پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
آیا بازار آزاد اخلاقیات را تضعیف میکند؟
● قطعا، نه، تیلور کوئن
در مورد مسائل اخلاقی، بازار آزاد همانند یک آمپلیفایر (تقویتکننده) عمل میکند. یعنی با قرار دادن ثروت و منابع در اختیار ما، هر گرایش شخصیتیای که داریم را تشدید مینماید. اثر خالص (net) آن در مجموع معمولا مطلوب است. همه مردم زندگی خوبی برای خود، خانواده و دوستانشان میخواهند و همین گونه تمایلات، بخشی از «منش اخلاقی مثبت» به حساب میآیند. بازارها این امکان را برای تعداد زیادی از مردم فراهم میآورند، تا با هر سطح اجتماعی که دارند، با تلاش و زحمت به این اهداف متداول بشری دست یابند.
سایر مشخصات بازار آزاد همچنین جنبههای بهتر سرشت ما را تقویت و تمایلات مخربمان را تضعیف مینماید. برای مثال افرادی که توانایی همکاریشان با دیگران بیشتر است به طور بالقوه قابلیت بیشتری نیز برای کسب پول دارند. برای آنها کار کردن با سایر کارکنان، برقراری ارتباط با مشتریان و ارائه طرح کسبوکار به تامینکنندگان سرمایه آسانتر است. هرچه در ازای این همکاریها پاداش بیشتری به ما داده شود، منش و شخصیت ما بیشتر در جهت فعالیتهای مشارکتی حرکت میکند.
در یک بعد شخصیتر، بازار آزاد به افراد امکان میدهد شماری از مقاصد نیکشان را نیز محقق کنند. بازارها به افراد مولد امکان میدهند خدمات بزرگی به سایر هم نسلانشان بکنند: مثلا با اختراع یک داروی جدید، یا ایجاد ابزارآلات کاراندوز (سرمایهبر savinglaber)، یا یافتن روشهای ارزانتر و کارآتر تولید مواد غذایی.
میل به ثروتمند شدن، خودخواهی و بلندپروازی معمولا عوامل انگیزشی مهمی برای این اقدامات خلاقانه به شمار میآیند. ولی نباید این انگیزهها را به حساب بد بودن منش و شخصیت بگذاریم. بازارها به ما کمک میکنند میل به ثروت و متمایز کردن خود را مهار کرده و به تمایلات دگرخواهانهمان نیز بپردازیم. در حقیقت به ما کمک میکنند با کسب ثروت کارهای خوب انجام دهیم و البته که بازارها ابزار اهدای ثروت به فعالیتهای انسان دوستانه را برای مردم فراهم میآورند. از منظر بینالمللی هم که جاذبههای اخلاقی بازارها واضحاند. مثلا مهاجرت را در نظر بگیرید. در چهار گوشه جهان مردم معمولا تمایل دارند که از جوامع مخالف بازار آزاد به جوامع مدافع بازارها مهاجرت کنند و پول هم تنها عامل آن نیست. جدا از پول آنها مایلند تحت نظامی زندگی کنند که میتواند زندگی سطح بالاتری را برایشان فراهم آورد، بهویژه بهخاطر گریز از تقبیح اخلاقی منفعتطلبی که در بسیاری از نظامات اقتصادی رایج است. هر سال، سازمان شفافیت بینالملل، شاخص فساد در کسب و کار کشورها را منتشر میکند. صدرنشینان فهرست پارسال عراق، میانمار و سومالی بودند در حالی که کشورهای با کمترین میزان فساد عبارت بودند از: دانمارک، فنلاند، نیوزلند که همگی اقتصادهای مبتنیبر بازار پویایی دارند.
آیا این به این معنا است که بازارها باعث کاهش فساد شدهاند؟ نه الزاما، اما این نشان میدهد که صعود بازارها و نزول فساد دو جزو متداول و سازگار از یک فرآیند ترقی هستند، یکی از مهمترین کارکردهای بازار ایجاد اجماع پیرامون برخی انتظارات اخلاقی است: مثلا اینکه توافقات الزامآورند، در معاملات باید صداقت داشت، بازیگران اقتصادی مسوولان پیمانشکنیشان هستند و غیره. همه این توافقات آثار اجتماعی سازنده بسیار فراتر از جنبه صرف تجاریشان دارند، آثاری که هر انسان امروزی میتواند آن را در جوامع مدرن مبتنیبر بازار ببیند. البته شروطی چند نیز وجود دارد. همه بازارها در مفهوم برخورداری از قوانین محکم ضدتخطی و تقلب «آزاد» نیستند. بازارهای آزاد همچنین به حداقلی از اعتماد و فهم فرهنگ عامه از قوانین آن احتیاج دارند.
آنچه که من به آنها بازارهای «فاسد» میگویم از چنین شرایطی برخوردار نیستند. این بازارها اجازه ارتکاب جرم به آدمکشان و گروههای مافیایی میدهند، ابزار در اختیار کسبوکارهای متقلب میگذارند تا کالاهای خراب و معیوب بفروشد، یا (با توجه به وقایع اخیر) اجازه اعطایی رهنهایی را میدهند که از واقعیت بسیار فاصله دارند.
همچنین ما نباید خود را فریب دهیم که تعمیم کلیتر «نفع شخصی» که توسط بازارها ترویج میشوند، شرافتمندانه است. سعی در پیشبرد اهداف خانوادگی، دوستانه یا اطرافیان البته بعد اخلاقی مثبتی دارد، ولی امکان دارد که این تلاش با ضعفهای انسان نظیر طمع، خودفریبی و مواردی از این قبیل همراه شود. بازارها با فراهم آوردن امکان انجام فعالیتهای اجتماعی متنوعتر دامنه این افعال خطا را نیز گسترش میبخشند.
بسیاری از ما به عنوان ناظران زندگی اقتصادی (بهویژه اگر روزنامهنگار یا شخصیتی علمی باشیم معمولا خیلی بیش از حد توجهمان را به این جنبههای منفی معطوف میکنیم. اما ما باید با نگاهی کلانتر پیشرفت بشر را بنگریم. آن گاه با توجه به سابقه طولانی رشد و توسعه اقتصادی خودمان، آشکار خواهد شد که جنبههای مثبت بازارها قطعا بر جنبههای منفی آنها میچربد.) نه تنها به خاطر منافع عملی و مادی خلق ثروت، بلکه همچنین به خاطر اثر مثبتشان بر اخلاقیات فردی، بازارها سودمندند.
● به هیچ وجه ، عیان هرسی علی
در مورد اینکه چه چیز اخلاقی است توافق اندکی وجود دارد، چه رسد به آنکه چه چیز اخلاق را به انحراف میکشد. روحانیون مسوولیت اخلاقی را با میزان اطاعت از فرامین خداوند میسنجند.
در حالی که یک سوسیالیست ممکن است ملاک سنجش مسوولیت اخلاقی افراد را در میزان پایبندی آنها به اصل «بازتوزیع ثروت» (Redistribution of wealth) بداند. یک لیبرال – منظورم لیبرالهای کلاسیک نظیر آدام اسمیت یا میلتون فریدمن است نه لیبرال در مفهوم «مخالفت دولت بزرگ» که در آمریکا از آن مراد میشود – هرچند ممکن است شخصا فردی مذهبی بوده و به زیبایی «برابری درآمدها» (income equality) توجه داشته باشد ولی همواره آزادی را در اولویت اول قرار خواهد داد. این همان مکتب اخلاقی است که من نیز خود را پایبند به آن میدانم.
در چارچوب این مکتب فکری، آزادی فردی بالاترین هدف و بهترین آزمون برای سنجش توان و شخصیت فرد در جستوجوی اهداف خویش بدون آنکه آزادی جستوجوی هدف برای سایرین را مختل کند، میباشد. از این منظر، فعالیت اقتصادی آزادانه افراد، شرکتها و حتی ملل زمینه ایجاد ویژگیهای پسندیدهای نظیر اعتماد، صداقت و سختتلاش کردن را فراهم میآورد. تولیدکنندگان مجبور خواهند شد پیوسته کیفیت کالاها و خدماتشان را بهبود بخشند. بازار آزاد یک نظام شایستهسالار ایجاد کرده و کمک میکند دانشآموزان و دانشجویانی که سختتر تلاش کردهاند فرصتهای شغلی بهتری نیز به دست آورند. همین مکانیزم باعث میشود والدین نیز وقت و پول بیشتری صرف آموزش فرزندانشان نمایند، تولیدکنندگان نیز تلاش خواهند کرد با سرمایهگذاری بیشتر در تحقیق و نوآوری از سایر رقبای خود در بازار پیشی گیرند.
