دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا
اول قرار بود کیوان مقدم این نقش را بازی کند!
زمانی که در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت میکرد، شاید فکر نمیکرد که در اولین تجربه بازیگریاش، نقش دکتر محمد قریب را ایفا کند. شهاب کسرایی مهندس عمران است، اما شیفته بازیگری و بخصوص دنیای پرزرق و برق سینماست. میگوید در کودکی اکثر فیلمهای مهم دنیا را دیده است، از «کازابلانکا» گرفته تا «مادر» علی حاتمی. وقتی برای مصاحبه آمد چهرهاش اصلا شبیه تصویری نبود که در مجموعه «روزگار قریب» میدیدیم. این تفاوت به حدی بود که در برخورد اول، او را نشناختیم. البته اینها به اندازه بازی او در سریال روزگار قریب مهم نیست، بازی در نقش جوانی دکتر قریب.
▪ از کجا شروع شد؟ بازیگری را میگویم.
ـ به صورت جدی از سال ۱۳۸۰. بعد از پایان بیستمین جشنواره فیلم فجر، دیدم دیگر طاقت نمیآورم و از طرفی هم رشته تحصیلیام (عمران) نیازم را به آن شکل برطرف نمیکند. برای همین وارد کلاسهای آزاد بازیگری شدم و درست بعد از این که در سال ۸۲ فارغالتحصیل شدم، پس از چند ماه برای بازی در «روزگار قریب» انتخاب شدم.
▪ در وادی بازیگری به دنبال چه چیزی بودی یا هستی؛ شهرت، تجربه یا...؟
ـ ببینید، من در خانوادهای بزرگ شدم که با سینما بیگانه نبودند. پدر و مادرم تماشاگران حرفهای فیلم هستند. یک سری از درخشانترین فیلمهای دنیا را در کودکیام دیدهام. برای همین هم بخشی از آن کارها در ذهن من باقی ماندهاند. بنابراین بازیگری برایم مقوله ناشناختهای نبود.
▪ مثلا چه فیلمهایی، میتوانی اشاره کنی؟
ـ از دیدن فیلمهای «هامون»، «مادر»، «روسریآبی» و «دستفروش» یا تئاتر «شازدهکوچولو» در آن دوران بشدت لذت بردم.
▪ پس دیدن این فیلمها به مرور زمان اثر خودشان را روی تو گذاشتند؟
ـ بله کاملا. برای همین هم زمانی که در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت کرده بودم زمانی که امیر پوریا فیلمهای مختلف دنیا را تحلیل میکرد، من راحتتر این تحلیلها را درک میکردم، چون آن فیلمها را دیده بودم.
▪ به هنر دیگری غیر از بازیگری هم فکر کردی؟
ـ همیشه اول سینما برایم اهمیت داشت و پس از آن نقاشی. در ۱۶ سالگی شاگرد آیدین آغداشلو بودم، اما چیزی که برای من مهم بود، این بود که یک کار خوب و ماندگار انجام دهم، الان خیلیها هستند که نقاشی میکشند یا موسیقی کار میکنند، اما وقتی کارشان را نگاه میکنی یا میشنوی، درمییابی که چیزی از خودشان ندارند، انگار تنها تقلید کردهاند. فکر میکنم این آدمها هرگز نمیتوانند در هنر تاثیرگذار باشند.
تو برای این که تاثیرگذار باشی چه کار کردهای؟
ـ به هر حال هر کسی شیوه خودش را دارد. من در حال حاضر فقط سعی میکنم اندیشهام را نسبت به سینما بالا ببرم، چون به معنای واقعی بیمار سینما هستم و فکر میکنم که سینما آینه تمامنمای زندگی آدمهاست.
▪ حتی سینمای امروز ایران؟
ـ در سینمای امروز ما کمتر این تاثیرگذاری دیده میشود اما هنوز هستند افرادی مثل اصغر فرهادی یا رضا میرکریمی که حرف تازهای برای گفتن دارند و فیلمهایشان در واقع همان آینه تمامنمای زندگی است.
▪ بیشترین تاثیر را در بازیگری از چه افرادی گرفتی؟
ـ آتیلا پسیانی در بازیگری و آیدین آغداشلو در یادگیری هنر بیشترین تاثیر را روی من داشتهاند.
▪ و اما روزگار قریب، هیچ وقت از کیانوش عیاری (کارگردان) نپرسیدی چرا تو را انتخاب کرد؟
ـ پرسیدم، ولی وقتی در کنار کارگردانی مانند عیاری قرار میگیری، سعی میکنی از تمام تواناییهایت استفاده کنی. برای عیاری، شباهت بیش از هر چیز دیگری مهم بود و بعد بازی. در ابتدا قرار بود کیوان مقدم (طراح صحنه) عهدهدار این نقش باشد، ولی به دلیل کارهای متعدد نتوانست و بعد ۴ نفر برای این نقش انتخاب شدند، از آن تعداد من و دوست دیگری باقی ماندیم و در تست گریم با رایگیری افراد زیادی در نهایت این نقش به من واگذار شد و پس از آن دیگر خودم را به عیاری سپردم. یادم میآید یک بار عیاری به من گفت: «به غیر از ۲ پلان اولی که خیلی استرس داشتی، به یکباره ترست را کنار گذاشتی و شروع کردی به بازی کردن.»
▪ اولین باری که مقابل دوربین قرار گرفتی، حواست بیشتر به دوربین بود یا بازی؟
ـ به هر دو، البته بیشتر حواسم جمع بازیام بود، این که عکسالعملها و نوع بازیام همانی باشد که عیاری توقع دارد. چون عیاری کارگردانی است که اگر آن چیزی را که میخواهد اتفاق نیفتد، همه چیز را عوض میکند، حتی بازیگر را و از اول تمام سکانسها را میگیرد. بنابراین دوست داشتم طوری رفتار کنم که او میخواهد و دکتر قریبی را بازی کنم که عیاری میخواهد نشان دهد و به تصویر بکشد.
▪ خودت با شخصیت دکتر محمد قریب تا چه حد آشنا بودی؟
ـ در ابتدا فقط در همین حد میدانستم که ایشان بنیانگذار طب کودکان در ایران هستند و بعد در طول کار به واسطه کیانوش عیاری بیشتر با این شخصیت آشنا شدم و یک دوره هم تاریخ معاصر آن زمان را مطالعه کردم.
▪ این سریال فیلمنامه آمادهای نداشت، این مساله برایت سخت نبود. چون تا پیش از آن تجربه بازیگری نداشتی؟
ـ ببینید، ما با کارگردانی مواجه بودیم که کل ساختار قصه در ذهنش وجود داشت، ضمن اینکه سیناپس سکانسها هم آماده بود و میدانستیم که در سکانسهای مختلف چه اتفاقهایی خواهد افتاد و تنها دیالوگها و میزانسنها بودند که روزانه به دستمان میرسید. بنابراین از این جهت کار دشواری برایمان نبود.
▪ از بازیات راضی هستی؟
ـ اوایل خیلی میترسیدم و نمیدانستم در نهایت آن چیزی خواهد شد که توی ذهنم هست یا خیر؟ ولی وقتی کار پخش شد، خوشبختانه از نتیجه آن راضی بودم، البته نه صددرصد ولی حداقل قابل دفاع است. به هر حال راهنماییهای خوب عیاری قطعا بیتاثیر نبوده است.
▪ یک انتقاد از بازیات؟
ـ در بعضی از سکانسها نگاههایم شتابزده است که میتوانست آرامتر باشد.
▪ کار بازیگری برای تو به واسطه یک سریال تاریخی و قابل قبول آغاز شد، این مساله چقدر به شانس شهاب کسرایی برمیگردد؟
ـ بهنظرم زندگی شبیه به بازی لابیرنت (labirent) است. گاهی ممکن است وقتی از خیابان رد میشویم، ۴ تا خیابان آن طرفتر دوست خوبی را ببینیم که پیشنهاد فوقالعادهای را برای کار به آدم میدهد. من هم مثل بقیه مسیرم را رفتم و دلبستگیهایم را دنبال کردم، شانسم هم خوب بود؛ چرا که درست زمانی این بازی در سریال «روزگار قریب» به من پیشنهاد شد که از هر جهت آماده بودم.
▪ به قول خودت بیمار سینما هستی، چرا از سینما شروع نکردی؟
ـ چون تجربه کار با عیاری برایم لذتبخش بود و دوست داشتم به واسطه او برای اولین بار دیده شوم. برای همین طی این ۳ یا ۴ سال هیچوقت سر کار دیگری نرفتم. در واقع عجلهای هم برای دیده شدن نداشتم.
▪ بازی در نقش دکتر محمد قریب تاثیری هم روی تو گذاشت؟
ـ دکتر قریب بسیار آدم رکی بود و من خودم استعداد رک بودن را دارم اما به واسطه بازی در این نقش، فکر میکنم رکتر شدهام، وقتی کسی حرف نامربوط میزد، دکتر قریب جدی یا شوخی به او تذکر میدادند و حرفشان را میزدند. این خصلت به واسطه ایشان در من تقویت شد.
▪ دوست داشتی به جای دکتر قریب بودی؟
ـ خوشحالم که شهاب کسرایی هستم و خوشحالم که تجربه محمد قریب بودن را به دست آوردهام، اصلا یکی از بخشهای جذاب سینما برای من همین است. سینما انگار یک جورهایی افسانه «آه» را تحقق میبخشد، این که تو میتوانی به جای دیگران باشی و به جای دیگران در یک زمان محدود زندگی کنی.
▪ روزگار قریب؟
ـ دل چسب، طاقتفرسا و پر از تجربههای سخت و لذتبخش.
▪ اگر قرار باشد تجربههایی را که به دست آوردی روی یک بوم نقاشی کنی چه تصویری روی آن حک میکنی؟
ـ شاید یک سری خطوط آزاد.
▪ شب یه به خطوط آزاد تیتراژ در این مجموعه؟
ـ شاید. این خطوط آزاد بیانگر سیال بودن ذهن عیاری است و اینکه او میتواند همه چیز را به راحتی شکل بدهد.
خطوط آزاد، درست است که آزادند ولی در عین حال از یک فرم خاص شکل میگیرند.
▪ فکر میکنی دکتر قریب چه نمرهای به بازیات میدهد؟
ـ نمیدانم، فقط خدا کند که حق مطلب ادا شده باشد
▪ از کجا شروع شد؟ بازیگری را میگویم.
ـ به صورت جدی از سال ۱۳۸۰. بعد از پایان بیستمین جشنواره فیلم فجر، دیدم دیگر طاقت نمیآورم و از طرفی هم رشته تحصیلیام (عمران) نیازم را به آن شکل برطرف نمیکند. برای همین وارد کلاسهای آزاد بازیگری شدم و درست بعد از این که در سال ۸۲ فارغالتحصیل شدم، پس از چند ماه برای بازی در «روزگار قریب» انتخاب شدم.
▪ در وادی بازیگری به دنبال چه چیزی بودی یا هستی؛ شهرت، تجربه یا...؟
ـ ببینید، من در خانوادهای بزرگ شدم که با سینما بیگانه نبودند. پدر و مادرم تماشاگران حرفهای فیلم هستند. یک سری از درخشانترین فیلمهای دنیا را در کودکیام دیدهام. برای همین هم بخشی از آن کارها در ذهن من باقی ماندهاند. بنابراین بازیگری برایم مقوله ناشناختهای نبود.
▪ مثلا چه فیلمهایی، میتوانی اشاره کنی؟
ـ از دیدن فیلمهای «هامون»، «مادر»، «روسریآبی» و «دستفروش» یا تئاتر «شازدهکوچولو» در آن دوران بشدت لذت بردم.
▪ پس دیدن این فیلمها به مرور زمان اثر خودشان را روی تو گذاشتند؟
ـ بله کاملا. برای همین هم زمانی که در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت کرده بودم زمانی که امیر پوریا فیلمهای مختلف دنیا را تحلیل میکرد، من راحتتر این تحلیلها را درک میکردم، چون آن فیلمها را دیده بودم.
▪ به هنر دیگری غیر از بازیگری هم فکر کردی؟
ـ همیشه اول سینما برایم اهمیت داشت و پس از آن نقاشی. در ۱۶ سالگی شاگرد آیدین آغداشلو بودم، اما چیزی که برای من مهم بود، این بود که یک کار خوب و ماندگار انجام دهم، الان خیلیها هستند که نقاشی میکشند یا موسیقی کار میکنند، اما وقتی کارشان را نگاه میکنی یا میشنوی، درمییابی که چیزی از خودشان ندارند، انگار تنها تقلید کردهاند. فکر میکنم این آدمها هرگز نمیتوانند در هنر تاثیرگذار باشند.
تو برای این که تاثیرگذار باشی چه کار کردهای؟
ـ به هر حال هر کسی شیوه خودش را دارد. من در حال حاضر فقط سعی میکنم اندیشهام را نسبت به سینما بالا ببرم، چون به معنای واقعی بیمار سینما هستم و فکر میکنم که سینما آینه تمامنمای زندگی آدمهاست.
▪ حتی سینمای امروز ایران؟
ـ در سینمای امروز ما کمتر این تاثیرگذاری دیده میشود اما هنوز هستند افرادی مثل اصغر فرهادی یا رضا میرکریمی که حرف تازهای برای گفتن دارند و فیلمهایشان در واقع همان آینه تمامنمای زندگی است.
▪ بیشترین تاثیر را در بازیگری از چه افرادی گرفتی؟
ـ آتیلا پسیانی در بازیگری و آیدین آغداشلو در یادگیری هنر بیشترین تاثیر را روی من داشتهاند.
▪ و اما روزگار قریب، هیچ وقت از کیانوش عیاری (کارگردان) نپرسیدی چرا تو را انتخاب کرد؟
ـ پرسیدم، ولی وقتی در کنار کارگردانی مانند عیاری قرار میگیری، سعی میکنی از تمام تواناییهایت استفاده کنی. برای عیاری، شباهت بیش از هر چیز دیگری مهم بود و بعد بازی. در ابتدا قرار بود کیوان مقدم (طراح صحنه) عهدهدار این نقش باشد، ولی به دلیل کارهای متعدد نتوانست و بعد ۴ نفر برای این نقش انتخاب شدند، از آن تعداد من و دوست دیگری باقی ماندیم و در تست گریم با رایگیری افراد زیادی در نهایت این نقش به من واگذار شد و پس از آن دیگر خودم را به عیاری سپردم. یادم میآید یک بار عیاری به من گفت: «به غیر از ۲ پلان اولی که خیلی استرس داشتی، به یکباره ترست را کنار گذاشتی و شروع کردی به بازی کردن.»
▪ اولین باری که مقابل دوربین قرار گرفتی، حواست بیشتر به دوربین بود یا بازی؟
ـ به هر دو، البته بیشتر حواسم جمع بازیام بود، این که عکسالعملها و نوع بازیام همانی باشد که عیاری توقع دارد. چون عیاری کارگردانی است که اگر آن چیزی را که میخواهد اتفاق نیفتد، همه چیز را عوض میکند، حتی بازیگر را و از اول تمام سکانسها را میگیرد. بنابراین دوست داشتم طوری رفتار کنم که او میخواهد و دکتر قریبی را بازی کنم که عیاری میخواهد نشان دهد و به تصویر بکشد.
▪ خودت با شخصیت دکتر محمد قریب تا چه حد آشنا بودی؟
ـ در ابتدا فقط در همین حد میدانستم که ایشان بنیانگذار طب کودکان در ایران هستند و بعد در طول کار به واسطه کیانوش عیاری بیشتر با این شخصیت آشنا شدم و یک دوره هم تاریخ معاصر آن زمان را مطالعه کردم.
▪ این سریال فیلمنامه آمادهای نداشت، این مساله برایت سخت نبود. چون تا پیش از آن تجربه بازیگری نداشتی؟
ـ ببینید، ما با کارگردانی مواجه بودیم که کل ساختار قصه در ذهنش وجود داشت، ضمن اینکه سیناپس سکانسها هم آماده بود و میدانستیم که در سکانسهای مختلف چه اتفاقهایی خواهد افتاد و تنها دیالوگها و میزانسنها بودند که روزانه به دستمان میرسید. بنابراین از این جهت کار دشواری برایمان نبود.
▪ از بازیات راضی هستی؟
ـ اوایل خیلی میترسیدم و نمیدانستم در نهایت آن چیزی خواهد شد که توی ذهنم هست یا خیر؟ ولی وقتی کار پخش شد، خوشبختانه از نتیجه آن راضی بودم، البته نه صددرصد ولی حداقل قابل دفاع است. به هر حال راهنماییهای خوب عیاری قطعا بیتاثیر نبوده است.
▪ یک انتقاد از بازیات؟
ـ در بعضی از سکانسها نگاههایم شتابزده است که میتوانست آرامتر باشد.
▪ کار بازیگری برای تو به واسطه یک سریال تاریخی و قابل قبول آغاز شد، این مساله چقدر به شانس شهاب کسرایی برمیگردد؟
ـ بهنظرم زندگی شبیه به بازی لابیرنت (labirent) است. گاهی ممکن است وقتی از خیابان رد میشویم، ۴ تا خیابان آن طرفتر دوست خوبی را ببینیم که پیشنهاد فوقالعادهای را برای کار به آدم میدهد. من هم مثل بقیه مسیرم را رفتم و دلبستگیهایم را دنبال کردم، شانسم هم خوب بود؛ چرا که درست زمانی این بازی در سریال «روزگار قریب» به من پیشنهاد شد که از هر جهت آماده بودم.
▪ به قول خودت بیمار سینما هستی، چرا از سینما شروع نکردی؟
ـ چون تجربه کار با عیاری برایم لذتبخش بود و دوست داشتم به واسطه او برای اولین بار دیده شوم. برای همین طی این ۳ یا ۴ سال هیچوقت سر کار دیگری نرفتم. در واقع عجلهای هم برای دیده شدن نداشتم.
▪ بازی در نقش دکتر محمد قریب تاثیری هم روی تو گذاشت؟
ـ دکتر قریب بسیار آدم رکی بود و من خودم استعداد رک بودن را دارم اما به واسطه بازی در این نقش، فکر میکنم رکتر شدهام، وقتی کسی حرف نامربوط میزد، دکتر قریب جدی یا شوخی به او تذکر میدادند و حرفشان را میزدند. این خصلت به واسطه ایشان در من تقویت شد.
▪ دوست داشتی به جای دکتر قریب بودی؟
ـ خوشحالم که شهاب کسرایی هستم و خوشحالم که تجربه محمد قریب بودن را به دست آوردهام، اصلا یکی از بخشهای جذاب سینما برای من همین است. سینما انگار یک جورهایی افسانه «آه» را تحقق میبخشد، این که تو میتوانی به جای دیگران باشی و به جای دیگران در یک زمان محدود زندگی کنی.
▪ روزگار قریب؟
ـ دل چسب، طاقتفرسا و پر از تجربههای سخت و لذتبخش.
▪ اگر قرار باشد تجربههایی را که به دست آوردی روی یک بوم نقاشی کنی چه تصویری روی آن حک میکنی؟
ـ شاید یک سری خطوط آزاد.
▪ شب یه به خطوط آزاد تیتراژ در این مجموعه؟
ـ شاید. این خطوط آزاد بیانگر سیال بودن ذهن عیاری است و اینکه او میتواند همه چیز را به راحتی شکل بدهد.
خطوط آزاد، درست است که آزادند ولی در عین حال از یک فرم خاص شکل میگیرند.
▪ فکر میکنی دکتر قریب چه نمرهای به بازیات میدهد؟
ـ نمیدانم، فقط خدا کند که حق مطلب ادا شده باشد
محبوبه ریاستی
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست