جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

محرم، ماه سرایش حماسه و سربلندی بر فراز نیزه هاست


محرم، ماه سرایش حماسه  و سربلندی بر فراز نیزه هاست
اصحاب شهادت طلب و با وفای سیدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهی، ایمان، شجاعت و فداکاری بودند .... آنان که در رکاب سیدالشهداء به فیض شهادت رسیدند جمعی از بنی هاشم بودند. جمعی از مدینه با آن حضرت آمده بودند، ‌برخی در مکه در طول راه به وی پیوستند. برخی هم از کوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهید بپیوندند. کسانی هم در راه نهضت حسینی، پیش از عاشورا شهید شدند،‌که آنان نیز جزء اصحاب او به شمار می آیند. (چون مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر صیداوی و ...)
● علت نامگذاری این ماه و حرمت ویژه آن در میان مسلمانان
تاسیس تاریخ برای مسلمانان در زمان خلافت خلیفه دوم مسلمین و با مشورت علی (ع) در سال شانزدهم هجری صورت گرفته است. مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی که هجرت روی داده بود گرفتند ....(۱) علت نامگذاری این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می دانستند.
ـ در دوم ماه محرم الحرام سال ۶۱ هجری کاروان حضرت امام حسین (ع) وارد کربلا شد و سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده می شد در روزهای تاسوعا و عاشورا که روز نهم و دهم محرم می باشد او و یارانش را به شهادت رساندند. پیشوای هشتم شیعیان امام رضا (ع) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته می شد و در آن نمی جنگیدند ولی در این ماه، خونهای ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمه ها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را دربارة ذریه اش رعایت نکردند. .... آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در «مراقبات» نوشته است:«کودکانم را می دیدم که در دهة نخست ماه محرم غذا نمی خوردند و به نان خالی اکتفا می کردند کسی هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان می کنم عشقی درونی آنان را برمی انگیخت.» (۲) به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم می سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (ع) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش کرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری می پردازند.... (۳)
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
شیعیان در بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از بزرگان این نهضت جاویدان می دانند.
ـ روز اول محرم : مسلم ابن عقیل علیه السلام
ـ روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
ـ روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام
ـ روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما السلام
ـ روز پنجم محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام
ـ روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
ـ روز هفتم محرم : روضه عطش و علی اصغر علیه السلام
ـ روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام
ـ روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
ـ روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان
ـ روز یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا
ـ روز دوازدهم محرم : ورود کاروان به کوفه
● امام حسین (ع) و اصحاب وفادارش
امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد. رسول خدا (ع) نام این فرزند زهرا (س) را حسین نهاد وی مورد علاقه شدید پیامبر خدا(ص) بود و آن حضرت دربارة او فرمود: «حسین منی و انا من حسین....» و در آغوش پیامبر بزرگ شد. هنگام رحلت رسول خدا، شش ساله بود در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت والایی برخوردار بود، علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو و حلم و .... از صفات برجسته این حجت الهی بود. در دوران خلافت پدرش در کنار آن حضرت بود و در سه جنگ «جمل»، «صفین» و «نهروان» شرکت داشت.پس از شهادت پدرش که امامت به حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود پس از انعقاد پیمان صلح (صلح امام حسن (ع) با معاویه حاکم شام) با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) از کوفه به مدینه آمدند. با شهادت امام مجتبی (ع) در سال ۴۹ یا ۵۰ هجری (که به دست همسرش جعده، دختر اشعث بن قیس الکندی مسموم شد و پس از چهل روز به شهادت رسید. معاویه با توطئه به ازدواج درآوردن یزید با جعده این کار را تدارک دید). بار امامت به دوش سیدالشهدا قرار گرفت. در آن دوران ده ساله که معاویه بر حکومت مسلط بود، امام حسین (ع) همواره یکی از معترضین سرسخت نسبت به سیاستهای معاویه و دستگیریها و قتلهای او بود و نامه های متعددی در انتقاد از رویه معاویه در کشتن حجربن عدی و یارانش و عمروبن حمق خزاعی که از وفاداران به علی (ع) بودند و اعمال ناپسند دیگر او نوشت. در عین حال حسین بن علی (ع) یکی از محورهای وحدت شیعه و از چهره های برجسته و شاخصی بود که مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموی (حکومتی که از سال ۴۱ هجری با معاویه اولین خلیفه اموی شروع می شود و تا سال ۱۳۲ هجری ادامه می یابد) از نفوذ شخصیت او بیم داشت با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد اما سیدالشهداء که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از بلیه سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید، راه مبارزه را پیش گرفت از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاریهای کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و با دریافت پاسخ کوفیان در بیعتشان با مسلم بن عقیل در روز هشتم ذیحجه سال ۶۰ هجری از مکه به سوی عراق حرکت کرد.
پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سیدالشهدا که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت. تسلیم نیروهای یزید نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین، مظلومانه و تشنه کام، همراه اصحابش به شهادت رسید. از آن پس کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهای خفته گردید.(۴)
خون او تفسیراین اسرار کرد / ملت خوابیده را بیدار کرد(۵)
ـ اصحاب شهادت طلب و با وفای سیدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهی، ایمان، شجاعت و فداکاری بودند .... آنان که در رکاب سیدالشهداء به فیض شهادت رسیدند جمعی از بنی هاشم بودند. جمعی از مدینه با آن حضرت آمده بودند، ‌برخی در مکه در طول راه به وی پیوستند. برخی هم از کوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهید بپیوندند. کسانی هم در راه نهضت حسینی، پیش از عاشورا شهید شدند،‌که آنان نیز جزء اصحاب او به شمار می آیند. (چون مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر صیداوی و ...) (۶)
ـ مدت قیام امام حسین (ع) از روز امتناع از بیعت با یزید تا روز عاشورا ۱۷۵ روز طول کشید (۱۲ روز در مدینه، ۴ ماه ۱۰ روز در مکه، ۲۳ روز در بین راه مکه تا کربلا و ۸ روز در کربلا از ۲ تا ۱۰ محرم) (۷)
● امام حسین (ع) در چه جامعه ای می زیست
ـ پس از ظهور اسلام در مکه و بعثت پیامبر اکرم (ص)، شنیدن پیام پیامبر برای مستکبران و مال اندوزان آن سامان گران آمد. آنان وقتی ندای لااله الا الله را می شنیدند برخود لرزیدند و گسترش روزافزون این ندا چیزی جز کوتاه کردن دست خدایان دیگر در برنداشت. بت پرستی که جز لاینفک فرهنگ بدوی عرب بود بهترین وسیله زورمداران و صاحبان ثروت و قدرت برای استفاده از انسانها بود. درست است که آنچه آن روز پیغمبر از آنان می خواست اقرار به یگانگی آفریدگار بود اما به دنبال آن پیامها آیه های دیگری هم نازل شد. آنچه مستکبران را به هراس می انداخت و بر آینده خود بیمناک می ساخت این آیه ها بود: «آنکه مالی را فراهم آورده و آن را شمرده است پندارد مال او وی را جاویدان می سازد هرگز! و در حطمه افکنده می شود. چه می دانی حطمه چیست؟ آتش افروخته خدا که در دلها راه یابد. (همزه/ آیه ۲ تا ۷) ۸واین آیات و آیاتی نظیر آن در دل کسانی چون ابوجهل، ابوسفیان و ولید بن مغیره و سایر مال اندوزان هراس افکند و آنان را واداشت تا در مقابل پیامبر به انحاء مختلف صف آرایی کنند و به دشمنی با او برخیزند. لذا بسیاری از نو مسلمانان به مدینه که در مجاورت شهر مکه قرار داشت مهاجرت کردند از این طریق هم به گسترش حوزه مسلمانی می پرداختند و هم جان و مال مومنان از اذیت و آزار دشمنان در امان می ماند.
ـ از سوی دیگر شیوه پیغمبر (ص) چنان بود که در موسم حج نزد قبیله هایی که برای زیارت آمده بودند می رفت و آنان را به مسلمانی می خواند و از این طریق بسیاری از مردم مدینه در طی سالیان دراز که پیامبر در مکه بود، دعوت او را که نوید آشتی و صفا و پرهیزکاری می داد استقبال کردند و به گسترش دعوت او در مدینه پرداختند.
ـ لذا پس از سپری شدن دوران پرمشقت زندگی پیامبر در مکه وقتی سران قریش تصمیم به کشتن پیامبر گرفتند علی در بستر او خوابید و او شبانه از شهر خارج شد و به مدینه مهاجرت کرد. (تاریخ تحلیلی اسلام/ ص ۵۶ و ۶۷) و شعار اسلام که در مکه توحید و عبادتی مختصر بود در مدینه جنبه سیاسی و اجتماعی آن نیز اندک اندک گسترش یافت، اذان شعار نمازها گردید. تشریع، احکام معاملات،‌ پرداخت مالیات، حدود و دیگر حکمهای سیاسی و اجتماعی آغاز شد و حکومتی براساس دین (با ولایت پیامبر اکرم (ص)) پدید آمد که قوام آن عدالت اجتماعی بود.....
ـ امام حسین (ع) در چنین شرایطی که استقرار اسلام و ایمان نامیده شد در سال چهارم هجری در مدینه متولد شد و در دامان پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) پرورش یافت. پیغمبر او را پسر و پاره تن خود،‌ گل خوش بوی خویش و سید جوانان اهل بهشت خواند و او را بر دوش خود سوار می کرد و به سینه خود می چسباند و دهان و گلوی او را می بوسید و محبوبترین انسانها نزد اهل آسمانهایش معرفی می کرد. رسول خدا (ص) از شهادت و مشهد حسین (ع) خبر داد و نصرت او را واجب و قاتلانش را لعنت کرد... و بدین گونه ۶ تا ۷ سال در کنار رسول اسلام و شهر مدینه که اکثر از یاران و اصحاب پیامبر بودند زندگی کرد. (۹)
ـ دو سال پس از فتح مکه و برداشته شدن آخرین سد دشمنان و برقراری وحدت اسلامی در سراسر شبه جزیره عربستان پیامبر (ص) رحلت کرد و مدینه مرکز حکومت اسلامی دستخوش تحولات بسیاری گردید. شتابی که روز مرگ پیامبر اسلام از سران قوم دیده شد، نشان دهنده این بود که بعض آنان بیشتر در این اندیشه بودند که چگونه باید هر چه زودتر حاکم را انتخاب کنند و کمتر بدین فکر می کردند که حکومت چگونه باید اداره شود. (۱۰)
ـ همانگونه که در ابتدای نوشتار حاضر آمد پس از رحلت پیامبر (ص)، ابوبکر، عمر و عثمان به ترتیب حاکمیت مسلمانان را به مرکزیت مدینه به عهده گرفتند و در این میان علی (ع) و خاندان پیامبر در سکونت بسربرده اند اما پس از گذشت حاکمیت خلفای سه گانه علی (ع) از سوی مردم به خلافت رسید اگر چه او خود به دلیل مشکلات فراوان از حکومت کناره می گرفت و می گفت: «مرا بگذارید و این تعهد را از دیگری بخواهید.» چرا که حوزه جامعه اسلامی آن روز در زمان خلفای سه گانه گسترش بسیار یافته بود و پیروزیهای مکرر از سمت شرق و شمال و غرب نصیب مسلمانان شده بود و مسلمانان به سبب آشنایی با ملل مختلف از جمله ایران و روم و دیدن چگونگی زندگی مردم آن سامان و بدست آوردن غنیمت های فراوان به تن آسایی و مال اندوزی خو گرفتند و بسیاری از دشمنان پیامبر نیز که جامه مسلمانی در برداشتند در زمان خلفای سه گانه حاکمیت برخی از ایالتهای حوزه اسلامی آنروز را در اختیار داشتند پذیرفتن چنین جامعه ای و تغییر آن به زندگی ساده و بی آلایش دوران پیامبر کاری است سخت که تنها از علی انتظار می رفت و این چیزی بود که ثروتمندان حجاز هرگز آن را نمی خواستند و چون وی در تقسیم بیت المال همه را به یک چشم نگریست و موجودی را به همه یکسان داد رفتار او در نظر مردمی که ربع قرن با روشی خاصی خو گرفته بودند خوشایند نیامد. (۱۱)
● فرازهای از سخنان گوهر بار حضرت امام حسین (ع)
هر کس خدا را بپرستد و خق بندگی او را بجای آورد , خداوند به او بیش از آنچه می خواهد می رساند .
ـ اگر سه چیز نبود , هرگز فرزند آدم سر تسلیم فرو نمی آورد : فقر و نیازمندی , بیماری و مرگ .
ـ اسقاط تدریجی خدا بر بنده خود , این است که تمام نعمتها را بر او می بخشد و شکر و سپاس را از او می گیرد.
ـ بخیل کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. نیز می فرمایند : به کسی که سلام نداده اجازه صحبت ندهید.
ـ کسی از نظر مقام و منزلت بزرگوارتر است که به زرق و برق دنیا در دست هر که باشد ارزش قائل نشود.
ـ هر کس از کار فرو ماند و راه تدبیر بر او بسته شود , کلیدش مداراست.
ـ بپرهیز از کاری که برای آن ناچار به عذرخواهی شوی . زیرا مومن نه بدی کند و نه پوزش طلبد ولی منافق هر روز بدی می کند و عذر می خواهد .
:: خداوندا مرا با احسان خود , فزون طلب منما و با بلا و گرفتاری ادب مکن.
امام حسن علیه السلام در اثر توطئه‏ای شوم که از سوی معاویه تدارک دیده ‏شد به شهادت رسید و جلوه‏های شکوهمند امامت در دیگر یادگار فاطمه و علی علیهماالسلام متجلی گشت. استبداد اموی جهت هدم امامت راستین و یاران دلباخته آن، عزم ‏را دو چندان کرد و با تهدید و ارعاب و ترفندهای عوام فریبانه به‏ نابودی مکتب و راه امام علی و فرزندانش علیهم السلام همت ‏گماشت. بدین جهت، رهبری و هدایت امت‏ شرایط دشوار و طاقت‌فرسایی ‏یافت. دوران ده ساله امامت ابی‏عبدالله علیه السلام بیانگر مواضع و برنامه‏های آن حضرت در مقابل این تحولات است که پیام‌ها و درس‌های ‏ارزشمندی را فرا راه عاشقانش قرار می‏دهد و از سوی دیگر، سیره ‏اخلاقی تربیتی آن بزرگوار را از ذخائر ازرشمند جهان اسلام و از بایسته‏های پژوهشی است که بخش مهمی از آن ظهور و درخشش همین‏ دوران مبارک است. نوشته حاضر نگاهی است اجمالی به یکی از مواضع ‏و ابعاد زندگی سیاسی آن حضرت با عنوان «مبارزات امام‏حسین علیه‌السلام در دوران معاویه که محورهای زیر بیانگر جوانب آن ‏می‏باشد.
● اعلام منشور ولایت در سرزمین منا
شیعیان امام علی علیه السلام روزهای سختی را در حکومت معاویه سپری‏ می‏کردند. تعداد زیادی از آنان توسط معاویه به شهادت رسیده و بسیاری دیگر فراری یا منزوی و در اضطراب و نگرانی به سر می‏بردند. در منابر و اجتماعات اهانت ‏به امام علی علیه السلام به صورت ‏رسمی رواج یافته بود و دل‌های عاشقان و دوستداران امیرمومنان را سخت جریحه‌دار کرده بود. اکنون دیدگان به سوی امام حسین علیه السلام دوخته شده و منتظر رهنمودها و دستورهای آن حضرت است تا این سکوت مرگبار را بشکند و راهی به ‏سوی افق‌های حقیقت‏ بگشاید. امام حسین علیه السلام همراه عبدالله ابن عباس ‏و عبدالله ابن جعفر حج می‏گذارد. در سرزمین منا فرصتی دست می‏دهد تا امام علیه السلام از اصحاب پیامبر و شیعیان و نیک مردان انصار دعوت کند و حقایق را برای آنان بازگو کند. بیش از هفتصد تن گرد امام ‏اجتماع می‏کنند که دویست نفر آنان از اصحاب پیامبرند. حضرت بپاخاست و پس از حمد و ثنای الهی، فرمود: «این تجاوزگر (معاویه)بر ما و شیعیان ما سختی‌ها و ناملایماتی ‏روا داشته است که خود دانسته و دیده‏اید یا به شما رسیده است. می‏خواهم از شما درباره حقیقتی جویا شوم. اگر راست گفتم، آن را تصدیق کنید و در صورتی که خلاف گفتم، مرا تکذیب کنید. سخنم را بشنوید و گفتارم را بنویسید. سپس ‏هنگامی که به سوی شهرها و قبایل خویش بازگشتید، هر آن کس را که ‏مورد وثوق و اطمینان دانستید به آنچه از حقوق ما می‏دانید، دعوت ‏کنید. من از آن می‏ترسم که حق ولایت از بین رود و مغلوب گردد، اگرچه خدا نور خویش را به رغم خواست کافران، غالب خواهد گردانید.»
به من گفته‏ای که این امت را به فتنه مینداز. من فتنه‏ای ‏سهمگین‏تر از حکومتت‏ بر امت نمی‏یابم؛ و نیز گفته‏ای: به مصلحت‏ خویش و دین و امت محمد صلی الله علیه و آله بیندیش. به خدا قسم، کاری بهتر از جهاد علیه تو نمی‏شناسم.
سپس آنچه از قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله درباره پدر و مادرش و اهل‏بیت علیهم السلام بود، برای آنان قرائت کرد. همگی گفتند: «اللهم نعم قد سمعنا و شهدنا»؛ همین طور است ما خود شنیدیم ‏و افراد مورد اعتماد برای ما آنچه فرمودید، نقل کردند.
سپس حضرت فرمود: «شما را به خدا سوگند می‏دهم آیا می‏دانید که‏ پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را در غدیر خم به امامت منصوب کرد و مردم را به ‏ولایت او فرا خواند و دستور داد که این پیام را حاضران به‏ غایبان برسانند؟» همگی گفتند: «بلی ما شنیدیم.» (۱۲)
بدین ترتیب، امام علیه السلام در آن اجتماع بر حقیقت امامت تاکید ورزیده و رسالت و مسوولیت‏ خواص را برای ترویج مکتب‏ اهل‏بیت علیهم السلام و مبارزه با استبداد اموی ترسیم کرد. سخنرانی حضرت در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در همین راستا است. مرحوم ‏مجلسی می‏نویسد: به معاویه گفتند: دیدگان به سوی حسین علیه السلام است. کاری کن که او منبر رود و خطابه ایراد کند؛ از چشم مردم خواهد افتاد؛ زیرا توانایی خطابه ندارد. معاویه گفت: این را درباره برادرش حسن‏ابن علی تجربه کردم، به رسوایی ما منجر شد.
سرانجام اصرار زیاد مردم باعث ‏شد از امام ‏حسین علیه السلام بخواهد به‏ منبر رود و با مردم سخن بگوید. حضرت سخنرانی خود را با حمد و ثنای الهی آغاز کرد. در این حال مردی گفت: کیست که خطابه ‏می‏کند؟ حضرت فرمود: ماییم حزب پیروز الهی و عترت رسول خدا که نزدیک‌ترین فرد به ‏او هستند و اهل‏بیت پاکیزه او و یکی از دو چیز گرانبها که عِدل‏ قرآن قرار داده شده، همان کتاب که باطلی از پیش رو و پشت‏ سر او راه نمی‏یابد، آگاه به تاویل قرآن و روشنگر حقایق آن هستیم. ما را اطاعت کنید که اطاعت ما واجب است؛ زیرا اطاعت ما مقرون به‏ اطاعت ‏خدا و رسول او گشته است. خداوند متعال می‏فرماید: «اطاعت ‏کنید خدا و رسول او و صاحب فرمان از خودتان را و هرگاه در چیزی ‏نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید. اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است.» (۱۳)
و فرموده: «هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست ‏به آنها برسد، آن را شایع می‏سازند در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان ‏که قدرت تشخیص کافی دارند، بازگردانند از ریشه‏های مسایل‏ آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت‏ خدا بر شما نبود، جز عده کمی ‏همگی از شیطان پیروی می‏کردید.» (۱۴)
شما را برحذر می‏دارم از این که به ندای شیطان گوش فرادهید؛ زیرا شیطان دشمن آشکار شما است. و در آن صورت از دوستان شیطان ‏خواهید شد. دوستانی که شیطان به آنان می‏گوید: امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی‏گردد و من همسایه شما هستم اما هنگامی که‏ دو گروه(کافران و مومنان مورد حمایت فرشتگان در جنگ بدر) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم.(۱۵) که در این صورت «مثل کافران جنگ بدر» مورد ضربه شمشیرها و نیزه‏ها «از سوی ملائکه‏» قرار خواهید گرفت‏ و در آن هنگام ایمان فردی که از پیش ایمان نیاورده است ‏یا کار نیکی را انجام نداده است نفعی به او نخواهد رساند.
در این موقع، معاویه گفت: «حسبک یا ابا عبدالله فقد ابلغت‏»؛ کافی است ای اباعبدالله، حق سخن را ادا کردی. (۱۶)
● اعتراض به ولایتعهدی یزید
معاویه تصمیم به ولایتعهدی یزید گرفت. راهی حج ‏شد؛ به مدینه آمد و از مردم برای او بیعت گرفت. سپس‏ منبر رفت و یزید را این چنین ستود: یزید دانا به سنت و قرآن‏شناس است و حلم و بردباری‏اش بر سنگ‌های سخت افزون است. امام ‏حسین علیه السلام برخاست و پس از ستایش خدا و درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرگز سخنوری هر چند سخن به تفصیل گوید نتوانسته است ‏حق اندکی از صفات ممتاز پیامبر صلی الله علیه و آله را ادا کند. ای معاویه! از واقعیت دور مانده‏ای، سپیده صبح تاریکی شب را رسوا ساخته و نور خورشید پرتو روشنایی چراغ را بی‏فروغ ساخته است. در برتری برخی سخن به زیاده‏گفتی و در گزینش عده‏ای حق دیگران را ضایع کردی و از بیان فضیلت ‏صاحبان آن بخل ورزیدی و بیش از حد ستم روا داشتی. نشد که اندکی از فضیلت صاحبان حق را بپردازی و در همان حال‏ شیطان بهره فراوان و نصیب کامل خویش را برنگیرد. دانستم آنچه ‏درباره یزید از سیاستمداری و کمالش گفتی، می‏خواهی مردم را با این سخنان به اشتباه اندازی. گمان می‏کنی انسانی ناشناس و دور از چشم مردم را تعریف می‏کنی و از آنچه فقط خودت به آن دست‏ یافته‏ای، خبر می‏دهی. «فخذ لیزید فیما اخذ به من استقرائه الکلاب المتهادشته‏ عندالتحادش و الحمام السبق لاترابهن و القیناث ذوات المعازف و ضروب الملاهی تجده ناصرا»؛ و همین کارهایی که یزید کرده، بگیر؛ همین که سگان را به حال پارس و گلاویزی می‏خواند و کبوتران ‏بازی ‏را به سوی همقطارانش و نیز کنیزکان آوازه خوان و انواع بیهوده‏گری و هوس بازی‏هایش کافی است که تو را در وصف خویش یاری کرده‏ باشد.
سپس فرمود: قصدی را که برای ولایتعهدی یزید داری فروگذار و رهاکن، چه نیازی داری که افزون بر همه کارهای بدی که کرده‏ای با این گناه نیز خدا را ملاقات کنی. (۱۷)
● سید الشهداء و افشای جنایات معاویه
جهت دیگری که بیانگر مبارزات آن حضرت است نامه‏ای است که در آن جنایات معاویه و ستمگری‏هایش شمارش کرده، حکومت معاویه را فتنه‏ای سهمگین بر امت قلمداد می‏کند. قسمتی از آن چنین است: مگر تو نبودی که حجر و یاران عابد و خاشع حق را کشتی، همانان که از بدعت‏ها نگران و بی‏تاب می‏گشتند و امر به معروف و نهی از منکر می‏کردند؟ آنان را پس از تعهدات محکم و تضمین‏های مطمئن به طرز ظالمانه و تجاوزکارانه کشتی، در برابر خدا گستاخی ورزیدی و عهد و پیمان الهی را سبک شمردی. مگر تو قاتل عمرو ابن الحمق نیستی، همان که از زیادی عبادت صورت و پیشانی‏اش پینه بسته بود؟ او را پس از تعهدات و تضمین‏هایی کشتی که اگر به حفاظت ‏شدگان در کوهساران داده می‏شد، از قله‏های آن فرود می‏آمدند. مگر تو نیستی ‏که زیاد را در دوره اسلام به خویشتن منسوب گردانیدی و او را پسر ابی‏سفیان قلمداد کردی، با این که رسول خدا صلی الله علیه و آله حکم کرده که فرزند متعلق به (پدر و مادر) است و پاداش مرد زناکار، سنگ است.
آنگاه او را بر مسلمانان مسلط ساختی تا آنان را بکشد و دست و پایشان را قطع کند و بر تنه درخت ‏به دارشان آویزد؟ پناه ‏بر خدا، ای معاویه! گویا تو از این امت نیستی و ایشان از تو نیستند. مگر تو آن خضرمی را نکشتی که ابن زیاد درباره او به تو گزارش داده بود دارای دین علی علیه السلام است؛ و دین علی علیه‌السلام همان دینی ‏است که پسر عمویش بر آن بود؛ همان دینی که تو به نامش به این ‏مقام نشسته‏ای؛ و اگر دین او نبود، بالاترین افتخارات تو و اجدادت کوچ‌های تابستانی و زمستانی آنان بود و خدا به واسطه ما برای این که نعمتی گران ببخشد، سختی‌های آن را از دوشتان ‏برداشت. به من گفته‏ای که این امت را به فتنه مینداز. من فتنه‏ای ‏سهمگین‏تر از حکومتت‏ بر امت نمی‏یابم؛ و نیز گفته‏ای: به مصلحت‏ خویش و دین و امت محمد صلی الله علیه و آله بیندیش. به خدا قسم، کاری بهتر از جهاد علیه تو نمی‏شناسم. بنابراین، هرگاه به انجام آن اقدام کنم، مایه تقرب به‏ پروردگار من است و در صورتی که به انجامش نپردازم، از خدا برای‏ حفظ دینم آمرزش می‏طلبم و از او توفیق انجام آنچه او دوست ‏می‏دارد و می‏پسندد، خواستارم.
مرحوم ‏مجلسی می‏نویسد: به معاویه گفتند: دیدگان به سوی حسین علیه السلام است. کاری کن که او منبر رود و خطابه ایراد کند؛ از چشم مردم خواهد افتاد؛ زیرا توانایی خطابه ندارد. معاویه گفت: این را درباره برادرش حسن‏ابن علی تجربه کردم، به رسوایی ما منجر شد.
سپس حضرت در ادامه می‏فرماید: بدان که خدا را دیوانی است که ‏هر کار کوچک و بزرگ به حساب می‏کشد و شمارش می‏کند. بدان که خدا فراموش نمی‏کند که تو به مجرد گمان افراد را می‏کشی و به محض‏ وارد آمدن اتهامی دستگیر می‏سازی و پسری را به حکومت نشانده‏ای ‏که باده می‏نوشد و سگ‌بازی می‏کند، تو را می‏بینم که خویشتن به ‏گناه و عذاب در انداخته‏ای و دینت را تباه کرده‏ای و رعیت را ضایع ‏ساخته‏ای. (۱۸)
● یادآوری رسالت‏ها
استبداد اموی جامعه اسلامی را دچار فسردگی و رکود کرده، زمینه ‏تجاوز و ستمگری‌های بیشتر آنان گشته بود. هشدار به جامعه و یادآوری رسالت‌ها و مسوولیت‌های سنگین آنان از ضرورت‏های فوری آن ‏بود؛ و چه فردی شایسته‏تر از ابی‏عبدالله الحسین علیه السلام و چه موقعیتی ‏والاتر از حج.
بر این اساس، حضرت امام حسین (ع) در اجتماع شکوهمند مردم در سرزمین منا به ‏سخنرانی پرداخت و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به مردم ‏و دانشمندان یادآور شد. حضرت در آغاز درباره اهتمام به امر به ‏معروف و نهی از منکر فرمود: ای مردم! از آنچه خدا بدان اولیای خود را پند داده، پند گیرید مانند بد گفتن او از دانشمندان یهود، آنجا که می‏فرماید: چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود آنان را از گفتار گناه‏آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی‏کنند؟ چه زشت است عملی که انجام ‏می‏دادند. و نیز فرموده است: کافران بنی‌اسرائیل بر زبان داود و عیسی ابن مریم، لعن و نفرین شدند. این به خاطر آن بود که گناه ‏و تجاوز می‏کردند. تا آنجا که فرمود: چه بدکاری انجام می‏دادند. (۱۹)
خداوند آنها را بدین خاطر نکوهش کرده که از ستمکارانی که ‏میان آنها بودند، کار زشت و فساد می‏دیدند و آنها را نهی ‏نمی‏کردند؛ زیرا در مال آنان طمع داشته و از قدرت آنان ‏می‏ترسیدند با این که خداوند می‏فرماید: از مردم نترسید و از من‏ بترسید. (۲۰)
سپس عالمان را مورد خطاب قرار داده، می‏فرماید: شما ای جماعت‏ که معروف به دانش و نامور به خوبی و معروف به خیرخواهی هستید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید؛ شرافتمند از شما حساب‏ می‏برد و ناتوان شما را گرامی می‏دارد...
من می‏ترسم عذابی از عذاب‌های الهی بر شما فرود آید؛ زیرا شماها از کرامت ‏خدا به منزلتی رسیدید که بر دیگران برتری یافته‏اید. بندگان مؤمن به خدا، گرامی داشته نمی‏شوند ولی شما به خاطر خدا در میان بندگان الهی ارجمندید. این در حالی است که می‏بینید که ‏پیمان‌های خدا شکسته شده و هیچ عکس‌العمل و هراسی به خود راه ‏نمی‏دهید. برای یک نقض تعهد پدران خویش بی‏تابی می‏کنید با این که تعهد رسول خدا خوار و بی‏مقدار شده، کورها و لال‌ها و زمین‏گیرها در همه‏ شهرها بی‏سرپرست مانده و بر آن‏ها ترحم نمی‏شود، شما به اندازه ‏مقام و در خور مسوولیت‏ خویش کار نمی‏کنید و در مقابل کسی که ‏اقدام می‏کند خضوع نمی‏کنید. بر عکس به سازش و مسامحه با ظالمان خود را آسوده خاطر می‏دارید با این که خداوند شما را فرمان داده که از کار خلاف باز ایستید و دیگران را نیز نهی کنید؛ اما شما غافلید. مصیبت ‏شما از همه ‏مردم بزرگتر است؛ زیرا در حفظ مقام علما و دانشمندان ناتوان ‏شدید. کاش کوشش می‏کردید. علت این ناتوانی این است که جریان امور و احکام به دست‏ دانشمندان الهی است که امین بر حلال و حرام اویند؛ ولی این مقام‏ از شما گرفته شده است. بدین جهت، که شما از حق متفرق شدید و درباره روش پیغمبر با وجود دلیل روشن دچار اختلاف شدید. اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا مشکلات را متحمل می‏شدید، زمام امور الهی به‏ شما برمی‏گشت و از طرف شما دستور آن صادر می‏گشت و به سوی شما باز می‏گشت؛ اما برعکس شما خودتان ستمگران را به جای خویش جای ‏دادید و امور الهی را به آنها واگذاشتید تا به شبهه کار کنند و به شهوت‏ها و میل‌های نفسانی خویش حرکت کنند. علت‏ سلطه ستمگران‏ گریز شما از مرگ و خوش بودنتان به زندگی دنیا است که از شما جدا خواهد شد. (۲۱)
اما متاسفانه این فریادها و خروش‌های الهی بر جان و قلب‏های ‏غافل کارگر نیفتاد و دوباره هر کس به اندیشه دنیایی خویش مشغول‏ و کارهای روزمره خویش را استمرار بخشید و چنان شد که بنی‏امیه ‏احکام الهی را تعطیل کردند؛ نیک‌مردان تنها مانده میدان را به ‏شهادت رساندند و تاریخ را برای همیشه سوگمند از بین رفتن حق و عدالت و حاکمیت امامت راستین ساختند.
● تاکید بر استمرار برائت
معاویه به مروان که از کارگزاران حکومتی او بود، نامه نوشت و از او خواست دختر عبدالله بن جعفر را برای یزید خواستگاری کند. عبدالله تصمیم درباره این موضوع را به دائی فرزند خویش امام‏حسین علیه‌السلام واگذار کرد. امام فرمود: از خداوند خواستارم که مورد پسندی از آل محمد را برای دختر عبدالله برگزیند. همگی در مسجد اجتماع کردند. مروان در حضور مردم گفت: امیرمومنان معاویه به ‏من دستور داده که هر قدر از مهر را که پدرش بگوید، قبول کنم و تمامی بدهکاری پدرش را بپردازم. افزون آن که صلح بین دو فامیل‏ نیز برقرار خواهد شد. امام حسین علیه السلام پس از حمد و ثنای الهی و بیان فضایل اهل‏بیت علیهم‌السلام پاسخ داد: این که گفتی مهرش هر قدر باشد، معاویه قبول کرده، سوگند به جان خود که در صورت ‏تصمیم، ما بر مهر السنه چیزی اضافه نمی‏کنیم. و این سخن که ‏بدهکاری پدرش هر چه باشد، پرداخت می‏کند، هیچ گاه زنان ما بدهکاری‌های ما را نپرداخته‏اند؛ و اما مصالحه و سازش، ما افرادی ‏هستیم که به خاطر خدا با شما دشمنی کردیم و برای دنیا با شما صلح نخواهیم کرد. خویش نسبی نتوانسته است مانع از این کار شود تا چه رسد به ازدواج و خویشی سببی.
سپس حضرت دختر عبدالله را به عقد قاسم ابن محمد بن جعفر درآورد و باغی که خود در مدینه و به نقلی در سرزمین عقیق ‏داشت. به دختر خواهر خویش بخشید. (۲۲)
● ذلّت در پرتو احادیث(۲۴)
در خصوص ذلّت نیز احادیث و روایات بسیاری وارد شده که به بعض آن‌ها اشاره خواهیم کرد:
امام حسین علیه‌السّلام الگو و پرچمدار عزّت آفرینی و ذلّت ستیزی در نزد شیعیان جهان، در این خصوص مرگ با عزّت را بر زندگی توأم با ذلّت ترجیح می‌دهند ایشان در روز عاشورا خطاب به لشگر یزید فرمودند: آگاه باشید که این ملعون مرا میان دو امر مخیّر کرده است: میان شمشیر و ذلّت، امّا هیهات که من تن به ذلّت و پستی دهم زیرا که خدا و رسول او و نیاکان و تربیت کنندگان ما هرگز خواری را نپذیرند و هلاکت زبونانه را بر کشته شدن شرافتمندانه ترجیح ندهند.
امام در روز عاشورا خطاب به لشگر یزید فرمودند: آگاه باشید که این ملعون مرا میان دو امر مغیّر کرده است: میان شمشیر و ذلّت، امّا هیهات که من تن به ذلّت و پستی دهم زیرا که خدا و رسول او و نیاکان و تربیت کنندگان ما هرگز خواری را نپذیرند و هلاکت زبونانه را بر کشته شدن شرافتمندانه ترجیح ندهند.
از مولای متقیان علی علیه‌السّلام نیز عبارتی به همین مضمون وارد شده است و یا ایشان در جای دیگر ضمن توصیه به قناعت نمودن به اندک، انسان‌ها را از پذیرش ذلّت و خواری بر حذر می‌داند امام صادق علیه‌السّلام نیز می‌فرمایند: خدای متعال اختیار هر کاری را به مومن داده است امّا اختیار خوار کردن خویش را به او نداده است.
● ذلیل‌ترین انسان‌ها در پیشگاه اهل بیت (ع)
در احادیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله زبون‌ترین مردم کسی دانسته شده که مردم را خوار نماید، و در حدیث دیگری از حضرت علی علیه‌السّلام آزمندی به دنیا به عنوان خوار کننده‌ترین مسئله برای انسان تعریف گردیده است. امید آن ‌که با بهره‌مندی هر چه بیشتر از فیوضات و کلمات گهربار این بزرگان پیش از بیش به دنبال زندگی عزّت‌مندانه و توأم با رستگاری باشیم.
عزاداری و برپایی مراسم ماتم در سوگ خوبان و اولیاء خدا امری است که ریشه در قرآن و سیره نبوی(ص) و سیره امامان(ع) دارد. این عزاداری ها مصداق مودت اهل بیت(ع) است.(۲۵) مصداق تعظیم شعائر الهی است.(۲۶) مصداق فریاد مظلوم علیه ظالم است (۲۷) و در سیره نبی اکرم(ص) داریم که حضرت در سوگ شهدای احد و به ویژه حمزه سید الشهداء عزا گرفت و ترغیب به عزاداری بر حضرت کرد. نیز در سوگ شهادت حضرت جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه عزا گرفت. برپائی مجلس عزا را عیب نمی دانست و با آن برخورد نمی کرد. راوی گوید: یکی از بستگان پیامبر اکرم(ص) از دنیا رفت، زن‌ها جمع شدند و مجلس عزا برای او برپا کردند. عمر برخاست آنها را از این کار نهی کرد و آنها را طرد نمود. پیامبر(ص) فرمود: عمر، رهایشان کن که چشم، گریان و قلب، مصیبت دیده و داغ تازه است. (۲۸) شنیدنی است که پیامبر اکرم(ص) برای امام حسین(ع) در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت. (۲۹) در منزل ام سلمه در دوره کودکی برای امام حسین مجلس عزا گرفت. (۳۰) در منزل عایشه برای حضرت امام حسین(ع) مجلس عزا گرفت.(۳۱) در خانه امام علی(ع) برای حضرت مجلس عزا گرفت.(۳۲) بنابراین اگر بگوئیم بنیانگزار عزاداری بر سید و سالار شهیدان، حضرت نبی اکرم(ص) و امامان(ع) بوده است سخنی به گزاف نگفته‌ایم.(۳۳)
در سیره امامان(ع) هم برنامه ای که هرگز در هیچ شرایطی ترک نشد برپائی عزا بر سالار شهیدان امام حسین(ع) بود. امام سجاد(ع) پس از امام حسین(ع) تا زنده بود در هر مجلس از داغ حسین می گفت و در حقیقت مجلس عزا برپا می کرد. امام باقر(ع) هم در شرایط سخت و خفقانی دستور می داد روز عاشورا عزای امام حسین را برپا کنند. مالک جهنی می گوید امام باقر(ع) در روز عاشورا فرمود: همه برای امام حسین(ع) گریه کنند و اهل خانه را دستور به گریه بر حضرت می داد.(۳۴) همین سیره را حضرت امام صادق(ع) و امامان دیگر(ع) داشتند. آنها بر این امر اصرار داشتند که از رهگذر عزاداری و برپایی عزای سالار شهیدان چراغ پرفروز نهضت حسینی روشن بماند، که ماند.
مجالس عزای حسینی نه تنها نام سیدالشهداء(ع) را پرآوازه نگهداشته، بلکه سبب ماندگاری پیام اسلام عزیز شدند. بر این اساس است که احیاگر مکتب نجات بخش عاشورا در عصر حاضر حضرت امام خمینی(ره) بیشترین تاکیدها را بر برپائی عزاداری سید و سالار شهیدان داشتند: ملت ما قدر این مجالس را بدانند، این ها مجالسی است که زنده نگه می دارد ملت ها را(۳۵) ملت ما را این مجالس حفظ کرده؛ بی خود نبود که رضاخان و مامورین ساواک تمام مجالس عزا را قدغن کردند.(۳۶) مجالس عزا را با همان شکوهی که بیشتر انجام می گرفت و بیشتر از او حفظ کنید.(۳۷) مجالس سوگواری ائمه اطهار(ع) را باید حفظ کنید اینها را باید حفظ کنید. اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ شود.
با توجه به جایگاه رفیع عزاداری و گوهر ارزشمندی که در آن نهفته است بدیهی است که دشمنان تلاش گسترده در جهت تخریب و تحریف آن داشته باشند. در برهه ای از زمان که عباسی ها قدرتمند بودند در پی تخریب عزای سالار شهیدان بودند که عزاداران را دستگیر می کردند، شکنجه و اعدام می کردند و در برهه‌ای که قدرت مقابله نداشتند، در پی تحریف آن بودند تا جلوی تاثیر گذاری این سنت مبارک را بگیرند. با توجه به تاثیر ژرف فرهنگ عاشورا در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی، دشمنان قسم خورده اسلام این بار در پی تحریف این فرهنگ بر آمدند تا تاثیر آفرینی آن را کمرنگ کنند. گزارش ذیل هشداری است برای همه آنان که در این رابطه تاثیر گذارند هم بانیان محترم، هم خطباء محترم، و هم مداحان محترم.
در بعضی از خوانندگان جلسات مداحی، اطلاع پیدا می کنیم استفاده از مدح‏ها و تمجیدهای‏ بی معناست که گاهی هم مضر است. فرض کنید راجع به حضرت اباالفضل صحبت می‏شود بنا کنند از چشم و ابروی‏ آن بزرگوار تعریف کردن مثلاً قربون چشمت بشم، مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشم های‏ قشنگش بوده ... اینها سطح معارف دینی ما را پایین می‏آورد معارف شیعه در اوج اعتلاست... ارزش اباالفضل ‏العباس به جهاد و فداکاری و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت اوست، به آب نخوردن ‏اوست در عین تشنگی و بر لب آب بدون این که شرعاً و عرفاً هیچ مانعی وجود داشته باشد.
● توطئه های سازمان سیا در رابطه با فرهنگ عزاداری ماه محرم وعاشورا
اخیراً کتابی به نام "نقشه ای برای جدایی مکاتب الهی" در آمریکا انتشار یافته که در آن گفتگوی مفصلی با دکتر مایکل برانت یکی از معاونان سابق سیا سازمان اطلاعاتی مرکزی آمریکا انجام شده است. او در این زمینه می گوید بعد از مدت‌ها تحقیق به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیر گذار بوده است. ما همچنین به این نیتجه دست یافتیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند. در این گردهمایی تصویب شد که بر روی مذهب شیعه تحقیقات بیشتری صورت گیرد و طبق این تحقیقات برنامه ریزی‌هایی داشته باشیم؛ به همین منظور چهل میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم و این پروژه در سه مرحله به ترتیب زیر انجام شد... پس از نظر سنجی‌ها و جمع‌آوری اطلاعات از سراسر جهان به نتایج مهمی دست یافتیم. متوجه شدیم که قدرت مذهب شیعه در دست مراجع و روحانیت می باشد... . این تحقیقات ما را به این نتیجه رساند که به طور مستقیم نمی توان با مذهب شیعه رو در رو شد و امکان پیروزی بر آن بسیار سخت است و باید پشت پرده کار کنیم. ما به جای ضرب المثل انگلیسی "تفرقه بیانداز، حکومت کن" از سیاست "اختلاف بیانداز، نابود کن" استفاده کردیم و در همین راستا برنامه ریزی‌های گسترده ای را برای سیاست‌های بلند مدت خود طرح کردیم حمایت از افرادی که با مذهب شیعه اختلاف نظر دارند و ترویج کافر بودن شیعیان به گونه‌ای که در زمان مناسب علیه آنها توسط دیگر مذاهب اعلام جهاد شود. همچنین باید تبلیغات گسترده‌ای را علیه مراجع و رهبران دینی شیعه صورت دهیم تا آنها مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند.
یکی دیگر از مواردی که باید روی آن کار می کردیم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبی بود که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگه می دارند. ما تصمیم گرفتیم با حمایت های مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزارکنندگان اصلی اینگونه مراسم که افراد سودجو و شهرت‌طلب هستند عقاید و بنیان‌های شیعه و فرهنگ شهادت طلبی را سست و متزلزل کنیم و مسائل انحرافی در آن به وجود آوریم به گونه‌ای که شیعه یک گروه جاهل و خرافاتی در نظر آید.
در مرحله بعد باید مطالب فراوانی علیه مراجع شیعه جمع آوری کنیم و به وسیله مداحان و نویسندگان سودجو انتشار دهیم و تا سال ۱۳۸۹ مرجعیت را که سد راه اصلی اهداف ما می باشند تضعیف کرده و آنان را به دست خود شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.(۳۸)
● اندیشه های امام راحل در آسیب زدایی آئین های عزاداری
لذاست که آسیب‌شناسی این مجالس و آسیب‌زدائی از آنها بزرگ‌ترین خدمت به نهاد مقدس عزاداری است. از کلمات امام راحل عظیم الشان استفاده می شود که آن امام عزیز با فراستی که در مومن است از حدود ۶۰ سال پیش به این نکته هم توجه داشته اند: باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند باید این سنت‌ها را حفظ کنید البته اگر چنانچه ناروایی بوده است سابق و دست اشخاصی بی اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها یک قدری تصفیه شود لکن عزاداری به همان قوت خودش باقی بماند.(۳۹)
در اینجا باید یک سخنی هم در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام حسین بن علی(ع) برپا می شود بگوئیم. ما و هیچ یک از دینداران نمی گوئیم که با این اسم هر کسی هر کاری می کند خوب است؛ چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگیری کردند. چنانکه همه می‌دانیم که در بیست و چند سال پیش از این عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شیخ عبدالکریم که از بزرگترین روحانیون شیعه بود در قم شیبه خوانی را منع کرد و یکی از مجالس بزرگ را مبدل به روضه خوانی کرد و روحانیون و دانشمندان دیگر هم چیزهایی را که بر خلاف دستور دینی بوده منع کرده و می‌کنند.(۴۰) بنابراین خدمت بزرگ در مقطع کنونی به عزاداری سالار شهیدان، شناسایی آسیب‌ها و تلاش در جهت آسیب‌زدایی است. روز چهارشنبه ۹/۶/۸۴ گذشته در محضر آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی بودم صریح عبارت ایشان این بود که اگر این آسیب‌هایی که در برخی مجالس عزاداری هست ادامه یابد من بر اصل کیان تشیع احساس خطر می کنم. شبیه این اظهار نظر را آیت الله العظمی مکارم داشتند و فرمودند اگر این روند ادامه یابد، بیم آن می رود که روند مجالس عزاداری به دست کسانی بیفتد که اصلاً اهلیت ندارند.
● آیین های عزاداری محرم در کشورهای اسلامی
▪ محرم در خاورمیانه
مسلمانان لبنان ازگذشته‌های دور با‌ وجود حاکمیت مسیحیان و کنترل عزاداری از طرف حاکمان وقت، با‌ تأثیرپذیری از ایران و عراق هم‌چنان به عزاداری می‌پردازند؛ تداوم این عزاداری‌ها باعث‌شد تا دولت مسیحی لبنان در سال ۱۳۹۳ هجری قمری برابر با ۱۹۷۳ میلادی روز عاشورا را برای اولین‌بار در تمامی نقاط لبنان و نهادهای دولتی، مؤسسه‌های ملی و بازار، تعطیل رسمی اعلام‌کند.
عزاداری‌ مسلمانان لبنانی در سال‌های اخیر آن‌چنان به شیعیان قدرت‌داده که توانستند در مقابل ارتش اسرائیل به خوبی مقاومت‌کرده و در حمله تابستان ۱۳۸۵
این کشور به لبنان، اشغالگران قدس را مفتضحانه شکست‌دهند؛ این عزاداری‌ها همچنین باعث احیاء حق شیعه در مجلس و دولت لبنان شده ‌است.
در اردن نیز شیعیان روز دهم ماه محرم طبق سنت دیرینه به یاد امام حسین(ع) و یارانش، فقرا و مستمندان را اِطعام‌می‌کنند؛ در این روز اغلب مسلمانان اعم از شیعه و سنی فعالیت‌های روزانه را تعطیل‌می‌کنند و با اقتدا به ام‌سلمه که با شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) ازکار شست‌وشو دست کشیده‌بود آنان نیز از انجام امور این‌چنین اجتناب‌می‌کنند؛ مسلمانان این کشور در شهر «موته» درکنار مزار شهید جعفر‌طیار به‌صورت رسمی به عزاداری‌می‌پردازند.
عربستان از دیگر کشورهای اسلامی است که علی‌رغم سخت‌گیری‌های وهابیون در مناطقی چون الأحساء، قطیف، حضرموت، حجاز و مدینه یاد امام حسین(ع) احیاء می‌شود و مردم به عزاداری می‌پردازند؛ در سال‌های اخیر محدودیت‌ها از طرف دولت عربستان کمترشده و گویا آزادی بیشتری جهت عزاداری اعطا‌شده‌است.
سوگواری در منطقه «ترکستان» نیز به قرن سوم هجری بازمی‌گردد، عده‌ای از خراسان به این منطقه مهاجرت‌کردند و در اوایل قرن سوم در بخارا و خیوه ساکن‌شدند؛ در دوران قدرت کمونیست‌ها مجالس عزاداری در منازل به‌صورت پنهانی برگزار‌می‌شد ولی بعد از فروپاشی شوروی سابق عزاداری‌ها آزادانه صورت‌می‌گیرد.
همچنین در ترکمنستان، قزاقستان، آذربایجان و قفقاز مراسم سوگواری حسینی با شکوه تمام برگزارمی‌شود؛ در این مراسم اهل سنت نیز حضور گسترده‌ای‌دارند.
▪ محرم در شبه‌قاره هند
مسلمانان شبه قاره هند نیز در این ماه به سوگ امام حسین(ع) و یارانش می‌نشینند: مردم پاکستان از دوازده قرن پیش مراسم سوگواری سردار شهیدان را برپا می‌کنند؛ با وجود این‌که در سال ۱۲۸۸ هجری شمسی مراسم عاشورا و اربعین از سوی استعمارگران انگلیس ممنوع اعلام‌شد و در سال۱۳۶۱ پلیس پاکستان استفاده از بلندگو را در حسینیه‌ها و تکایای شیعیان را غیرمجاز اعلام‌کرد ولی هرگز موفق‌نشد روند این عزاداری‌ها را متوقف‌کند؛ در این راستا وهابیون این کشور نیز هرساله با به خاک و خون کشیدن عزاداران سعی‌دارند جلو این مراسم را به‌گیرند ولی با گذشت‌ زمان این عزاداری‌ها باعث غنای فرهنگ تشیع شده و خطبا، نویسندگان و شاعران فراوانی به ‌برکت این عزاداری‌ها پا به عرصه گذاشته‌اند.
در کشور هند نیز هندوها و غیرمسلمانان با دیدن سوگواری‌ها و نوحه‌سرایی و محافل حزن متأثر‌شده و با مسلمین همراهی‌می‌کنند و حتی در بعضی شهرها و مناطق، هندوها ساختمان‌هایی ساخته و وقف امام حسین(ع) کرده‌ و به تقلید از مسلمین نام آن‌ها را حسینیه گذاشته‌اند و در آنجا به سوگواری می‌پردازند؛ یکی از نقاط مشترک عزاداری پاکستان و هند شرکت مسلمانان اهل سنت در عزاداری‌هاست.
نکته قابل‌توجه این‌‌که در پاکستان اهل سنت نیز به عزاداری می‌‌پردازند؛ همچنین در شهرهای کراچی، حیدرآباد، کوتری، تخته و میرپورخاص از ایالت سند، روز عاشورا و اربعین حسینی غذاهای مختلفی چون حلیم درست می‌کنند و بین عموم تقسیم می‌کنند؛ این در حالی است که در شهر کوتری با ۹۵ درصد جمعیت اهل تسنن، در ایام عزاداری امام حسین مجالس باشکوهی برپا می‌شود و مردم در روز عاشورا به سوی امام بارگاه حرکت می‌کنند.
در مجالس شیعیان هنگامی که عزاداری شروع می‌شود تمام شیعیان از خوردن و نوشیدن و سخن گفتن تا پایان مراسم خودداری می‌کنند و کسی که از این قانون تخلف‌کند، توبیخ می‌شود.
در سه کشور لکنهو، بنگال و بنارس که از کشورهای غیراسلامی هستند مسلمانان و دوستداران اهل‌بیت(ع) در ایام سوگواری محرم، خوردن و آشامیدن را به حداقل می‌رسانند و در مجالس سوگواری به هیچ وجه نمی‌خندند و شوخی‌نمی‌کنند.
همچنین در حیدرآباد دکن مسلمانان و هندوهای غیر مسلمان در ایام محرم عزاداری می‌کنند و بزرگان و عزیزان قوم دست و پای خود را با زنجیرهای آهنی بسته و چند نفر از خدمت‌گزاران خود را می‌گمارند که سر این زنجیرها را بگیرند و آنان را مانند اسیران «به یاد اهل‌بیت امام حسین(ع)» به مجلس عزای امام حسین بکشانند.
▪ محرم در جنوب شرق آسیا
در بخش‌هایی از جنوب شرقی آسیا نیز مسلمانان هر ساله به سوگواری می‌پردازند؛ یکی از این کشورها اندونزی است که مردم آن در ماه‌های محرم و صفر از جشن عروسی و ازدواج خودداری می‌کنند و معتقدند که ازدواج در این دو ماه نحس و موجب زیان است.
در جزیره سوماترای اندونزی به عزای حسینی «تابوت»، در جاوه ماه محرم «سورا=عاشورا»، در آچه «ماه حسن و حسین» و در غرب سوماترا مردم پادانگ آن را ماه«تابوئیک» می‌نامند؛ در «پاری‌مان» در روز هفتم محرم نمادی از دست امام حسین(ع) که در گلدانی نهاده‌شده در معابر و خیابان‌ها گردانده‌می‌شود و مردم به یاد وقایع جانسوز کربلا اشک‌می‌ریزند و صبح روز نهم محرم عمامه‌ای سفید‌رنگ که «توربان»نامیده‌می‌شود به نشانه عمامه امام حسین(ع) تهیه‌شده و در مراسمی خاطراتی از فداکاری‌های سرور شهیدان بیان‌می‌شود.
در کشور برمه(میانمار) هم اگرچه اکثریت مسلمانان اهل سنت هستند ولی حدود ده هزار شیعه در آن سکونت‌دارند که در ماه‌های محرم و صفر به سخنرانی و عزاداری می‌پردازند، ازدواج‌نمی‌کنند، لباس نو نمی‌خرند، حتی تلویزیون هم نگاه‌ نمی‌کنند؛ مردان لباس سیاه می‌پوشند و زنان از آرایش پرهیز‌می‌کنند.
دیگر کشور جنوب شرق آسیا مالزی است؛ مسلمانان بومی این سرزمین و مهاجران در کوآلالامپور جمع می‌شوند و مراسم عزاداری باشکوهی برگزارمی‌کنند.
تایلند نیز از جمله کشورهایی است که مراسم عزاداری حسینی در آن به زمان‌های بسیار دور یعنی حدود چهارصد سال قبل بازمی‌گردد؛ شیعیان «بانکوک» حدود دو هزارنفر است که در دهه محرم به عزاداری می‌پردازند؛ عزاداری در این کشور از سال۱۹۰۸ توسط «سید مازندرانی» به‌صورت رسمی در آمد.
▪ محرم در دیگر مناطق جهان
هم‌زمان با رواج عزاداری در دوران حکومت آل‌بویه در قلمرو ایران و عراق، در مصر از زمان حاکمیت خلفای فاطمی شیعیان در مقبره ام‌کلثوم، سیده نفیسه و رأس‌الحسین به عزاداری می‌پرداختند؛ مراسم عزاداری هنوز هم در رأس الحسین ادامه‌دارد.
در کشور مراکش با فرارسیدن ماه محرم مردم آرایش و تجمل را کنار‌گذاشته و در روز عاشورا از خوردن غذا خودداری‌می‌کنند و در یک سنت عمومی زکات اموالشان را می‌پردازند.
یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین کشورهای اسلامی آفریقا الجزایر است؛ روز دهم محرم در این کشور تعطیل رسمی است؛ استقلال الجزایر از استعمار فرانسه در سال۱۳۴۶ق قیام شیخ عبدالقادر همراه پدرش محی‌الدین حسنی نمونه‌هایی از تأثیرات فرهنگ عاشورا در این سرزمین است.
تونس از دیگر کشورهای آفریقایی است که مراسم ماه محرم در این کشور از ارزش خاصی برخوردار است؛ از زمان تسلط فاطمیان بر این کشور مذهب تشیع و سنت‌های آن از جمله مراسم سوگواری ایام عاشورا جزء آیین‌های ‌اجتماعی مردم قرارگرفت؛ عاشورا تا چندی قبل جزء تعطیلات رسمی این کشور بود ولی اکنون این‌گونه نیست؛ مردم تونس در عزاداری‌ها از خوردن غذاهای رنگین اجتناب‌می‌کنند و صبح عاشورا به مزار اموات سرمی‌زنند.
چین از کشورهایی است که شیعیان بومی، ایرانی و پاکستانی حضور فعالی دربرپایی عزاداری و سوگواری دارند و بیشتر این عزاداری‌ها نیز درپکن برگزارمی‌شود.
یکی از کشورهای اروپایی که مسلمانان در آنجا حضور فعال دارند انگلستان است؛ مسلمانان مقیم لندن و برخی شهرهای دیگر در روز عاشورا دسته های عزاداری راه انداخته و با نوحه‌سرایی و سینه‌زنی یاد و خاطره شهیدان کربلا را زنده ‌می‌کنند؛در سال های اخیر با توجه به توسعه اسلام در انگلستان و حضور شیعیان مهاجر پاکستانی و ایرانی، هندی و افغانی در این کشور مراسم بسیار باشکوهی در دهه محرم برپا می‌شود.
در ترکیه نیز مسلمانان در ماه محرم به نوحه‌خوانی و زنجیرزنی می‌پردازند و غذایی به نام«افشون» درست‌کرده بین عموم تقسیم‌می‌کنند؛ درعزاداری شهر استانبول گروه‌هایی از اهل سنت به‌ویژه رجال ‌دولتی برای هم‌دردی با شیعیان شرکت‌می‌کنند.
در سایه حضور دوستداران اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در قاره آمریکا عزاداری ماه محرم به‌صورت باشکوهی برگزار می‌شود؛ حدود صد سال است که در شهرهای مختلف آمریکا عزاداران به سینه‌زنی و نوحه‌خوانی می‌پردازند، مسلمانان شهر«بورت» و«اسبانی» در آمریکای جنوبی هودج بزرگی از طلا و نقره با زیباترین نقش و نگار جهت عزاداری سیدالشهداء تهیه‌می‌کنند و آن را در روز عاشورا به حرکت در‌می‌آورند و در این مسیر بسیاری ازمسیحیان و هندوها به مسلمانان ملحق‌می‌شوند و همه پشت سر آن هودج قرارمی‌گیرند.
در فرانسه، استرالیا و دیگر کشورهای جهان مراسم عزاداری توسط شیعیان مهاجر و مسلمانان بومی برگزار می‌شود و سال به سال بر شکوه آن افزوده‌می‌شود.
علی معروفی
منابع:
۱-(تاریخ تحلیلی اسلام/ دکتر شهیدی/ ص۱۳۰)
۲-(پیام آورعاشورا/ مهاجرانی/ص ۱۱)
۳-(با اندکی دخل و تصرف/ فرهنگ عاشورا جواد محدثی/ ص ۴۰۶)
۴-(فرهنگ عاشورا/ جواد محدثی/ ص ۱۴۷. ۱۴۸)
۵-علامه اقبال لاهوری
۶- (پیام آور عاشورا/ مهاجرانی/ ص ۱۱)
۷- (فرهنگ عاشورا/ جواد محدثی/ ص ۳۲)
۸-(تاریخ تحلیلی اسلام/ دکتر شهیدی/ ص ۴۶)
۹-(دایره المعارف تشیع/ ج ۲/ ص ۳۵۰
۱۰- (تاریخ تحلیلی اسلام/ ص ۱۰۸
۱۱-(تاریخ تحلیلی اسلام/ ص ۱۴۰)
۱۲- الغدیر، ج ۱۰، ص ۱۶۱ و ۱۶۲.
۱۳- نساء، آیه‏۵۹.
۱۴- همان، آیه‏۸۳.
۱۵- انفال، آیه ۴۸.
۱۶- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۰۵ و۲۰۶.
۱۷- الغدیر، ج ۱۰، ص ۱۶۱ و ۱۶۲ و استفاده از ترجمه الغدیر، ج‏۱۹، ص ۲۵۰ و ۲۵۱.
۱۸- الغدیر، ج ۱۰، ص ۱۶۱ و ۱۶۲ و استفاده از ترجمه الغدیر، ج‏۱۹، ص ۲۵۰ و ۲۵۱.
۱۹- مائده، آیه‏۶۳.
۲۰- همان، آیات ۷۸ و۷۹.
۲۱- همان، آیه‏۴۷.
۲۲- تحف العقول، ص ۲۴۰، کلمات امام‏حسین علیه السلام.
۲۳- بحارالانوار، ج ۴۴، ص‏۲۰۷.
۲۴- احادیث مربوط به این بخش (ذلّت در پرتو روایات) برگرفته از این کتاب است: محمدی ری شهری، پیشین، ج ۴.، صص ۱۸۷۲ ـ ۱۸۷۶.
۲۵.شورا، آیه ۲۳.
۲۶.حج / ۳۲.
۲۷.نساء / ۴۸.
۲۸.سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۸۸.
۲۹.مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۸۸.
۳۰.مجمع الزوائد هیثمی، ج ۹، ص ۱۸۹.
۳۱.مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۱۵۹.
۳۲مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۱۶۷.
۳۳.در این زمینه ر.ک: سیرتنا و سنتنا سیره نبینا از مرحوم علامه امینی و کتاب اقناع اللائم از مرحوم سید محسن امین.
۳۴.کامل الزیارات، ص ۱۷۴.
۳۵.قیام عاشورا در کلام و بیان امام خمینی.
۳۶.همان.
۳۷.همان.
۳۸.روزنامه جمهوری اسلامی ۵/۳/۸۳.
۳۹.کشف الاسرار، ص ۱۷۳.
۴۰.کشف الاسرار، ص ۱۴۱.