جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

به پادشاهی عقبی رسد گدای حسین(ع)


به پادشاهی عقبی رسد گدای حسین(ع)
محرم که فرا می رسد، حزن و اندوه بر صحن و سرای دل های بی قرار خیمه می زند.
ایام شور و لحظات عاشقی را با خود می آورد. هم دلی ها را به صحنه می کشاند. به راستی محرم را گر آیینه تمام نمای ارزش های اسلامی و خلقیات انسانی بدانیم، بیراهه نرفته ایم و اگر محرم را الگویی از جامعه دینی و انسانی بخواهیم به تصویر بکشیم، اشتباه نکرده ایم.واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری و حماسه سازان همیشه جاوید این واقعه، بی شک خود یک تاریخ است در عالم خلقت، از همان سال های نخست، مورد توجه همه انسان های آزاده به ویژه مسلمانان بوده است و تلاش های فراوان سردمداران کفر و تزویر نتوانسته است آن را از فکر و زبان نسل های بعدی بزداید و یا حتی کم رنگش کند.راز و رمز این ماجرا را کجا باید جست؟ آیا جز در فطرت پاک بشر و خواست و مشیت الهی و به ناحق ریخته شدن خون حسین و یارانش؟
بدیهی است که در این حضور انسان های بزرگی که با علم و معرفت خود چون چراغی به زوایای خفته و تاریک ذهن و زندگی بشر در گذر زمان نور عشق معرفت پاشیده اند، بسیار حائز اهمیت است و در میان این حق طلبان و آزادگان نقش شاعران و مداحان اهل بیت برجسته تر به نظر می رسد.
بی شک رمز ماندگاری شعر برخاسته از جان و دل و شعور بخش محتشم نیز دل نشین بودن موضوع آن است که ورد هر زبان و زمزمه هر دلی می شود که:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عذاب و چه ماتم است
شاعران زیادی در طول تاریخ به این حادثه عظیم و پیام های آن پرداخته اند، که در این مجال با مراجعه به دیوان یک شاعر مذهبی_ که باید به حق احیا گر ادبیات شیعی فارسی بعد از آن همه فراز و فرود شعر و ادبیات فارسی نامیده شود- از پنجره خیال او به تماشای صحنه های شکوهمند قیام امام حسین (ع)و یارانش می پردازیم و با ساکنان عرش خداوند بر این همه مظلومیت اشک غم بریزیم.
مولا محمد بن حسام خوسفی شاعر توانا و مداح اهل بیت (ع) که در سال ۸۷۳ هجری در خوسف به دنیا آمد، از محضر بزرگان کسب علم و معرفت کرد و روزگار را به کشاورزی گذراند و به بیان خودش:
به شب زبان و مدح اهل بیت رسول
به روز دست من و کسب شغل مایحتاج
دیوان قصاید و غزلیات و منظومه خاوران نامه حاصل عمر با برکت اوست.ابن حسام دیوانش را با قصایدی در حمد و ستایش و توحید باری تعالی آغاز می کند و پس از آن به بخت رسول بزرگوار شیعه نیز اشاراتی دارد که در این مطلب به اشعار ابن حسام درباره امام حسین (ع) و واقعه عاشورا نظری می افکنیم.
یا رسول ا... گذر کن سوی دشت کربلا
خود تو می دانی که خاک کربلا کرب و بلاست
جعد مشکین حسین آغشته اندر خاک و خون
این چنین بیداد و خواری موجب خشم خداست
گر نه بر خون شهیدان خون همی گرید بتول
نرگس خاتون جنت این چنین گلگون چراست؟
بیشترین اشعار او قصایدی در مدح و منقبت ویژگی های حضرت علی (ع) است که بنا به ضرورت کلام اشاره ای در لا به لای این قصاید به سرور و سالار شهیدان هم دارد. در قصیده ای با عنوان »فی المناجات و الدعا« که بیش از ۸۰ بیت آن با لفظ زیبای »یا رب« آغاز می شود، خدای سبحان را این گونه به حسینش سوگند می دهد:
یا رب به حق آن گل ریان که سرخ گشت
از خون حلق تشنه او خاک کربلا
در قصیده دیگری که در لغت مولا علی (ع) سروده است، این گونه از امام حسین (ع) و لب تشنگی آن حضرت یاد می کند:
شامیان بر بسته اند آب فرات از اهل بیت
تشنگان را باز جوی ای ساقی عذب زلال
ترک رومی هر شب از سوگ حسین تشنه لب
بشکند بر سنگ خارا کوزه بیضا سفال
تا بشویید نامه عصیان ما خون حسین
زان جهت طغرای میمونت موشح شد به آل...
ابن حسام در شعرش از تمام ابزار و عوامل زیبای ادبی بهره می گیرد. طبیعت را و اجزای آن و هر چه که او را در بیان بهتر مقصودش کمک می کند به خدمت می گیرد تا لطف سخنش بیش ترشود.
بنابراین به اطرافش می نگرد، بنفشه را هم از درد وداع حسین (ع) سوگوار و کبود پوش می داند.
ز داغ و درد لب تشنه حسین شهید است
کبودپوش و سر افکنده سوگوار بنفشه
در دیوان شعر ابن حسام، علاوه بر این اشارات، به قصایدی برمی خوریم که تمام آن درباره امام حسین (ع) است. از جمله قصیده ای با عنوان »فی مقتل امیر المومنین حسین (ع)«
دیشب که زار و زرد و خمیده چو زلف یار
بر بام شام مه نوشد آشکار
مقدمه زیبا و هنری این قصیده سفر رویایی اندیشه و وهم شاعر است به هفت آسمان.
شاعر با بیانی هنرمندانه همه ساکنان کرات بالا را سوگوار و حزن آلود می بیند و علت این اشکباری و کبود پوشی آن ها را چنین شاعرانه به تصویر می کشد:
اندیشه ام ز راه تامل عنان گرفت
کایا چراست انجم و افلاک بی مدار
آمد ندا که غره ماه محرم است
گر دهر بی مدار شد از وی عجب مدار
شاعر از عرش به فرش می آید و از عالم علوی به خاک برمی گردد و این جا همه موجودات را غرق در ماتم و حزن و اندوه می بیند. بنفشه سیاه پوش است و نرگس در خود فرو رفته، گل های بهاری هم جلوه بهارانه نمی دهد و ارغوان باغ همانند شهیدان کربلا غرق خون است.
سپس به نقل حدیثی می پردازد.
نقلی صحیح یافتم اندر کتابتی
گر گوش داری این سخن از من تو گوش دار
کز روز واقعات جگر گوشه رسول
آن سرو و باغ عترت و آن گلبن تبار
هفتاد ره هزاران ملایک سیاه پوش
برگرد روضه اند چو زوار آن مزار
کسوت سیاه کرده به ماتم نشسته اند
چشم پر آب و جان خراب و دل فگار
کروبیان عرش بر او ناله می کنند
اشکی تو بر موافقت از چشم خود ببار
ابن حسام پس از این که با کلمات برخاسته از دل خواننده را با خود همراه می کند و او را در گریه بر حسین و یارانش با خویش همراه می سازد، اشاراتی ظریف و هنرمندانه به ماجرای کربلا دارد:
ای لایه سلاله عترت چه شد که شد
از خون حلق تشنه تو دشت، لاله زار
نیلوفر از کلهچه نیلوفری به باغ
بر خویشتن ز داغ تو پیچید همچو مار
ای خوش تر از شمامه ریحان باغ قدس
عطار عطرطره تو، باد نو بهار
ملعون ترین خلق ندانم چرا بخست
حلقوم تشنه تو به شمشیر آب دار
آغشته کرد چون گل حمرا به خاک و خون
موی سیه سفید تو خصم خضاب کار
فریاد از آن زمان که ز بسیار تشنگی
شد خشک و بی لبن لب آن طفل شیرخوار...
در پایان مطالب سبک خویش و دیگر قصاید تاریخ شعر و ادب دست به دعا برمی دارد و از درگاه ایزد متعال می خواهند که به امیدهایش برسد:
یا رب به حق خون شهیدان کربلا
با سینه های سوخته و ناله های زار
کز راه لطف و مرحمت خود
بر آوری امیدهای ابن حسام امیدوار
از هر چه گفت و هست قبول تو، در پذیر
و ز هر چه کرد و نیست قبول تو در گذر
کردارهای ناخوش و گفتارهای زشت
با روی اومیا و رود در چشم او مدار
ابن حسام در قصاید دیگری نیز هنرمندانه با ترکیبات و تعبیرات بسیار شاعرانه از حسین و مصائبش یاد می کند.
محمود گلندی
منبع : روزنامه خراسان