شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

میرچا الیاده(Mircea Eliade )


میرچا الیاده(Mircea Eliade )
میرچا الیاده در مارس ۱۹۰۷ در بخارست رومانی به دنیا آمد. بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در همان‌جا گذارند. چهار سال در هند به مطالعه فلسفه، ادیان و فرهنگ هند، بویژه یوگا و زبان سانسکریت پرداخت. سپس به رومانی بازگشت و تز دکترای خود را به عنوان تاریخ تطبیقی تکنیک‌های یوگا در سال ۱۹۳۰ گذارند. الیاده پایان نامه‌اش را در ۱۹۳۶ منتشر کرد. وی به تدریس در دانشگاه بخارست پرداخت و مقالات بسیاری در زمینه تاریخ و تطبیق ادیان و فولکور و نیز چند داستان قابل توجه نوشت. در ۱۹۴۰ وابسته فرهنگی در لندن شد و در ۱۹۴۱ به لیبسبون منتقل شد. بنا به دعوت پروفسور ژرژ دومزیل به تدریس تاریخ ادیان در کلاس آزاد مدرسه تتبعات عالیه در ۱۹۴۵ مشغول شد و در دسامبر همان سال به عضویت در انجمن آسیایی پاریس درآمد. الیاده طی همین سال‌ها ملاقات‌ها و گفت‌وگوهای بسیاری با شخصیت‌های رومانی مقیم پاریس از جمله: الناوکه رسکو، امیل چوران، اوژن یونسکو و جورجه انسکو داشت.
پس از جنگ جهانی دوم به پاریس رفت و به تدریس در سوربن و پس از آن در اغلب دانشگاه‌های اروپا پرداخت. در آنجا با مجلات نقد، تاریخ ادیان، کمپروندر، و پارو همکاری داشت. الیاده بنا به دعوت یواخیم واخ، استاد دانشگاه شیکاگو، برای تدریس در بخش تاریخ ادیان به امریکا رفت. الیاده در کنفرانس‌های متعددی شرکت و سخنرانی کرد. برخی از آن‌ها عبارتند از: کنفرانس در کلژ فرانسه درباره ساختار اسطوره در دنیای مدرن( ژانویه ۱۹۵۰) کنفرانس در رم درباره شمنیزم و در انستیتو اورینتال بنا به دعوت توچی راجع به تانتریسم و شمنیزم (مارس ۱۹۵۰) کنفرانس ارانوس در آسکونا، شرکت در کنگره بین‌المللی تاریخ ادیان در آمستردام (سپتامبر ۱۹۵۰) شرکت در کنگره بین‌المللی شرق‌شناسی مونیخ (۱۹۵۵) کنفرانس دیدارهای بین‌المللی در ژنو (۱۹۵۳) شرکت در کنگره تاریخ ادیان در شیکاگو (آوریل ۱۹۵۵) شرکت در کنگره تاریخ ادیان در توکیو(۱۹۵۸) و ماربورگ (۱۹۶۰).
الیاده در ۱۹۶۴ از طرف دانشگاه شیکاگو به اعطای عنوان استاد خدمات ممتاز سیول ال. آیوری مفتخر ‌شد و در ۱۹۶۶ دکترای افتخاری دانشگاه ییل را دریافت ‌کرد. دریافت مدال طلای جایزه فرهنگ مسیحی از طرف دانشگاه ویندسور کانادا و دریافت دکترای افتخاری از ریپون کالج در ۱۹۶۹ و به عضویت در‌آمدن در آکادمی بریتانیادر سال ۱۹۷۰ از دیگر افتخارات علمی اوست. الیاده از ۱۹۷۰ به بعد دکترای افتخاری از دانشگاه‌ها و مراکز معتبر علمی متعددی را دریافت کرد. برخی از آن‌ها عبارتند از: کالج بوستون (۱۹۷۱)، کالج حقوق سیل فیلادلفیا (۱۹۷۲)، کالج اولبرین (۱۹۷۳)، آکادمی بلژیک (۱۹۷۵) و دانشگاه سوربن (۱۹۷۶) و دریافت کمن لوژیون دونور از سوربن (۱۹۸۴).
الیاده در دهه آخر عمرش، به طرح‌ریزی و نظارت بر تالیف و تدوین دایرهٔ‌المعارف دین مشغول بود تا این‌که پس از تکمیل تدوین این دایرهٔ‌المعارف و درست یک ماه پس از نگارش پیشگفتار خود بر آن درگذشت. این دایرهٔالمعارف به زبان انگلیسی در ۱۶ مجلد و در حدود هشت هزار صفحه است که دارای ۲۷۵۰ مقاله و ۱۴۰۰ نفر از پژوهشگران پنجاه کشور جهان با آن همکاری کرده‌اند. میرچا الیاده سرانجام در ۱۴ آوریل ۱۹۸۶ دچار سکته مغزی شد و در ۲۲ آوریل درگذشت. برخی از آثار الیاده عبارتند از: سیاحت معنوی، تاریخ تطبیقی تکنیک‌های یوگا، منشا عرفان هندی، تاریخ ادیان، شمنیزم، یوگا، رویاها و رمزها، ولادت عارفانه، اسطوره و نماد، چشم‌اندازهای اسطوره، باورها و عقاید دینی، و سرویراستاری دایرهٔ‌المعارف دین.
الیاده در تفسیر و تاویل پدیده‌های دینی روش و نگرش تازه‌ای داشت و بر آن بود که نمادپردازی دینی، بهترین جلوه پاسخ خلاقانه‌ای است که انسان به هیبت هستی و حضور در کیهان ناپیدا کران می‌دهد. انسان نهایتا با کیهان همسو و همساخت (همان هماهنگی و همسانی جهان صغیر با جهان کبیر که ریشه در اندیشه‌های دینی و عرفانی کهن دارد) و اساطیر کهن که حکم صور ازلی یا اعیان ثابته را دارند، هنوز و همچنان در ذهن و زندگی انسان جدید نفوذ دارند. وی بر آن بود که تاریخ و تحقیق ادیان، همدلی و انسان‌دوستی به بار می‌آورد که بسی فراتر و اصیل‌تر از اومانیسم غیردینی غربی است. روش و نگرش الیاده در اتمام آثارش، تلفیقی و کثرت‌گرایانه و همراه با وسعت مشرب است و آمیزه‌ای است از مردم‌شناسی، پدیدارشناسی به شیوه هوسرل، ساخت‌گرایی و تاویل و کشف معنای باطنی یا هرمنوتیک. این نکته هم به عنوان بخشی از نگرش او قابل ذکر است که او تقدس یا امرقدسی، یعنی جوهر مشترک همه جلوه‌های حیات و فرهنگی دینی را امری اصیل، بسیط، واحد و تحویل‌پذیر و غیرقابل تجزیه و تحویل به حقایق، امور، عناصر، تجارب و معارف دیگر می‌داند.
به اعتقاد الیاده، حوزه‌ دین را باید به طور مستقل در نظر گرفت. دین را نباید به امور دیگری مانند جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و فیزیولوژی، اقتصاد، زبان، هنر و غیره تحویل داد؛ یعنی ماهیت دین را نباید با این امور تبیین كرد. پدیده دین را باید حوزه مستقلی درنظر گرفت و آن را بدون فروكاستن به دیگر حوزه‌های معرفت بشری تبیین كرد. تبیین دین براساس مقولات دیگر نظیر آنچه ذكر شد، همان تحویل‌گرایی است.
تفاوت تحویل‌گرایی و نظر الیاده درباره‌ دین، نگاه علی و معلولی است. اگر تحویل‌گرایی را بپذیریم، دین متغیر مستقلی نیست؛ تغییر دین معلول امور دیگری مانند روان‌شناسی و جامعه‌شناسی است، یعنی دیگر وجوه زندگی بشر، مانند بعد روانی و اجتماعی و غیره، ‌عامل اصلی در تغییر و نیز تبیین دین خواهند بود. زندگی دینی را باید با این امور تبیین كرد. این همان دید معمولی درباره ماهیت دین است.
اما بنا به نظر الیاده، دین غیرقابل تحویل به این امور است، یعنی دین خود متغیر مستقلی‌ است. دین نقش مستقلی در حیات بشر دارد. دین را باید علتی مستقل درنظر گرفت، نه معلول عوامل دیگر. نگاه علّی آن‌گاه جایگزین نگاه معلولی می‌شود كه تحویل‌گرایی را نپذیریم.
پیش‌فرض دوم الیاده مربوط به روش بررسی دین است. در پیش‌فرض نخست دین را صرفاً براساس امور اجتماعی و روانی و غیره نمی‌توان تبیین كرد. الیاده معتقد است كه باید از دو منظر به دین نگریست و مطالعه و تبیین حقیقی دین باید براساس تركیب این دو منظر صورت گیرد
در گام اول باید از منظر تاریخ به دین نگریست. دین‌پژوهان باید سیر تاریخی ادیان را بررسی كنند. از این نظر كه دین‌پژوهان پیشینه‌ ادیان و تحولات تاریخی آن‌ها را بررسی می‌كنند، موضوع مورد بحث آن‌ها تاریخ است.
گام دوم این است كه از منظر «مقایسه و تطبیق» به ادیان بنگریم. الیاده می‌گوید: «بدون مقایسه، هیچ دانش حقیقی‌ای وجود ندارد». در مورد ادیان باید باورها، مراسم و نمادهای هر دینی را با باورها و مراسم و نمادهای ادیان دیگر مقایسه كرد، و پس از آن میان آن‌ها داوری کرد.
البته مورخان هم در بررسی‌های تاریخی خود به مقایسه برخی امور می‌پردازند، ولی به نظر الیاده، پدیده‌های متنوع دینی مانند باورها، اعمال، نمادها، اسطوره‌ها، و... را باید بدون درنظر گرفتن مكان و زمان اصلی آن‌ها سنجید. زمان‌ها و مكان‌های این مظاهر دینی فرق می‌كند، امّا همه‌ آن‌ها یكسانند و می‌توان همه‌ آن‌ها را در آزمون قیاس نهاد.
مظاهر پدیده‌های دینی نیز مكان‌ها و زمان‌های معینی برای خود دارند؛ مثلاً در هر دینی عبادت در زمان و مكان خاصی انجام می‌شود، ولی این عبادت‌ها را بدون درنظر گرفتن زمان و مكان آن‌ها می‌توان مقایسه كرد. همچنین به عنوان مثال، زئوس (Zeus) خدای یونانیان بود و آن‌ها زئوس را می‌پرستیدند. یونانیان به خدایان بی‌شماری اعتقاد داشتند؛ زئوس خدای مذكر و برتر بود، خدای آسمان بود، در زمان‌ها و مكان‌های گوناگونی ظاهر می‌شد و برای خود همسری داشت. زئوس به یونانیان اختصاص داشت و در ادیان دیگر ملل، وجود ندارد، امّا «خدای آسمان» به یونانیان اختصاصی ندارد و در دیگر ادیان هم می‌توان چنین چیزی را یافت. ما با بررسی خدای آسمانی در فرهنگ‌ها و ادیان مختلف می‌توانیم به حقایق كلی دست بیابیم. این روش بررسی را، الیاده پدیدارشناسی‌ می‌نامد.
به نظر الیاده در تمام ادیان، دینداران میان دو سطح مقدس و نامقدس فرق می‌گذارند.
نامقدس قلمرو اشیایی است كه ما هر روز با آن‌ها سروكار داریم؛ قلمرو اشیای معمولی و غیرمهم. مراد اشیایی است كه اهمیت خاص دینی برای ما ندارند. مقدس مقابل چنین اموری است. مقدس فضای امور فوق طبیعی و اشیای غیرعادی است. نامقدس در معرض نابودی و زوال است، ولی مقدس همیشگی، اصیل و واقعی است. نامقدس صحنه‌ای از حیات بشر را دربرمی‌گیرد كه تغییر می‌پذیرد و كهنه می‌شود. ولی مقدس عرصه‌ای است كه زنده است، و ترتیب و كمال دارد. به نظر الیاده چشمه‌ دین از همین تمایز نهادن میان مقدس و نامقدس می‌جوشد.
الیاده عنصر اساسی و مشترك میان ادیان را همان امر مقدس می‌داند. قلمرو دین، تمیز نهاده میان مقدس و نامقدس است، ولی الیاده بر خلاف اتو، امر مقدس را تنها در مواجهه با خداوند جست‌وجو نمی‌كند. امر مقدس عمومی‌ترین پدیده‌ مشترك میان همه‌ ادیان است. در تمام امور دینی می‌توان اثری از تكنیك مقدس و نامقدس یافت. برای فرد دیندار، مكان همگون و یكسان نیست، یعنی انسان دیندار همه‌ مكان‌ها را یكسان تجربه نمی‌كند. برخی مكان‌ها برای او مقدسند. به عنوان مثال، برای فرد مسلمان، مساجد نسبت به اماكن عمومی تقدس خاصی دارند؛ پس مسلمان در مسجد، مكان مقدس را تجربه می‌كند. از این جهت، مكان برای دیندار نامتجانس است. تفكیك امر مقدس از نامقدس در مكان هم جاری است. همچنین دیندار، زمان را به نحو یكسان تجربه نمی‌كند. زمان از نظر دیندار نامتجانس است. برخی زمان‌ها – بر خلاف دیگر زمان‌ها – مقدسند و دیندار چنین زمانی را به نحو مقدس تجربه می‌كند.
با این تحلیل الیاده، تفكیك میان مقدس و نامقدس عمومی‌ترین پدیده در تمام ادیان است، و محدودیت‌های تحلیل اتو در رهیافت او وجود ندارد. اساساً از نظر الیاده این همین تكفیك نهادن میان مقدس و نامقدس است و تفاوت انسان دیندار و بی‌دین در همین امور است. برای فرد بی‌دین زمان‌ها و مكان‌ها متجانسند، ولی برای دیندار زمان‌ها و مكان‌ها نامتجانس و ناهمگونند.
الیاده مدعی است كه روش او تطبیقی و جهانی است، یعنی عناصری را از ادیان مختلف جهان با هم مورد تطبیق قرار می‌دهد و به نتایجی نیز می‌رسد، ولی بررسی او جهانی نیست. به عنوان مثال ادیان چین و نیز اسلام را درنظر نگرفته است. به عنوان مثال، الیاده تاریخی‌گری انسان مدرن را معلول سنت یهودی – مسیحی می‌داند. به عبارت دیگر، خود یهودیت و مسیحیت را عامل پیدایش فلسفه‌های سكولار می‌داند. او می‌گوید: خود عقاید یهودی – مسیحی موجب شد كه روند تفكر مدرن به تاریخی‌گری و سكولاریسم بینجامد. ولی اسلام هم به طور مشخص با یهودیت و مسیحیت در این نكته شریك است كه امر مقدس را صرفاً بیرون از تاریخ نمی‌بیند، بلكه امر مقدس را در همه جا و همه‌ی زمان‌ها حاضر می‌داند. اگر نفس این تفكر موجب پیدایش سكولاریسم و تاریخی‌گری در غرب شد، چگونه است كه در حوزه‌ اسلام عكس این تحول رخ داد. مسلماً عوامل مهم دیگری باید در كار باشد كه بررسی آن‌ها از موضوع بحث ما خارج است. در واقع الیاده بدون بررسی اسلام و یا ادیان چینی، به تعمیمی شتابزده روی آورده است.
از این گذشته، الیاده در ادیان مختلف، نمادها و اسطوره‌هایی را می‌یابد كه نشان می‌دهند امر مقدس واقعیت دارد و سپس میان ادیان مختلف و دین با ادیان باستانی ارتباط برقرار می‌كند. امّا به كار بردن چنین روشی در ادیان آسان نیست. در هر یك از ادیان، نمادها و اساطیر فراوانی یافت می‌شوند كه با تحلیل الیاده سرسازگاری ندارد. ارائه‌ نظریه‌ای جهانی درباره‌ دین امر مشكلی است. همه ادیان از ماهیت و عناصر یكسانی برخوردار نیستند و تفاوت‌های عمیقی میان آن‌هاست. لذا نمی‌توان با یافتن چند عنصر مشابه، نظریه‌ای كلی درباره‌ همه ادیان ارائه داد و ساختار همه‌ ادیان را از این طریق نمایاند.
منبع : موسسه گفتگوی ادیان


همچنین مشاهده کنید