سه شنبه, ۱۵ آبان, ۱۴۰۳ / 5 November, 2024
مجله ویستا

منتقد لیبرال دمکراسی مدافع حکومت دینی


منتقد لیبرال دمکراسی مدافع حکومت دینی
● زندگی و مرگ:
دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۱۲ در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. علی شریعتی پس از گذراندن دوران کودکی وارد دبستان شد و پس از شش سال وارد دانشسرای مقدماتی در مشهد شد. علاوه بر خواندن دروس دانشسرا در کلاسهای پدرش به کسب علم می پرداخت. شریعتی پس از پایان تحصیلات در دانشسرا به آموزگاری پرداخت و کاری را شروع کرد که در تمامی دوران زندگی کوتاهش سخت به آن شوق داشت و با ایمانی خالص با تمامی وجود آنرا دنبال کرد. شریعتی در سال ۱۳۳۴ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد گشت و رشته ادبیات فارسی را برگزید. در همین سال علی با یکی از همکلاسان خود به نام پوران شریعت رضوی ازدواج می کند. وجود تفکر خلاق باعث شد که وی در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون: ترجمه ابوذر غفاری، ترجمه نیایش اثر الکسیس کارل و یک رشته مقاله های تحقیقی در این زمینه همت گمارد.شریعتی در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی بعلت شاگرد اول شدنش برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و ساتر و ... آشنا شد و از علم آنان بهره های بسیار برد.وی در سال ۱۳۴۳ به ایران باز می گردد و در مرز ترکیه و ایران توقیف و به زندان قزل قلعه تحویل داده می شود و بعد از چند ماه آزاد و به خراسان زادگاهش می رود. در سال ۱۳۴۴ مدتی پس از بیکاری، اداره فرهنگ مشهد، استاد جامعه شناسی و فارغ التحصیل دانشگاه سوربن را بعنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبیرستان در یکی از روستاهای مشهد استخدام می کند، و سپس در دبیرستان بتدریس می پردازد و بالاخره به عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد می شود. در سال ۱۳۴۸ به حسینیه ارشاد دعوت می شود و بزودی مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را بعهده گرفته و به تدریس جامعه شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی می پردازد. در این محل است که دکتر شریعتی با قدرت و نیروی کم نظیر و با کنجکاوی و تجزیه و تحلیل تاریخ، چهره های مقدس و شخصیتهای بزرگ اسلام را معرفی نمود. استحکام کلام، بافت منطقی جملات با اتکاء به پشتوانه فنی و عمیق فکری اش هر شنونده ای را در کوتاهترین مدت
سرا پا گوش می ساخت و در نیم راه گفتار تحت تاثیر قرار می داد و سپس به هیجان می آورد. در سال ۱۳۵۲، رژیم ستمشاهی ، حسینیه ارشاد که پایگاه هدایت و ارشاد مردم بود را تعطیل نمود، و معلم مبارز را بمدت ۱۸ ماه روانه زندان می کند و در خلوت و تنها ئی است که علی نگاهی به گذشته خویش می افکند و استراتژی مبارزه را بار دیگر ورق زده و با خدای خویش خلوت می کند. دکتر شریعتی در ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۶ تهران را بسوی اروپا ترک گفت تا دورانی جدید را با مطالعه و مبارزه آغاز کند. سر انجام در روز یکشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۳۵۶ با قلبی عاشق، اندیشه ای پاک، ایمانی محکم، زبانی قاطع، قلمی توانا، روانی آگاه و سیمایی آرام بسوی معبود خود شتافت .
● نقد لیبرال دمکراسی، دفاع از حکومت دینی
دکترشریعتی، در نقد دمکراسی لیبرال و دفاع از نظام دینی «امامت و امت» و رهبری انقلابی، نظریه مهّم و مشهوری را سال های پیش از انقلاب مطرح نمود و بسیاری از دگم های فضای روشن فکری آن زمان را- که تحت تأثیر لیبرالیسم یا مارکسیسم بود- در هم ریخت و با مقاومت های افراطی در حد فحاشی از سوی محافل روشن فکری لائیک و حتی حلقه های موسوم به روشن فکری دینی مواجه شد. آن عکس العمل ها هم چنان در محافل روشن فکری لیبرال و غرب گرا(اعم از حلقه های صریحاً لائیک یا حلقه های روشن فکری تلفیقی لیبرال مذهبی) علیه شریعتی و نظریات او که مدافع نظریه انقلاب و حکومت ایدئولوژیک و رهبری دینی است، به شدت ادامه دارد. یکی دیگر از نقاطی که مرحوم شریعتی در برابر نظریه دمکراسی لیبرال و روشن فکری سکولار، مرزبندی قاطع و دقیق رسم می کند، مسئله تفکیک «دین،امامت و روحانیت» از «سیاست، خلافت و حکومت» است. او این نظریه را یک توطئه استعماری برخلاف مسلمات اسلام، می خواند:
«من نظریه تفکیک امامت از خلافت را نمی پذیرم. این نظریه تعبیر دیگری است از نظریه تفکیک سیاست از روحانیت که فکر نمی کنم کسی با روح اسلام آشنایی داشته باشد و از دنیا هم با خبر باشد و نداند که اولاً این نظر از اسلام نیست و نداند که از آنجاست؟ و چرا طرح شده است و چرا گروهی هم آنرا پذیرفته اند! اساساً این نظریه که پیغمبر دو جنبه را در خود جمع داشت یکی جنبه نبوت و یکی جنبه حکومت، تعبیری است بیشتر مسیحی تا اسلامی. این دوگانگی میان معنویت و مادیت، اخلاق و اقتصاد، رسالت و سیاست، دنیا و آخرت، طبیعت و ماوراء طبیعت و ... در بینش اسلامی وجود ندارد و این از خصائص اسلام است...پیغمبر وقتی راه بر کاروان قریش می بندد همان مسئولیتی را انجام می دهد که وقتی در مسجد با مردم نماز می گزارد. اینکه علما طبقه ای شدند و امرا طبقه ای، کار تاریخ اسلام است نه مذهب اسلام. وانگهی این نظریه، تصویری از سیمای امام به دست می دهد که با سیمای «روحانی»« یا «عالم دینی» یا «مرجع مذهبی»، بدان گونه که در جامعه مسلمین وجود داشت و دارد شبیه است، در صورتی که، امام باید با شخص پیغمبر شبیه باشد. علی، حسن، حسین، به همان سادگی و چیرگی و نیز به همان معنی چکمه می پوشیدند و اسب می تاختند و شمشیر می زدند و به کار نظام و اداره امور و تشکیلات و گزارش های سیاسی و مسائل اجتماعی می پرداختند که به تعلیم دین و هدایت خلق و اخلاق و عبادت...»
در این تقریر کوتاه، به اختصار، نظرات مرحوم دکترعلی شریعتی در نقد دموکراسی لیبرال و فراخوان او به رهبری عقیدتی و انقلابی در امت اسلامی، حتی الامکان با نقل قول مستقیم و نیز با اشاره غیرمستقیم به استدلال ها و حتی تعابیر وی پرداختیم. چنانچه ملاحظه شد غالب زوایای نگاه شریعتی در این حوزه، تعابیری روشن فکری از همان نظریه فقهای شیعه در توضیح مردم سالاری دینی یا جمهوری اسلامی در ذیل ولایت فقیه است و اگر اصطلاحات فقهی معادل نظریات دکترشریعتی را ذکر کنیم، تفاوت دیدگاه بسیار ناچیز و در حد صفراست. و بدین ترتیب اشتراک دیدگاه روشن فکری حقیقی دینی با تئوری اصلی انقلاب اسلامی که پس از مرگ وی در گرفت بوضوح پیدا است. هم چنین تفاوت شدید- در حد تناقض- میان دیدگاه روشنفکری دینی از نوع شریعتی با روشنفکری های لیبرال که امروز در کشور زیر لوای مذهب مترقی! ترویج می شود نسبت به دهه پیشین واضح تر شده است.
● گوشه ای از وصیتنامه:
«خیلی می ترسم از پوکی و پوچی موج نویی ها وارزان فروشی وحرص و نوکرمابی این خواجه، تا شان نسل جوان معاصر و عقده ها وحسدها و باد و بروت های بیخودی این روشنفکران سیاسی، که تا نیمه های شب منزل رفقا یا پشت میز آبجوفروشیها، از کسانی که به هرحال کاری می کنند بد
می گویند، و آنهارا با فیدل کاسترو ومائوتسه تونگ وچه گوارا می سنجند و طبیعتا« محکوم می کنند، و پس از هفت هشت ساعت در گوشیهای انقلابی و کارتند و عقده گشاییهای سیاسی، با دلی پر از رضایت از خوب تحلیل کردن قضایای اجتماعی که قرن حاضر با آن درگیر است، و طرح درست مسائل، آن چنان که به عقل هیچ کس دیگر نمی رسد، به منزل بر می گردند و با حالتی شبیه به چه گوارا ودرقالبی شبیه لنین زیرکرسی می خوابند.»
منبع : روزنامه کیهان