جمعه, ۲۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 14 March, 2025
مجله ویستا
تحمیل رای یعنی دیکتاتوری

«ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم. و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رای داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند.»
صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۴
خوانندگان عزیز عنایت میفرمایند که در جملات فوق برخلاف نظریه آقای مصباح و غرویان که اتکای امام به رای مردم را یک امر اضطراری غیر اصیل میدانند امام حرمت تحمیل رای به مردم و وجوب پیروی از آرای ملت مسلمان را در امور مهم حکومت دستور خدای متعال و پیامبر اکرم دانستهاند.
امام میفرماید:
«مردم در سراسر کشور در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند؛ و احدی حق تحمیل خود یا کاندیداهای گروه یا گروهها را ندارد. هیچ مقامی و حزبی و گروهی و شخصی حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند توهین کنند،...و احدی شرعا نمیتواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رای بدهد. و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند ولی رای دهنده تشخیصش بر خلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست، و نزد خداوند مسئولیت دارد. و اگر گروه یا اشخاص صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تایید برای رای دهنده اطمینان حاصل شد، میتواند به آنها رای دهد.و بالجمله، حکومت حکومت اسلام و مردم است؛ و مجلس از مردم است، و رای نیز از آن مردم است؛ و احدی تحت فرمان مقام یا مقاماتی نیست.»
صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۳۳۷
«مجلس خبرگانی که ما امروز در پیش داریم، اینطور نباشد که آقایان، دیگران کنارهگیری کنند، سستی کنند...؛ ملت را دعوت کنند به رای. منتها ملت و شما و هرکس آزاد است همیشه و به هرکس که میخواهد رای میدهد، ولو آنکه آقایان و فرض کنید که علمای حوزه علمیه تهران یا قم آنها را معرفی نکرده باشند. شما الزامی ندارید به اینکه هر چه آنها معرفی کردند شما هم همان را معرفی کنید. البته آنها بررسی کردهاند، تخصص در این امر دارند، بررسی از امور کردهاند و با بررسی، این کار را انجام دادهاند، لکن این اسباب این نمیشود که کسی الزام کند کسی را که تو باید به فلان رای بدهی. آزاد هستید.»
صحیفه امام؛ ج ۱۷، ص ۱۲۰
«اسلام بزرگ تمام تبعیضها را محکوم نموده و برای هیچ گروهی ویژگی خاصی قرار نداده؛ و تقوا و تعهد به اسلام، تنها کرامت انسانهاست. و در پناه اسلام و جمهوری اسلامی، حق اداره امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است.»
صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۵۶
«اگر بنا باشد که یک جایی دادستان بخواهد روی قوانین عمل بکند، ما بخواهیم بگوییم که خیر، ما دادستان را قبول نداریم، این معنای دیکتاتوری است. دیکتاتوری همان است که نه به مجلس سر فرود میآورد، نه به قوانین مجلس و نه به شورای نگهبان و نه به تایید شورای نگهبان و نه به قوه قضاییه و نه به دادستانی و نه به شوراهای دادستانی و همین طور به همه ارگانها. قانون معنایش این است که همه چیزها را به حسب قانون اسلامی، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است، همه را، وظیفهشان را قانون معین کرده. بعد از آنکه قانون وظیفه را معین کرد، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است.»
صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۴۱۵
«ما کرارا این مطلب را گفتهایم که اسلام نسبت به اقلیتهای مذهبی احترام قایل است و آنها در این مملکت ما آزادند و حتی حق رای دارند، حق تعیین وکیل دارند.»
صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۴۳۲
«از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست. زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد.»
صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۳۶۴
«زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهوری اسلام رای باید بدهند. همان طوری که مردان حق رای دارند زنها حق رای دارند.»
صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۳۰۰
امام در برابر کسانی که به رای نمایندگان ملت در مجلس تنظیم قانون اساسی و رفراندوم پس از آن تمکین نکرده و برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل مربوط به ولایت فقیه را قبول نداشتند چنین استدلال میکند:
«... اگر ما فشار آوردیم به اینکه آقا رای بدهید، حتما باید به این مساله رای بدهید آن وقت البته هم به ما اشکال است هم به آنها. اما اگر به دست مردم دادیم و گفتیم آقا مساله این مساله است... شمایی که خلاف این را میگویید دیکتاتور هستید و میخواهید به ما تحمیل بکنید.
دیکتاتوری این است که برخلاف مسیر ملت، برخلاف رای ملت، یک چیزی به زور گردن ملت بگذارند.»
صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۵۲۸
«مجلس خبرگانی که با رای مردم حاصل شده همه میدانند که این مجلس یک مجلسی تحمیلی نبوده است، هیچ کسی تحمیل نکرده، خود مردم اشخاصی را انتخاب کردهاند.»
صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۵۲۲
برخلاف آنچه که آقای غرویان در مصاحبهشان عنوان کردهاند و همانند استاد خویش از مشروعیت دستور «بایدی» رهبری به مردم در انتخابها سخن گفتهاند در جملات امام دقت فرمایند که نه تنها بایدی در کار نیست بلکه صراحتا دیکتاتوری را به معنای تحمیل رای بر مردم دانسته و انتخاب اینچنینی را مخدوش و دارای اشکال اساسی میدانند. ادبیات امام برخلاف نظریه آقایان هم در انتخابات هم در سایر مواردی که درخواستی از ملت داشتهاند چنین است که فقط چند نمونه آن را نقل میکنم:
«پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند.»صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۴
«من، در این آخر عمر، متواضعانه دست خود را به طرف تمام گروهها که برای برپایی اسلام و احکام آن، که تنها راه سعادت و ضامن استقلال و آزادی ایران از استعمار نو و کهنه است، کوشش و فداکاری میکنند دراز میکنم و از همه استمداد مینمایم.»
صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۴۴۲
«امید است تقاضای متواضعانه و استدعای خیرخواهانهام را بپذیرید، و با شرکت عمومی خود در انتخابات، قطع امید دشمنان جمهوری اسلامی و وابستگان به رژیم منحط سابق و هواخواهان آن؛ خصوصا دولت امریکای ستمکار را بنمایید.»
صحیفه امام؛ ج ۱۲، ص ۱۷۷
«اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه میکنم که آقایان محترم تحت تاثیر اینگونه شایعهسازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیه۰۳۹;الله روحی فداه یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد.»
صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۴۴۷
«... من از همه میخواهم، من التماس میکنم به ملت ایران، من دست ملت ایران را میبوسم»
صحیفه امام؛ ج ۸، ص۱۷۶
خطاب به جناب آقای مصباح عرض میکنم: چنان که در فرازهای مذکور که نمونهیی از صدها و بلکه هزاران است دقت فرمایید میبینید که امام خمینی با چنین لحنی با مردم یعنی صاحبان انقلاب و کشور و چنان اعتقادی به حق الهی آنان در تعیین سرنوشتشان بود که «امام خمینی» شد. چه نسبتی بین ادبیات شما و آرایتان درباره حقوق و رای مردم با امام برقرار است؟!
از محضر آیتالله مصباح متواضعانه میخواهم به عبارت زیر که کلام امام خمینی است و گویی که همین روزها را پیشبینی میکردند خطاب به علما و روحانیون فرمودهاند عنایت کنند:
قابل توجه شورای محترم نگهبان:
امام میفرماید:
«در انتخاب وکلای خود رضای حق را بر رضای خود مقدم دارید. من متواضعانه از شما میخواهم که حتیالامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمایید و اشخاصی اسلامی، متعهد، غیر منحرف از صراط مستقیم الهی را در نظر بگیرید و سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی دهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند.»
صحیفه امام؛ ج ۱۲، ص ۱۴۹
انتظار آن است که شورای محترم نگهبان که مسئول احراز صلاحیتهای نامزدهای انتخاباتمجلس و خبرگان و ... میباشد و در مراحل بررسی صلاحیتها به شرط «التزام به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه» استناد و اعتنای خاص دارند، به این نکته نیز از این پس با توجه به مباحث اخیر عنایت فرمایند که در نظر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ولی فقیه که اساس این نظام با هدایت او سامان گرفته است در کنار اعتقاد و تعهد به اسلام، اعتقاد و تعهد به «قانون اساسی» و «جمهوری اسلامی» نیز در زمره معیارها شمرده شده است. آیا کسانی که با زبان رسا در اصل جمهوریت نه تنها تشکیک که آن را امری موهوم و غیر اصیل و مقطعی و غربی میدانند در انتخابات آینده صلاحیت تایید مییابند؟!
به اصل بحث یعنی دیدگاه امام درباره حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت خویش و میزان بودن رای آنان بازگردیم.
امام خمینی تا پایان عمر و در وصیتنامهشان دهها بار از اینکه تمامی ارکان نظام جمهوری اسلامی با دخالت و رای خود مردم بدون تحمیل برقرار شده است به عنوان تحقق یکی از آثار سیاسی اسلام با افتخار یاد کرده و بر همین مبنا نیز به اثبات عدم مشروعیت نظام سلطنتی و رژیم پهلوی و رژیمهای دیکتاتوری پرداخته است:
«سلطنتی که در آن وقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان میگوید که ما نمیخواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضا شاه را، سلطنت محمدرضا شاه را، رژیم سلطنتی را نمیخواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است، این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است... مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس مجلسی غیرقانونی است.»
صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۲
آقای غرویان که روی واژه «باید» در مصاحبه خویش حساسیت دارند در فراز مذکور از امام دقت کنند «باید» در جهت نادیده گرفتن حق تعیین سرنوشت مردم به کار رفته است یا در جهت مشروعیت الزامی آن؟!
امام خمینی در دفاع از رفراندوم عظیم طبیعی مردم در روز تاسوعا و عاشورای قبل از پیروزی انقلاب چنین میفرمایند:«همه عالم این مطلب را قایل هستند که هر بشری نسبت به سرنوشت خودش آزاد است. میتواند رای آزاد بدهد، هر مملکتی بخواهد اگر سلطان تعیین کند، رییس جمهور اگر بخواهد تعیین کند، حکومت بخواهد تعیین کند برای مملکتش، هر شکلی که این افراد مملکت بخواهند اداره بشوند، به حسب حقوق بشر، آن شکل باید ممضی باشد... روز دهم و نهم، روز تاسوعا و عاشورا غیر از این مطلب چیزی نبود.»
صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۲۴۴
«ما گفتهایم که پس از رفراندم سراسری کشور علیه شاه در روزهای تاسوعا و عاشورا که هر گونه مشروعیت و قانونی بودن را حتی از نظر جهانیان برای چندمین بار از حکومت شاه سلب کرد، به دلیل اینکه دیگر شاه و دولت او نماینده ملت نیستند، اگر هم قبلا بودهاند که هرگز نبودهاند»
صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۳۹۶۳۹۷
امام خمینی در پاسخ به اظهارات کارتر رییس جمهور امریکا که برخلاف خواست تمام ملت ایران از شاه حمایت میکرد و مردم ایران را متهم به درخواستهای غیرمنطقی مینمود فرموده است:
«میگوید بیمیزان است؟ میزان حقوق بشری است که حقوق بشر میگوید که همه افراد یک ملتی آزادند در اینکه عقاید خودشان را بگویند، در اینکه سرنوشت خودشان را خودشان تعیین بکنند؛ مردم ایران این را میگویند، شما خلاف این را میگویید، کدام یکی مطابق میزان است؟ کدام ما بیمیزان صحبت میکنیم؟!»
صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۲۴۸حضراتی که اصالت جمهوریت در کنار اسلامیت را شرک میدانند و از کنار هم قرار گرفتن رای و میل مردم و حکم خدا برمیآشوبند و میل و رضایت مردم را به هیچ میانگارند و نظریه خویش را اتهامگونه به امام نسبت میدهند به دو فراز زیر از کلمات امام توجه فرمایند!:
«حکومت نظامی همان حکومت شیطانی است. یک حکومتی است که برخلاف رضایت خدا و برخلاف رضایت ملت است یک همچو حکومتی شیطانی است. ما میخواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رای مردم، و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهی هستند.»
صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۴۶۱
«ایران، ملت ایران میخواهد مستقل باشد میخواهد آزاد باشد. باید آزادی بدهند به ملت یعنی ملت را رها کنند به حال خودش فشار نیاورند روی ملت که با سرنیزه و توپ و تانک و اینها فشار بیاورند که مردم راضی بشوند ... ما هم که حکومت اسلامی میگوییم میخواهیم یک حکومتی باشد که هم دلخواه ملت باشد و هم حکومتی باشد که خدای تبارک و تعالی نسبت به او گاهی بگوید که اینهایی که با تو بیعت کردند با خدا بیعت کردند.»
صحیفه امام؛ ج ۴، ص۴۶۰
اظهارات اخیر آیتالله مصباح یزدی درباره عدم اصالت جمهوریت نظام آخرین اظهارات ایشان بسیاری از مسائل و دیدگاهها را روشنتر ساخت.
قبلا تصمیم داشتم درباره رابطه و سابقه تفکری که انتخابات و جمهوریت و مجلس نمایندگان را در نظام اسلامی برنمیتابد با اندیشهیی که شاید به ناحق به جمعیت فداییان اسلام نسبت داده شده است را مطرح کنم اما مستندم بیشتر تحلیلها و همزبانیهای دو تفکر بود اکنون که سخنرانی منتشر شده اخیر ایشان به دستم رسید خوشبختانه سند زنده آشکار شد. ایشان با طرح عقیده فداییان اسلام و پس از ذکر مقدمهیی میفرمایند: «جمهوریت قالبی است که در این زمان برای تحقق حکومت اسلامی در نظر گرفته شده است و هیچ اصالتی ندارد.»
استناد به نظر و عقیده فداییان اسلام به عنوان مستند نظریه ایشان در باب آزادی و استقلال در بحث مربوط به جمهوریت در مقابل آرا و آثار صریح امام بسیار قابل تامل است. خوانندگان محترم احتمالا با مرامنامه و روش فداییان اسلام آشنا هستند. سادهانگاری است اگر تصور کنیم سخنرانیهای اخیر ایشان و اظهارات آقای غرویان درباره عدم اصالت جمهوریت نظام و اصالت حکومت اسلامی و اشاره آقای مصباح به احتمال تغییر نوع انتخاب رهبری و آییننامه مجلس خبرگان و فاقد هرگونه اثر شرعی و قانونی بودن رای ملت و اشاره تاملبرانگیز ایشان بر اینکه «همین طور ممکن است در انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی راههای بهتری وجود داشته باشد» این مسائل بدون ارتباط با یکدیگر و بدون انگیزه و طرحی مشخص عنوان شده باشند. چون در مقاله حاضر تکیه بحث بر مواضع امام در تناسب با دیدگاههای مطرح شده است از توضیح بیشتر در خصوص مسائل مذکور فعلا اجتناب میکنم فقط توجه خوانندگان را بار دیگر به جمله «جمهوریت قالبی است که در این زمان برای تحقق حکومت اسلامی در نظر گرفته شده است» جلب میکنم. قید «قالب» و «در این زمان» بسیار آگاهانه ذکر شدهاند که بیان تفصیلیتر آن را آقای غرویان برعهده داشتند و با صراحت بیشتری از اضطراری و موقتی بودن این قالب سخن گفتهاند. آقای مصباح میفرمایند «اینها را گفتم تا کسی شما را با این عنوان فریب ندهد که ما چهار هدف داریم. استقلال آزادی، جمهوریت، اسلامیت. نه، هدف اصلی یک چیز است و آن اسلام است» و قبل از آن حکم به تکفیر و مشرک بودن کسانی دادهاند که در کنار واژه اسلام هدفهای دیگری را هم مطرح میکنند. آیا ایشان به لوازم سخن خویش عنایت داشتهاند و میدانند که چه کسی هدفهای سهگانه و چهارگانه را در مسیر مبارزات قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مطرح کرده است و ملت نیز با جان و دل آنها را به عنوان شعارها و آرمانهای خویش هزاران هزار بار تکرار کردهاند؟!
تمامی پیروان امام خمینی با این مطلب آیتالله مصباح یزدی کاملا هم عقیدهاند که هدف نهایی و اصلی امام و اکثریت قاطع ملت ایران در انقلاب اسلامی، اسلام و اجرای احکام سعادتبخش الهی بوده است و هر کس هدفی دیگر متضاد و در مقابل این هدف قرار دهد انقلاب اسلامی را نشناخته است و آثار امام سراسر در اثبات همین حقیقت است. اما چالش اصلی اینجاست که آیا هدفهایی همچون نیل به آزادی، استقلال و تشکیل حکومت «جمهوری اسلامی» متکی به رای ملت در تضاد و در مقابل اسلامند یا بر عکس، اینها جزو مهمترین احکام اسلامی هستند که با تحقق آنها بخشی مهم از احکام الهی محقق میشوند؟! حضرت آقای مصباح! مطالب زیر عین فرمایشات امام خمینی است.
«هدف همان است که در سخنرانیها و اعلامیههای خود ذکر نمودهام:
الف: سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی؛
ب: به پا داشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای ملت.»
صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۳۴۹
«هدف اسلامی ما برچیده شدن رژیم سلطنتی و سرنگونی سلطنت سلسله پهلوی است، که غیرقانونی و غیر شرعی بودن آن بر همه روشن است... و نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است، و بر اساس موازین و قوانین اسلامی اعلام میشود، و ما این پیشنهاد را در آتیه نزدیک به آرای عمومی رسما مراجعه میکنیم و هر کس و یا هر گروه که با این پیشنهادهای سهگانه موافق نیست راه او غیر از راه ما و ملت ایران است.»
صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۳۰۹
«هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است و برنامه ما تحصیل آزادی و استقلال است.»
صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۲۶۴
«نهضت اسلامی کنونی ایران به عنوان اولین هدف، از بین بردن سلطنت را قرار داده و برای آرامش در ایران و ؤبات منطقه جز این راهی نیست. طبعا برای آینده مملکت و جایگزینی این رژیم باید راه و رسمی را انتخاب کرد که مورد موافقت و علاقه مجموع جامعه باشد. و این جمهوری اسلامی است. اساس کار یک جمهوری اسلامی، تامین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با توجه به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل آورد. این اصلاحات با مشارکت کامل همه مردم خواهد بود.»
صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۱۵۵
«هدف، تشکیل جمهوری اسلامی است.»
صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۱۵۶
...«افتخار شهادت در راه قرآن کریم، افتخار شهادت در راه آزادی و استقلال، افتخار شهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حکومت عدل اسلامی، «جمهوری اسلامی.»»
صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۳۵۹آقای مصباح میفرمایند: «حتی شهدا در وصیتنامههایشان در مورد جمهوریت مطلبی ندارند»، «انتخاب واژه جمهوری برای نفی سلطنت بود نه آن جمهوری که در غرب مطرح است یعنی دموکراتیکی که همه چیز تحت آرا و هوسهای مردم باشد.» به راستی کدامیک از پیروان بیشمار امام گفتهاند که هدف غیر اسلام است و دم از جمهوری غیر اسلامی زدهاند. فریاد میلیونها نفر از مردم ایران و شهیدان آنان در صحنههای پر شکوه تظاهرات ایام انقلاب و دوران تاسیس نظام جمهوری اسلامی هنوز در عمق جانمان طنینانداز است که «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» آیا آقایان تاکنون فیلمهای این تظاهرات را ندیدهاند. آیا اتکا به رای مردم در نظام اسلامی یعنی تبعیت از هوسهای مردم؟
این چه ادبیاتی است که بهکار برده میشود؟ آری مردم ایران متدین و اسلام خواهند اما کدام اسلام؟ با کدام نگرش و کدامین روابط بین حاکم و ملت؟ جایگاه ملت در این اسلامی که هدف اصلی و نهایی است کجاست؟ اسلام که یک موجودی انتزاعی نیست. اسلام یک دین و عقیدهیی است کامل و ضامن سعادت دنیا و آخرت انسانها که زمانی موجودیت پیدا میکند و منشا اثرمیشود که در قلب مومنان و معتقدان جای بگیرد. و ایمان و اعتقاد با تحمیل و تهدید و اکراه و اجبار قابل جمع نیست. نهایتا همین مردم شریف و همین بندگان خدا هستند که باید اسلام را تحقق بخشند و حکومت اسلامی را برقرار سازند و از آن در برابر بیگانگان حمایت کنند. اینها صاحبان انقلابند و به تعبیر امام ولینعمت این بنده کوچک و شمای عالم دینیاند. رای مردم را فاقد هرگونه اثر میدانید، نظام انتخابات و رایگیری را ضرورت تحمیلی اول انقلاب میشمارید، جمهوریت را امری موهوم و غیر اصیل و شرکآمیز معرفی میفرمایید و اثر و نشانی از مردمسالاری دینی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و حقوق حقه آنان در حکومت و اداره جامعه که تکیه کلام رهبر انقلاب است در ادبیاتتان نیست، کنار هم قرارگرفتن آزادی، استقلال و جمهوریت با اسلام را شرک
و کفر میدانید، منتقدین به این نگرش را متهم به گرفتن پول از جرجبوش میکنید، تاکید بر جمهوریت را تبعیت از هوسهای مردم میدانید!! به راستی با چنین ادبیاتی کسی مومن و دلبسته اسلام میشود؟
آیا روش پیامبران، ائمه بزرگوارمان و علمای بزرگ دین و امام خمینی که این نظام الهی و همه این آوازهها از اوست اینچنین با مردم و موافقان و منتقدانشان سخن گفتند؟ نصایح و سفارشات دلسوزانه زیر، گویی برای همین چالش اخیر درباب جایگاه مردم و «جمهوری اسلامی» بر زبان امامخمینی جاری شدهاند:
«همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد! نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را باز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی ما برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رییس جمهور این را برای مجلس این رابرای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را. برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رای دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعا سرفرود بیاورید به قانون؛ و واقعا سر فرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه میگویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، میگوید من انقلابی هستم! امروز همه انقلابی هستند! امروز همه دلسوز برای ملت هستند...!این مردمی که شماها را روی کار آوردهاند، این مردم زاغهنشین که شماها را روی مسند نشاندهاند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» خدای نخواسته باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگر
دیم به ۲۲ بهمن. قضیه این است که فاتحه همه ما را میخوانند!»
صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۳۸۰
«این قلمها یک قدری ملاحظه بکنند این مسائل را. همین طور مینشینند توی خانههایشان حکم میکنند ملت این طوری است! خوب، ملت اینهاست که شما میبینید که در کوچه و بازار و آنهایی که در جنگ هستند و آنهایی که هر روز میآیند و میگویند که ما میخواهیم برویم جنگ. ملت، من و تو نیستیم! ملت آنها هستند. میزان آنها هستند. هی ننشینید و بگویید که مردم چه شدهاند؛ مردم دیگر مایوس شدند؛مردم کذا شدند. نخیر، مردم از اسلام مایوس نمیشوند. کارهای ما هم هر کدام فاسد است، میگویند کار تو فاسد است، ولی ما جمهوری اسلامی را میخواهیم.»
صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۳۷۲
«رییس جمهور باید فکر بکند که این مردم کوچه و بازار من را از پاریس آوردند اینجا و رییس جمهور کردند؛ من باید خدمت بکنم به مردم. نخست وزیر باید فکر همین معنا باشد که این مردم بودند که من را از حبسها و زجرهای آنجا بیرون آوردند و نخستوزیر کردند، من باید خدمت به آنها بکنم. شما آقایان هم همینطور. هر کدام که در آن وقت زجر کشیدید و حبس رفتید، همین ملت، شما را نجات داده است. هر کدام هم که نبودید، اصلش مملکت یک حبسی بود، تمام کشور یک زندانی بود برای همه. بنابراین، آن چیزی که اساس است در این مملکت، هم سیاست اقتضا میکند، هم دیانت اقتضا میکند، هم انصاف و وجدان اقتضا میکند؛ این است که این خدمتگزارهایی که مجانی برای شما دارند خدمت میکنند، و برای حکومت دارند خدمت میکنند، اینها را ارجشان را بدانید. و بدانید که اگر خدای نخواسته این پیوند سست بشود و گسسته بشود. خدای نخواسته کار همان است که اول بود. حال نشود چند وقت دیگر.»
صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص ۳۸۷
«باید جوری باشید که مردم مثل مادر شما را در آغوش بگیرند. الان اینجورند مردم، این را حفظش کنید. مملکتتان با این ترتیب حفظ خواهد شد. هر روزی برای مملکت مشکل پیدا میشود، حلالش خود مردم باشند الان این مشکلی برای کشور ما پیدا شده، خوب مردم دارند کمک میکنند. حلالش خود این مردم هستند. این پشتیبانیهای عظیمی که مردم میکنند، و آن حضوری که خودشان دارند... این باید حفظ بشود تا حفظ بشویم. تا کشورتان حفظ بشود. و اگر خدای نخواسته، این از دست ما برود، ما برمیگردیم به آن طوری که اول بودیم. و من خوف این را دارم که ما نعمتی را که خدا به ما داده است، و همه اینها از جانب خدای تبارک و تعالی بوده است ما کفران این نعمت را بکنیم، و عنایت خدا از ما منحرف بشود. ما خودمان اسباب این بشویم و ما بدتر از آنکه بودیم بشویم.»
صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص ۳۸۸
«عقل سیاسی اقتضا میکند که ما امروز با آن اشخاصی که در رویه هم حتی با ما مخالفت دارند، لکن در اصل مقصد با ما موافقاند، با ملت موافقاند، مسیرشان مسیر ملت است؛ عقل سیاسی اقتضا میکند که ما امروز دست از تمام این اختلافات برداریم، تا این مملکت را آرام کنیم و این مقصد اصلی که ما داریم، و آن اینکه اسلام در این مملکت پیاده بشود و جمهوری اسلامی با محتوای حقیقی خودش در اینجا پیاده بشود، موفق بشویم انشاءالله. من به همه، به همه آنها عرض میکنم که شما دست از اختلافات بردارید. این طور نباشد که هر کدام در یک اجتماعی که پیدا کردید بر ضد دیگران صحبت کنید. این طور نباشد که هر کدام قلم به دست گرفتید بر ضد دیگران قلمفرسایی کنید. همه شما امیدوارم که به اسلام معتقد و به جمهوری اسلامی متعهد باشید؛ و در این صورت همه شما مسیرتان یک مسیر است.»صحیفه امام؛ ج ۱۴، ص ۱۹۲
«امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را بطور شایسته حفظ کنید و بطور شایسته به نسل آینده و دولتهای آینده تحویل بدهید، و مادامیکه اینطور باشید ملت پشت شماست، و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمیرسد.
یکی از انگیزههایی که دیکتاتوری پیش میآورد این است که دیکتاتورها میبینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری میکنند. یکی از انگیزههاست البته، انگیزههای دیگر هم دارد. چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمیکند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز میشوند برای کسانی که به آنها حمله میکنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش میآید. در این رژیمهای سابق شاهنشاهی وضع اینطور بود که مردم حال گریز داشتند، و اینها میخواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از این جهت دیکتاتوری پیدا میشد. شاهش دیکتاتور بود و عرض میکنم که استاندارهایشان هم همین طور، و... برای اینکه، اینها میدیدند که مردم با آنها همراه نیستند، آنها هم که میخواهند استفاده بکنند، مساله هم استفاده بود، نه مساله برای انگیزه انسانی بود، برای استفاده بود، از این جهت،این انگیزه دیکتاتوری میشد، تو سر مردم زدن میشد. آن روزی که شما احساس کردید که میخواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید میشوید. بدانید که مردم معلوم میشود از شما روبرگرداندهاند. مادامیکه مردم هستند و کمک دارند به شما میکنند، شما اگر مردم نبودند نمیتوانستید این جنگ را اداره بکنید، این شک ندارد.»
صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۷۹
اینکه جناب آقای مصباح فرمودهاند «در ادبیات امروز دو نوع حکومت است سلطنت و جمهوری، امام میخواست نفی سلطنت کند و برای نفی آن به زبان ادبیات سیاسی باید جمهوری گفت» سخن ایشان متاسفانه دارای اشکالات متعدد است. فقط دو نوع حکومت نداریم یا سلطنتی یا جمهوری بخصوص در زمان آغاز انقلاب اسلامی نظامهای غیرجمهوری و غیر پادشاهی به معنای رایج نیز وجود داشته و دارند مانند نظامهای حزبی و شورایی و بسیاری از نظامهای سوسیالیستی در گذشته و امارتهایی که پادشاهی به معنای رایج نیستند. اگر منظور معنا باشد نه لفظ صحیحتر آن است که حکومتها را در دو نوع منحصر کنیم:
استبدادی و غیر استبدادی و منشا تقسیمبندی نیز دخالت یا عدم دخالت انتخاب مردم به هر شکل و فرمی در تعیین حاکم و حکومت میباشد «اعم از بیعت و اخذ رای مستقیم یا غیر مستقیم و روشهایی که در گذشته مرسوم بوده است» یا به عبارت دیگر: حکومتهای موافق با نظر و تمایل مردم یا تحمیلی و مخالف با نظر آنان.
بنابراین فقط دو مدل سلطنتی و جمهوری نبوده است که امام بخاطر تنگنای انتخاب عنوان جمهوری را برگزینند. ضمن آنکه اگر مطلوب امام عنوان عام حکومت اسلامی بود نه جمهوری اسلامی، همانگونه که نظام «جمهوری اسلامی» به صورت ترکیبی ابداعی برگزیده شد دلیلی نداشت که امام نگویند «حکومت اسلامی» مگر کسی الزام کرده بود یا قانونی بینالمللی ما را ملزم میکرد که باید یا نام سلطنتی برگزینید یا جمهوری؟! خیر، امام با آگاهی کامل و اشراف کامل هم بر مبنای اسلام ناب و هم بر مقتضیات جامعه به عنوان یک اسلامشناس خبره و ولی فقیه آگاه به زمان نام و مدل «جمهوری اسلامی» را به عنوان نام رسمی و همیشگی نظام سیاسی جدید ایران به ملت پیشنهاد دادند. علت تاکید امام بر جمهوریت آن چیزی نیست که آقایان فرمودهاند. خود امام با صراحت در مصاحبهشان فرمودهاند که منظور از معنای جمهوری همان معنای رایج در عرف جهانی است یعنی حکومت مبتنی بر رای مردم البته با قید «اسلامی» که اساس محتوای آن را تشکیل میدهد. امام بخوبی بر امثال دیدگاهی که امروز با این شدت و حدت دنبال میشود آگاهی داشتند و میدانستند که اگر عنوان عامی همانند حکومت اسلامی یا دولت اسلامی انتخاب شود چه بسا بزودی تبدیل به حکومت فردی، حکومت اقلیت بر اکثریت و خلیفهگری و امارت و حتی سلطنتی شود و دخالت رای مردم در تعیین نوع حکومت و زمامداران در آن به فراموشی سپرده شود. اکنون که آن همه سفارشات صریح امام بر عدم افزودن یک کلمه یا کاستن یک کلمه از عنوان «جمهوری اسلامی» شده است و در متن قانون اساسی آمده است و جزو شعارهای همیشگی مردم شده است اینچنین برخورد میشود! وای به روزی که از جمهوری سخن نمیگفتند و نام آن را عنوان عام و کلی حکومت اسلامی مینهادند به راستی اگر مانع نامگذاری نظام به نام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی و تاکیدهای امام و انتخاباتهای پیاپی و حضور مردم نمیبود چه بر سر نظام اسلامی و نقش مردم به بهانه حکومت اسلامی میآمد؟
نکته دیگر که در عین حال پاسخی است به یکی از سوالات آقای غرویان، اینکه درست است که «جمهوریت» ناظر به شکل و فرم و مدل حکومت است و «اسلامیت» مبین محتوای آن؛ اما این از بدیهیات است که بین ظرف و مظروف و شکل و محتوا رابطه برقرار است. شکل و ظرف غیر مناسب و ضداسلامی نمیتواند محتوای اصیل اسلامی را در درون خود جای دهد و محتوا نیز بدون شکل تحقق نمییابد.
حق با آقای مصباح است که فرمودهاند «جمهوری اسلامی» یک امر پدید آمده از دو مرکب نیست اما نه بدان بیان و نتیجهیی که ایشان گرفتهاند: پس جمهوریت یعنی هیچ و اصالت ندارد! برعکس، چون این دو قید در عالم تحقق و واقع قیود یک پدیده با ماهیتی بسیط و واحد به نام نظام اسلامی با مختصاتی خاص میباشند، تفکیک ناپذیرند.
به سخن دیگر معنای حقیقی جمهوریت در اندیشه امام در بطن و متن اسلام جای دارد و اسلامی که اتکا به جلب نظر مردم را در حکومت دخیل نداند اسلام راستین نیست. جمهوریت در نظام ما با لحاظ قید اسلامیت معنی مییابد و اسلامیت نیز متقابلا چنین است.
در اندیشه امام اینچنین نیست که اسلام راستین و واقعی امری است که میتواند هم در قالب نظام سلطنتی، دیکتاتوری و حکومت منهای دخالت و نظارت و بیعت مردم در بیاید و هم در قالب نظام مبتنی بر رای و نظر مردم و هر گاه که اراده کردیم قالب را عوض کنیم اما محتوا سالم و دست نخورده باشد. در این زمانه حکومت یا مبتنی بر رای مردم است یا نیست. به نظر امام خمینی و بنا به قرائت ایشان از اسلام راستین، حکومت غیر مبتنی بر رای مردم، اسلامی نیست. و صد البته حکومت جمهوری یا هر عنوان دیگری بدون محتوای اسلامی نیز غیراسلامی و نزد ملت ایران و بر اساس قانون اساسی غیرمشروع است. ناگزیر وارد بحث مشروعیت حکومت و دخالت رای مردم در آن میشویم که مورد مناقشه آقایان قرار گرفته است:
در بخش دوم و پایانی این مقاله در ادامه بحث «جمهوریت» و «اسلامیت» و «میزان بودن رای مردم» بر مبنای مقایسه دیدگاه امام خمینی و اظهارات آیتالله مصباح یزدی و آقای غرویان که در بردارنده مهمترین مباحث مقاله میباشد به مباحثی از قبیل «مشروعیت حکومت و رابطه آن با رای مردم»، «مشروعیت و مقبولیت»، «ولایت فقیه، نصب یا انتخاب»، «دخالت یا عدم دخالت بیعت و رای در تحقق تولی امور مسلمین و مشروعیت اعمال ولایت»، «دلایل مستحکم در بطلان نظریه اضطراری و موقتی بودن اتکا به رای مردم و جمهوریت نظام»، «بحثی پیرامون اصالت یا عدم اصالت جمهوریت»، «اگر امام میبود»، «دیدگاه مقام معظم رهبری درباره جمهوریت نظام و نقش مردم، «پاسخ به پرسشهای آقای غرویان»، «جمعبندی و سخن آخر» پرداخته خواهد شد. انشاءالله.
دکترحمید انصاری
قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(س)
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست