پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
مغلطه در راهحل
وقتی كه كلمه <فساد> و مبارزه با آن به گوشمان میخورد، به نوعی دچار حساسیت میشویم، چرا كه هیچ صدایی رساتر از این ادعا شنیده نمیشود و هیچ داعیهای كماثرتر و بیاثرتر و حتی با اثر منفیتر از این ادعا دیده نمیشود. قضیه چندان هم پیچیده نیست. ما در جامعهای زندگی میكنیم كه به لحاظ شاخص و وفور فساد در منطقه، فقط از یَمن و عراق وضعیت بهتری دارد و سال به سال نیز دو اتفاق همزمان رخ میدهد. از یك سو شاخص فساد در جامعه بدتر میشود و همزمان از سوی دیگر، پرچمدار و داعیهدار صدور اخلاق و معنویت به جهان هستی میشویم و خود را قطب اخلاقی عالم امكان و چشمه جوشان فضایل اخلاقی و منبع فیض و صدور معنویت به جهان معرفی میكنیم!!
قصد من این نیست كه اثبات كنم تمامی این داعیهها از سوی مدعیانش، از باب دروغ و كلاهبرداری اجتماعی و اخلاقی است، بلكه در پی آن هستم كه بگویم حتی اگر این ادعاها را صادقانه بدانیم، به دلیل آنكه در ارایه راهحلها نوعی نگاه سادهانگارانه و بیش از حد بسیط حاكم است، نتیجهای جز افزایش فساد از این راهحلها حاصل نمیشود.اخیراً بر سیاق گذشته، اتهام فساد متوجه جوانان و دانشگاهها شده است و حتی اگر این مقدمه ناقص و غلط را صحیح بدانیم، نتیجه اتخاذی كه حكم بر ضرورت جدایی دختران و پسران از یكدیگر بوده است، همان راهحل غلطی است كه موجب افزایش نابسامانی و فساد در جامعه میشود. فرض كنیم كه روابط میان دو جنس در دانشگاهها، با سلایق و علایق و ارزشهای آقایانی كه چنین احكامی را علیه دانشگاه و دانشجو صادر میكنند، متناسب نباشد و حتی لفظ مفسده را بتوان بر آن اطلاق كرد. اگرچه چنین ادعایی به كلی محل بحث جدی است، اما آن را بر حسب تسامحمیپذیریم. آیا از این مسأله میتوان نتیجه گرفت كه عامل و ریشه این فساد، اختلاط میان دو جنس است و باید دانشگاهها و احتمالاً پیش از آن كلاسها و... را به لحاظ جنسیتی تفكیك كرد؟ و اصولاچرا ریشه این فساد در این اختلاط است؟ این نتیجه كاملاً غلط است، حتی اگر كسی مقدمه آنرا درست پندارد. چرا؟
گرچه مطالعه میدانی دقیق و قابل مقایسههم وجود دارد، اما بر حسب ظاهر هم میتوان گفت كه اگر این گزاره و نتیجه صحیح باشد، گرایش به اسلام و ارزشهای آن پیش از انقلاب و در محیط دانشگاهها، باید به مرور رو به افول میبود و این گرایش در سالهای اخیر باید بیش از پیش رو به صعود باشد. قطعاًاین گزاره معكوس است. همین حالا هم بیشترین گرایشها به فرهنگ اسلامی در كشورهایی است كه به نسبت، سیاستهای غیرمذهبیتری را اعمال میكنند. به عنوان نمونه حتی برای رعایت حجاب هزینه هم تحمیل میكنند (مثل تركیه) و از اینها مهمتر این كه در كشورهای غربی كه این نوع اختلاطها به شدیدترین وجه مشهود است، كمترین اثر را در رفتار مسلمانان دارد و حتی چه بسا آثار آن معكوس هم باشد. آنجا بر خلاف ایران، حجاب هزینه دارد، ولی بر خلاف ایران گرایش صادقانه به آن بیشتر است.اخیرا مادر خانواده ای كه از بد حادثه در آمریكای شمالی زندگی میكند با دخترشان كه در مدرسه آیتا... سیستانی در كانادا درس میخواند برای تعطیلات به ایران آمده بود و در برابر این سوال كه آیا حضور در ایران بر رفتارهای مذهبی دختر تاثیر منفی نگذاشته مهر تائید زد و امیدوار بود كه زودتر برگردد!! و این حدیث بسیاری از ایرانیانی است كه در غرب زندگی میكنند.
نمونه روشن دیگر این مسأله اعتیاد است. بر خلاف همه كشورهای دنیا، در افغانستان دسترسی به مواد مخدر آزاد است، چرا كه خودشان تولید میكنند اما احتمال میدهم كه كمترین نسبت معتادان را نیز داشته باشند.
در حالی كه در ایران برای مقدار كمی از هروئین هم حكم اعدام صادر میشود و انواع مجازاتهای ریز و درشت برای فروشنده و مصرفكننده را شاهدیم، اما نسبت معتادان به جمعیت، در بالاترین رتبههاست. حدود ۲۰ سال قبل كه برای انجام پژوهش تأثیر زندان بر زندانی به زندان شیراز رفته بودم. دیدم كه تعداد افغانیهای زندان آنقدر بود كه یك بند مخصوص داشتند. با آنها صحبت میكردم كه چند نفر معتاد در میان شما هست؟ گفتند فقط یك نفر كه او هم در حال ترك كردن است. علت اعتیادش هم این بود كه قبلاً به چند نفر از ایرانیها نزدیك بود و معتاد شد و حالا هم در حال ترك اعتیاد است!!!
