چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا
جهان بینی و ایدئولوژی زیربنای اجتماع
● امیل دوركیم (۱۹۷۱ـ ۱۸۵۸)
امیل دوركیم را یكی از پدران جامعهشناسی و بنیانگذار جامعهشناسی مدرن میشناسند كه كمك میكرد تا موضوع این علم بخوبی تعریف شود و استقلالش به عنوان یك رشته علمی تثبیت شود. دوركیم همانند كنت معتقد بود كه روشنفكری نقاط منفی زیادی داشته اما اثرات مثبتی نیز دارا بوده است. دوركیم از لحاظ سیاسی لیبرال و مخالف انقلاب بود و از آشفتگی و بی نظمی اجتماعی تنفر داشت. وی به جای انقلاب بر اصلاحگرایی تاكید داشته است. دوركیم در كتاب قواعد روش جامعهشناسی، مطالعه امور اجتماعی را وظیفه خاص جامعهشناسی میداند و معتقد است واقعیتهای اجتماعی از خصلتهای عینی برخوردار هستند و بررفتار و كردار انسان مسلط هستند. واقعیتهای اجتماعی از زندگی ناشی شده و به خصلت شخصی افراد ربطی ندارد. پیرامون دین، دوركیم براین اعتقاد است كه مفهوم بهشت در واقع همان جامعه است كه به صورت سمبلیك در دین نمایان شده است.
از لحاظ متدولوژی دوركیم معنی دین را آنگونه كه ادیان مدعی آن هستند، رد میكند. او نیز نمیپذیرد كه كاركرد اصلی دین روانی است و باعث تسكین خاطر میشود. به نظر وی كاركرد اصلی دین در این است كه وقتی دیگر گروههای شغلی و حرفهیی توانایی ندارند افراد را به از خودگذشتگی بكشانند، دین پا به میدان میگذارد و از خود گذشتگی كه برای بقای نظام اجتماعی لازم است را سبب میشود. ولی دوركیم در كتابش درباره «تقسیم كار اجتماعی» مینویسد: شهوات بشری فقط در برابر نیروی اخلاقی معتبر باز میایستند اگر هیچ نوع اقتدار اخلاقی وجود نداشته باشد، تنها قانون جنگل فرمانروا خواهد بود و ستیزهجویی به صورت پنهان یا به شكل حاد الزاماً حالتی مزمن به خود خواهد گرفت. دوركیم در كتاب دیگرش تحت عنوان «خودكشی» قصد داشت كه علت تفاوت در میزان خودكشی را در میان گروهها، مناطق، كشورها نشان دهد. او اینطور استدلال میكرد كه این طبیعت امور اجتماعی است كه منتهی به تفاوت در میزان خودكشیها میشود و خودكشی را چنین تعریف میكند: «هرنوع مرگ كه نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم كردار مثبت یا منفی خود قربانی است كه شخا میدانسته است كه میبایست به همین نتیجه برسد.» و انواع آن را نیز مشخامیكند: «خودكشی خودپرستانه، خودكشی دگردوستانه و خودكشی ناشی از نابسامانی اجتماعی».
خودكشی خودپرستانه یا خودخواهانه در پرتو همبستگی موجود میان میزان خودكشی و چارچوبهای ادغام اجتماعی تحلیل شده است كه این چارچوبها عبارتند از مذهب و خانواده.
در خودكشی خودخواهانه هنگامی كه اساسا در فكر خویشتن هستند، هنگامی كه نتوانستهاند در یك گروه اجتماعی جذب شوند، هنگامی كه امیال محرك آنها به درجهیی از تعادل نمیرسد كه با سرنوشت بشری متناسب باشد، یعنی اقتدار گروه و نیروی اجبار تحمیلی یك محیط محدود و قدرتمند را بپذیرد در این صورت آمادگی بیشتری برای پایان دادن به حیات خود دارند.
نوع دوم خودكشی از دید دوركیم دگردوستانه یا دگرخواهانه است. خودكشی زن یا همسر مردهیی كه همراه جسد شوهرش سوزانده میشود، نمونه رایج آن در هند صورت میگیرد. یا فرمانده یك كشتی كه مایل نیست بعد از غرق شدن كشتیاش زنده بماند و خودكشی دگرخواهانه را بر میگزیند.
نوع سوم خودكشی ناشی از نابسامانی اجتماعی است. همین نوع خودكشی است كه بیش از همه مورد توجه دوركیم قرار دارد زیرا كه نمودار بارزترین خصیصه جامعه جدید است. این نوع از خودكشی همان است كه از همبستگی موجود میان فراوانی خودكشیها و مراحل ادواری اقتصادی میتوان بدان پی برد.
بطور خلاصه از دیدگاه دوركیم خودكشیها نمودهایی فردیاند كه دارای علل اساسا اجتماعی هستند.
● ماكس وبر (۱۹۲۰ـ ۱۸۶۴)
ماكس وبر جامعهشناس بزرگ آلمانی برخلاف ماركس معتقد است كه زیربنای اجتماعی در جامعهشناسی عبارت است از: «طرز تفكر و جهانبینی و بینش آن جامعه.» یعنی طرز تفكر، نوع دین، كیفیت اعتقاد ایدئولوژی، ایمان یك نسل و یك عصر در جامعه نه تنها در نهادهای دیگر اجتماعی مثل خانواده، سیاست، شغل و مصرف تاثیر مستقیم دارد، بلكه در زیربنای تولیدی جامعه نیز دخالت مستقیم دارد.
ماكس وبر این گونه نتیجهگیری میكند كه وقتی جغرافیای جامعه غرب را بر اساس مذهب به سه دسته تقسیم كردیم، میبینیم تمامی كشورهایی كه پروتستان هستند از نظر اقتصادی به مرحله پیشرفت و سرمایهداری و صنعتی رسیدهاند. مثل آلمان و امریكا؛ كشورهایی كه یك دست كاتولیكند مثل اسپانیا و ایتالیا از نظر سرمایهداری و صنعت از همه كشورهای غربی عقبماندهترند و كشورهای میانگین مخلوط مابین دو قطب عقبمانده كاتولیك اسپانیا و ایتالیا و پیشرفته پروتستان امریكا و آلمان در نوسان هستند، مثل فرانسه و انگلستان.
ماكس وبر احساس و ایمان را عامل حركت تاریخ میداند و ماركس اقتصاد و نیاز اقتصادی و شیالر هر دو را میپذیرد و میگوید عشق و گرسنگی عامل حركت تاریخ است.
از ویژگیهای اساسی جامعهشناسی ماكس وبر آن است كه وی میان قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی تمیز میدهد و آن دو را دو مقوله جداگانه میداند برخلاف ماركس طبقه را تنها واحد اساسی تقسیمبندی جامعه نمیداند به نظر او جامعه از سه جهت اساسی یعنی از حیث قدرت اقتصادی، منزلت و شان اجتماعی و قدرت سیاسی طبقهبندی میشود ولی آنها ضرورتا بر هم منطبق نیستند. طبقه به عنوان مجموعهیی از افراد كه دارای وضعیت اقتصادی یكسانی هستند ممكن است در درون یك منزلت اجتماعی، تفاوتهایی از حیث وضعیت طبقاتی وجود داشته باشد. حزب هم به عنوان خانه قدرت بر اساس علایق سیاسی سازمان مییابد ممكن است متشكل از طبقات و منزلتهای گوناگون باشد یا یك طبقه دارای چندین حزب باشد. از این رو زندگی حزبی و سیاسی لزوما رابطهیی با طبقات منزلتهای اجتماعی ندارد. این امر اختلاف مهمی است میان نظرگاههای وبر و ماركس از دیدگاه دانش جامعهشناسی سیاسی.
به نظر وبر یكی از عوامل مهم دگرگونی جامعه سنتی رشد و گسترش عقلانیت است و بروكراسی مبتنی بر هنجارهای عینی و قانونی است. مهمترین مظهر و فرآیند عقلانی شدن در تاریخ غرب پیدایش بروكراسی عقلایی بوده است كه به دیگر بخشهای جهان هم سرایت كرده است.
از نظر ماركس وبر شئون اجتماعی گوناگون برای كنترل دستگاه دولت رقابت میكند، لیكن هیچ گروه اجتماعی مسلطی پیدا نمیشود؛ نه تنها دولت ابزار سلطه گروه اجتماعی خاصی به شمار نمیرود، بلكه رابطه آن با ساخت گروهبندیهای اجتماعی بطور كلی نامعلوم باقی میماند. میتوان گفت كه در دیدگاه ماكس وبر، دولت صرفا منازعه شئون اجتماعی مختلف به شمار میرود، ولی قاعدهیی درباره اینگونه منازعات به دست میآید.● كارل ماركس (۱۸۸۳ـ ۱۸۱۸)
خدمت عظیم ماركس در پیشرفت جامعهشناسی معاصر از آن جهت است كه نخستین بار اساس تحقیق دیالكتیكی را به صورت منظم طرحریزی كرد و با تنظیم و معرفی یك تئوری جامع درصدد تجزیه و تحلیل ساختهای كلی جامعه و چگونگی تغییرات و تضادهای اجتماعی برآمد. البته ماركس تنها به تنظیم و تدوین تئوری اكتفا نكرد و معتقد بود كه وظیفه متفكر اجتماعی تنها بیان واقعیت موجود نیست، بلكه باید پیوسته در صدد تغییر وضع موجود بر آمده و با فعالیت سیاسی موجبات تلفیق تئوری و تجربه را فراهم كند. عدهیی آثار ماركس را به دو دسته تقسیم میكنند: یكی آثاری كه مربوط به ماركس جوان است كه جنبه انسانگرایی و فلسفی آن قویتر است و دیگری آثاری كه مربوط به ماركس پیر است كه جنبه اقتصادی، انقلابی و سیاسی آن قویتر است. برخی مفسران ماركس، از جمله باتومور معتقدند كه چنین تقسیمبندی اصولا بیمورد است. زیرا هر چند ماركس در آثار بعدی خود اصطلاحات خاص را كنار میگذارد ولی در سرتاسر آثار او یك نوع طرز تفكر و یك نوع شیوه تحقیق به چشم میخورد. هدف اصلی ماركس بررسی و مطالعه میان شرایط اقتصادی (ساخت زیربنا) و نظام هنجارهای ساخت روبنای جامعه است. فرضیات اساسی در جامعهشناسی ماركسیستی عبارتند از:
۱. شرایط اقتصادی عامل تعیین كننده افكار و عقاید و خلاصه شعور اجتماعی است.
۲. اساس هر جامعه را شیوه تولیدی آن تشكیل میدهد.
۳. تضاد اجتماعی یعنی تضاد میان نیروهای مولد و روابط اجتماعی امری ذاتی است كه خود منجر به پدید آمدن شكل جدیدی از روابط اجتماعی شده و در نهایت تكامل اجتماعی را به دنبال دارد.
۴. با دگرگونی ساخت اقتصادی، تمام روبناهای جامعه دیر یا زود دگرگون میشود.
به نظر ماركس، تولید وسایل مادی اولیه زندگی بنیاد و شالودهیی را تشكیل میدهد كه بر پایه آن موسسات اجتماعی، نظریات هنر و عقاید مذهبی رشد مییابند در واقع ماركس وقت چندانی را به رویاپردازی درباره شكل یك دولت تخیلی سوسیالیستی اختصاص نداد. او بیشتر در پی آن بود كه سقوط سرمایهداری را تسریع كند، ماركس معتقد بود كه تعارضها و كشمكشهای درونی سرمایهداری از جهت دیالكتیكی سقوط به فرو ریختگی نهایی آن خواهد انجامید. اما بر این تصور نبود كه این فراگرد گریزناپذیر است. نقش كار انسانی در نظریه ماركس آنچنان در تفسیرهای او اهمیت دارد كه حتی وقتی او به موجودیت انسان فكر میكند باز هم نظریه او از سایر اندیشمندان و فیلسوفان ایدهآلیسم متمایز است.
ماركس میگوید: «تمام موجودیت انسان و هستیاش كار است، كار جوهر انسان است، من كار میكنم، پس هستم.»
ماركس این سخنان را در پاسخ به آنها كه میگفتند: «من می اندیشم پس هستم»، «من عصیان میكنم، پس هستم» و... میگفت. او معتقد بود كه كار عین موجودیت من است، كار هستی واقعی من است. باتومور جامعهشناس سیاسی معروف معتقد است كه این اشتباه محض است كه تئوری ماركس را اساسا تئوری اقتصادی محض دانسته و مهمتر اینكه درك او را از مفهوم ماتریالیسم با مفهوم عامیانه ماتریالیسم یعنی خصلت نفعطلبی و مالاندوزی یكی دانست.
ماركس بیشتر از هر روشنفكر غربی اصالت انسان را در شخصیت او دانسته و به جای داشتن به بودن انسان توجه كرده است.
● من میاندیشم پس هستم
از آنجا كه مایل بودم خودم را بطور كامل وقف جستوجوی حقیقت كنم، ضروری بود هر چیزی را كه كوچكترین محلی برای تردید در آن پیدا میشد، مطلقا نادرست بشمارم تا بالاخره دریابم كه آیا حقیقتی برای من باقی میماند كه كاملا غیرقابل تردید باشد یا خیر. در ضمن از آنجا كه حواس ما بعضا ما را فریب میدهند، تصمیم گرفتم چنین فرض كنم كه هیچ چیز واقعا آنطور نیست كه حواس به ما نشان میدهند و از آنجا كه برخی از ما در استدلال خود دچار خطا میشویم و حتی در سادهترین مسائل هندسه مرتكب اشتباهات منطقی میشویم، من تمامی استدلالهایی را كه قبلا برای اثبات قضایای مختلف مورد استفاده قرار میدادم، غلط فرض كردم و بالاخره وقتی كه دیدم دقیقا همان ادراكاتی كه در زمان بیداری برای ما حاصل میشوند، به هنگام خواب نیز كه در حال ادراك چیزی نیستیم در ذهن ما نقش میبندند، بر آن شدم تا فرض كنم هر چه تاكنون در ذهن من وارد شده، رویایی بیش نبوده است. اما بلافاصله متوجه شدم كه در حین مرور این افكار و غلط انگاشتن تمام مطالب، به هر حال مطلقا ضروری است كه من، یعنی فاعل تفكر، وجود داشته باشم به این نتیجه رسیدم كه این حقیقت، یعنی من فكر میكنم، پس هستم، آنچنان قطع
ی و مسلم است كه هیچ شك و شبههیی حتی از جانب شكاكترین افراد، قادر به متزلزل ساختن آن نیست و بنابراین نتیجه گرفتم كه میتوانم این حقیقت را بدون كمترین تردیدی به عنوان اصل اول فسلفهیی كه درصدد ایجاد آن هستیم، بپذیریم. (برگرفته از كتاب گفتار درباره روش)
دكارت اندیشیدن را به معنای وسیعی به كار میبرد. او میگوید چیزی كه میاندیشد چیزی است كه شك میكند، میفهمد، تصور میكند،تصدیق میكند، رد میكند، اراده میكند،احساس میكند (زیرا احساس كردن چنان كه در رویا دست میدهد شكلی از اندیشیدن است) چون ذات روح اندیشیدن است، پس روح همیشه باید در حال اندیشیدن باشد، حتی در خواب عمیق.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست