یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

شایعه


شایعه
▪ شایعه چیست؟
خبری که شیوع یافته است، خواه راست یا دروغ! [۱]، یعنی مهم نیست، خبر راست باشد یا دروغ، اصل بر شیوع و افزونگی است. در تبدیل یک خبر به شایعه، مردم، نشریه‌ها، سایت‌ها و... دخیل‌اند.
▪ شایعه خوب است یا بد؟
نه می‌توان به‌قطع گفت خوب است و نه می‌توان گفت، بد است. زیرا تحت شرایط مختلف، ارزش‌های متفاوتی به خود می‌گیرد. شایعه‌ها نباید در مورد زندگی خصوصی اشخاص باشند. نشریه‌های زرد که کم هم نیستند، منافع خود را در انتشار اخبار خصوصی زندگی اشخاص مشهور می‌بینند، از شماره کفش طرف تا حتی میوه‌ی مورد علاقه‌اش را می‌نویسند. واقعاً نمی‌دانم دانستن جزئیات زندگی یک شخص چه‌قدر جذاب است که مردم این نشریه‌ها را می‌خرند و مشتاقانه مطالعه می‌کنند. و جالب این‌که به صحت این اخبار و گزارش‌ها هم کم‌ترین توجهی نمی‌کنند. قبلاً فکر می‌کردم که این نشریه‌ها را فقط دبیرستانی‌ها می‌خوانند، اما این نشریه‌ها را در دست مردان و زنان تحصیل‌کرده هم دیده‌ام. نمی‌خواهم به خواندن این نشریه‌ها خرده بگیرم و انگشت اتهام را سمت خواننده‌هایش نشانه بگیرم. منظور بنده این است که چرا ما باید این‌قدر به زندگی خصوصی مردم علاقه‌مند باشیم که حتی به خواندن این‌گونه نشریات نیز متوسل شویم. ممکن است کسی بگوید که من فلان شخص را دوست دارم و می‌خواهم از زندگی او نیز بدانم، در جواب باید گفت، علاقه‌ی شما محترم است، اما ببینید که او نیز به اندازه‌ی شما دوست دارد که از زندگی او بدانید؟ هر چند ممکن است بنا بر دلایلی مصاحبه‌ای نیز در نشریه‌ای انجام داده باشد!
▪ شایعه‌ها از کجا شروع می‌شوند؟
۱) علاقه‌ی مردم:
مهم‌ترین و اصلی‌ترین عامل در ساخت شایعه، علاقه‌ی مردم است. علاقه‌ی افراطی آن‌ها به موضوع، باعث می‌شود اخبار سریعاً فراگیر شوند. اگر مردم علاقه‌ای به دیدن فیلم پورنوی این و آن نداشته باشند، دیگر نیاز نیست که مجازات سخت و سنگین برای داد و ستد این فیلم‌ها وضع شود! (تا تقاضا نباشد، عرضه‌ای صورت نمی‌گیرد!) لذا ما به عنوان یک شهروند، در قبال دیگران مسؤولیم.
بعضی وقت‌ها علاقه‌ی بیش از حد ما به دانستن موضوعی، پیامدهای جبران‌ناپذیری دارد! آبی که ریخته شود جمع نمی‌شود! باید خود را متعهد کنیم که در زندگی دیگران دخالت نورزیم. شنیده‌ام در جواب این‌که پرسیده‌ام چرا این حرف را در مورد فلانی می‌زنی، گفته‌اند: خوب می‌خواست مثل آدم رفتار کند تا پشتش حرف نزنند! انگار هر کس لغزشی کرد و کار ناصوابی (از نظر ما) انجام داد، باید طبل رسوایی او را هم‌راه با نقاره‌ی مذمت خویش نواخت و نقل بازار کرد. به نظر من اگر ما خود را در موقعیت کسانی قرار دهیم که در غیبت آن‌ها در موردشان حرف می‌زنیم، کم‌تر به سخن‌چینی ( یا غیبت) این و آن می‌پردازیم.
۲) نقل بدون منبع:
خیلی از اخباری که ما هر روز می‌شنویم و نقل می‌کنیم، بدون منبع هستند. تنها بر اساس این‌که شنیده‌ایم می‌گویند، ما نیز می‌گوییم! معمولاً این جمله‌ها با «راستی!» شروع می‌شودند. مثلاً: «راستی شنیده‌ای فلانی کلاه‌بردار است؟». ممکن است بپرسید از کجا می‌دانی و در جواب بگویند که «همه می‌گویند، چه‌طور تو نمی‌دانی!». می‌بیند که با این نقل و قول‌های بی‌منبع خیلی راحت شایعه‌سازی می‌کنند.
چند روز پیش فیلمی دیدم که نقش اول آن از تاکسی پیاده شد، مسافر جلویی از مسافر عقبی پرسید به‌نظر شما این آقا چه‌کاره بود؟ در این میان، راننده تاکسی گفت، او احتمالاً دلار فروش است، چون جایی که پیاده شد، مکان دلار فروش‌هاست! بعد در سکانس‌های بعدی فیلم آن دو مسافر تنها بر اساس اظهار شانسی راننده تاکسی، گفتند که او دلار فروش است!
خیلی از شایعه‌ها از گفتار غیرقطعی و شانسی و تبدیل آن‌ها به گفتار قطعی صورت می‌گیرد. خبر چند دهان که می‌چرخد، تحت فیلترهای گوناگون افراد در بیان، محتوایش نیز عوض می‌شود. لذا باید در گفتار خویش دقت کنیم، اصطلاحاً باید «حرف را در دهان خود، مزه مزه کنیم و بفهمیم که چه می‌گوییم!» زیرا ممکن است پیش‌پا‌افتاده‌ترین حرف‌ها نیز شایعه بشوند!
http://ravannevis.blogfa.com/۸۶۱۰.aspx
منبع : مطالب ارسال شده