جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
مسیحیت صهیونیستی
مقدمه:
آن چه كه من به عنوان یك سرسپرده به سیادت حضرت عیسی(ع) همیشه به دنبال آن بودهام حقیقت است. بنابراین سرسپردگی من نسبت به عیسی مسیح(ع) بر احساس من به عنوان یك فلسطینی، به عنوان كسی كه مورد ستم قرار گرفته، پناهنده شده و در میان مردمی كه در رنجند زندگی میكند اولویت دارد. موضوع مورد نظر ما »مسیحیت صهیونیستی« است. بطور ساده، صهیونیسم به جنبشی ملی برای حضور یهودیان در فلسطین و حق حاكمیت یهود بر كل سرزمین اطلاق میشود. جنبش صهیونیستی رسماً در سال ۱۸۹۷ سازماندهی شد و خواستار استقرار مجدد یهودیان در فلسطین بود. این حركت در باطن خود دارای ماهیتی سكولار بود و رهبران آن ایدئولوژیهای خارجی را از جمله سوسیالیزم (جامعهگرایی) و ناسیونالیسم (ملیتگرایی) وارد یهودیت كردند. با این وجود، عاقبت جنبش صهیونیستی طرفدارانی در میان سنتهای یهودی و احزاب، خصوصاً بعد از واقعه قتلعام یهودیان توسط هیتلر به دست آورد. این حمایت از جنبش صهیونیستی در میان بسیاری از مسیحیان، بخصوص پروتستانهای طرفدار وضع احكام دینی در هر عصر، نیز آشكار شد. مسیحیانی كه فعالانه و جدی از ادعای یهودیان برای بازگشت به فلسطین حمایت میكنند، مسیحیان صهیونیست شناخته میشوند.
مسیحیت صهیونیستی در اسرائیل
مسیحیان صهیونیست خود را مدافع یهودیان و بخصوص اسرائیل میدانند. آنها از سیاستهای اسرائیل، چه خوب و چه بد حمایت میكنند. این حمایت، ضدیت با افراد منتقد و دشمن اسرائیل را هم شامل میشود. در نتیجه، اكثر آنها هیچگونه احساس غمخوارانهای نسبت به فلسطینیان ندارند و مخالف هرگونه راه حل صلح طلبانه كه ممكن است منجر به ملی شدن فلسطین شود هستند. از نظر آنها، خداوند این سرزمین را به یهودیان بخشیده. فلسطینیان محلی، متجاوز شناخته شده و هیچ حقی در سرزمین موعود ندارند. مسیحیان صهیونیست برای توجیه موقعیت خود، به كتاب مقدس استناد میكنند. دكتر استفان سایزر، در رساله خود به نام »مسیحیت صهیونیستی و اثر شدید آن بر عدالت«، دستهبندی متعددی از رفتارهایی كه توسط مسیحیان صهیونیستی به عنوان دوستان حقیقی اسرائیل تعریف شده مشخص میكند:
۱- تشویق و دلگرمی در گفتگوهای یهودیان و مسیحیان.
۲- مقابله با افكار ضد یهودی.
۳- آموزش با نگرش به ریشههای یهودی دین مسیح(ع).
۴- اقدامات بشردوستانه در میان پناهندگان یهودی.
۵- مخالفت با مقامات یهودی میانهرو كه تلاش میكنند، برای آرامش در سرزمین، مصالحه كنند.
۶- سوء استفاده از مسیحیت برای توجیه اعمال ضد حقوق بشر.
۷- آخرتشناسی كتاب مقدس در معرض تبدیل شدن به پیشگویی منجر به واقعیت.
خداشناسی مسیحیت صهیونیستی
الف) استقرار مجدد: خداشناسی مسیحیان صهیونیست بر اساس عقیده به بازگشت مجدد به سرزمین موعود است و اینكه وعده این سرزمین به ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف داده شده و ابدی میباشد. بنابراین آنها به دعا و تقویت یهودیان میپردازند تا به جایی كه خدا به آنها عطا نموده بازگردند و آن را اشغال نمایند. از آن رو معتقدند:
خداوندی كه بنیاسرائیل را متفرق نمود دوباره آنها را جمع میكند (۶ - ۱: ۴۰ كتاب دوم تورات) (۱۰: ۳۱ ارمیای نبی، ۱۲ - ۱۱: ۱۱ اشعیا)
وظیفه كلیسا این است كه راحتی و بركت اسرائیل را تأمین كند. اگر كلیسا در انجام این وظیفه درماند؛ بركت خداوند را از دست میدهد. »و بركت دهم به آنانی كه تو را مبارك خوانند و لعنت كنم به آنكه تو را ملعون خواند.« ۳: ۱۲ سفر پیدایش به عقیده مسیحیان صهیونیست وظیفه كلیسا این است كه به عملیات بازگردانی و استقرار مجدد كمك نموده از آنها حمایت كند، راحتی آنها را تأمین كند و بقای مردم منتخب خداوند را متعهد شود.
ب) برگزیدگی: به عقیده مسیحیان صهیونیست، یهودیان مردم برگزیده خداوند باقی میمانند و ارتباطی منحصر بهفرد و ناگسستنی با او دارند. با نگاه به تعلیمات كتاب عهد جدید درباره ملت خداوند، خدا هیچگاه مردم یهود را رد یا جایگزین نكرده است.
»ولكن چنین نیست كه كلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه كسانی كه از اسرائیلاند، اسرائیلی نیستند و نه نسل ابراهیم تماماً فرزند ابراهیم هستند.« ۷ - ۶: ۹ رومیان
ج) دیدگاه مبتنی بر كتاب مكاشفات درباره آینده: اساس خداشناسی مسیحیت صهیونیستی عقیده به بخشگرایی و وضع احكام دینی در هر دوره و عصر است. بر اساس این عقیده، خداوند جهان را از آغاز تا پایان بر اساس جدولی تدبیر كرده كه به هر دوره از آن یك بخش گفته میشود. اسرائیل نقش مهمی را در آخرین دوره بازی میكند. زمانی كه میخواهد دوباره به كشوری مستقل تبدیل شود، معبد را بازسازی كند، مقام كشیشی و طریقه و روش فداكارانه را بنیاد نماید. معتقدین به بخشگرایی، اسرائیل و كلیسا را مجزا میدانند و بر این باورند كه خداوند تا آغاز جنگ آرماگدون با هر دو بصورت جداگانه كار میكند. سپس عیسی مسیح(ع) به عنوان پادشاه یهودیان بازمیگردد و از تخت خود در معبد بازسازی شده در اورشلیم بر كل ملتها حكمرانی میكند. در آخرین جنگ اسرائیل نابود خواهد شد و صدها هزار یهودی خواهند مرد. بخشی گرایان سالها به دنبال علائم و اجرای پیشگوییها بودهاند. اعلامیه كشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و جنگ ۱۹۶۷ هر دو به عنوان اجرای این پیشگوییها با نادیده گرفتن وضع اعراب فلسطینی و بخصوص مسیحیان عرب فلسطینی ملاحظه شدهاند. تمام حوادث جاری به عنوان تابلوهای راهنمای بازگشت دوباره عیسی مسیح(ع) تعبیر میشوند. جداول پیشگویی سناریوی بازگشت دوباره عیسی مسیح(ع) را مجسم میكنند. حوادث - حتی حادثه همهسوزی توسط هیتلر - همه به عنوان وسایل تدبیر شده خداوند برای داوری مورد توجه واقع شدهاند. بنابراین هیتلر هم كه معتقد به كتاب مقدس نبود با فرستادن مردم حفظ شده به سرزمین حفظ شده به اجرای یك پیشگویی برجسته كمك كرد. این كاملاً بدیهی است كه، بدون اسرائیل، برنامههای مبتنی بر پیشگویی مسیحیان صهیونیست، تمام تئوریهای جداییطلبانه و اجزای آنها، همگی از بین خواهند رفت. به همین علت است كه مسیحیان صهیونیست علاقه خاصی به كشور اسرائیل دارند. برای آنها، این موضوع، جنگ بین دو قوم برای رسیدن به صلح نیست بلكه به حقیقت پیوستن جدی پیگشوییها و بازگشت مسیح، با شكوه و افتخار و اجرای اراده كامل خداوند است. مسیحیان صهیونیست راغب نیستند به هیچ تفسیر دیگری از كتاب مقدس و هیچ تعلیم سادهای از آن با توجه به عدالت و صلح، توجه كنند.
مسیحیان صهیونیست چگونه از اسرائیل حمایت میكنند؟
به عقیده مسیحیان صهیونیست و جدایی طلبان، حمایت نكردن از اسرائیل قرار گرفتن در صف مخالفین با اهداف خداست. حمایت از اسرائیل از طریق اشكال مختلفی صورت میگیرد:
۱. مالی
۲. نظامی
۳. تبلیغات
۴. خدمت در نیروی نظامی اسرائیل
۵. تكفل بازگرداندن جمعیت مهاجر یهود
۶. بشردوستی
۷. دعا برای اسرائیل
۸. اقدامات سیاسی
۹. حمایتهای متفرقه
این برای فلسطین چه معنایی دارد؟
چون مجال صحبت درباره تمام نكات بالا نیست، باید مثالی را ذكر كنم. در سال ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان حمله كرد. یك سخنگوی مسیحی صهیونیست كه با »اورشلیم پست« مصاحبه داشت توضیحات زیر را بیان كرد: »ما (مسیحیان صهیونیست) صهیونیستهای بهتری از شما اسرائیلیها هستیم. شما خیلی سازشپذیر هستید و بسیار راغب به مصالحه میباشد.« او اسرائیل را وادار كرد تا امنیت »حقوق خدادادی سرزمین« را با اعمال تجاوزگرانه بیشتر برای ساخت مسكنهای یهودی در كرانه غربی تأمین كند. هماگونه كه میبینید، فلسطینیان فقط با كشور قدرتمند اسرائیل روبرو نیستند، آنها دشمن پنهان دیگری در میان مسیحیان صهیونیست دارند. این مسیحیان كه در مواقعی بسیار خوشخیالاند، خود را نه تنها در حال كمك به كشور صهیونیستها میدانند، بلكه خود را تسریعكننده روند بازگشت مسیح(ع) به شمار میآورند. مسیحیان صهیونیست اساس خداشناسیشان را بر خودبینی بنا نهادهاند. پیام حقیقی كتاب مقدس چیست؟ آیا خدا نگران حقوق و رفاه اجتماعی جمعیت فلسطینی این سرزمین نیست؟ آیا مسیحیان صهیونیست با توجه به كتاب مقدس و با تفاسیر به گزین شده خود عدالت را اجرا میكنند؟آیا فقط مسیحیان صهیونیست تفاسیر انجیلی دارند؟
بگذارید به كتاب مقدس به صورت همهجانبه بنگریم، هم كتاب عهد قدیم و هم عهد جدید. من فكر میكنم كه مسیحیان صهیونیست در رد ارتباط بین دو كتاب و اینكه آیا كتاب عهد جدید، كتاب دیگر را باطل میكند در اشتباهند. ما باید به كتاب مقدس با دید مسیحی بنگریم. رساله عبرانیان همه چیز آشكارا به ما میگوید: »زیرا كه چون شریعت سایه نعمتهای آینده است، نه نفس صورت آن چیزها، آن هرگز نمیتواند هر سال به همان قربانیهائی كه پیوسته میگذرانند تقرّب جویندگان را كامل گرداند. (۱: ۱۰ رساله عبرانیان) (همچنین ۶ - ۱: ۸ رساله عبرانیان - ۱۷ - ۱۶: ۲ كتاب عهد جدید) در كتاب عهد عتیق، وحیها از طرف خداوند در سایه پیشگویی و تصورات بیان شده. ما در كتاب عهد جدید، واقعیت و مفاهیم را داریم. من میخواهم به چیزی كه واقعیت دارد و به فرزند خداوند، عیسی مسیح(ع) الهام شده توجه كنم. «در گذشته خداوند با اجداد ما از طریق انبیا و یا روشهای گوناگونی صحبت كرد. اما در این روزها او از طریق فرزند خود با ما سخن گفته، كسی كه او را وارث همه چیز كرد و كسی كه از طریق او جهان را ساخت. » (۲ - ۱: ۱ رساله عبرانیان) همچنین آدمی تعجب میكند كه یك قول چند بار باید اجرا شود. مردم بنی اسرائیل تحت رهبری یوشع(ع) به سرزمین موعود رفتند و آن را مالك شدند. ما در ۲۳: ۱۱ یوشع میخوانیم: « پس یوشع تمامی زمین را برحسب آنچه خداوند به موسی گفته بود و یوشع آن را به بنی اسرائیل برحسب فرقهها و اسباط ایشان به ملكیّت بخشید و زمین از جنگ آرام گرفت. »
هجوم به كنعان توسط یوشع بن نون
بسیاری از مسیحیان علت اجازت خداوند به یوشع برای نابودی آموریان، :HiHites Hivites و غیره را نادیده میگیرند. این علت بت پرستی و فساد آنان بود. در كتاب دوم تورات و بعدها در كتاب یوشع روشن شده كه اقوام اجازه دارند برای محك زدن ارتباط اسرائیل با خدا باقی بمانند. خدا به این قوم ۴۰۰ سال مهلت داد تا توبه كنند به ابراهیم(ع) گفت: «و در پشت چهارم به اینجا خواهند برگشت زیرا گناه آموریان هنوز تمام نشده است. » ۱۶: Gen ۱۵ بالاخره زمان بخشش پایان یافت و یوشع سرزمین را گرفت. گرچه بعدها كه پادشاهان اسرائیل همان گناهان را مانند آموریان تكرار كردند، فتوای خداوند شامل حال اسرائیل شد، همانطور كه شامل حال آموریان شده بود و آنها از سرزمین بیرون رانده شدند. بنابراین خداوند استثنا قائل نمیشود.
فلسطینیان دشمن خداوند نیستند
به یاد داشته باشیم كه اعراب فلسطینی بت پرست نیستند. آنها خدای ابراهیم را عبادت میكنند. معیارهای اخلاقی فلسطینیان در كل، بیشتر آمریكاییها را به شرم وامیدارد. چیزی كه امروز برای فلسطینیان در حال اتفاق است یقیناً فتوایی از طرف خدا نیست، بلكه نتیجه طمع سیاسی و رفتار غیر سیاسی بشر بر ضد بشر است.
نسل ابراهیم چه كسانی هستند؟
كتاب مقدس نمیگوید كه »خدا سرزمین را به یهودیان داده«، چیزی كه میگوید این است كه خداوند سرزمین را به ثمره ابراهیم(ع) نوید داده است. دو كتاب عهد عتیق و جدید هر دو تصدیق میكنند كه پیمان ابراهیم بر اساس ایمان و فرمانبرداری است، نهنژاد و نسل جسمانی. بعضی از ریاكاران به عیسی(ع) گفتند: « ابراهیم پدر ماست». عیسی(ع) به آنها جواب داد: « اگر شما فرزندان ابراهیم بودید، اعمال ابراهیم را به جا میآوردید. » پل همین مطلب را به گونهای زیبا بیان میكند: «اگر شما به مسیح(ع) تعلق دارید، پس بر اساس پیمان ثمره و وارث ابراهیم هستید. » ممكن است زمانی یهودیان، مردم منتخب خداوند بوده باشند، اما بعد از آمدن عیسی(ع) «تمام كسانی كه عیسی(ع) را پذیرفتند فرزندان خداوند شدند. » (۱۲: ۱ یوحنا)
كتاب عهد جدید و یهودیان
كتاب عهد جدید اصلاً به این موضوع اشاره نمیكند كه یهودیان حقی خدایی و بدون قید و شرط در برابر سرزمین دارند. كتاب رومیان ۱۱ - ۹ میگوید زمانی كه سختگیریها در برابر انجیل توسط یهودیان پایان یابد آنها تقدیس میشوند و دعای خیر برای آنها از طریق فرزند خداوند، عیسی مسیح(ع) به دست میآید. این بركتها عبارتند از:
«زیرا ای برادران نمیخواهم شما از این سر بیخبر باشید كه مبادا خود را دانا انگارید...؟ »(۲۵: ۱۱ رومیان) در بالا و در سرتاسر كتاب عهد جدید هیچ گفتهای از این نیست كه رستگاری یهودیان مشروط به مالكیت سرزمین است. «كه امتها در میراث و در بدن و در بهره وعده او در مسیح به وساطت انجیل شریك هستند. » (۶ - ۴: ۳ افسیان)
مهر خداوند
در مجموع، تمام اینها بر اساس عشق خداوند به تمام مردم جهان است. وعده سرزمین تبدیل به وعده جهان شده. این دسته از مسیحیان به نام مسیحیت صهیونیستی به خاطر تفاسیر غلط خود از كتب آسمانی، بخاطر اینكه وسیله جدایی و نفرت قرار گرفتهاند، به دلیل طرفداری از قدرت شیطان، و به علت ممانعت از گواهی و شهادت عیسی(ع) در برابر مردم، نیازمند توبه به درگاه خداوندند. تفسیر و برداشت نادرست از كتاب آسمانی میتواند زندگیهایی را نابود سازد كه عیسی مسیح(ع) برای حفظ آنها درگذشت. دولت اسرائیل در سال ۲۰۰۰ چندین مسیحی خارجی متعصب را به بیرون از اسرائیل تبعید كرد سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) آنها را متهم به برافروختن آتش جنگ نمود. شور و شوق آنها برای بازگشت مجدد عیسی مسیح(ع) آنان را آرزومند جنگ آخرین نمود. « بر شما نیست كه زمانها و فرصتها را بدانید، ... زمانی كه روح مقدس بر شما پیدا گشت، به قدرت میرسید و شما در اورشلیم، یهودیه، سامریه تا پایان جهان گواه و شاهد خواهید بود. » ما، به عنوان مسیحیان فلسطینی، خداشناسی مسیحیان صهیونیست را مطابق كتاب مقدس و تعلیم عیسی مسیح(ع) نمیدانیم. این عقیده تأثیر منفی بر كتاب مقدس دارد و میتواند كلیسای آمریكا را در فهم وظیفهاش در خاورمیانه گمراه سازد. پیام ما به یهودیان و اعراب، پیام امید، زندگی، عشق و اخبار خوب است. مسیح(ع) برای رهایی یك سرزمین خود را فدا نكرد. او خود را فدا كرد تا بشر را رهایی بخشد. برای اینكه «ما را از قلمرو تاریكی نجات دهد و وارد قلمرو پادشاهی فرزندی سازد كه عاشق اوست». ۱۳: Gel ۱؟ عیسی(ع) جهان را دوست داشت و بنابراین آن را حفظ نمود.
پینوشت:
این مقاله توسط نویسندهای مسیحی نگاشته شده و مطابق دریافت خود از واقعه توطئه مصلوب ساختن حضرت مسیح، علیهالسلام سخن میگوید.
آن چه كه من به عنوان یك سرسپرده به سیادت حضرت عیسی(ع) همیشه به دنبال آن بودهام حقیقت است. بنابراین سرسپردگی من نسبت به عیسی مسیح(ع) بر احساس من به عنوان یك فلسطینی، به عنوان كسی كه مورد ستم قرار گرفته، پناهنده شده و در میان مردمی كه در رنجند زندگی میكند اولویت دارد. موضوع مورد نظر ما »مسیحیت صهیونیستی« است. بطور ساده، صهیونیسم به جنبشی ملی برای حضور یهودیان در فلسطین و حق حاكمیت یهود بر كل سرزمین اطلاق میشود. جنبش صهیونیستی رسماً در سال ۱۸۹۷ سازماندهی شد و خواستار استقرار مجدد یهودیان در فلسطین بود. این حركت در باطن خود دارای ماهیتی سكولار بود و رهبران آن ایدئولوژیهای خارجی را از جمله سوسیالیزم (جامعهگرایی) و ناسیونالیسم (ملیتگرایی) وارد یهودیت كردند. با این وجود، عاقبت جنبش صهیونیستی طرفدارانی در میان سنتهای یهودی و احزاب، خصوصاً بعد از واقعه قتلعام یهودیان توسط هیتلر به دست آورد. این حمایت از جنبش صهیونیستی در میان بسیاری از مسیحیان، بخصوص پروتستانهای طرفدار وضع احكام دینی در هر عصر، نیز آشكار شد. مسیحیانی كه فعالانه و جدی از ادعای یهودیان برای بازگشت به فلسطین حمایت میكنند، مسیحیان صهیونیست شناخته میشوند.
مسیحیت صهیونیستی در اسرائیل
مسیحیان صهیونیست خود را مدافع یهودیان و بخصوص اسرائیل میدانند. آنها از سیاستهای اسرائیل، چه خوب و چه بد حمایت میكنند. این حمایت، ضدیت با افراد منتقد و دشمن اسرائیل را هم شامل میشود. در نتیجه، اكثر آنها هیچگونه احساس غمخوارانهای نسبت به فلسطینیان ندارند و مخالف هرگونه راه حل صلح طلبانه كه ممكن است منجر به ملی شدن فلسطین شود هستند. از نظر آنها، خداوند این سرزمین را به یهودیان بخشیده. فلسطینیان محلی، متجاوز شناخته شده و هیچ حقی در سرزمین موعود ندارند. مسیحیان صهیونیست برای توجیه موقعیت خود، به كتاب مقدس استناد میكنند. دكتر استفان سایزر، در رساله خود به نام »مسیحیت صهیونیستی و اثر شدید آن بر عدالت«، دستهبندی متعددی از رفتارهایی كه توسط مسیحیان صهیونیستی به عنوان دوستان حقیقی اسرائیل تعریف شده مشخص میكند:
۱- تشویق و دلگرمی در گفتگوهای یهودیان و مسیحیان.
۲- مقابله با افكار ضد یهودی.
۳- آموزش با نگرش به ریشههای یهودی دین مسیح(ع).
۴- اقدامات بشردوستانه در میان پناهندگان یهودی.
۵- مخالفت با مقامات یهودی میانهرو كه تلاش میكنند، برای آرامش در سرزمین، مصالحه كنند.
۶- سوء استفاده از مسیحیت برای توجیه اعمال ضد حقوق بشر.
۷- آخرتشناسی كتاب مقدس در معرض تبدیل شدن به پیشگویی منجر به واقعیت.
خداشناسی مسیحیت صهیونیستی
الف) استقرار مجدد: خداشناسی مسیحیان صهیونیست بر اساس عقیده به بازگشت مجدد به سرزمین موعود است و اینكه وعده این سرزمین به ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف داده شده و ابدی میباشد. بنابراین آنها به دعا و تقویت یهودیان میپردازند تا به جایی كه خدا به آنها عطا نموده بازگردند و آن را اشغال نمایند. از آن رو معتقدند:
خداوندی كه بنیاسرائیل را متفرق نمود دوباره آنها را جمع میكند (۶ - ۱: ۴۰ كتاب دوم تورات) (۱۰: ۳۱ ارمیای نبی، ۱۲ - ۱۱: ۱۱ اشعیا)
وظیفه كلیسا این است كه راحتی و بركت اسرائیل را تأمین كند. اگر كلیسا در انجام این وظیفه درماند؛ بركت خداوند را از دست میدهد. »و بركت دهم به آنانی كه تو را مبارك خوانند و لعنت كنم به آنكه تو را ملعون خواند.« ۳: ۱۲ سفر پیدایش به عقیده مسیحیان صهیونیست وظیفه كلیسا این است كه به عملیات بازگردانی و استقرار مجدد كمك نموده از آنها حمایت كند، راحتی آنها را تأمین كند و بقای مردم منتخب خداوند را متعهد شود.
ب) برگزیدگی: به عقیده مسیحیان صهیونیست، یهودیان مردم برگزیده خداوند باقی میمانند و ارتباطی منحصر بهفرد و ناگسستنی با او دارند. با نگاه به تعلیمات كتاب عهد جدید درباره ملت خداوند، خدا هیچگاه مردم یهود را رد یا جایگزین نكرده است.
»ولكن چنین نیست كه كلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه كسانی كه از اسرائیلاند، اسرائیلی نیستند و نه نسل ابراهیم تماماً فرزند ابراهیم هستند.« ۷ - ۶: ۹ رومیان
ج) دیدگاه مبتنی بر كتاب مكاشفات درباره آینده: اساس خداشناسی مسیحیت صهیونیستی عقیده به بخشگرایی و وضع احكام دینی در هر دوره و عصر است. بر اساس این عقیده، خداوند جهان را از آغاز تا پایان بر اساس جدولی تدبیر كرده كه به هر دوره از آن یك بخش گفته میشود. اسرائیل نقش مهمی را در آخرین دوره بازی میكند. زمانی كه میخواهد دوباره به كشوری مستقل تبدیل شود، معبد را بازسازی كند، مقام كشیشی و طریقه و روش فداكارانه را بنیاد نماید. معتقدین به بخشگرایی، اسرائیل و كلیسا را مجزا میدانند و بر این باورند كه خداوند تا آغاز جنگ آرماگدون با هر دو بصورت جداگانه كار میكند. سپس عیسی مسیح(ع) به عنوان پادشاه یهودیان بازمیگردد و از تخت خود در معبد بازسازی شده در اورشلیم بر كل ملتها حكمرانی میكند. در آخرین جنگ اسرائیل نابود خواهد شد و صدها هزار یهودی خواهند مرد. بخشی گرایان سالها به دنبال علائم و اجرای پیشگوییها بودهاند. اعلامیه كشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و جنگ ۱۹۶۷ هر دو به عنوان اجرای این پیشگوییها با نادیده گرفتن وضع اعراب فلسطینی و بخصوص مسیحیان عرب فلسطینی ملاحظه شدهاند. تمام حوادث جاری به عنوان تابلوهای راهنمای بازگشت دوباره عیسی مسیح(ع) تعبیر میشوند. جداول پیشگویی سناریوی بازگشت دوباره عیسی مسیح(ع) را مجسم میكنند. حوادث - حتی حادثه همهسوزی توسط هیتلر - همه به عنوان وسایل تدبیر شده خداوند برای داوری مورد توجه واقع شدهاند. بنابراین هیتلر هم كه معتقد به كتاب مقدس نبود با فرستادن مردم حفظ شده به سرزمین حفظ شده به اجرای یك پیشگویی برجسته كمك كرد. این كاملاً بدیهی است كه، بدون اسرائیل، برنامههای مبتنی بر پیشگویی مسیحیان صهیونیست، تمام تئوریهای جداییطلبانه و اجزای آنها، همگی از بین خواهند رفت. به همین علت است كه مسیحیان صهیونیست علاقه خاصی به كشور اسرائیل دارند. برای آنها، این موضوع، جنگ بین دو قوم برای رسیدن به صلح نیست بلكه به حقیقت پیوستن جدی پیگشوییها و بازگشت مسیح، با شكوه و افتخار و اجرای اراده كامل خداوند است. مسیحیان صهیونیست راغب نیستند به هیچ تفسیر دیگری از كتاب مقدس و هیچ تعلیم سادهای از آن با توجه به عدالت و صلح، توجه كنند.
مسیحیان صهیونیست چگونه از اسرائیل حمایت میكنند؟
به عقیده مسیحیان صهیونیست و جدایی طلبان، حمایت نكردن از اسرائیل قرار گرفتن در صف مخالفین با اهداف خداست. حمایت از اسرائیل از طریق اشكال مختلفی صورت میگیرد:
۱. مالی
۲. نظامی
۳. تبلیغات
۴. خدمت در نیروی نظامی اسرائیل
۵. تكفل بازگرداندن جمعیت مهاجر یهود
۶. بشردوستی
۷. دعا برای اسرائیل
۸. اقدامات سیاسی
۹. حمایتهای متفرقه
این برای فلسطین چه معنایی دارد؟
چون مجال صحبت درباره تمام نكات بالا نیست، باید مثالی را ذكر كنم. در سال ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان حمله كرد. یك سخنگوی مسیحی صهیونیست كه با »اورشلیم پست« مصاحبه داشت توضیحات زیر را بیان كرد: »ما (مسیحیان صهیونیست) صهیونیستهای بهتری از شما اسرائیلیها هستیم. شما خیلی سازشپذیر هستید و بسیار راغب به مصالحه میباشد.« او اسرائیل را وادار كرد تا امنیت »حقوق خدادادی سرزمین« را با اعمال تجاوزگرانه بیشتر برای ساخت مسكنهای یهودی در كرانه غربی تأمین كند. هماگونه كه میبینید، فلسطینیان فقط با كشور قدرتمند اسرائیل روبرو نیستند، آنها دشمن پنهان دیگری در میان مسیحیان صهیونیست دارند. این مسیحیان كه در مواقعی بسیار خوشخیالاند، خود را نه تنها در حال كمك به كشور صهیونیستها میدانند، بلكه خود را تسریعكننده روند بازگشت مسیح(ع) به شمار میآورند. مسیحیان صهیونیست اساس خداشناسیشان را بر خودبینی بنا نهادهاند. پیام حقیقی كتاب مقدس چیست؟ آیا خدا نگران حقوق و رفاه اجتماعی جمعیت فلسطینی این سرزمین نیست؟ آیا مسیحیان صهیونیست با توجه به كتاب مقدس و با تفاسیر به گزین شده خود عدالت را اجرا میكنند؟آیا فقط مسیحیان صهیونیست تفاسیر انجیلی دارند؟
بگذارید به كتاب مقدس به صورت همهجانبه بنگریم، هم كتاب عهد قدیم و هم عهد جدید. من فكر میكنم كه مسیحیان صهیونیست در رد ارتباط بین دو كتاب و اینكه آیا كتاب عهد جدید، كتاب دیگر را باطل میكند در اشتباهند. ما باید به كتاب مقدس با دید مسیحی بنگریم. رساله عبرانیان همه چیز آشكارا به ما میگوید: »زیرا كه چون شریعت سایه نعمتهای آینده است، نه نفس صورت آن چیزها، آن هرگز نمیتواند هر سال به همان قربانیهائی كه پیوسته میگذرانند تقرّب جویندگان را كامل گرداند. (۱: ۱۰ رساله عبرانیان) (همچنین ۶ - ۱: ۸ رساله عبرانیان - ۱۷ - ۱۶: ۲ كتاب عهد جدید) در كتاب عهد عتیق، وحیها از طرف خداوند در سایه پیشگویی و تصورات بیان شده. ما در كتاب عهد جدید، واقعیت و مفاهیم را داریم. من میخواهم به چیزی كه واقعیت دارد و به فرزند خداوند، عیسی مسیح(ع) الهام شده توجه كنم. «در گذشته خداوند با اجداد ما از طریق انبیا و یا روشهای گوناگونی صحبت كرد. اما در این روزها او از طریق فرزند خود با ما سخن گفته، كسی كه او را وارث همه چیز كرد و كسی كه از طریق او جهان را ساخت. » (۲ - ۱: ۱ رساله عبرانیان) همچنین آدمی تعجب میكند كه یك قول چند بار باید اجرا شود. مردم بنی اسرائیل تحت رهبری یوشع(ع) به سرزمین موعود رفتند و آن را مالك شدند. ما در ۲۳: ۱۱ یوشع میخوانیم: « پس یوشع تمامی زمین را برحسب آنچه خداوند به موسی گفته بود و یوشع آن را به بنی اسرائیل برحسب فرقهها و اسباط ایشان به ملكیّت بخشید و زمین از جنگ آرام گرفت. »
هجوم به كنعان توسط یوشع بن نون
بسیاری از مسیحیان علت اجازت خداوند به یوشع برای نابودی آموریان، :HiHites Hivites و غیره را نادیده میگیرند. این علت بت پرستی و فساد آنان بود. در كتاب دوم تورات و بعدها در كتاب یوشع روشن شده كه اقوام اجازه دارند برای محك زدن ارتباط اسرائیل با خدا باقی بمانند. خدا به این قوم ۴۰۰ سال مهلت داد تا توبه كنند به ابراهیم(ع) گفت: «و در پشت چهارم به اینجا خواهند برگشت زیرا گناه آموریان هنوز تمام نشده است. » ۱۶: Gen ۱۵ بالاخره زمان بخشش پایان یافت و یوشع سرزمین را گرفت. گرچه بعدها كه پادشاهان اسرائیل همان گناهان را مانند آموریان تكرار كردند، فتوای خداوند شامل حال اسرائیل شد، همانطور كه شامل حال آموریان شده بود و آنها از سرزمین بیرون رانده شدند. بنابراین خداوند استثنا قائل نمیشود.
فلسطینیان دشمن خداوند نیستند
به یاد داشته باشیم كه اعراب فلسطینی بت پرست نیستند. آنها خدای ابراهیم را عبادت میكنند. معیارهای اخلاقی فلسطینیان در كل، بیشتر آمریكاییها را به شرم وامیدارد. چیزی كه امروز برای فلسطینیان در حال اتفاق است یقیناً فتوایی از طرف خدا نیست، بلكه نتیجه طمع سیاسی و رفتار غیر سیاسی بشر بر ضد بشر است.
نسل ابراهیم چه كسانی هستند؟
كتاب مقدس نمیگوید كه »خدا سرزمین را به یهودیان داده«، چیزی كه میگوید این است كه خداوند سرزمین را به ثمره ابراهیم(ع) نوید داده است. دو كتاب عهد عتیق و جدید هر دو تصدیق میكنند كه پیمان ابراهیم بر اساس ایمان و فرمانبرداری است، نهنژاد و نسل جسمانی. بعضی از ریاكاران به عیسی(ع) گفتند: « ابراهیم پدر ماست». عیسی(ع) به آنها جواب داد: « اگر شما فرزندان ابراهیم بودید، اعمال ابراهیم را به جا میآوردید. » پل همین مطلب را به گونهای زیبا بیان میكند: «اگر شما به مسیح(ع) تعلق دارید، پس بر اساس پیمان ثمره و وارث ابراهیم هستید. » ممكن است زمانی یهودیان، مردم منتخب خداوند بوده باشند، اما بعد از آمدن عیسی(ع) «تمام كسانی كه عیسی(ع) را پذیرفتند فرزندان خداوند شدند. » (۱۲: ۱ یوحنا)
كتاب عهد جدید و یهودیان
كتاب عهد جدید اصلاً به این موضوع اشاره نمیكند كه یهودیان حقی خدایی و بدون قید و شرط در برابر سرزمین دارند. كتاب رومیان ۱۱ - ۹ میگوید زمانی كه سختگیریها در برابر انجیل توسط یهودیان پایان یابد آنها تقدیس میشوند و دعای خیر برای آنها از طریق فرزند خداوند، عیسی مسیح(ع) به دست میآید. این بركتها عبارتند از:
«زیرا ای برادران نمیخواهم شما از این سر بیخبر باشید كه مبادا خود را دانا انگارید...؟ »(۲۵: ۱۱ رومیان) در بالا و در سرتاسر كتاب عهد جدید هیچ گفتهای از این نیست كه رستگاری یهودیان مشروط به مالكیت سرزمین است. «كه امتها در میراث و در بدن و در بهره وعده او در مسیح به وساطت انجیل شریك هستند. » (۶ - ۴: ۳ افسیان)
مهر خداوند
در مجموع، تمام اینها بر اساس عشق خداوند به تمام مردم جهان است. وعده سرزمین تبدیل به وعده جهان شده. این دسته از مسیحیان به نام مسیحیت صهیونیستی به خاطر تفاسیر غلط خود از كتب آسمانی، بخاطر اینكه وسیله جدایی و نفرت قرار گرفتهاند، به دلیل طرفداری از قدرت شیطان، و به علت ممانعت از گواهی و شهادت عیسی(ع) در برابر مردم، نیازمند توبه به درگاه خداوندند. تفسیر و برداشت نادرست از كتاب آسمانی میتواند زندگیهایی را نابود سازد كه عیسی مسیح(ع) برای حفظ آنها درگذشت. دولت اسرائیل در سال ۲۰۰۰ چندین مسیحی خارجی متعصب را به بیرون از اسرائیل تبعید كرد سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) آنها را متهم به برافروختن آتش جنگ نمود. شور و شوق آنها برای بازگشت مجدد عیسی مسیح(ع) آنان را آرزومند جنگ آخرین نمود. « بر شما نیست كه زمانها و فرصتها را بدانید، ... زمانی كه روح مقدس بر شما پیدا گشت، به قدرت میرسید و شما در اورشلیم، یهودیه، سامریه تا پایان جهان گواه و شاهد خواهید بود. » ما، به عنوان مسیحیان فلسطینی، خداشناسی مسیحیان صهیونیست را مطابق كتاب مقدس و تعلیم عیسی مسیح(ع) نمیدانیم. این عقیده تأثیر منفی بر كتاب مقدس دارد و میتواند كلیسای آمریكا را در فهم وظیفهاش در خاورمیانه گمراه سازد. پیام ما به یهودیان و اعراب، پیام امید، زندگی، عشق و اخبار خوب است. مسیح(ع) برای رهایی یك سرزمین خود را فدا نكرد. او خود را فدا كرد تا بشر را رهایی بخشد. برای اینكه «ما را از قلمرو تاریكی نجات دهد و وارد قلمرو پادشاهی فرزندی سازد كه عاشق اوست». ۱۳: Gel ۱؟ عیسی(ع) جهان را دوست داشت و بنابراین آن را حفظ نمود.
پینوشت:
این مقاله توسط نویسندهای مسیحی نگاشته شده و مطابق دریافت خود از واقعه توطئه مصلوب ساختن حضرت مسیح، علیهالسلام سخن میگوید.
منبع : باشگاه اندیشه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست