پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
دکان عاشقی
موج بنیان برافکن فیلمهایی با اهداف تجاری صرف و با دستمایه قراردادن روابط نسل جوان، اینک تمامیت سینمای ایران را درنوردیده و به رکود کامل سینمای جدی انجامیده است.
اگر به فهرست فروش فیلمهای اکرانشده سال جاری نگاهی بیندازیم،با رشد غیرقابل تصور و تصاعد هندسی این گونه آثار مواجه میشویم. فیلمهایی که بینیاز از نمایش جشنوارهای و حفظ شأن فرهنگی سینما به سرعت ساخته شده، روی پرده رفته، بعضا با استقبال عامه تماشاگر مواجه شده و به همان سرعت از یادها میروند.
«غیرمنتظره» فیلمی از همین رده به شمار میرود. از مظاهر سینمای به اصطلاح جوان پسند تجاری استفاده میکند، داستانی ساده و تکراری دارد و حتی به لحاظ بصری و یا تکنیک سینما هم از کلیشههایی نخنما و هزار بار امتحان پس داده بهره میجوید. به این ترتیب حرف تازهای برای گفتن ندارد. برخی از فیلمهایی که ویژگی هایشان را در بالا برشمردم، با استفاده از مظاهر جدید و مدرن وارد شده به زندگی ایرانی با یک تیر دو نشان میزنند.
البته دو نشان کاملا متعارض. هم جلوه و حالوهوایی امروزی و مدرن به فیلمهای به لحاظ دراماتیک کممایه خود میبخشند و هم بهانهای برای کوبیدن و سرزنش این پدیدهها و اعلام آنها بهعنوان یکی از معضلات مبتلا به نسل جوان پیدا میکنند. اینگونه هم فیلم خوش آب و رنگتر میشودو هم میتوان ژست تعهد اجتماعی و علاقه به سرنوشت نسل جوان گرفت.
روزگاری ماهواره و بعد تلفن همراه به معضل این نسل سرگشته بدل شد. فیلمهای متعددی به سراغ موقعیتهای ناشی از حضور این پدیدهها در زندگی روزمره رفتند. پس از آن نوبت اینترنت بودکه در سینمای تجاری به عامل تباهی جوانان بدل شود. حالا هم که میشود از دنیای مد و طراحی لباس و نمایشهای ویژه آن (دستکم در بخش پوشاک مردانه) سخن گفت، چه بهتر که آن را بهعنوان دستمایه فیلم قرار دهیم تا یک فیلم «به روز» و حاوی مسائل جاری اجتماعی روانه بازار (اکران یا نمایش برای فیلمهایی از این دست واژگانی نیستند که همه معناها را برسانند) کرد.
از ابتدای امسال این دومین فیلم نمایش داده شده در سینماها (پس از کلاغپر) است که دستاندرکاران حرفه مد و طراحی لباس مردانه را انسانهایی نااهل و دست اندرکار تبهکاری و خلاف نشان میدهد و چه نجیبند اهالی این حرفه که بر خلاف پزشکان با هر تصویر منفی از صنف خود برنمیآشوبند و اعتراضی نمیکنند.
«غیرمنتظره» در لایه بیرونی خود بحث نمایشهای مد و روابط پشت پرده آن را مطرح میکند قرار است جوان اول خوش چهره فیلم که زندگی شاد و گرمی با همسرش دارد اما وضع مالیاش چندان مساعد نیست- درگیر مناسبات این حرفه شود و بهتدریج با روند حرفهایتر شدنش، که با حرفه ناموجهی طرفیم. حرفهای که زرق و برق و ثروت زیادی در آن نهفته اما اینگونه به مخاطب القا شود هر کس گرفتارش شود- با هر میزان خلوص رفتاری، شخصیتی و روحی در این منجلاب غرق خواهد شد اینجا بحث بر سر تطهیر و دفاع از وجهه این شغل نیست. بحث بر سر استفاده ابزاری فیلم و فیلمساز و بهانه قرار دادن آن برای گذر از خطوط قرمز عرفی جاری بر مناسبات سینمای ایران است.
فیلمنامه و روند گسترش پیرنگ داستانی «غیرمنتظره» کاملا بر مبنای کلیشههای ازلی و ابدی ملودرامهای به اصطلاح جوان پسند ایرانی، هالیوودی و بالیوودی استوار شده و هرگز از این انگارهها تخطی نمیکند. زوج جوانی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند. مرد مشکوکی به شوهر این خانواده کوچک پیشنهاد حضور در حرفهای پولساز را میدهد. پسر جوان با دیدن جو و فضای نمایشهای مد لباس دچار تزلزل شخصیتی میشود. هم میخواهد وارد این حرفه شود و هم از تبعات آن هراس دارد. همسرش هم به این شغل جدید بد بین است.
اما عاقبت وسوسه درآمد و رفاه بیشتر بر همه تردیدها فائق میآید. از دید سازندگان فیلم ورود به این حرفه مساوی است با تزلزل بنیان خانواده و جدایی زوج جوان. بعد طبق همان فرمولهای ازلی تنها عامل موفقیت مرد جوان در این حرفه (زیبایی چهره) به خطر میافتد و او شغل و هویت تازه خود را از دست رفته میبیند.
زن جوان طبق قراردادهای نا نوشته داستانی، زنی مهربان و غمخوار شوهر جفاکار است. پس از فراز و نشیبهایی بی هیچ توجیه منطقی، علمی و پزشکی زیبایی از دست رفته مرد جوان باز میگردد اما سوءتفاهمها همچنان پا برجایند. آخر و عاقبت این جور داستانها هم بر اساس همان فرمولهای یاد شده باید خوش باشد، تا تماشاگر را غمگین و افسرده از سالن بیرون نفرستد.
خلاصه همه شرایط فراهم است تا یک فیلم تجاری با قابلیت فروش مقبول تولید و ارائه شود. اینگونه فیلمها همه به هم شبیه اند. تنها نام ها، بازیگران و موقعیتهای مکانیشان متفاوت است اما «غیرمنتظره» در لحن روایت میکوشد اندکی با همتایانش متفاوت باشد ودراین امر هم نا موفق است. البته از چنین قصهای با امکانات محدودی که برای اجرا پیش رو قرار میدهد، بیش از این هم نمیشود انتظار داشت.
وقتی یک فرمول دست مالی شده بارها در سینمای ما جواب میدهد، چرا باید در آن تغییری ایجاد کرد. به قول مربیان و گزارشگران فوتبال، به ترکیب تیم برنده که دست نمیزنند؟ میماند این افسوس برای بازیگر با استعدادی چون هانیه توسلی که ظرف کمتر از یکسال با یک مجموعه تلویزیونی و دو فیلم تجاری چگونه تیشه به ریشه اعتبار خود میزند.
مازیار فکری ارشاد
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست