المللی در گروه کشورهای اول قرار می گیرد که به یقین برای آنان در آینده سهمی فراتر به ارمغان خواهد آورد. نمونه ترکیه نشان می دهد که حتی با وجود حاکمیت یک دولت با تفکر غیرمترقی و تا حدودی واپسگرایانه (حاکمیت حزب اسلامگرا و محافظه کار عدالت و توسعه) چنانچه درک درستی از وضعیت عینی و ذهنی وضعیت کشور در تبیین سیاست خارجی وجود داشته باشد باز هم امکان بهره گیری حداکثری از موقعیت ویژه می تواند در انطباق با شرایط موجود به وجود آید.
سفر چند روزه "هیلاری کلینتون" وزیر امور خارجه آمریکا در روز شنبه ۷ فوریه به آنکارا و مباحث و مذاکرات فی مابین نشان می دهد که این دیدار بسیار فراتر از دیدار یک وزیر خارجه جهت نظم بخشیدن به روابط بین دو کشور بوده است و پکیچی از مسائل منطقه یی را در بر گرفته است. بعد از سیاست شکست خورده "جورج بوش" رئیس جمهوری سابق آمریکا در خصوص "خاورمیانه جدید" و دست یازیدن به جنگ های سریالی و تفکر ارتجاعی – لیبرال وی مبنی بر منازعه ی "خیر و شر" در جهان جدید، برای دسته بندی ساختارهای ملی در این منطقه، هم اینک دولت باراک اوباما برای برون رفت از بن بست ایجاد شده و التیام زخم های کهنه ظاهرا دست های باز خود را به سوی دولت های منطقه یی دراز کرده است تا دوستان آن را فشرده و دشمنان نیز مشت های خود را باز کنند. اما در این فشردن و باز کردن مشت ها رخدادها و حوادث زیادی باید اتفاق افتد تا هر دو گروه به تفاهم حداقلی و مورد لزوم برای تعامل مثبت برسند. رسیدن به این ساحل امن بدون همکاری و واسطه گری یک بازیگر مهم منطقه یی که بتواند با هر دو طرف منازعه دیالوگ مثبت برقرار کرده و اعتماد متقابل آنان را برای میانجیگری جلب کند، در شرایط کنونی حداقل در منطقه خاورمیانه تقریبا ممکن نخواهد بود. به همین دلیل اوباما با درک درست از چنین واقعیتی وزیر خارجه خود را به ترکیه اعزام کرده است و او نیز در رایزنی با همتای ترک خود و سپس رئیس جمهوری و نخست وزیر این کشور پالس های لازم را برای ماموریت جدید آنکارا از خود بروز داد. اینکه در جریان این دیدار گفته شده است که اوباما اولین سفر خود به یک کشور مسلمان در منطقه را به آنکارا انجام می دهد دقیقا در راستای همین سیاست جدید منطقه یی آمریکا می باشد که ترکیه در کانون تحولات آن قرار دارد. آنکارا هم اکنون میانجی گری بین سوریه و اسرائیل جهت رسیدن به صلح و حل و فصل اختلافات بین این دو کشور را به عهده گرفته است. تعمیق روابط با اسلامگرایان میانه رو به رهبری حزب "عدالت و توسعه" در راستای استراتژی معامله با بافت مذهبی مخالف در خاورمیانه که در عراق با مصالحه با اعراب سنی تحقق یافت و در افغانستان هم اینک به گفته اوباما می توان با طالبان نیز معامله کرد، بوده است. بن بست پرونده هسته یی ایران در زمان بوش و عدم توفیق این سیاست، رئیس جمهوری آمریکا را ترغیب به معامله با تهران کرده است که به همین دلیل در دو شاخه متفاوت از طریق مسکو و آنکارا انجام می شود. پایان دادن به جنگ عراق به عنوان یکی از اولویت های سیاست خارجی اوباما و بحث خروج بدون دردسر نیروهای نظامی این کشور از عراق بدون شک به یک مسیر امن و تاثیرگذاری مثبت در این خلاء امنیتی احتیاج دارد که ظاهرا ترکیه بهترین گزینه در این ارتباط تلقی می شود. واشینگتن همچنان الزام حضور اکتیو در آسیای میانه و قفقاز را برای خود منظور کرده است که با توجه به گرایش دوباره کشورهای این منطقه به سمت مسکو (قضیه قرقیزستان و لغو قرارداد پایگاه هوائی مناس) و همچنین شکست سرمایه گذاری کانونی آمریکا در مورد گرجستان به عنوان سرپل جهش به منطقه (بعد از جنگ ۷ اوت ۲۰۰۸ این کشور با روسیه) این حوزه کانونی به ترکیه منتقل شده است. ترکیه با توجه به موقعیت خود در جهان اسلام و دولت اسلامگرای آن می تواند در تحولات پیش روی افغانستان نیز تاثیر انکارناپذیری گذاشته که مطمئنا از دید اوباما پنهان نیست. در منازعه بین فسلطینیان و اسرائیل با توجه به نمایش موفق "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر ترکیه در جنگ لفظی با "شیمون پرز" رئیس جمهوری اسرائیل بر سر جنگ غزه موقعیت اخلاقی بسیار مساعدی برای میانجیگری ترک ها در این خصوص ایجاد شده است. اصولا آنکارا در شرایطی وارد رقابت های ژئوپلتیکی شده است که از هر جهت فضا برای بازیگری آنان جهت اجرائی کردن دیپلماسی فعال، چونان یک بازآفرینی تاریخی برای زنده کردن امپراتوری عثمانی، باز شده است. کریدور مطمئن برای انتقال انرژی منطقه به سمت اروپا از طریق خاک ترکیه، پیوندهای تاریخی آنکارا به عنوان میراث دار امپراتوی عثمانی و عوامل حاشیه یی (ولی تاثیرگذار) دیگر، استفاده از این کشور به عنوان یک محلل از سوی ایالالت متحده، جهت رسیدن به معشوقی که قبلا سه طلاقه شده است، یک الزام غیر قابل انکار برای داماد خطاکار ایجاد کرده است.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه