جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


درباره آن که بوردیو بود


درباره آن که بوردیو بود
بوردیو در اول آگوست ۱۹۳۰ در دنگن (Denguin) فرانسه واقع در کوهستان های پیرنه - آتلانتیک چشم به جهان گشود. پدربزرگش از زارعان آنجا و پدرش یک پستچی بود که البته بعدها ارتقای مقام یافت. بوردیو در سال ۱۹۶۲ با ماری - کلر بریزار ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. جدا از «طبقه»ای که در آن رشد یافت، طی تحصیلات دانشگاهی اش وارد «میدان»های مطرح علمی و پژوهشی شد، به طوری که پس از اتمام تحصیلات در مدرسه اکول نرمال سوپریر (Ecol Normale Superieur) در زمانی که فلسفه دانی نوعی اعتبار و «سرمایه» محسوب می شد، پس از اعزام به جنگ الجزایر در سال های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ و لمس واقعیت های ناگوار سلطه استعمار، به سمت علوم اجتماعی و به ویژه تحقیقات میدانی مردم شناختی در حین خدمت، روی آورد.
پس از فراغت از خدمت سربازی، تحت تاثیر موضوعات سیاسی اجتماع خود، به ویژه تجربیات تلخ الجزایر، به نگارش اولین آثارش از جمله الجزایری ها، کار و کارگر و الجزایر، بی ریشگی، بحران کشاورزی سنتی در الجزایر پرداخت.
اصولاً جدایی بوردیو از فلسفه و گرایش وی به علوم اجتماعی، همزمان بود با اضمحلال اگزیستانسیالیسم و حیات دوباره علوم اجتماعی در فرانسه پس از یک افول درازمدت. در سال ۱۹۶۴ او به عنوان مدیر آموزشی مدرسه کاربردی مطالعات عالی (بعدها، مدرسه مطالعات عالی علوم اجتماعی) منصوب شد. چهار سال بعد یعنی در ۱۹۶۸ او رئیس مرکز جامعه شناسی اروپایی - مرکزی تحقیقاتی که ریمون آرون بنیانگذارش بود شد و تا آخر عمر مدیریت آن را به عهده داشت.
در همین سال ها بود که او کتاب های خطوط کلی نظریه ای درباره شیوه عمل و الجزایر ۱۹۶۰ و متعاقباً وارثان و بازتولید در آموزش، فرهنگ و جامعه را نوشت. حوزه های روشنفکری، دانشگاهی و آموزشی فرهنگ بورژوازی در شکل گیری بسیاری از نظریات کلیدی وی نقش ویژه ای داشته است. او بیش از همه تحت تاثیر نظریه پردازانی چون لودویک ویتگنشتاین، موریس مرلوپونتی، ادموند هوسرل، جورج کانگهایم، گاستون باشلار، نوربرت الیاس و به ویژه ماکس وبر بود که اهمیت نظام های نمادین و غالب بودن آنها در زندگی اجتماعی را از او به امانت گرفت و نهایتاً نظریه نظم اجتماعی را به نظریه «میدان ها» تغییر شکل داد و کارل مارکس که مفهوم سرمایه را از او گرفت و آن را با توجه به تمام اشکال فعالیت های اجتماعی و نه صرفاً اقتصادی، تعمیم داد - و مارسل موس و کلود لوی استروس - که سبک ساختگرا را با تکیه بر تمایل به ساختارهای اجتماعی به منظور بازتولید خودشان، تعریف می کرد - و نیز امیل دورکیم - هر چند به شدت بر تحلیل و تاکید وی بر نقش «کنشگر» اجتماعی در کنش انتقاد داشت.
با آنکه پدیدارشناسی هوسرل نقش اساسی در شکل گیری تمرکز بوردیو بر کالبد (بدن)، عملکرد و سرشت عملی داشت - و خود منجر به ارائه نظریه «عادت» وی شد - اما بلیز پاسکال را باید یکی از تاثیرگذارترین افراد بر بوردیو نامید که نامش وجه تسمیه کتاب مکاشفه های پاسکالی اوست. بوردیو همواره سعی داشت میان نظریات خود با تحقیقات عملی در حوزه زندگی روزمره پلی بزند. آثار او به نوعی جامعه شناسی فرهنگی است و نقش وی در جامعه شناسی هم عملی است و هم نظری.
او ایده سرمایه را به صورت سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین تقسیم بندی می کرد. از نظر بوردیو، هر فرد نقشی را در یک «فضای اجتماعی» چندبعدی اشغال می کند. آن فرد با عضویت در یک طبقه اجتماعی تعریف نمی شود، بلکه با میزان سرمایه ای (چه اجتماعی، چه فرهنگی و چه نمادین) که در اختیار دارد مشخص می شود.
توزیع متفاوت این سرمایه ها در اجتماع، به خصوص جوامع پیشرفته شکاف ها و تضادها را بیش از پیش و عمیق تر می سازد طوری که طبقه فرودست که کنشگران آ ن از هر یک از این سرمایه ها مقادیر زیادی دارند در مقابل طبقه فرودست که فاقد این سرمایه ها هستند قرار می گیرند.
البته در کنار این افتراق عمودی، یک افتراق افقی در هر یک از طبقات بسته به نوع و شکل سرمایه ای که در اختیار دارند نیز وجود دارد. همین عدم یکپارچگی در فضای اجتماعی جوامع پیشرفته، حوزه های گوناگونی را در ابعاد مختلف زندگی شکل می دهد که بوردیو آنها را «میدان» می نامد. اصولاً واژه های «میدان» (Field)، هابیتوس (Habitus)، «خشونت نمادین». از اصطلاحات کلیدی بوردیو محسوب می شوند. بوردیو معتقد است که ظرفیت کنشگران اجتماعی تاثیر اساسی بر نحوه تولیدات فرهنگی و نظام نمادین خواهد گذاشت که خود منجر به ایجاد یک نقش پایه در بازتولید ساختارهای غالب اجتماعی خواهد شد.
آنچه بوردیو آن را خشونت نمادین می نامد به نوعی تضمین رهایی از سلطه نظام اجتماعی - و شناخت غلط آن به عنوان نظم طبیعی - و نیز ضمانت مشروعیت بخشی به ساختارهای اجتماعی است که نقشی اساسی در تحلیل های جامعه شناختی وی بازی می کند.
میدان های بوردیو بر پایه سلسله مراتب استوارند و پویایی آنها نتیجه جدال و چالش کنشگران اجتماعی همان میدان به منظور اشغال موقعیت های فرادست در آن میدان است، این موقعیت های اجتماعی در درون خود براساس روابط قدرت شکل گرفته اند.
هابیتوس پیشتر در نوشته های ارسطو، الیاس، وبر و هوسرل آمده بود اما بوردیو با الهام از مارسل موس آن را با شاخ و برگ بیشتری مطرح کرد. سعی او قرار دادن این مضمون در یک شیوه نظام مند بود تا به کمک آن بتواند یکی از معضلات جدلی دانش بشر یعنی عینیت گرایی و ذهنیت گرایی را حل کند.
هابیتوس را می توان نظامی از سرشت ها - شمای مکتسب از ادراک، آموخته ها و عملکرد - تعریف کرد. طبقه بندی فهم و ادراک شکل گیری یک هابیتوس، متناسب است با نظام عینی هر میدان که تمایل به بازتولید بسیاری از ساختارهای خود دارد. بوردیو هابیتوس را کلید بازتولید اجتماعی می نامد چرا که آن را مرکز آفرینش و نظم بخشیدن به فعالیت های صورت گرفته در زندگی می داند. در هر حال، بوردیو سعی داشت بسیاری از معیارهای پذیرفته شده تولیدات جامعه شناختی را متحول سازد. برای همین در سال ۱۹۷۵ همراه با لوک بولتانسکی مجله میان رشته ای تخصص در علوم اجتماعی را بنیان نهاد.
او در سال ۱۹۸۱ رئیس بخش جامعه شناسی کلژ دوفرانس (که پیشتر در اختیار ریمون آرون، موریس هالبواش و مارسل موس بود) شد. در سال ۱۹۹۳ مدال افتخار CNRS (مرکز ملی تحقیقات علمی) را از آن خود کرد و در سال ۱۹۹۶ از دانشگاه کالیفرنیا جایزه کافمن و در سال ۲۰۰۲ مدال هاکسلی را از موسسه سلطنتی انسان شناسی دریافت کرد.
پس از مرگ وی در ۲۳ ژانویه ۲۰۰۲، روزنامه گاردین چنین نوشت؛ «بوردیو برای بسیاری، رهبر روشنفکر فرانسه معاصر بود... متفکری در سطح فوکو، بارت و لاکان» آثار او به بیش از ۱۰ زبان ترجمه شده و بر تمام طیف های علوم اجتماعی و علوم انسانی تاثیر گذاشته است. بسیاری از آثار او نه تنها در جامعه شناسی بلکه در انسان شناسی، علوم تربیتی و مطالعات فرهنگی، آثار «کلاسیک» محسوب می شوند. کتاب تمایز؛ نقدی اجتماعی بر قضاوت سلیقه یکی از ۱۰ اثر بزرگ قرن بیستم در جامعه شناسی از سوی انجمن بین المللی جامعه شناسی اعلام شد.
کتاب خطوط کلی نظریه ای درباره شیوه عمل و نیز اصول هنر از مشهورترین آثار جامعه شناختی هستند که اثر اخیر، تاثیرات زیادی بر جامعه شناسی، تاریخ، ادبیات و زیباشناسی گذارد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید