سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
اقتصاد اسلامی؛ بایستهها و راهکارها
دكتر نجاتا صدیقی آمیزهای منحصر به فرد است. او هم عالم اسلامی و هم اقتصاددان است؛ دانشمندی كه علوم سنتی و دانش مدرن را جمع كرده است. در حال حاضر، استاد اقتصاد در «مركز پژوهشهای اقتصاد اسلامی» در دانشگاه سلطان عبدالعزیز در جدهٔ عربستان است و كتابها و مقالات متعددی دربارهٔ اقتصاد از منظر اسلامی دارد. به پاس كارنامهٔ درخشان علمیاش «جایزهٔ بینالمللی شاه فیصل برای مطالعات اسلامی» و جایزهٔ «مؤسسهٔ تأمین مالی امریكا(American Finance House) به او اعطا شده است. متن حاضر برگردانی از گفتوگوی آقای جواد جعفری از مؤسسهٔ اینترنتی «SoxndVision» با آقای صدیقی دربارهٔ شماری از مقولات و موضوعات مرتبط با اقتصاد اسلامی است.
●جواد جعفری: یكی از موضوعات مهم در اقتصاد اسلامی، مفهوم بهره است كه اغلب در مقالات و تحقیقات از آن نام برده میشود. مردم عادی میدانند كه بهره در اسلام حرام است؛ با این حال، گاهی حكمت حرمت بهره برای آنها خیلی روشن نیست. ممكن است توضیح دهید كه چه مشكلی در بهره وجود دارد و چرا اسلام آن را ممنوع كرده است؟
▪م. ن. صدیقی: من گمان میكنم در این باره به ویژه در ایالات متحده اندكی ابهام معنایی پیش آمده؛ زیرا در این كشور بهره دارای گونهها و مفاهیم متعددی است و بهرهای كه در اسلام تحریم شده، نوع خاصی از آن به شمار میرود. در گام اول، مصداق بهره [ربای] قرضی است.
منظور از بهره، بهرهٔ پولی است، نه بهره در معاملات تهاتری [ربای معاملی] كه دیگر منسوخ شده است؛ بنابراین، بهره در جایی صدق میكند كه فردX پولی از فردY میگیرد و متعهد میشود كه بیشتر از مبلغ دریافتی را به فردX بدهد؛ البته هر افزایشی را نمیتوان مصداق بهره دانست؛ برای مثال، شما با مبلغ یك میلیون سرمایه وارد كسب و كار میشوید و پس از چندی با یك و نیم میلیون سرمایه، آن كسب و كار را رها میكنید یا با آن مبلغ، ملكی را خریده، آن را اجاره میدهید و اجارهٔ آن را دریافت میكنید و با این سرمایهگذاری، مبلغ یك میلیون و نیم پول بهدست میآورید. اینگونه افزایشها، همه حلالند و مشمول حكم بهره نمیشوند؛ اما این مفاهیم در معانی مدرنشان، گهگاهی مشتبه میشوند و مردم آنها را نیز حرام میپندارند؛ بنابراین اجازه بدهید با صراحت بگویم كه بهره فقط در قرض پولی و دریافت هر گونه وجه اضافی بر اصل پول صدق میكند؛ اما این كه چرا بهره حرام است، دلیل آن پرواضح است. به طور معمول هیچ كس پولی را صرفاً برای نگهداری قرض نمیكند؛ بلكه از آن برای تأمین مالی مصارف یا تجارت خود بهره میبرد. حال، اگر این استقراض برای تأمین مصارف باشد، در این مورد اسلام سفارش میكند كه اگر شما چیزی افزون بر نیاز خود دارید، و برادر [دینی] شما نیازمند آن است، لازم است كه آن را به برادر نیازمند خود بدهید و بر او لازم است بكوشد تا آن را طبق تعهدات خود بازپرداخت كند. نباید از نیازمندی برادر خود سوء استفاده كنید. به خاطر داشته باشید این سفارش در زمانی صورت گرفته كه مصارف مردم از مرز امكانات آنها فراتر نمیرفت و به وام مصرفی، به گونهای دیگر نگریسته میشد. نكتهٔ مهم دیگر كه نباید از آن غفلت كرد، آن است كه قرض دادن امر اجباری نیست. اگر دوست ندارید به برادر كمك كنید، مجبور نیستید به او قرض بدهید؛ اما اگر بنا شد برای تأمین مالی مخارج به او قرض دهید، آن را به صورت عمل خیر انجام دهید، نه برای كسب پول.
حالا اغلب خوانندگان به پولهایی میاندیشند كه برای كسب و كار قرض داده میشود. آنها متحیرند و میپرسند: چرا باید فردی را كه دارد از پولهای استقراضی درآمد كسب میكند، از پرداخت وجه اضافی، و وام دهنده را از دریافت وجه اضافی منع كرد؟ همان طور كه گفتم، كسب سود ممنوع نیست؛ اما زمانی پای حرمت در میان است كه وام دهنده میخواهد بدون آن كه در ریسك كسب و كار شریك باشد، وجه اضافی بهدست آورد. اقتضای انصاف آن است كه شما در وامهای تجاری باید در درآمد كسب و كار (اعم از سود و زیان) سهیم باشید و همین امر، نقطهٔ تمایز میان اسلام و سرمایهداری است.
سرمایهداری با صاحبان سرمایه پولی برخورد بهتر و نظر مساعدتر دارد؛ اما به نظر ما با كارفرمایان كه ریسك كسب و كار را به عهده میگیرند، برخورد نامنصفانه دارد؛ از این رو اسلام بهره را حتی برای وامهای تجاری تحریم كرده است تا برخورد منصفانه با وامدهندگان و وامگیران را، یعنی هم كسانی كه پول خود را سرمایهگذاری میكنند و هم كسانی كه با آن پول كسب و كار میكنند، تضمین كند. مكرر میگویم كه آن چه حرام است، هرگونه افزایش یا وجه اضافی نیست؛ بلكه دریافت هرگونه بازده [یا مازاد] مقطوع در محیطی كه افزایش سرمایه پولی همیشه قطعی نیست، حرام است. اگر شما به محیط زندگی انسان در این جهان بنگرید، خواهید دید محیط به گونهای نیست كه بدانید فردا بر سرتان چه خواهد آمد. قیمتهایی كه فردا فروش خواهید كرد، چه خواهد بود. پیشرفت شما در كسب و كار تولیدی به ویژه چگونه خواهد بود و این همان چیزی است كه ما به آن ریسك بیاطمینانی اطلاق میكنیم.
اسلام مشاركت میان سرمایهٔ پولی و سیستم كسب و كار یا توانایی مدیریتی را سفارش میكند. در این مشاركت هر دو طرف در هرگونه ارزش اضافی حاصل از فعالیت تولیدی شریكند. اگر خسارتی در كار باشد خسارت به سرمایه تعلق میگیرد و البته كارفرما را نیز نصیبی از پاداش نخواهد بود.
●جواد جعفری: جناب آقای دكتر صدیقی! شما در حال حاضر در امریكا و در همایشی دربارهٔ «بیمه اسلامی» حضور دارید. اغلب شنیده میشود كه بسیاری از دانشمندان [یا عالمان] گفتهاند: بیمهٔ اسلامی خلط تعبیری بیش نیست و بیمه در اسلام جایی ندارد. جنابعالی در این زمینه چه فكر میكنید.
▪م. ن. صدیقی: در تمام جهان اسلام من كمتر كسی را سراغ دارم كه بگوید بیمه مطلقاً در اسلام جایی ندارد؛ البته مردم میان بیمه عمر، بیمه اتومبیل و بیمه آتش سوزی تفاوت قائل میشوند. حال، هر مبنا و ساز و كاری را برای بیمهها قائل شویم، بیشتر عالمان، از جمله عدهای در عربستان، هند، پاكستان و ایالات متحده، این بیمهها را تجویز كردهاند؛ هر چند ممكن است با صراحت با بیمهٔ عمر اعلام مخالفت كنید. نباید در خواندن دیدگاههای مذهبی [یا فتاوا] كم دقتی بخرج دهیم.
تا جایی كه به نگرش منفی مردم به بیمه بر میگردد، باید بگویم كه این بدبینی اغلب بر عدم درك ماهیت قرارداد بیمه و عدم درك این واقعیت مبتنی است كه با تغییر محیط، وضعیت تازهای پدید آمده است كه هزار سال پیش وجود نداشت. منظور من این است كه بخش اعظم فقه ما بر روابط فردی میان زید و بكر [یاX و]Y تمركز دارد. در حال حاضر، روابط، به مراتب پیچیدهتر است. فقط رابطهای ساده میان فرد پرداخت كنندهٔ حق بیمه و شركتی كه تضمین میكند در صورت وقوع حادثهای، مبلغ معینی به فرد بیمهگذار بپردازد، مطرح نیست. در این جا به دلیل قانون اعداد بزرگ و قانون میانگینها، ارادهٔ ناشی از جمعیت بسیار عظیمی كه در هم شدهاند در میان است.
اگر این تصویر كلان، با این كلیت، را در نظر نگیریم، ممكن است این سؤال ایجاد شود كه چگونه فردی با پرداخت مبلغ اندكی، مبلغ هنگفتی دریافت میكند و كسانی به طور مداوم حق بیمه را میپردازند و فقط مبلغ پرداختی را دریافت میكنند یا اصلاً چیزی دریافت نمیكنند. به این علل است كه قراردادهای بیمه برای مردم به خوبی جا نمیافتد. برداشت من این است و به همین جهت میبینیم كه محیط در مقایسه با ۳۰ سال گذشته بسیار تغییر كرده است. شما میتوانید به آثار موجود، حتی به زبان عربی مراجعه كنید. آثاری كه به رغم سنتگرایی بسیار، میان بیمههای حلال و حرام تفكیك قائل میشوند و راهكارهای مبتنی بر تكافل و تبرع یا نظیر آنها را ارائه میدهند. به نظر من، شما هر طور قرارددادتان را طراحی كنید، و هر توجیه و مبنایی مانند تبرع یا تبرع متقابل، را پیشنهاد كنید، اصل مسأله یك چیز است و آن این كه هر گاه پای اعداد بسیار بزرگ در میان باشد، چیزی كه برای یك فرد خاص، به طور كامل غیر قطعی است، برای عضو دیگر این گروه میتوان آن را تقریباً قطعی به شمار آورد؛ برای مثال شما اگر یك میلیون مغازه را در نظر بگیرید، یك مغازهدار هرگز نمیداند كه آیا مغازه او بر اثر اتصال جریان برق یا عامل دیگری آتش خواهد گرفت یا خیر؛ اما شركت بیمه، با توجه به تجارب ۲۵ سال پیش و مشاهدهٔ حوادث مشابه در محیطهای مشابه، میتواند دقیقاً محاسبه كند كه طی یك سال، از میان یك میلیون مغازه، چندتای آن آتش خواهد گرفت. بر همین اساس، جداول آماری ساخته میشود و كل صنعت بیمه فعالیت میكند.
در حال حاضر، این مسأله تا حدودی پیچیده است و فهم آن به ویژه برای افرادی كه صرفاً قادرند به یك زبان بخوانند، چندان آسان نیست، چنان كه مستحضرید، برای مثال، در زبان اردو كتابهای فراوانی كه توضیح دهند بیمه چیست - نه این كه به خوانندگان بینش دهند - در دست نیست. سایر زبانهای رایج در كشورهای اسلامی نیز وضعیت كاملاً مشابهی دارند؛ بنابراین وقتی به عالمان مراجعه میكنید، آنان بر اساس معلومات خود اظهار نظر میكنند؛ آن هم معلومات و اطلاعاتی كه دیگران به آنها میدهند كه این اطلاعات گاهی خود ناقصند یا به شكل ناقص به عالمان ارائه میشوند؛ بنابراین من گمان میكنم این اظهار نظرها چه بسا بیمبنا و ناپختهاند.●جواد جعفری: شما واژههایی مانند تكافل و تبرع را به كابردید. چه بسا اینها با بیمهٔ رایج در غرب مثل بیمهٔ متقابل دارای همبستگی است. ممكن است تصویری از چگونگی شمول پارهای از اصول اساسی بیمه رایج در نظام بیمه اسلامی را ارائه فرمایید؟ چگونه فردی كه به فرض، در عربستان زندگی میكند، خواهد توانست منزل یا كسب و كارش را در برابر پارهای زیانها و آسیبها بیمه كند؟
▪م. ن. صدیقی: اندیشهٔ اساسی، چنان كه گفتم، آن است كه گروه بزرگی با نااطمینانی یكسان مواجه هستند. احتمال وقوع حادثه را میتوان به خوبی و درستی محاسبه كرد. این همان قانون اعداد بزرگ یا قانون میانگینها است. حالا با استفاده از این اندیشهٔ محوری میتوان از مردم دعوت كرد كه جهت تشكیل صندوقی مشترك، مبلغ كافی به طور سرانه بپردازند؛ به گونهای كه بتوان از این صندوق مشترك خسارات وارد بر قربانیان و حادثه دیدگان را جبران كرد تا جمع گروه در آرامش به سر برده، به زندگی خویش ادامه دهند و اگر منزلی دچار آتش سوزی شد یا اتومبیلی تصادم كرد، صندوق مشترك، قدرت اعادهٔ وضعیت پیش از آتشسوزی یا تصادم را داشته باشد. برخی وجود تفاوت میان بیمه و سایر چیزها [مانند بهره] را فراموش میكنند و فراموش میكنند كه بیمه، بر ثروت كسی نمیافزاید؛ بلكه فقط وضعیت پیش از حادثه یا آتشسوزی را اعاده میكند؛ اما این كه این صندوق مشترك، چگونه تشكیل، چگونه اداره، و سرمایه صندوق چگونه سرمایهگذاری شود، در این جا امكانات متعددی وجود دارد؛ اما در بیمهٔ اسلامی یك چیز روشن است و آن این كه حق بیمهگذار باید به طور اسلامی سرمایهگذاری شود؛ یعنی هیچ اوراق قرضهٔ بهرهدار خریداری نشود. به هر میزان كه دامنهٔ فعالیتهای بانكها و صندوقهای تعاونی اسلامی گستردهتر باشد، به همان میزان عبور از سد این مانع راحتتر است.
موضوع دیگر این است كه آیا شركت بیمه باید برای كسب سود فعالیت كند یا این كه نظیر صندوقهای تعاونی، به گونهای عمل كند كه هرگونه آزادی میان صاحبان اصلی سرمایه [یا بیمهگذارها] توزیع شود. تصمیمگیری در این باره، در حیطهٔ سیاستگذاری قرار میگیرد؛ از این رو است كه در این اواخر (بین سه یا چهار سال گذشته) و حتی امسال، بسیاری از صندوقهای تعاونی به شركتهای سهامی یا واحدهای تجاری تبدیل شدهاند؛ در نتیجه، هر چه به صلاح جامعه باشد، باید آن را بگیریم. مخارج یا حق بیمه در كشورهای مختلف و موارد گوناگون میتواند متفاوت باشد. در بیمهٔ اتومبیل یك مبلغ و در بیمههای دیگر مبلغ دیگری را میتوانید معین كنید. در این زمینه، دست شما باز است.
در انتخاب آن هیچ چیزی دقیقاً ممنوع یا مقرر نشده است. فتاوای فعلی تكافل یا بیمه بر مبنای تبرع و اعانه را تأیید میكند؛ برای مثال، اتومبیلداران را در نظر بگیرید. آنها باید پولی را به صورت هدیه به صندوق مشترك بپردازند. پرداخت، یكطرفه است و معاوضه نیست و چشمداشت پاداش نباید داشته باشند. وقتی این پول به صندوق پرداخته شد، به عقیدهٔ همه، از این پول باید برای جبران تصادم اتومبیلها یا حوادث مشابه استفاده كرد. این یك جور طرز تفكر است؛ اما من آن را نمیپذیرم؛ زیرا گمان میكنم این اندیشه بر مقولهٔ تبرع مشروط مبتنی است؛ یعنی من پولی میپردازم و میگویم هیچگونه چشمداشتی ندارم. من به یقین پول میپردازم؛ زیرا توقع دارم كه بموقع باید جبرانم كنند. بهتر است این واقعیت را بپذیریم كه ما به سبب وجود اعداد بزرگ به سازماندهی بیمه اقدام میكنیم. ما از دستاورد و كشفی خاص استفاده میكنیم؛ یك كشف ریاضی، دستاوردی كه به نفع ما است و من، هیچ مانع شرعی در آن نمیبینم. شما میدانید در ادبیات [اقتصاد اسلامی] دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. كتاب خود من در سال ۱۹۷۴ به زبان اردو،بعد در ۱۹۸۳ به انگلیسی منتشر شد. بسیاری هنوز بر این عقیدهاند كه بیمهٔ تجاری غیر قابل قبول است و برای این عقیده استدلالهای خود را دارند.
مهم این است كه در كل جهان اسلام شركتهای بیمه تأیید عالمان را به دست آوردهاند؛ عالمانی كه توانستهاند جز برای بیمهٔ عمر برای سایر بیمهها مانند بیمهٔ منزل، بیمهٔ اتومبیل و ... راههای شرعی دست و پا كنند و محور محاسبات كماكان همان است.
●جواد جعفری: جناب آقای صدیقی! شما به نكتهٔ جالبی دربارهٔ ادبیات موجود در زبانهای اسلامی اشاره كردید و من میخواستم از شما دربارهٔ وضعیت ادبیات موجود در اقتصاد و به طور عموم مطالعات اسلامی بپرسم. نظر شما در این باره چیست؟
▪م. ن. صدیقی: مسأله این است كه علم به سرعت پیشرفت كرده است و ما كه از لحاظ منابع تهیدستیم، نتوانستیم منابع بسیاری برای صنعت دانش اختصاص بدهیم؛ در نتیجه از قافله عقب ماندیم؛ [برای مثال] اگر دنبال چیزی در اردو یا عربی دربارهٔ بازارهای مالی باشید و بخواهید آن را به عالمی بدهید تا او بفهمد كه «سپردهٔ فرعی» یا «اختیار خرید سهم» چیست یا بسیاری از معاملات دیگر رایج در بازار بورس چیست، چیزی برای ارائه نمییابید. متأسفانه تعداد آنهایی كه به طور مستقیم این مبادلات را از طریق متون انگلیسی یا فرانسوی بفهمند نیز زیاد نیست؛ پس راه چاره چیست؟ این مسألهای مهم است. كمتر منابعی وقف به روز سازی عالمان در اموری میشود كه لازمهٔ زندگی امروزی است و عالمان باید دربارهٔ آنها حكم بدهند.
اگر به اقتصاد اسلامی بنگریم، عمدهٔ ادبیاتی كه در این زمینه تا كنون پدید آورده شده، به زبان عربی و انگلیسی است و از لحاظ كیفیت بهترین كیفیت از آن ادبیات انگلیسی است؛ زیرا افرادی دانش بالاتری در رشته اقتصاد دارند كه آن را از طریق زبانهای مدرن و به طور عمده انگلیسی و در مواردی فرانسه، و نه از طریق زبان عربی فرا گرفتهاند؛ در نتیجه، آثار مربوط به اقتصاد اسلامی به زبان انگلیسی وزینتر و تحلیلیترند. نوشتههای موجود به زبان عربی، شاید به دلیل نوع مخاطبشان، كلیتر، احساساتیتر و تلفیقی از علم و واژهپردازیهای ادبی است.
وقتی به سایر زبانها نگاه كنیم، در همهٔ زبانهای رایج در كشورهای اسلامی مثل اندونزیایی، مالزیایی، بنگالی، اردو و فارسی، آثاری در زمینهٔ اقتصاد اسلامی وجود دارد. من هیچ زبان اسلامی سراغ ندارم كه در آن كتابی دربارهٔ اقتصاد اسلامی وجود نداشته باشد؛ البته كیفیت آنها فرق میكند. در زبان اردو، ادبیات گستردهای داریم؛ اما در عین حال، كیفیت آنها بسیار ضعیف است.
●جواد جعفری: همانگونه كه شما خاطرنشان كردید، گویا لازم است عالمان سنتی به پیشرفتهای جدیدتر مثل علم اقتصاد و شاید پزشكی زیستی(Bio - medicene) و سایر حوزهها نظر افكنده و بمانند سازیهایی میان شریعت سنتی (قانون اساسی) و تحولات جدید در رشتههای معین پدید آورند. لازمهٔ این امر، به ظاهر، ضرورت اولویت بندی و ایجاد دستور كاری برای فراگیری علوم است. به نظر شما در حال حاضر دستور كار مناسب و لازم برای این امر چیست؟
▪م. ن. صدیقی: ضرورتی كه شما از آن سخن میگویید، اگر نگوییم از یك قرن پیش، از بیستوپنج سال پیش احساس شده است؛ اما متأسفانه این امر بایسته هنوز برآورده نشده است؛ حتی پس از آن كه تقریباً همهٔ كشورهای اسلامی استقلال خود را بازیافتند و خود، ادارهٔ دانشگاههای خود را به دست گرفتند و حتی پس از آن كه نفت برای بسیاری از كشورهای مسلمان، پولهای هنگفتی را به ارمغان آورد و منابعی برای تربیت دانشمندان مسلمان صرف شد تا آنها با زندگی مدرن از نزدیك یا مشاهدهٔ مستقیم یا مطالعهٔ ادبیات آشنا شوند، شمار عالمان مسلط بر زبان انگلیسی و زبان عربی و متبحر در علوم اسلامی و خبره در دانش اقتصادی از تعداد انگشتان یك دست تجاوز نمیكند. پس چه باید كرد؟ لازم است منابع و مؤسساتی را در اختیار داشته باشید كه در آن، هر دو دانش زیر یك سقف تدریس شود یا دست كم عالمان فقیه با تسلط اندك بر زبان انگلیسی و اقتصاددانانی خبره در رشتههای خود و آگاه بر مسائل بنیادی اسلام و مقداری زبان عربی گردهم آیند و به بحث و تعامل بپردازند.
به من بگویید در كجای جهان چنین برنامهای اجرا میشود؟ هستند كشورهای چندی كه مراكز پژوهشی در زمینهٔ اقتصاد اسلامی یا دانشگاه بینالمللی اسلامی در آنها دایر است؛ اما با نگاه نزدیكتر و عمیقتر در مییابید كه منابع فراهم شده برای آنها، هیچ ارتباطی با مقتضیات زمانه ندارد؛ به همین دلیل، پس از سپری شدن یك ربع قرن از تأسیس برخی از این مراكز، انتظارات شما از آنها برآورده نشده است؛ زیرا این كار، كار آسانی نیست. چنان كه میدانید، اگر شما اقتصاد یا امور مالی را در نظر بگیرید، هیچ كس نمیتواند در همهٔ رشتههای اقتصاد یا امور مالی تخصص یابد. لازم است افراد در رشتههای مشخصی از اقتصاد یا بانكداری تخصص یابند. مسأله این نیست كه شما از سه یا چهار نفر دعوت كنید كه بیایند و مركزی برای پژوهش در اقتصاد اسلامی یا پژوهشهای اسلامی و مؤسسات آموزشی تأسیس كنید، مانند آن چه در IDB (بانك توسعهٔ اسلامی) دارید یا چند فردی در اسلامآباد یا كوالالامپور دارید و انتظار داشته باشید كه با چالشهای قرن بیستم و بیستویكم مقابله كنید.
كارهای بسیاری باید انجام شود.
●جواد جعفری: شما علاقه دارید شاهد اقدامهایی در این زمینه باشید. چه راهكاری برای ارتقا و پیشرفت مطالعات اقتصاد اسلامی و همسوسازی آن با اقتصاد رایج روز پیشنهاد میكنید.
▪م. ن. صدیقی: من به فعالیتهایی كه در این بخش از جهان یعنی ایالات متحده انجام میشود، امیدوارترم؛ البته ما همچنان از كشورهایی مانند پاكستان، ایران، مالزی و سایر كشورهای خلیج [فارس] كه متعهدند بخش مالی خود را طبق موازین اسلامی سازماندهی كنند، انتظار داریم كه منابعی را وقف پژوهشهای بنیادی كنند؛ اما طی بیست سال گذشته كه شاهد ظهور و حضور شماری از بانكها و مؤسسات مالی بزرگ اسلامی بودهایم، حتی بخش ناچیزی از یك درصد سودها صرف پژوهشهای بنیادی نشده است؛ بنابراین نمیتوانم زیاد امیدوار باشم؛ البته من از اینها همچنان میخواهم كه برای انجام این مهم اقدام كنند؛ اما اگر مسلمانان ساكن ایالات متحده این نیاز را درك میكنند، باید زمینهای فراهم سازند و از عالمان، اقتصاددانان، و كارشناسان امور مالی برای كار در پروژههای معینی دعوت كنند.بیایید دست كم با مسائلی آغاز كنیم كه تمام عقود مدرن را تشریج كنند؛ آن گاه تریبونی داشته باشیم كه در آن، دیدگاههای گوناگون به طور آزادانه طرح و ارائه شود. مسألهٔ منطقهٔ ما، یعنی كشورهای خلیج [فارس] یا شبه قارهٔ هند آن است كه اگر شما دیدگاه خاصی به بیمه یا سایر معاملات مالی داشته باشید كه با برداشت عمومی با برخی از فتاوا همخوانی نداشته باشد، مجال مساعدی برای ابراز دیدگاه خود ندارید و محیطی كه در آن امكان تعاملات بیشتر میسر باشد نیز فراهم نخواهد بود؛ بنابراین شما جایی مناسبتر از این كشور برای گفتوگو و كاوش آزادانهتر و پژوهش عمیقتر نمیتوانید فراهم كنید؛ اما این كه از كجا آغاز كنیم، تعیین آن كاری دشوار است. من میدانم چیزهایی لازم است؛ اما نمیدانم كه چگونه آن نهاد را در این كشور پایهگذاری كنیم. من به اندازهٔ كافی در پاكستان و عربستان و كوالالامپور مسائلی را شاهد بودهام كه ادعا كنم نتایجی را كه از آن جا انتظار داشتهایم، برآورده نمیشود. لازم است كاری متفاوت، شاید در موقعیت و مكانی متفاوت انجام دهیم.
●جواد جعفری: آقای دكتر صدیقی! شما ماشأا آمیزهای منحصر به فرد از علوم اسلامی سنتی و دانش نظامهای اقتصادی مدرن را در اندوخته خویش و بحمد كارنامه درخشانی در عرصهٔ فعالیتهای علمی خود دارید. در این مرحله از فعالیت علمی خود دوست دارید چه كاری انجام دهید؟ ارائه رهیافت نو در اقتصاد اسلامی؟ ایجاد روح تازه در كاوشهای علمی؟ یا چالشهای مشخص دیگری كه هنوز علاقهمندید به آنها بپردازید؟
▪م. ن. صدیقی: در ابتدای فعالیت علمی من، در جایگاه اقتصاددان اسلامی یا پژوهشگری در زمینه اقتصاد اسلامی، توجهم برخود، امت اسلامی، كشورهایی كه به طور رسمی خود را به اسلامیسازی بانكداری متعهد كرده بودند متمركز بودند، مثل پاكستان، سودان، ایران و غیره. و میكوشیدم دربارهٔ موضوعاتی قلم بزنم كه به این كشورها در امر تجدید سازمان بخش مالی و امور اقتصادیشان به گونه اسلامی كمك كند؛ به همین دلیل توجه بسیاری به بانكداری بدون ربا یا بیمهٔ اسلامی و مشاركت و این گونه مسائل معطوف كردم. حال، با مشاهدهٔ آن چه در این كشورها اتفاق افتاد و این كه چگونه از این نظریات صرفاً برای اغراض سیاسی سوء استفاده شد و این نظریات صادقانه و مخلصانه یا دست كم به طور كارا به اجرا در نیامد، به این نتیجه رسیدهام كه ما باید این تلاشها را به گونهٔ دیگری ادامه بدهیم. در عین حال شما نمیتوانید خانهٔ خود را در وضع نابسامانی رها كنید و انتظار داشته باشید دیگران بیایند و از شما الگو بگیرند.
با وجود این، ما به سبب دو دلیل باید توجه خود را به كل بشر معطوف كنیم. دلیل اول را میتوان از وضع خود بشر استنتاج كرد. همه چیز در بخش مالی و اقتصاد بخوبی پیش نمیرود. ثروتمندان، ثروتمندتر و فقیران فقیرتر میشوند و همه اینها در شكلگیری سناریوی جرایم فزاینده، تنشهای فزاینده و تهدید ضد امنیت نقش دارند. دلیل دوم آن است كه بر حضور ما بیرون از جهان [و جغرافیای] سنتی اسلام، روز به روز افزوده میشود.
تا وقتی نتوانیم در زمینههایی كه میكوشیم، هموطنان خود را در ایالات متحده و سایر كشورها و حتی در هند به سمت شیوههای كسب و كار، بانكداری و بیمهگری خود دعوت، و اعتماد آنان را جلب كنیم، خود ما از فرصت زیستن به طرز اسلامی محروم خواهیم بود. من به این كه دستاوردهایی برای بشر داشته باشیم، خوشبینم. برای من بسیار دشوار است كه این جا بتوانم این مسأله را دقیقاً تشریح كنم؛ اما چون شما از برنامه من برای آینده پرسیدید، باید بگویم كه بر «جایگاه ارزشهای اخلاقی و رفتارهای اخلاقی در زندگی اقتصادی» متمركز شدهام. بشر، تازه مرحلهای را پشت سر گذاشته است كه در آن انسان متنفر از شرارتهای سرمایهداری و فعالیتهای اقتصادی آزاد و سودجویانه كوشید تا گونههایی از اقتصاد هدایت شده را تجربه كند؛ اما پس از هفتاد سال از عمر كمونیسم و سوسیالیسم، آنان پی بردند كه فرجام آن، وضعیتی به مراتب وخیمتر است. بدون آزادی، هیچ راهی برای انسان زیستن و زیستن به طور انسانی وجود ندارد. حال، مسأله این است كه چگونه باید آزاد بود و در عین حال از سرمایهداری بدور. بشر طی سه قرن گذشته، گمشدهای داشته است و آن، سهم و نقش ارزشهای اخلاقی است؛ ارزشهایی برخاسته از درون آدمی و این فضای خالی ارزشهای اخلاقی فقط به اقتصاد اختصاص ندارد. ارتباط آن با زندگی خانوادگی و حیات اجتماعی به مراتب بیشتر از اقتصاد است؛ بنابراین من میخواهم این امكان را به كاوش بگیرم كه چگونه تعهد اخلاقی افراد و تهذیب یعنی اصلاح فضای اخلاقی جامعه میتواند در ایجاد اقتصاد برتر، خانوادهٔ بهتر و جامعهٔ برتر مؤثر و مفید باشد. حالا نباید برداشت شود كه در اندیشهٔ نوشتن این هستم كه چگونه شما میتوانید فقط از راه اخلاق به موارد پیشگفته دست یابید. خیر.
[در كنار اخلاق] دولت هم در آن جا خواهد بود و باید باشد تا از ضعیفان حمایت كند و دست كم پیروی از هنجارهای معین اجتماعی را تضمین كند و آزادی داد و ستد باید وجود داشته باشد تا مجال نوآوری و ابتكار فراهم باشد؛ اما در میانهٔ آزادی داد و ستد و مالكیت خصوصی از یك سو، و نظارت و هدایت دولت از سوی دیگر، نقشی برای اخلاق در نظر گرفته میشود. نقشی كه به علل تاریخی در اقتصاد به طور كامل مورد علاقه قرار نگرفته، و این چیزی است كه من میخواهم در آینده بر آن تمركز كنم. در آغاز به شما گفتم كه این، مسألهای همگانی است؛ این كه كار اگر به پایهٔ اكمال برسد، تصور میكنم كه طرف خطابش فقط جوامع و كشورهای اسلامی نخواهد بود. این اثر برای حل معضلات دنیایی و اسلامی مسلمانان در نظر گرفته نشده است؛ بلكه به كل بشر معطوف خواهد بود؛ البته ما همه عضوی از جامعه بشری هستیم. دلیل دیگری نیز هست كه آن را در صدر دستور كار من قرار میدهد و آن این است كه ما، یعنی كل بشر، داریم به یك امت تبدیل میشویم. شما نمیتوانید در گوشهای از جهان نیز خویش را پی بگیرید؛ در حالی كه سایر جهان در مسیر متفاوتی در حركت است.
شما باید دیگران را اقناع كنید. شما تا آن جا كه میتوانید به سبك خود زندگی كنید كه دیگران متقاعد شوند راه شما قابل قبول است و اگر دیگران سبك شما را بر نمیگزینند، دست كم باید به آن احترام بگذارند. حق خود را در زیستن به سبك خود محترم بشمرید. اگر این حق در رفتارهای خصوصی، حقوق خصوصی، قوانین خانوادگی پذیرفته شده باشد، بسیار دشوار است كه مسائل مالی و اقتصادی [بشر] را مانند حقوق تفكیك كنیم؛ بنابراین در مقایسه با سایر موارد در زمینهٔ مسائل اقتصادی باید به مراتب، همكاری، تفاهم و همدردی بیشتری از سوی هموطنان و همسایگانمان داشته باشیم تا بتوانیم خرید و فروش منزل، بیمه، بانكداری و فعالیتهای بازار بورسمان را به طرز اسلامی انجام دهیم. این همان چیزی است كه من امیدوارم برای ابلاغ پیام اساسی اقتصاد اسلامی به همهٔ بشر بر آن تمركز یابم.
●جواد جعفری: جناب آقای دكتر صدیقی! از وقتی كه در اختیار ما گذاشتید، بسیار سپاسگزارم. برای شما و كاری كه در دست اجرا دارید، آرزوی توفیق میكنیم. در پایان اگر سخنی یا نظری دارید بفرمایید.
▪م. ن. صدیقی: من نیز از فرصتی كه فراهم كردید، متشكرم؛ اما در پایان میخواهم نكتهای را به برادران مسلمانم خاطر نشان كنم. ما به شكیبایی بسیار نیاز داریم. افرادی را میشناسم كه بی درنگ نتیجهگیری میكنند كه فلان و فلان فرد به این و آن اصل پشت كرده و فلان نظر را زیر پا گذاشته است. ما باید به حقوق همه برای اندیشه و اظهار نظر احترام بگذاریم و به آنها توجه كنیم و میانهروی را پیشه سازیم. اگر شما از این موقف آغاز كنید كه پاسخ همه پرسشها را میدانید، دیگر دیالوگی در كار نخواهد بود. ما به این فروتنی نیاز داریم كه درك كنیم حتی در مسائل شرعی تا جایی كه به وضع جدید ارتباط دارد، پاسخهای درست را نمیدانیم. پاسخهایی كه داده میشود، حرف آخر نیستند. تا زمانی كه به این تواضع و درجه بیشتری از تساهل در برابر دیدگاههای دیگران نرسیم، اوضاع بهبود نخواهد یافت.
گفتوگو با دكتر نجاتا صدیقی
ترجمه: سیداسحاق علوی
ترجمه: سیداسحاق علوی
منبع : اقتصاد اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست