چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

جائی‌که قلب هست - WHERE THE DEART IS


سال تولید : ۲۰۰۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مت ویلیامز، سوزان کارتسونیس، دیوید مک‌فجین و پاتریشا ویچر
کارگردان : ویلیامز
فیلمنامه‌نویس : لوئل گانتس و بابالو منل، بر مبنای رمانی نوشتهٔ بیلی لتس
فیلمبردار : ریچارد گریترکس
آهنگساز(موسیقی متن) : میسن دارینگ
هنرپیشگان : ناتالی پورتمن، اشلی جاد، استوکارد چانینگ، جون کیوساک، جیمز فرین، دیلان برونو، کیت دیوید، سالی فیلد و ریچارد جونز
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه


̎نووالی نیشنِ ̎ (پورتمن) هفده ساله که از دوستش، ̎ویلی جک̎ (برونو) باردار است، از خانه فرار می‌کند و همراه ̎ویلی̎ از زادگاهش در تنسی به سمت ایالت پُرزرق و برق کالیفرنیا می‌رود. در راه در یک بازاری سکویای اکلاهما، ̎بیلی̎ جا می‌زند و ̎نووالی̎ را در یکی از شعبه‌های فروشگاه بزرگ وال‌مارت به‌حال خود رها می‌کند. ̎نووالی̎ که تمام پس‌اندازش پنج دلار و پنج سنت است، در همان فروشگاه اتراق می‌کند. تا این‌که با کمک ̎تلما هازبند̎ (چانینگ) و پرستاری به نام ̎لکسی کوپ̎ (جاد) سروسامانی می‌گیرد و تلاش می‌کند تا زمان به دنیا آمدن فرزندش زندگی آرامی را پشت سر بگذارد...
● قابلیت پورتمن برای نازنین بودن را شاید هیچ کجا به اندازهٔ جائی که قلب هست نمی‌توان دید. او از همان نماهای آغازین اجازه نمی‌دهد تا ̎نووالی̎ ترحم‌برانگیز شود و نقش مهمی در حصول مهم‌ترین موفقیت فیلم دارد: این‌که یک قصهٔ خلّص آمریکائی از عزت نفس، یک ملودرام ̎مادر مجرد̎ را در آستانهٔ احساساتی‌گری ملال‌انگیز نگه دارد و تا به آخر همان‌جا نگه دارد! قصهٔ جائی که قلب هست، قاعدتاً باید انگ موعظهٔ مفاهیم متداولی مثل سادگی، معصومیت، اراده، فداکاری، دوستی و عشق باشد. در نهایت موضوع همان ̎جای قلب̎ است و این‌که شناختن ̎جای قلب̎ خیلی اهمیت دارد. با این همه، فیلم نمونهٔ این است که چه‌طور می‌توان دربست با کلیشه‌ها کار کرد، ولی نحوهٔ عرضهٔ آنها را چنان ترتیب داد که به ذوق تماشاگر توهین نشود. اگر سختی یا خوشی‌ای در زندگی ̎نووالی̎ روی می‌دهد، نشانی از تأکید یا اغراق ندارد؛ زندگی کوچک او پیوندی دائمی با اسطورهٔ آمریکائی تبلیغات پیدا می‌کند. در آن‌سو فیلم هر از گاه سری به زندگی محبوبش می‌زند که در کالیفرنیا رویای تبدیل شدن به یک خواننده را به فرجام تلخی می‌رساند. ̎نووالی̎ در پایان یک‌بار دیگر با او، ابدون پا روی تخت بیمارستان، روبه‌رو می‌شود تا آخرین درس مهم و لازم را بگیرد. این‌هک در مورد مسائل قلبی دروغ نگوید و کتمان نکند. پورتمن در نقش راه گم‌کرده‌ای که آرام آرام راهش را پیدا می‌کند، عالی است و مهم‌تر از همه این‌که از نقش برای خودنمائی بهره‌برداری نمی‌کند (او با ظرافت نشانه‌هائی از بلاهت و حساسیت را در کنار هم حفظ می‌کند). گانتس و مندل پس از سال‌ها پروراندن دست‌مایه‌های این‌چنینی، داستان عامه‌پسند لتس را به‌صورت فیلم‌نامه‌ای در آورده‌اند که با سادگی و بی‌ادعائی‌اش، تماشاگر را می‌فریبد (ویلیامز، کارگردان تازه‌کار هم کارِ آبرومندی انجام داده است.)