جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خاطرات برای فرزندانم - Diary For My Children


سال تولید : ۱۹۸۲
کشور تولیدکننده : مجارستان
محصول : ما فیلم
کارگردان : مارتا مساروش
فیلمنامه‌نویس : مارتا مساروش
فیلمبردار : میکلوش یانچوی پسر
آهنگساز(موسیقی متن) : ژولت دوم
هنرپیشگان : ژوژا تسینکوتسی، آنا پولونی، یان نوویتسکی، تاماش توت، ماری سمش و پال زولنای.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه.


سال 1947. هواپیمائی حامل اعضای نهضت مقاومت مجارستان که به شوروی گریخته بودند، در فرودگاه بوداپست به زمین می‌نشیند. میان مسافران، «یولی» (تسینکوتسی) - دختر جوانی که پدر و مادرش مرده‌ان - و پدربزرگ (زولنای) و مادربزرگش (سمش) هم هستند. آنان با «ماگدا» (پولونی) - خواهر کوچکتر پدربزرگ - ملاقات می‌کنند که او هم عضو نهضت مقاومت بوده، ولی حالا در فضای کمونیستی پس از جنگ، سر دبیر یک روزنامه است. هر چند که «یولی» در آپارتمان مجلل «ماگدا» اقامت می‌کند و به مدرسه نخبگان می‌رود، ولی در برابر خواست «ماگدا» که می‌خواهد او را به فرزندی بپذیرد، مقاومت می‌کند. سپس از مدرسه فرار می‌کند و به سینما یا به خاطرات گذشته‌اش پناه می‌برد. برای محبوب تازه‌اش، «تومی» از والدین عزیزش می‌گوید: مادرش نقاش بوده و به چندین زبان صحبت می‌کرده، و موقع زایمان مرده است؛ پدرش مجسمه‌ساز با استعدادی بوده که در جریان محاکمه‌های نمایشی شوروی دستگیر شده و دیگر کی از او خبری ندارد. «یولی» به «یانوش» (نوویتسکی) هم علاقه‌مند می‌شود؛ مهندسی سابقاً کمونیست که او را یاد پدرش می‌اندازد. تنش میان «یولی» و «ماگدا» شدت می‌گیرد، و پس از آنکه «ماگدا» پست ریاست زندان را می‌پذیرد، «پدربزرگ» هم با او به شدت مشاجره می‌کند. «یولی» سعی می‌کند فرار کند تا قوم و خویش‌های دیگرش را بیابد، ولی نگهبانان زندان «ماگدا» او را برمی‌گردانند. 1949. با شروع پاکسازی‌های استالینی، خیلی از اعضای قدیمی نهضت مقاومت - از جمله «یانوش» - ناپدید می‌شوند. «یولی» تصمیم می‌گیرد «ماگدا» و زندگی مرفهش را ترک کند و برای کار به مجموعه‌ای صنعتی برود. چند سال بعد، او «یانوش» را در زندان ملاقات می‌کند؛ آن دو نمی‌توانند با هم حرف بزنند، ولی «یولی» قول می‌دهد که منتظرش بماند.
* فیلم به نوعی بازتاب تجربه مساروش از زندگی در جامعه مجارستان پس از جنگ‌جهانی دوم و اثری است عمیقاً سیاسی و در عین حال تکان‌دهنده. او با انتخاب یک بازیگر برای نقش «یانوشی» و پدر «یولی» در واقع بر تکرار سرنوشت انسان‌ها و ادامه‌اش در یکدیگر، و یکسانی نتیجه هر عملی، وقتی که شرایط تغییر ناپذیر است، تأکید کرده است. فیلم از موفقیت بین‌المللی برخوردار شد (در حالی که در 1982 آماده نمایش بود تا 1984، از طرف بوروکرات‌های کمونیست، در غرب اجازه نمایش پیدا نکرد).