برای اینکه بهتر متوجه شویم چگونه اقتصاد مبتنیبر بازار آزاد موجب تقویت مسوولیت اخلاقی میشود، تنها کافی است به اقتصاد کشورهایی که این نظام را به درستی اجرا نمیکنند یا علنا با آن مخالفت میورزند نگاهی داشته باشیم. به عنوان مثال، هرکجا کمونیسم به اجرا گذاشته شده است نه تنها از نظر اقتصادی سبب فساد و تولیدات بیکیفیت شده، بلکه زمینه بروز ویژگیهای نظیر ترس، غفلت، ظلم و فقدان اعتماد عمومی در سطح وسیع شده است. اتحاد جماهیر شوروی و چین قبل از اصلاحات، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اخلاقی زوال یافته بودند.
یا نظام فئودال مسلک ویژه عربستان سعودی را در نظر بگیرید. در آنجا پادشاهی مطلقه به همراه یک نظام سلسله مراتبی مذهبی وجود دارد که قدرت حکمرانی خانواده حاکم را افزایش میدهد، در کنار آنها چندین طبقه سرف (رعیت) نیز حضور دارند: یک اقلیت شیعه که به شدت تحت فشارند، تعداد پرشماری کارگران مهاجر که مورد بهرهکشی قرار میگیرند و زنان که آنها نیز به شدت محدود و مورد سوءاستفادهاند. انحطاط و ستمی که در جامعه سعودی رواج دارد، این جامعه را در نظر لیبرالهای کلاسیک شدیدا غیراخلاقی جلوه میدهد و تازه برخلاف کمونیسم این نظام نمیتواند دم از «عدالتی» عظیمتر نیز بزند. البته بازارهای آزاد نواقص اخلاقی خود را دارند. من هم میفهمم چرا منتقدان برایشان دشوار است در نظامی که به دختران جوان امکان میدهد با آوازخوانی در تلویزیون پولهای هنگفت به جیب بزنند و پسران با اجرای موسیقیهای منحرف به شهرتهای مبتذل دست یابند، ردپای اخلاقیات را بیابند. همچنین به نظر میرسد کسانی که در مقابل طرفداران بازارهای مطلقا آزاد، از لزوم وجود حدی از نظارت دولتی بر ارائه خدمات مهم نظیر مراقبتهای پزشکی و آموزشی دفاع میکنند، پربیراه هم نمیگویند.
اما به نظر من، میزان خدمات رفاهی دولتهای اروپای غربی نیز بیش از حد و «ضدتولیدی» است؛ جلوی نوآوری را گرفته و وابستگی را تشویق میکند، با ترغیب مردم به تکیه بر دولت در انجام کارهایی که خودشان میتوانند (وباید) انجام دهند آنها را تنبل و مسوولیت فردی و اخلاقیشان را به انحراف میکشد. در یک جامعه مبتنی بر بازار آزاد، که آزادی در آن حرف اول را میزند، افراد گرایش بیشتری به نوآوری و خلاقیت خواهند داشت. در دولتهای رفاه (Welfare State) از آنجا که اولویت را به «برابری» میدهند، کاردانی (resourcefulness) طبیعی انسانها منحرف میشود. در چنین شرایطی برای موفقیت شما به جای اینکه یاد بگیرید چطور کالای بهتری تولید کنید، تشویق میشوید که یاد بگیرید چگونه با سیستم کار کنید. همه از پذیرش ریسک فرار کرده و مسوولیت فردی عقیم میماند.
نظام ظاهرا عادلانه به نظر میرسد، ولی در اصل مشوق میانمایگی و حس قربانی بودن در افراد میشود و کسانی که به دنبال برتری هستند را نیز دلسرد میسازد.
جوامع مبتنی بر بازارهای آزاد امروز تحت فشار طرفداران محیط زیست هستند، به این اتهام که دارند بسیار ما را نابود میکنند. ولی حتی همین مباحثات داغ پیرامون گرم شدن کره زمین (Global Warning) و مسوولیتهای اخلاقی اتلاف منابع و آلودگی نیز تنها در جوامع از منظر سیاسی آزاد امکان بروز یافتهاند و با اینکه هنوز در مورد انسانی بودن منشا این گرمشدگی در میان دول مختلف بحث است، فعالان اقتصادی شروع به دخیل نمودن این ملاحظات در تصمیمات تولیدی و سرمایهگذاری خود کردهاند. آنها به دنبال ساخت ماشینهایی که مصرف سوختشان بهینه باشد و سیستمهایی که منابع جایگزین انرژی را در اختیار ما قرار دهند، رفتهاند. تبلیغات محیطزیستی در بازاریابی بخش خاصی از مصرفکنندگان بسیار حایز اهمیتاند. شرکتها و بنگاهها این اقدامات را انجام میدهند زیرا بازیگران اقتصادی عقلایی هستند. شرکتهایی که کمتر به محیطزیست آسیب میزنند ممکن است بیش از رقبای خود که توجهی به ملاحظات زیستمحیطی ندارند سود کسب کنند.
آیا پولدارها همیشه حریصاند؟ افراد بسیار مختلفی در آمریکا زندگی میکنند؛ پولدار، فاسد، بیتوجه و غیره. اما همچنین بسیاری بشردوستان نیز در آنجا حضور دارند و به لطف برخی از ثروتمندترین افراد همین کشور، بهبود قابل توجهی در آگاهی عمومی نسبت به مبارزه با بیماریهای واگیردار به وجود آمده است. برای مثال هدف ریشهکن کردن مالاریا، احتمالا پیش از دولتها یا ماموران سازمان ملل (UN) توسط سرمایهگذاران خصوصی محقق خواهد شد.
این مردان و زنان خوشطینت همچنین اقدامات فرهنگی بسیاری نیز انجام دادهاند، نظیر احداث کتابخانهها، برگزاری کنسرتها، برپایی موزهها و اخیرا تلاش برای پاکسازی زمین. این بشردوستان بسیار فعال در آمریکا ممکن است تابع متغیرهای مالیاتی باشد، ولی حتی این موضوع هم در نوع خود جالب است: یک نظام بازار آزاد اگر به درستی سامانیافته باشد میتواند در پیشبرد خیر عمومی (common good) حتی از یک سازمان پرافاده بینالمللی که توسط دولتها اداره میشود نیز بهتر عمل کند.
آمریکا ناکامل، آشفته، گاهی فاسد و اغلب سختگیر نسبت به ضعفا است. اما با تمام اینها استانداردهای اخلاقیاش از سایر قدرتهای بزرگ تاریخ بسیار بالاتر است.
● خیر ، کینگلیان هی
در طول چند قرن گذشته جهانیان مشاهده کردهاند که چگونه یک بازار آزاد پویا ضمن فراهم آوردن امکان پیشرفت مادی و اجتماعی منش اخلاقی را نیز تقویت میکند. برعکس، مردمی که تحت نظام رقیب بازار آزاد، یعنی نظام ایدئولوژیک سوسیالیستی با اقتصاد برنامهریزی شده، روزگار گذراندهاند با مصائب فراوانی از رکود عملکرد اقتصادی و پژمردن جامعه مدنی گرفته، تا منحرفشدن اخلاقیات، روبهرو بودهاند. در دهههای اخیر، با فروپاشی اقتصادهای برنامهریزی شده بهواسطه تناقضات ذاتیشان، نارسایی سیستماتیک تلاشهای «آرمانشهری» آشکار گشته است. شهروندان این نظامات که سالهای طولانی فجایع اقتصادی، سیاسی و اخلاقی را از سرگذرانده بودند برای رهایی از شر آنها لحظهشماری میکردند. مسلما اقتصاد بازار (Market Economy) نظام کاملی نیست. اما نواقص و نارساییهای آن از اعمال و انگیزشهای افراد انسانی شرکتکننده در آن ناشی میشود نه ذات طراحیاش. تجربه به ما آموخته است که بازار آزاد و جامعه آزاد پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در یک جامعه آزاد افراد آزادترند تا در جهت بهبود زندگیشان تلاش کنند. جوامع آزاد به افراد فرصت میدهند تا نظامهای سیاسی و اجتماعیشان را عادلانهتر تنظیم کنند. در کل میتوان گفت، امکان وجود چنین فعالیتهایی در جامعه اخلاقیات را نه منحرف، بلکه حمایت میکند.
از منظر قیاس تاریخی، معمولا بازار را یک سیستم فراگیر اجتماعی – اقتصادی تعریف میکنیم، که نهاد اقتصادی، روابط اجتماعی و فرهنگ را در بر میگیرد. اما هنگامی که میخواهیم رابطه بین بازار و اخلاقیات را بررسی کنیم، بهتر است تعریف محدودتری از بازار به شکل مجموعه قواعد هماهنگکننده فعالیتهای اقتصادی ارائه دهیم.
حال باید پرسید، بازار با اخلاقیات، کدام یک در تحلیل ما از اهمیت کمتری برخوردارند؟ باید توجه داشت که قضاوتهای اخلاقی پیرامون برخی فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی خاص، متفاوت از قضاوتها درباره قواعد بازار (Therules Of The Market) هستند. ارزشها و اصول اخلاقی کسبوکار رفتار بازیگران اقتصادی را شکل میدهد. اگر فعالیتهای آنان نتایج نامطلوب یا ناخواستهای به بار آورد ما ابتدا باید به سراغ نهادهای اجتماعی که بازار را میپرورانند برویم، نه قواعد خود بازار. برای مثال مباحثات پیرامون «اخلاقمدار ساختن بازارها» (Moralizing The Market) - یعنی تلطیف پیامدهای رشد و گسترش جهانی آنها – بیش از هر چیز نشانه اولویتهای فرهنگی – اجتماعی بازیگران اقتصادی است. دولتها، سازمانهای بینالمللی و گروهها و جنبشهای مدنی پیش از آنکه امید به شکلدهی قواعد بازار و مشاهده رفتارهای مطلوب داشته باشند باید به شکلگیری ارزشها و دغدغههای اخلاقی یاری برسانند.
تمام فعالیتهای اقتصادی محاط در شرایط اجتماعی – فرهنگی میباشند. از چین قرن دهم میلادی گرفته تا اروپای قرن بیستویکم، تولید و مصرف همواره در چارچوب ارزشهای اخلاقی مسلط زمانشان عمل کردهاند و در تمام طول تاریخ پندارهای اخلاقی با باورهای مذهبی عجین بودهاند.
سایر عوامل نیز به پندارهای اخلاقی اثر میگذارند. جهانیشدن اقتصاد و فرهنگ در خلال دهههای گذشته مردم کشورهای در حال توسعه را نه تنها با نهادهای اقتصادی جدید بلکه با معیارها و ارزشهای غربی آشنا ساخته است. از طرفی خود این ارزشها در غرب نیز در حال تغییرند. گرایشات جدید به دنبال ایجاد محصولات سازگار با ویژگیهای مصرفکنندگان بومی (ecologically –Friendly Consamer Product) و وضع استانداردهای بینالمللی برای شرایط محل کار هستند، همچنان که در حوزه مسوولیت اجتماعی حدود ۸۰۰ استاندارد جدید تنها در یک دهه گذشته شکل گرفته است. هر دوی اینها مثالهای مهمی از تغییرات در حال وقوع هستند، ولی مورد دوم به ویژه تاثیر بیشتری در کشورهایی نظیر چین داشته و باعث بهبود شرایط کارخانههایی شده است که پیش از این بیشتر به سونا شباهت داشتند.
تعدیل چشمگیری در حوزه ارزشهای اخلاقی جوامع در حال گذار (Transitional Societies) در حال وقوع است، اقتصادهای برنامهریزی شدهای که یک زمان از کل جهان ایزوله شده بودند اکنون در حال تبدیل به نظامهای اقتصاد بازار متصل به یکدیگر هستند. مطمئنا نهادهای سیاسی بازمانده از پیش و نقش طبقه حاکم ممکن است فرآیند تعدیل را به عقب انداخته یا مانع آن شود. در اروپا ادغام کشورهای سابق بلوک شوروی در نظام بازار سایر کشورها به نظر نمیرسد که پیامدهای اخلاقی منفی چندانی با خود به همراه آورده باشد. اما در چین شواهد نزول معنوی و اخلاق کسبوکار هر دو به وضوح قابل مشاهدهاند. قدرت سیاسی و مقامهای دولتی با پول معامله میشود، مردم با رشوه از مجازات قضایی میگریزند و فروش خون و اعضای بدن انسان بسیار رایج است.
همه این فعالیتها در چین غیرقانونیاند، ولی دولت آنها را تحمل میکند. آشکارا کشور هند از حکومت قانون فاصله بسیاری دارد. کشور توسط گروه سیاسیای اداره میشود که خود را بالاتر از قانون میداند. سازمانهای غیردولتی (NGO) با مشقت با این اختلالات مبارزه میکنند، ولی فعالیت آنها به شدت کنترل میشود و هر کدام تحت نظارت یکی از سازمانهای دولتی هستند. دولت به جای اقدام قاطع جهت جلوگیری از این اعمال «ظاهرا» غیرقانونی، میکوشد تا گزارشهای رسانهها و مباحثات اینترنتی پیرامون این مسائل را محدود سازد، با این توجیه که انتشار اخبار منفی به وجهه نظام آسیب میزند.
باید پرسید چه چیز واقعا باعث اخلاقزدایی توسعه در چین میشود، بازار آزاد یا ناتوانی دولت و مدیران طبقه حاکم؟ افرادی که قواعد هر بازار را وضع و مستقر میکنند، نقش بسیار حیاتیای را برعهده دارند. به ویژه این موضوع در مورد چین حائز اهمیت است، که در آن دولت و هیاتحاکم وضع قوانین و نظارت بر فعالیتهای اقتصادی را برعهده دارند و گویی خود آنها نیز به دنبال کسب سودند، نه رشد بازار آزاد و این چشمپوشی دولتمردان چین از وقوع فعالیتهای غیراخلاقی است که نظام اخلاقی جامعه چین را مختل نموده است.
براساس تجربیات اخیر چین، من سخن خود را با ذکر سه درس مهم به پایان میرسانم. برخلاف تبلیغات رسانههای بینالمللی، تاثیر دولت چین بر بازارهای این کشور به طور مطلق مثبت نبوده است. دوم، وجود بازارهای قابل قبول و قوی نیازمند یک ساختار سیاسی دموکراتیک است و سوم اهمیت پیگیری توسعه اخلاقی در چین کمتر از تشویق توسعه اقتصادی نیست.
● ترجیح میدهیم ندانیم ، رابرت بی. رایش
اکثر ما مصرفکنندگان هستیم که سعی میکنیم بهترین معاملات ممکن را در بازار نصیب خود کنیم. همچنین اکثر ما پایبند به اخلاقیم و میکوشیم در محیط و جامعه خود کار درست را انجام دهیم. اما متاسفانه معمولا تمایلات ما در بازار با تعهدات اخلاقیمان در تضاد قرار میگیرند. لذا چگونه میتوانیم با این تعارض مقابله کنیم؟ اغلب اوقات میکوشیم تا از آن اجتناب کنیم. ترجیح میدهیم که تصمیماتی که به عنوان مصرفکننده میگیریم به حساب منش اخلاقیمان گذاشته نشوند. بدین ترتیب دیگر مجبور نخواهیم بود با سردرگمی بین کالاها و خدماتی که میخواهیم از یک طرف و آرمانهایی که تحسینشان میکنیم از طرف دیگر، تصمیمگیری کنیم.
برای مثال اگر کالاهایی که میخواهیم با هزینه بسیارکمتری در کشوری خارجی قابل تولید باشد، آنگاه بهترین معاملهای که میتوانیم در بازار انجام دهیم ممکن است به قیمت از دست رفتن شغل یا کاهش دستمزد همسایهمان تمام شود. معاملههای مناسب همچنین معمولا به ضرر فروشگاههای مرکز شهرها محورهای اجتماعاتمان- خواهند بود، زیرا میتوان کالاها را از خرده فروشان بزرگ حومه شهر ارزانتر تهیه کرد. به عنوان بازیگرانی اخلاق مدار، ما به رفاه و آسایش همسایگان و هم محلهایهایمان اهمیت میدهیم. ولی به عنوان مصرفکننده مشتاقانه به دنبال انجام معاملاتی میرویم که ممکن است باعث پایین آمدن سطح زندگی آنها شود. چگونه با این تعارض کنار میآییم؟ معمولا با ندیده گرفتن آن.
به همین ترتیب، به عنوان موجوداتی اخلاق مدار، ما خود را نماینده محیط زیست میدانیم و سعی میکنیم از نسلهای آینده محافظت نماییم. ولی به عنوان مصرفکننده، معمولا این ملاحظه اخلاقی را نادیده میگیریم. بسیاری از ما همچنان اتومبیلهایی میخریم که هوا را با کربن آلوده میکنند و تعداد دیگری از ما اوقات زیادی را در هواپیماهای جت صرف این ور و آن ور رفتن میکنیم که آلودگی کربنیشان به مراتب از خودروها بیشتر است. همچنین از خرید کالاهای ارزان قیمت کشورهایی خوشحال میشویم که استانداردهای زیست محیطی را رعایت نمیکنند و کارخانههایشان مدام مواد سمی شیمیایی به منابع آب تزریق کرده و هوا را آلوده میسازند. با این الگوهای خرید ما چگونه پاسخ مواضع زیست محیطی خود را میدهیم؟ به جز موارد معدود خرید برخی کالاهای سازگار با محیط زیست (eco-friendly) تقریبا هیچ کاری نمیکنیم.
معاملات ما در بازار همه گونه پیامدهای اخلاقی دارند که ترجیح میدهیم چیزی در موردشان ندانیم. معاملات قابل توجهی ممکن است در بازار نصیبمان شود، ولی مثلا به این علت که تولیدکنندهای با احداث کارخانه در کشورهای فقیر کودکان آنجا را هفت روز در هفته و ۱۲ ساعت در روز به کار میگیرد و بدین ترتیب هزینههای خود را کاهش داده است، یا در همین آمریکا مزایای پزشکی و بازنشستگی کارکنان را حذف کرده است، یا در ایمنسازی محیط کار کم گذاشته است. به عنوان موجوداتی اخلاقی، اکثر ما آگاهانه وقوع چنین نتایجی را برنمیگزینیم، ولی تلاشمان در جهت یافتن معاملات پرمنفعت در بازار نهایتا ما را مسوول این پیامدها میسازد.
معمولا به دو طریق از رویارویی با تعارض میان انگیزشهایمان در بازار و آرمانهای اخلاقی طفره میرویم. اول اینکه اگر از قبح اخلاقی پیامدهایی که در بالا ذکر کردم آگاه شویم، معمولا تقصیر را متوجه تولیدکنندگان و فروشندگان میدانیم، تا خودمان به عنوان مصرفکننده. برای مثال میگوییم این کاملا تقصیر خرده فروشان بزرگ است که با پرداخت دستمزدهای پایین به کارکنانشان کسب و کار فروشگاههای مرکز شهر را از رمق میاندازند، یا تنها خودروسازان مسوول ساخته شدن ماشینهایی هستند که حجم عظیمی از آلودگی کربنی ایجاد میکنند.
ولی این منطق مشکلدار است. تولیدکنندگان و فروشندگان معمولا چارهای جز کاهش هزینههایشان در حد رقبا، اگر نه کمتر از آنها ندارند. تقاضای مداوم ما برای کسب معاملات هر چه بهتر، آنها را مجبور به این کار میکند. آنها میدانند اگر نتوانند آنچه میخواهیم بهما بدهند، ما فورا به رقبایشان مراجعه میکنیم. پیامدهای اخلاقی کارهای آنها که ما معمولا ملامتشان میکنیم، اثر جانبی و اجتنابناپذیر تلاش آنها برای پاسخگویی به درخواستهای متوقعانه ما است.
طریق دیگری که ما از روبهرو شدن با این تعارضات اجتناب میورزیم، جداسازی (compartmentalizing) تمایالات بازاری و پندارهای اخلاقیمان است. در حقیقت از طریق مکانیزم بازار پولهایمان را میشوییم. ما کالاهایمان را از فروشندهای میخریم که او خود امتیازش را از یک خرده فروش بزرگ گرفته است و آن خرده فروش نیز کالاها را از شبکه توزیعی که خود کالایش را از کارخانهها میگیرد، تهیه کرده، و آن کارخانه نیز تنها قطعاتی را سر هم میکند که از پیمانکاران تولیدکننده آن قطعا گرفته و خود این پیمانکاران نیز احتمالا با پیمانکاران کوچکتری در سراسر جهان کار میکنند و غیره. لذا پیامدهای اجتماعی نهایی خریدهای ما به حدی دورند که به سادگی میتوانیم خود را از مسوولیت اخلاقی آنها مبرا بدانیم. خیلی راحت هیچ ارتباطی میان تصمیمات خود به عنوان مصرفکننده، با مثلا کار کودکان در کشورهای فقیر یا کاهش دستمزد و از دست رفتن شغل همسایهمان نمیبینم.
اثبات وجود موارد ادعای من اینکه، بعضی مصرفکنندگان در هنگام خرید به همین پیامدهای اخلاقی بسیار دور دست توجه میکنند و حتی بعضی شرکتها افتخار خودرا فروش کالاها و خدماتی میدانند که درشرایط مناسب اجتماعی و اخلاقی تولید شدهاند. ولی شواهد نشان میدهند که غالب مصرفکنندگان تنها به پرمنفعت بودن معاملات توجه دارند. حتی اگر تمایل داشته باشیم که تنها از نامهای تجاری خوشنام خرید کنیم، اکثرمان حاضر به پرداخت هیچ وجه اضافه برای محصولاتی که بدین ترتیب تولید میشوند، نیستیم.
بازار منش و شخصیت ما را به انحراف نمیکشد. اما به وسیله این دو راه ما را از هرگونه آزمون واقعی شخصیت مصون نگاه میدارد. بدین طریق امکان میدهد که آرمانهای اخلاقیمان را حفظ کنیم، حتی اگر تصمیماتمان در بازار خلاف آنها را به بار آورند.
اگر مکانیزم بازار به حدی شفاف بود که دیگر نمیتوانستیم از پذیرش آثار اخلاقی تصمیمات خریدمان طفره رویم، آنگاه احتمالا مجبور میشدیم بین صرفنظر کردن از بخشی از راحتی مادیمان درازای آرمانهای اخلاقی، یا چشمپوشی از این آرمانها در ازای راحتی، یکی را انتخاب کنیم. این می توانست آزمونی حقیقی باشد. در غیاب چنین شفافیتی ما مجبور نیستیم هیچ کدام را قربانی کنیم، میتوانیم هم معاملات پرمنفعت انجام دهیم و هم معیارهای اخلاقیمان را حفظ کنیم بی آنکه خم به ابروی کسی آید.
مترجم: مجید روئینپرویزی
تیلور کوئن
تیلور کوئن (Tyler Cowen) استاد اقتصاد دانشگاه هولبرت سی.هریس و مدیر مرکزمرکاتوس (Mercatus) در دانشگاه جورج میسون است. آخرین کتاب او «اقتصاددان درون خود را کشف کنید» (Discover your Inner Economist) نام دارد.
عیان هرسی علی
عیان هرسی علی متولد سومالی است. او در سال ۹۲ به هلند مهاجرت کرد و از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ عضو پارلمان این کشور بود. نویسنده کتاب پرفروش «بیایمان» (infidel) و هماکنون از پژوهشگران موسسه «بنگاه اقتصادی آمریکایی» (American Enterprise) است.
کینگلیان هی
کینگلیان هی (Kinglian HE) اقتصاددان چینی و ویراستار ارشد سابق روزنامه Shehzen Legal Daily است. او همچنین نویسنده دو کتاب «دامهای نوسازی: مسائل اقتصادی و اجتماعی چین معاصر» و «غبار سانسور: کنترل رسانهها در چین» میباشد.
رابرت بی. رایش
رابرت بی. رایش، استاد «سیاست عمومی» دانشگاه کالیفرنیا در بر کلی است. او تاکنون دوازده کتاب در حوزه سیاست عمومی نوشته و در سه دولت حضور داشته است و آخرین بار به عنوان وزیر کار در دولت بیل کلینتون.
تیلور کوئن
تیلور کوئن (Tyler Cowen) استاد اقتصاد دانشگاه هولبرت سی.هریس و مدیر مرکزمرکاتوس (Mercatus) در دانشگاه جورج میسون است. آخرین کتاب او «اقتصاددان درون خود را کشف کنید» (Discover your Inner Economist) نام دارد.
عیان هرسی علی
عیان هرسی علی متولد سومالی است. او در سال ۹۲ به هلند مهاجرت کرد و از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ عضو پارلمان این کشور بود. نویسنده کتاب پرفروش «بیایمان» (infidel) و هماکنون از پژوهشگران موسسه «بنگاه اقتصادی آمریکایی» (American Enterprise) است.
کینگلیان هی
کینگلیان هی (Kinglian HE) اقتصاددان چینی و ویراستار ارشد سابق روزنامه Shehzen Legal Daily است. او همچنین نویسنده دو کتاب «دامهای نوسازی: مسائل اقتصادی و اجتماعی چین معاصر» و «غبار سانسور: کنترل رسانهها در چین» میباشد.
رابرت بی. رایش
رابرت بی. رایش، استاد «سیاست عمومی» دانشگاه کالیفرنیا در بر کلی است. او تاکنون دوازده کتاب در حوزه سیاست عمومی نوشته و در سه دولت حضور داشته است و آخرین بار به عنوان وزیر کار در دولت بیل کلینتون.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست