سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

وسواس، بیماری ناخودآگاه


وسواس، بیماری ناخودآگاه
وسواس یکی از شایع‌ترین اختلالات و بیماری‌ها در جـامـعـه است و مـتخـصـصان روان شناسی و روان پزشکان تعاریف گوناگونی را از این بیماری ارائه داده‌اند. این بیماری شامل فکر، احساس یا تصورات عود‌کننده و مزاحم برای شخص است که در او اضطراب ایجاد می‌کند. در نتیجه تعادل فرد به دنبال این بیماری به هم می‌خورد و او در سازگاری با محیط دچار مشکل می‌شود. از نظر روانکاوان نیز وسواس یک بیماری ناخودآگاه است که اختیار و آزادی را از فرد سلب می‌کند و او را وامـی‌دارد تـا رفـتـاری را برخلاف میل و خواست انجام دهد. اگرچه بیشتر بیماران به بیمارگونه بودن رفتارشان آگاهی دارند ولی قادر به رها شدن از آن نیستند.
مطالعات در زمینه این بیماری نشان می‌دهد که وسواس همگام با بلوغ در افراد به تدریج رشد می‌کند. اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد، ممکن است بیمار بهبودی نسبی پیدا کند، ولی در غیر این صورت این بیماری سیر رو به افزایش خواهد داشت. همچنین بسیاری از افراد که دارای شخصیت‌های حساس هستند اذعان می‌کنند که در دوره‌هایی از زندگی این اختلال را تجربه کرده‌اند.
علامت اساسی اختلال شخصیت وسواسی- جبری شامل نظم‌گرایی، کمال گرایی و کنترل روانی است. افراد مبتلا به این اختلال تلاش می‌کنند تا از طریق توجه دقیق به موازین، جزئیات ریز، فهرست‌ها و برنامه‌ها بر همه امور کنترل داشته باشند.
آنها دارای دقت افراطی‌اند، کارها را تکرار می‌کنند، به جزئیات توجه فوق العاده دارند و به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل می‌کنند. آنها نسبت به این حقیقت که اطرافیانشان در برابر تأخیرها و ناراحتی‌هایی که از این رفتار ناشی می‌شود دلخور می‌شوند، توجهی ندارند.
مثلاً وقتی چنین افرادی فهرستی از کارهایی را که باید انجام دهند گم می‌کنند به جای این که با کمک گرفتن از حافظه لحظاتی را صرف بازنویسی فهرست آن کارها کنند و به انجام آن کارها بپردازند، زمان زیادی را صرف جست و جوی آن فهرست می‌کنند. بـرای کـارهـا زمـان کـافـی تخصیص نمی دهند و مهمترین کارها برای لحظه آخر گذاشته می‌شود.
افراد مبتلا به این اختلال به بهانه کنار گذاشتن فعالیت‌های تفریحی، اوقات خود را به طور مفرط وقف کار و بهره وری می‌کنند، ممکن است تمرکز زیادی بر کارهای روزمره خانگی داشته باشند (مثلاً تمیز کردن مفرط و تکراری منزل). این افراد در مورد مسائل اخلاقی یا ارزش‌ها به طور افراطی وظیفه‌شناس، جدی و انعطاف ناپذیر هستند و ممکن است خود و دیگران را مجبور کنند که از اصول اخلاقی خشک و معیارهای خیلی سخت پیروی کنند. آنها در مورد اشتباهات خود از خود به طور بی رحمانه انتقاد می کنند.
این افراد گرفتار نظم افراط گونه ای هستند که بر تمامی روابطشان سایه می‌اندازد، به طوری که حـتی قـادر بـه جـداشدن از اشیای فـرسوده یـا بی ارزش نیستند چون معتقدند شاید در آینده بتوان از آنها استفاده کرد.
بی توجهی به جنبه‌های عاطفی ارتباط آنها را با خانواده دچار مشکل می کند و در کار و محیط شغـلی نیز برایشان مشکلات زیادی را به وجود می آورد. اگر این اختلال در همان اوایل جوانی که شروع آن است بهبود نیابد در بزرگسالی افسردگی نیز به آن اضافه خواهد شد. البته مانند سایر اختلالات روانی می‌توان گفت که در فرد دچار اختـلال وسـواسی- جبری، این نظم پذیری و کمال طلبی نه تنها به پیشرفت و رسیدن به هدف منجر نمی شود، بلکه در بسیاری از زمینه‌های زندگی باعث افت در عملکرد می شود.
● علل بروز وسواس
در مورد علل و ریشه‌های این بیماری اظهار نظرهای بسیاری شده که وراثت، وضع هوشی، عوامل اجتماعی و خانوادگی از جمله آنان هستند. تحقیقات نشان داده‌اند که حدود ۴۰ درصد وسواسی‌ها این بیماری را از والدین خود به ارث می برند. همچنین افرادی که از نظر هوشی در حد متوسط و بالای متوسط هستند، بیشتر درگیر این بیماری می شوند. بررسی‌ها حاکی از آن است که والدین کمال جو که فرزندان خود را براساس ضوابط خاصی تربیت می‌کنند، در وسواسی کردن آنها بسیار مؤثرند.
در شیوه رفتار درمانی با تقویت کردن پاسخ‌های مثبت و حذف پاسخ‌های منفی بیمار، روان درمانگر سعی در کاهش رفتارهای وسواسی بیمار خواهد داشت؛ البته در صورتی که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهی داشته باشد کار درمانگر آسان‌تر خواهد شد و نتیجه بهتری به دست خواهد آمد. گروه درمانی نیز از جمله دیگر درمان‌های غیردارویی است که در درمان این افراد می تواند بسیار مفید باشد.
اهمیت وسواس زمانی بیشتر می شود که فرد در دوران کودکی، انواع ناامنی‌ها را تجربه کرده باشد. شیر گرفتن کودک به صورت ناگهانی و تحقیر از جمله عواملی هستند که زمینه را برای انواع ناراحتی‌های عصبی از جمله وسواس فراهم می‌کنند.
صفات شخصیتی دیده شده در افراد وسواسی از این قبیل است: اضطراب جدایی، مقاومت در برابر تغییر، اهل ریسک نبودن، دودلی، افکار خرافی و دلبستگی زیاد به کار. شیوع این بیماری در میان زنان بیشتر است.
بسیاری از روان شناسان و روان پزشکان برای درمان این بیماران از دو روش رفتار درمانی و دارو درمانی استفاده می کنند. در شیوه رفتار درمانی با تقویت کردن پاسخ‌های مثبت و حذف پاسخ‌های منفی بیمار، روان درمانگر سعی در کاهش رفتارهای وسواسی بیمار خواهد داشت البته در صورتی که بیمار نسبت به بیمارگونه بودن رفتارش آگاهی داشته باشد کار درمانگر آسان‌تر خواهد شد و نتیجه بهتری به دست خواهد آمد.
گروه درمانی نیز از جمله دیگر درمان‌های غیردارویی است که در درمان این افراد می تواند بسیار مفید باشد. در درمان دارویی متخصص روان پزشک برای این بیماران دوزهای مختلفی از انواع آرام بخش‌ها را برای رفع علایم اضطراب، افسردگی و افکار وسواسی تجویز می کند.
سمیه شرافتی
منبع : روزنامه اطلاعات