البته از این نكات لزوماً نمیتوان نتیجه معكوس گرفت كه هرچه مواد آزادتر و اختلاط جنسی بیشتر شود، جامعه از این دو جهت سالمتر میشود. گرچه درباره مواد مخدر چنین گزارهای تا حدی از سوی برخی افراد تأیید میشود، زیرا معتقدند نفس قاچاق شدن این مواد به مصرف بیشتر آن كمك میكند و اتفاقاً در خصوص اختلاط جنسیتی هم این نكته بعضاً مشهود بوده است. برخی گروههای خاص كه به نحو غیرمعمولی از اختلاط با جنس مخالف دور نگه داشته میشوند، دچار انحرافات خاص خود میگردند، اما در هر حال نتیجه معكوس را نمیتوان از استدال فوق نتیجه گرفت. پس چه نتیجهای باید یا میتوان گرفت؟ بروز و ارتكاب هر فعل یا ترك فعلی، دو ركن دارد. ركن عینی و ركن ذهنی. مثلاً ركن عینی اعتیاد، دسترسی به مواد مخدر است، اما ركن ذهنی آن، علاقه و آمادگی به مصرف این مواد است. روشن است كه در برخی موارد میتوان ركن عینی را به كلی نابود كرد و هیچ خللی هم در امور اجتماعی رخ ندهد، مثل مواد مخدر كه اگر یك گرم مواد هم وارد جامعهای نشود، هیچ مشكلی به وجود نمیآید و طبعاً كسی هم معتاد نمیشود اما در این حالت فراموش نكنیم كه جامعهای كه به لحاظ ذهنی، مستعد به معتادپروری است، مشكل خاص خود را دارد و این مشكل را باید حل كرد و اگر مواد مخدر هم نباشد، به طریق دیگری خود را نشان میدهد اما ركن عینی همه رفتارهای ناخوشایند را نمیتوان از این طریق نابود كرد. مثلاً سرقت، یك رفتار مجرمانه و ناپسند است، اما در همه جوامع امكان سرقت فراهم است و با پیشرفت اجتماعی این امكان بیشتر هم میشود، زیرا كه مال و اموال فزونی مییابد. برای جلوگیری از سرقت هم تا حدی میتوان جوانب حفاظتی را رعایت كرد. اما این جوانب هرچه بیشتر تقویت شود و نگهبان و پلیس هم بیشتر شود و مجازاتها هم تشدید گردد، زندگی به همان نسبت سختتر میشود، گو اینكه اصل دزدی هم ریشهكن نمیشود اما زندگی آنقدر سخت میشود كه عطای این سختگیریها را باید به لقای آن بخشید.
در اینجا باید تمركز را بر ركن ذهنی و حرمت و غیراخلاقی بودن سرقت نیز متمركز كرد و میان این دو موازنهای برقرار نمود. این قاعده برای همه رفتارهای اجتماعی اعم از مطلوب و نامطلوب صادق است. اتفاقاً وقتی كه رفتاری را بد بدانیم، اما به لحاظ ذهنی نتوانیم جامعه را با آن مخالف كنیم، در این صورت هرچه محدودیتهای ركن عینی را سختگیرانهتر كنیم، آثار نامطلوبتری بر جای میگذارد، همچنآنكه در رژیم گذشته تأكید بر نوع خاصی از پوشش و تشویق آن و فشار بر پوشش مخالف، چون همراه با پذیرش ذهنی این رفتار نبود و صرفاً بر سختافزار حكومت و قانون و تشویق و تنبیه استوار بود و جامعه به لحاظ ذهنی آنرا درونی نكرده و نپذیرفته بود، آن كوششهای رژیم منجر به نتایج مخالف میشد و به قول معروف <از قضا سرانگبین صفرا فزود.>
نكته مهم این است كه در هر جامعهای افراد و گروههای مختلف، عهدهدار بهبود و تحول در یكی از این دو ركن عینی و ذهنی هستند. دولت در مفهوم عام خود عمدتاً متولی تغییرات عینی است اما صاحبنظران اجتماعی و روحانیون و... متولی تغییرات ذهنی و ترویج تبلیغ ارزشهای پسندیده هستند. البته اگر این گروه زمینه مساعده ذهنی را فراهم كنند، حق دارند از دولتها بخواهند كه ركن عینی رفتار مناسب را نیز فراهم كند، اما نمیتوانند ضعفهای خود را ندیده گرفته و چپ و راست برای دیگران نسخه بپیچند كه فلان و بهمان كنید. جامعه امروزی ما با چنین چالشی مواجه است. آنانكه خود را دائرمدار اخلاق در كل زمین میدانند و كرسی درس اخلاق را در انحصار خود میبینند، به جای آنكه اگر توانی دارند صرفاً در این راه گام بردارند و ركن ذهنی جامعه را با خود همراه كنند و با استفاده از حداكثر توان تبلیغاتی كه به انحصار در این توان هم منجر شده، قدمی پیش بردارند، نقش خود را فراموش كردهاند و خواهان تفكیك جنسیتی در دانشگاهها هستند تا این ضعف خود را با حمایت قدرت بپوشانند، غافل از این كه اختلاط جنسیتی در جامعه امروز بناچار و بر حسب ضرورت بیش از پیش خواهد شد و راهی برای جلوگیری از آن نیست و اگر كسی خواهان روابط سالمتری میان دو جنس است، باید طرح دیگری دراندازد. علیرغم تمام این تفكیكهای جنسیتی و نظامهای پوششی و حجاب، شاید در كمتر جامعهای چون ایران، زنان تا این اندازه از حریم امن محروم باشند. به عبارت دیگر محدودیتهای عینی گسترده نتوانسته است كه اولاً پایدار بماند و ثانیاً مؤثر و كارآمد باشد اما ظاهراً هنوز هم عدهای در پی اجرای تجربههای شكستخورده هستند.
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست